جِرِه و بالاده، بخشی در جنوب شهرستان کازرون در استان فارس. از شمال به بخشهای مرکزی و خشت و کَمارَج * در شهرستان کازرون، از مشرق به بخشهای کوهْمَره و ارژن در شهرستان شیراز، از جنوب به بخش فراشبند در شهرستان فیروزآباد، و از مغرب به بخش مرکزی شهرستان دشتستان (در استان بوشهر) محدود میشود و مشتمل است بر سه دهستان فامور در شمال و مشرق (به مرکزیت آبادی نرگسزار)، جره در مشرق و جنوب (به مرکزیت آبادی جره)، و دادین در مغرب (به مرکزیت آبادی دادین علیا). مرکز بخش، شهر بالاده است. دریاچه پریشان * در شمال بخش قرار دارد.بسیاری از آبادیهای این بخش در کوهپایه و تعدادی نیز در دشت واقعاند (رجوع کنید به مرکز آمار ایران، 1376 ش، ص 2ـ14). رشتهکوه زاگرس جنوبی در آن امتداد دارد. از کوههای مهم این بخش است: باهیم (مرتفعترین قله 930 ، 1 متر) در حدود 54 کیلومتری، خون (مرتفعترین قله 443 ، 1 متر) در حدود 57 کیلومتری و دادین (مرتفعترین قله 027 ، 1 متر) درحدود 33 کیلومتری جنوبشرقی شهر کازرون (جعفری، ج 1، ص 94، 241ـ242). از عوارض طبیعی آنجاست: غارهای کرعلیجان و حاجنصیر نزدیک آبادی دِهپاگاه، غار بزاره نزدیک آبادی سَرْتاوه، تَنگِ گلزار در سه کیلومتری شمال آبادی جدول ترکی (در حدود 57 کیلومتری جنوبشرقی کازرون)، گردنه کَلهدون نزدیک آبادی سیسخت، گردنه جعبه نزدیک آبادی باغدشت، و تنگ گاو نزدیک آبادیای به همین نام (فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج 102، ص 19، 62، 66، 113، 128، 138). این بخش دارای ذخایر نفت، و معادن قیر، نقره و سنگ گچ است (مظفریان، ص 31).رود جِرِه و چند رود کوچک دیگر (از ریزابههای رود دالکی) در بخش جره و بالاده جریان دارند. رود جره، که از کوههای کوهْمَرِهْ سُرخی (در بخش کوهمره) سرچشمه میگیرد، ابتدا با جهت شمالی ـ جنوبی و سپس شرقی ـ غربی، زمینهای بخش را آبیاری میکند. این رود با عبور از بخش جره و بالاده، رود شور جره نامیده میشود (جعفری، ج 2، ص 214؛ زارعی، ص 21). این بخش از گیا دارای درختان ارژن، بنه، کُنار، بوتههای گون کتیرا و گیاهانی با مصارف دارویی چون گلگاوزبان، شیرینبیان، کاسنی، شاهتره و شیرخشت است. از زیا نیز بز کوهی، قوچ، میش، آهو، روباه، شغال، گرگ، خرگوش، گراز، کبک، تیهو، مرغابی و دُرّاج در آن یافت میشود. مهمترین محصولات کشاورزی بخش، گندم، جو، برنج، انگور، سیب، نارنج، انار، نارنگی، خرما، لیمو و پرتقال است. فرشبافی با طرح قشقایی و نقشهای حوضی و خیابانی، جاجیمبافی، گلیمبافی و خورجینبافی در آنجا رواج دارد ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج 102، ص 19، 40ـ42، 46، 66ـ67). راه اصلی کازرون ـ فراشبند ـ فیروزآباد از بخش جره و بالاده میگذرد. آبادیهای بخش نیز عمدتاً با راه فرعی با شهرها ارتباط دارند.از لحاظ تقسیمات کشوری، در 1323 ش دهستانهای جره و فامور جزو شهرستان کازرون در استان هفتم (فارس) ذکر شدند (ایران. وزارت کشور. اداره کل آمار و ثبت احوال، ج 2، ص 318، 320). در 1330 ش، این دو دهستان جزو بخش مرکزی بودند (رزمآرا، ج 7، ص 60، 161) و در تقسیمات کشوری 1355 ش، جزو بخش حومه همین شهرستان ذکر شدند (ایران. وزارت کشور، ص 17). در اول مرداد 1366 (به موجب مصوبه شماره 110438/ ت 308) دهستانهای جره دادین و فامور، و در 14 مرداد 1368 (به موجب مصوبه شماره 49394/ ت 635) بخش جره و بالاده، مشتمل بر سه دهستان مذکور در شهرستان کازرون تشکیل شد (ایران. وزارت کشور. معاونت سیاسی، 1382 ش ب ، ذیل «استان فارس»). در سرشماری 1375 ش، جمعیت جره و بالاده 584 ، 35 تن بوده است که از این تعداد 837 ، 31 تن (ح 89%) روستانشین بودهاند (مرکز آمار ایران، 1376 ش، ص 2). این بخش، قشلاق ایل قشقایی و چند طایفه مستقل است (رجوع کنید به همو، 1378 ش، ص 111؛ بیات، ص 14ـ 15؛ عبداللّه شهبازی، ص 49). اهالی بخش شیعه دوازده امامیاند و به فارسی و ترکی سخن میگویند (مظفریان، ص 62).از آثار قدیمی این بخش است: آتشکده بزرگ جره یا چهارطاق جره (ساخته شده از سنگ و گچ، به اضلاع چهارده متر) متعلق به دوره ساسانی، بر روی تپهای نزدیک شهر بالاده و مشرف بر شهر قدیمی جره که احتمالاً معبد ساکنان آنجا بوده است (گدار و دیگران، ج 1، ص 35؛ مصطفوی، 1338 ش، ص 19؛ نیز (رجوع کنید به ادامه مقاله)؛ نقش برجسته بهرام دوم به ابعاد 2*5 ر4 متر با نوشتهای به خط پهلوی؛ کتیبهای از دوره ساسانی به ابعاد 170ر2*20ر5 و ارتفاع 25 متر در آبادی سرمشهد (حدود 63 کیلومتری جنوب کازرون) که به لحاظ اندازه بزرگترین کتیبه پهلوی دوره ساسانی است و نخستین بار در 1303 ش/ 1924 هرتسفلد آن را بررسی کرد؛ بنای سنگی گور دختر یا آرامگاه بُسْپَر به ارتفاع 45ر4 متر، متعلق به دوره هخامنشی که شبیه آرامگاه کوروش است؛ ویرانههای شهر قدیمی خندجان نزدیک آبادی سرمشهد (علیرضا شاپور شهبازی، ص 92ـ93، 97؛ مصطفوی، 1343 ش، ص 116ـ 118؛ مظفریان، ص100ـ102؛ فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج 102، ص130ـ131)؛ آتشکده تون سبز نزدیک آبادی جره؛ آتشکده فراشبند؛ آرامگاه شیخابوالحسن در آبادی پریشان؛ قلعه دختر در آبادی پشتِ پرِسلیمان؛ قلعه امیرکبیر در آبادی سَرْتاوِه؛ و امامزاده اسماعیل و امامزاده پیرعلوی در آبادی حسنآباد بالا (مصطفوی، 1343 ش، ص 114ـ115؛ فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج 102، جاهای متعدد). از میان آثار مذکور، نقش برجسته و کتیبه در 1318 ش جزو آثار ملی به ثبت رسیدند (مصطفوی، 1343 ش، ص 118).شهر بالاده، مرکز بخش، در دشتی در قسمت میانی بخش، در فاصله حدود 45 کیلومتری جنوبشرقی کازرون و در ارتفاع 730 متری قرار دارد (جعفری، ج 3، ص 156). رود جره از جنوب آن میگذرد. بالاده در راه اصلی شهرهای کازرون ـ فراشبند قرار دارد. فاصله آن در جنوب با آبادی جره حدود شش کیلومتر و با شهر فراشبند حدود 58 کیلومتر است. این شهر از راههای فرعی با آبادیهای بخش مرتبط است. آبادی قدیمی جره، واقع در ارتفاع هشتصد متری، در حدود 51 کیلومتری جنوبشرقی شهر کازرون (همان، ج 3، ص 330) با جمعیت 440 ، 1 تن (طبق سرشماری 1375 ش)، در این بخش اهمیت دارد.پیشینه. نام جره در منابع به صورتهای گوناگون آمده است. طبری (ج 2، ص80)، یاقوت حموی (ذیل «جره»)، شیروانی (ص 199) و رزمآرا (ج 7، ص60) آن را جِرِه، و بلاذری (ص 546) و ابنحوقل (ص 269) آن را جِرّه ضبط کردهاند. نام خُرَّه، که در منابع سدههای سوم و چهارم آمده، نیز همان جره است (رجوع کنید به حدودالعالم ، ص 136؛ ابنخرداذبه، ص 45؛ اصطخری، ص 118؛ مقدسی، ص 424). گفتهاند که در فارسی و در میان عوام گَرّه نامیده میشود (رجوع کنید به ابنبلخی، ص 142؛ یاقوت حموی، همانجا؛ حمداللّه مستوفی، ص 127). به نوشته فسائی (ج 2، ص 1275؛ نیز رجوع کنید به مصطفوی، 1338 ش، ص 15، پانویس 1) نام صحیح آن گره است (قس شوارتس ، ص 64، پانویس 1).جره پیش از اسلام، از مراکز مهم فارس شمرده میشد و احتمالاً به همین سبب، مِهْرنِرْسِی (قرن پنجم میلادی)، وزیر دوره ساسانیان، آتشکده بزرگ جره را در آنجا بنا کرد (رجوع کنید به طبری، همانجا)، با این حال اصطخری (همانجا) و مؤلف حدودالعالم (همانجا) بنای آتشکده جره را به دارابن دارا/ دارای اصغر، پادشاه هخامنشی، نسبت دادهاند.در زمان خلافت عمربن خطّاب (13ـ23)، مسلمانان به فرماندهی عثمانبن ابیالعاص، این شهر را فتح کردند و اهالی آنجا ملزم به پرداخت جزیه و خراج و راهنمایی مسلمانان [ در فتح بقیه فارس ] شدند (بلاذری، همانجا). بهنوشته ابنبلخی (ص 115)، این شهر مانند کازرون قبل از سال شانزدهم هجرت فتح شده است.در سدههای سوم و چهارم، جره را رستاق و ناحیهای وسیع، پرجمعیت، پرنعمت و گرمسیری، در کوره سابورِ فارس و از شهرهای مهم آباد و بزرگ این کوره با ساختمانهایی از گچ و سنگ، در فاصله 25 فرسخی شیراز و با مردمانی شیعهمذهب وصف کردهاند (رجوع کنید به ابنخرداذبه، همانجا؛ اصطخری، ص 112، 127، 134، 139؛ ابنحوقل، ص 268ـ269، 287ـ 288). مؤلف حدودالعالم (ص 135ـ136) از شهرک جره، و مقدسی (ص 424، 434، 456) از شهر جره واقع در دامنه کوهی در یک مرحلهای کازرون و دو مرحلهای سابور، که نخل فراوان داشت و مرکز خرما بود، یاد کردهاند. آب این شهر در این سدهها از رود جَرشیق (یا جره رجوع کنید به لسترنج ، ص 267) تأمین میشد. این رود از رستاق ماصَرَم/ ماسَرْم در هفت فرسخی شیراز سرچشمه میگرفت و به ترتیب رستاقهای مُشْجان، جره و داذین (دادین) را آبیاری میکرد. بر روی این رود، میان رستاقهای مشجان و جره، پل سنگی سَبوک احداث شده بود (اصطخری، ص120ـ121؛ ابنحوقل، ص 276؛ ابنبلخی، ص 151).در سده ششم به گزارش ابنبلخی (ص 142ـ143، 163)، جره مسجدجامع و منبر داشت، خرما و غله از محصولات آنجا بود و مردمش جنگجو بودند. فاصله جره تا شیراز شانزده فرسنگ و سه منزل بود و مورجَرّه از اعمال جره بهشمار میرفت.در سده هشتم، حمداللّه مستوفی (ص 136) با اشاره به برخی مطالب پیشینیان، از مرغزاری مشهور به نرگس، در نزدیکی جره خبر داده و در سده بعد، حافظ ابرو (ج 2، ص 132) آنجا را شهرکی کوچک خوانده است.در نیمه دوم سده دوازدهم/ هجدهم، کارستن نیبور، مستشرق آلمانی، از آنجا دیدن کرد. وی جره را دِهی جدید در محل تلاقی رود جره و یک رود کوچک دیگر، در فاصله هشت ساعتی از کازرون وصف کرده و در باره قلعه جدیدالاحداث نزدیک جره، جره قدیمی واقع در فاصله یک ساعتی از جره جدید که زمانی مقر بیگلربیگی بود، آبادیهای تابع جره، مزارعآباد و قناتهای آنجا و نیز از منازعه کریمخان زند و خانهای محلی میان جره و کازرون مطالبی آورده است (رجوع کنید به ص 59 60). در سده سیزدهم، جره بلوکی از فارس با هوایی گرم وصف شده است (رجوع کنید به شیروانی، همانجا). در اواخر این سده و در دوره ناصرالدینشاه قاجار (حک : 1264ـ1313)، فسائی (ج 2، ص 1276، 1581، 1616ـ 1618) نوشته است که این بلوک به طول هفت و عرض شش فرسخ با 23 قریه آباد و خانههایی از خشت و گل در کنار بلوکات کوهمره، فامور و نواحی کازرون و بلوک فراشبند قرار داشت و قشلاق ایل قشقایی و طوایفی مانند سُقُلْمِهچی و بَکَکی به شمار میرفت. همچنین این بلوک خوک فراوان داشت، بز، پازن، قوچ، میش کوهی، کبک، تیهو و دراج در آن شکار میشد و در آنجا گندم، جو، پنبه، کنجد و شلتوک کشت میگردید. ضابطی آنجا را خانهای قشقایی برعهده داشتند و مرکز بلوک، آبادی اَشْفایقان (نام دیگر آبادی جره رجوع کنید به مصطفوی، 1343 ش، ص 112) بود. تقریباً در همین زمان، اعتمادالسلطنه (ج 4، ص 2192ـ2193) بلوک جره را دارای شانزده قریه بیست تا صد خانواری، واقع در میان جنوب و مغرب شیراز و از مغرب متصل به اراضی کازرون و دارای مرغزاری مملو از گل نرگس در زمستان وصف کرده و ضمن اشاره به محصولات و شکار آنجا، گفته که کمتر قریه آن بدون مسجد است.در 1329 بلوک جره به مرکزیت آبادی اشفایقان، مشتمل بر 23 آبادی و پنج هزارتن جمعیت، در کنار بلوکات فامور، کازرون، کوهمره و فراشبند قرار داشت (دومورنیی ، ص 96). در اوایل دوره پهلوی (ح 1309ـ1310 ش)، جره ناحیهای با پنجهزار تن و فامور با 200 ، 1 تن جمعیت در کازرون ذکر شدهاند (کیهان، ج 2، ص 229ـ230). در 1330 ش، جره دهستانی با 27 آبادی بزرگ و کوچک، از جمله سِریزجان، سرمشهد، بالاده، ایلان و جدول ترکی بود و آبادی جره مرکز آن بهشمار میرفت (رزمآرا، ج 7، ص60). در 1341ـ1342 ش، قیام عشایری در کوهمره، به این نواحی نیز کشیده شد (رجوع کنید به عبداللّه شهبازی، ص 274ـ275).منابع: ابنبلخی؛ ابنحوقل؛ ابنخرداذبه؛ اصطخری؛ اعتمادالسلطنه؛ ایران. وزارت کشور، تقسیمات کشور شاهنشاهی ایران ، تهران 1355 ش؛ ایران. وزارت کشور. اداره کل آمار و ثبت احوال، کتاب جغرافیا و اسامی دهات کشور ، ج 2، تهران 1329 ش؛ ایران. وزارت کشور. معاونت سیاسی. دفتر تقسیمات کشوری، نشریه اسامی عناصر و واحدهای تقسیماتی ( به همراه مراکز )، تهران 1382 ش الف ؛ همو، نشریه تاریخ تأسیس عناصر تقسیماتی به همراه شماره مصوبات آن ، تهران 1382 ش ب ؛ بلاذری (بیروت)؛ کاوه بیات، شورش عشایری فارس: 1309ـ1307 ه. ش .، تهران 1365 ش؛ عباس جعفری، گیتاشناسی ایران، تهران 1368ـ1379 ش؛ عبداللّهبن لطفاللّه حافظابرو، جغرافیای حافظابرو ، ج 2، چاپ صادق سجادی، تهران 1378 ش؛ حدودالعالم ؛ حمداللّه مستوفی، نزهة القلوب ؛ گوستاو دومورنیی، عشایر فارس: اصلاحات اداری ، ترجمه جلالالدین رفیعفر، تهران 1375 ش؛ رزمآرا؛ محمد زارعی، سیمای کازرون: گلزار فضیلت،[ بیجا ]: ابرار، 1375 ش؛ پاول شوارتس، جغرافیای تاریخی فارس ، ترجمه کیکاوس جهانداری، تهران 1372 ش؛ عبداللّه شهبازی، ایل ناشناخته: پژوهشی در کوهنشینان سرخی فارس ، تهران 1366 ش؛ علیرضا شاپور شهبازی، «گور دختر»، باستانشناسی و هنر ایران ، ش 9 و 10 (زمستان 1351)؛ زینالعابدینبن اسکندر شیروانی، بستان السیاحه، یا، سیاحتنامه ، چاپ سنگی تهران 1315، چاپ افست [ بیتا. ]؛ طبری، تاریخ (بیروت)؛ فرهنگ جغرافیائی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران ، ج 102: کازرون ، تهران: اداره جغرافیائی ارتش، 1362 ش؛ حسنبن حسن فسائی، فارسنامه ناصری ، چاپ منصور رستگار فسائی، تهران 1367 ش؛ مسعود کیهان، جغرافیای مفصّل ایران ، تهران 1310ـ 1311 ش؛ آندره گدار و دیگران، آثار ایران ، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدّم، مشهد 1365ـ 1368 ش؛ مرکز آمار ایران، سرشماری اجتماعی ـ اقتصادی عشایر کوچنده 1377: جمعیت عشایری دهستانها، کل کشور ، تهران 1378 ش؛ همو، سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1375: شناسنامه آبادیهای کشور، استان فارس، شهرستان کازرون ، تهران 1376 ش؛ محمدتقی مصطفوی، اقلیم پارس ، تهران 1343 ش؛ همو، «اهمیت تاریخی جره در سرزمین فارس»، مجله باستانشناسی ، ش 3 و 4 (پاییز و زمستان 1338)؛ منوچهر مظفریان، کازرون در آیینه فرهنگ ایران، شیراز 1373 ش؛ مقدسی؛ نقشه راهنمای استان فارس، مقیاس 000 ، 000 ، 1:1، تهران: گیتاشناسی،[ بیتا. ]؛ کارستن نیبور، سفرنامه کارستن نیبور ، ترجمه پرویز رجبی، ] تهران [ 1354 ش؛ یاقوت حموی؛Guy Le Strange, The lands of the Eastern Caliphate , Cambridge 1930.