جَرْبه، نام جزیرهای در مدیترانه مرکزی، واقع در جنوب خلیج قابِس، در تونس. این جزیره بهشکل ششگوشه نامنظمی به مساحت 510 کیلومترمربع است که دو تنگه آن را از خاک تونس جدا میکند. طول آن از شمال به جنوب حدود 120 کیلومتر و عرض آن از مشرق به مغرب حدود 90 کیلومتر است. جربه بیشتر شبیه فلاتی است که تپههای آن از 8 ر48 متر تجاوز نمیکند و دارای دو شبهجزیره بهنامهای اِبنالوُدیان و تَرْبِلَّه است ( د. اسلام ، چاپ اول، ذیل مادّه).جربه، به سبب واقع شدن در دریای مدیترانه، آب و هوای معتدل و مرطوب دارد. کمترین دمای آن ْ5 ر24 در زمستان، بیشترین آن ْ5 ر30 در بهار، و میزان باران سالانه آن 200 میلیمتر است (دپوا، ص 144؛ د. اسلام، همانجا).اهالی جربه برای آبیاری زمینها از آبهای فراوان زیرزمینی استفاده میکنند، ولی چون این آبها برای آشامیدن شور است، بیشتر مردم در منازل خود مخازنی برای جمعآوری آب باران دارند. خاک جزیره نسبتاً حاصلخیز است. جزیره 000،400 نخل زیتون و 000،570 نخل خرما دارد (دپوا، ص 145ـ146).فرآوردههای باغی آن، سیب، گلابی، انجیر، هلو، زردآلو، انار و مرکّبات است و انگور هم دارد که کشمش خوبی از آن تهیه میکنند. اهالی جربه به ماهیگیری نیز اشتغال دارند. دامداری در جزیره نسبتاً از بین رفته است. صنایعدستی، از جمله کاشیسازی و سوزندوزی و تهیه زیورآلات، در آنجا رواج دارد (همان، ص 145؛ الموسوعة العربیة العالمیة، ج 7، ص 348). پارچه و انواع سفال و سرامیک نیز در آنجا تولید میشود. یکی از صادرات جربه روغن است (عبدری، ص 485؛ مقدیش، ج 1، ص142؛ دپوا، ص146). از مهمترین شهرهای آنجا، حومة السوق با 000،25 تن جمعیت، اَلمای با 000،15 تن، و اَجِم با 000،5 تن جمعیت است (( دایرة المعارف شرق) ، ذیل "Jerba" ).اکثر اهالی جربه از قبایل بربرند و به لهجه قدیم بربری سخن میگویند (مقدیش، ج 1، ص 141).از آثار تاریخی این جزیره، ویرانههای قلعه قَشتیل، متعلق به 688، است که در کنار شهر قدیمی جربه قرار دارد (حیلاتی، ص 45، پانویس 119 أ؛ نیز رجوع کنید به ادامه مقاله). به نوشته تجانی (ص 128)، قلعه بهصورت چهارگوش بوده و در هر گوشه آن برجی قرار داشته که دو برج آن چهارگوش و دو برج آن هشت گوشه بوده و بین هر دو برج نیز برج کوچک چهارگوشی وجود داشته است.جربه دارای مساجد بسیاری است که برخی از آنها قدیمیاند، از جمله مسجد لاکین/ تَلاکین در حومه غیزِن، که در 601 بنا شده است؛ مسجد اولاد ابیزَکَریا، معروف به مسجد سیدی زَکری، که در 663 در مزار سیدیزکری بنا گردیده؛ مسجدجامع شیخ در حومه السوق، که در 1028 بنا شده؛ و مسجد بزرگ والَغ، که سعیدبن عمربن جَلود در 1034 آن را بنا کرده است. این مساجد معماری خاصی دارند؛ منارههای آنها اغلب کوتاه و چهارگوش و سرمنارهها نیز مخروطی است (حیلاتی، ص 24 و پانویس 69، ص 25، 47، پانویس، ص 48، نیز رجوع کنید به ص 111؛ د. اسلام، همانجا).پیشینه. نام باستانی جزیره، منینکس بوده است. جربه تاریخ اولیه چندان روشنی ندارد. گویا پیش از میلاد، زمانی متعلق به کارتاژها و سپس متعلق به رومیان بوده است. فنیقیها نیز در آنجا محلههایی برای بازرگانی داشتند. در عهد رومیان جمعیت نسبتاً زیادی داشته است و اهالی آن ظاهراً از رفاه نسبی برخوردار بودهاند ( د. اسلام ، همانجا).در اوایل فتوحات اسلامی، هنگام فتح طرابلس در سال 22، جربه هنوز فتح نشده بود (رجوع کنید به بلاذری، ص 316)؛ اما، در سال 47 حَنَشبن عبداللّه صَنعانی (سردار عرب) و رویفَعبن ثابت انصاری (از صحابه پیامبر) آنجا را فتح کردند. حنشبن عبداللّه گفته است روستایی را فتح کردیم که به آن جربه میگفتند و رویفع خطبهای را که پیامبر اکرم در روز جنگ خیبر ایراد کرده بود، به مناسبت این پیروزی در آنجا خواند (بکری، ج 2، ص 668؛ ابنابیدینار، ص40).در 136، بههنگام خلافت منصور (136ـ 158)، اهالی جربه فرمانبردار وی بودند (مقریزی، ج 1، ص 89 90). در 431، فردی از فرقه نُکّار *، که علیه مُعِزبن بادِیس برخاسته بود، پس از فتح جربه افراد بسیاری را کشت و اسیر کرد و افسر آنان، ابنکلدین، را پس از کشتن به دار آویخت. معزبن بادیس نیز از وی و یارانش انتقام گرفت و اهالی جربه را به اطاعت خود در آورد؛ اما، پس از فوت وی، اهالی جربه شرارت و فساد پیشه کردند و به راهزنی و دزدی پرداختند (تجانی، ص 125). ظاهراً به همین سبب در اکثر منابع تاریخی، اهالی جربه را افرادی تبهکار و شرور و دزد دریایی معرفی کردهاند (برای نمونه رجوع کنید به بکری، ج 2، ص760؛ ادریسی، ج 1، ص 305؛ حمیری، ص 158).در اواخر 509، علیبن یحییبن تمیم، پس از فوت پدرش (یحییبن تمیمبن معز، حاکم افریقیه)، به ولایت رسید و با ناوگانی به جزیره جربه حمله کرد و با خاتمه دادن به فساد آنان، امنیت را برقرار ساخت (ابناثیر، ج10، ص 512ـ514؛ ابنابی دینار، ص 111).در 529، روژه دوم (رُجار)، شاه نورمان صقلیه، جربه را تصرف کرد و طی جنگ شدیدی، بسیاری از اهالی آنجا را کشت. لشکریان رجار شهر را غارت کردند و زنان و کودکان را به اسارت گرفتند؛ مردم از وی امان گرفتند و اسرا و زنان و کودکانشان را آزاد ساختند (ادریسی، همانجا؛ ابناثیر، ج 11، ص 32). در 548، اهالی جربه از اطاعت رجار سر باز زدند و در همان سال نورمانها مجدداً جزیره را تصرف کردند و بسیاری را کشتند و اسیران بسیاری را به صقلیه بردند (ادریسی، همانجا). گروهی از عربهای جزیره در 588 جربه را تصرف کردند (حیلاتی، ص 44).در قرن هفتم نیز وقایع مهمی در آنجا روی داد، که از آن جمله است: قحطی و گرسنگی و گرانی در 605؛ جنگ شدید میان دو فرقه رقیب وَهْبیه و نُکّار (یا مِستاوِه)، از خوارج اباضی، در 616 و تکرار آن در 642؛ شیوع وبا در 650، 666 و 696؛ محاصره مسیحیان در قلعه قشتیل در 699 و اخراج آنان از جزیره در همان سال (همان، ص 42، پانویس 111، ص 44ـ47، 45، پانویس 119 أ).تجانی در اوایل قرن هشتم (706ـ 708)، پس از دیدن جزیره جربه، در باره شهری به نام جربه، که قصبه جزیره محسوب میشده، نوشته است که شهر خالی از سکنه است و در میانه ویرانههای آن آثار مسجدجامع زیبایی دیده میشود که تصاویر هنرمندانهای روی دیوارهای آن کشیده شده است. در انتهای شهر، که محل سکونت نگهبان شهر بوده، جز ویرانه آن چیزی مشاهده نمیشود و جای این مکان را درخت بزرگ سدری گرفته که به سدر مصری معروف است. این نوع درخت در همه جای شهر هست. ویرانه حمام کوچکی نیز در کنار آن دیده میشود. وی همچنین در شرح آداب و رسوم آنان نوشته است که تمام مردم شهر هر روز صبح علاوه بر وضو، غسل و تیمم میکنند و شرط وضو نیز شستن دستها از کتف است. آنها به دو فرقه بهنامهای وهبیه که در مغرب و شمال آن و فرقه نکاره که در مشرق و جنوب آن مقیماند تقسیم شدهاند و هر دو فرقه از خوارج محسوب میشوند. همچنین وی به وصف سیبهای خوشمزه و معطر جربه، که بوی آن از چند میلی به مشام میرسیده، پرداخته و نوشته است که چون نصارا این میوه را بهصورت تحفه برای ملوک و بزرگان خود میفرستادند و در مقابل، چیزی به مالکان آن نمیدادند، اهالی جربه همه این درختها را قطع کردند (ص 122ـ124، 127؛ نیز رجوع کنید به دمشقی، ص 309).رقابت میان فرقههای رقیب در 710، که ناآرامیهایی را در جربه به دنبال داشت، موجب گردید که سپاهیان صقلیه به آنجا وارد شوند و تا 714 در جربه بمانند ( د. اسلام ، همانجا).جربه در 717 و 718 جزو متصرفات مغرب (مراکش) (تازی، ج 7، ص 174) و در 749 جزو مناطقی بود که به اطاعت سلطان ابوالحسن، حاکم فاس در مغرب، در آمد (سلاوی، ج 3، ص170).ابوالفداء (متوفی 732؛ ص 192ـ193) جزیره جربه را از اقلیم سوم و طول آن را یک مرحله ضبط کرده و گفته است که در آنجا روغن [ زیتون] زیاد و سیب و کشمش وجود دارد.در 835 شاه صقلیه، ملک ارغون (آراگون)، به جزیره جربه حمله کرد (زرکشی، ص 129) و در 916 پدرو ناوارو، فرمانده مسیحیان، با دوازده هزار جنگجو از طرابلس و سه هزار جنگجو از بِجایه *، پس از تصرف طرابلس، به جربه حمله کرد؛ ولی، 500،1 تن از نیروهای خود را از دست داد و شکست خورد و به طرابلس بازگشت (لئوی آفریقایی، ج 2، ص 95، پانویس).در 921، خیرالدین، حاکم الجزایر، که دست نشانده عثمانیها بود، جیجل/ جیجلی * را پایگاه دریایی و جربه را پایگاه و مرکز داوطلبانی قرار داد که از آناطولی میآمدند. وی در آن سال بر چندین کشتی گندم دست یافت و گندمها را برای توزیع بین اهالی جربه، بدان جزیره فرستاد (ایلتر، ص 81ـ82). جربه در 938/ 1532 به تصرف اسپانیاییها در آمد. در 958، طورغود علیپاشا * (طُرغوت/ درغوث)، حاکم عثمانی، آنجا را تصرف کرد؛ اما، اسپانیاییها دوباره آن را در 967 باز پس گرفتند. زمانیکه این خبر به استانبول رسید، پیالهپاشا، دریاسالار دولت عثمانی، عازم جنگ با نیروهای اسپانیا شد و پس از شکست دادن آنان، از سر دشمنان هرمی در جربه درست کرد که تا 1264/1848 باقی بود و سرانجام، به دستور حاکم تونس این استخوانها را به مقبره مسیحیان در حومة السوق انتقال دادند. ارتفاع این هرم 7 متر (یا 15ر9 متر) و ضلع قاعده آن 6 ر39 متر بود و به آن برجالرئوس یا برجالجماجم میگفتند (همان، ص 94، 209ـ210 و پانویس).مالیات سنگین والی طرابلس و نیز قحطی و گرسنگی، موجب مهاجرت بسیاری از اهالی جربه در 978 شد، ولی نیروهای عثماندای، حاکم تونس، نیروهای طرابلس را از جربه اخراج کردند و در 1014 جربه تابع حکومت تونس گردید (حیلاتی، ص 54، 108، 110).نخستین نماز جمعه جربه در اولین جمعه صفر 1079، به دستور موسیبن جلود، در جامعشیخ واقع در حومة السوق برگزار گردید (همان، ص60).در سده یازدهم در جربه بلایا و سوانح طبیعی بسیاری رخ داد، از جمله: شیوع وبا، بارش بارانهای سیلآسا که موجب ویرانی و خسارات بسیاری شد، و قحطی و گرسنگی و گرانی (همان، ص10، 26).در 1085، مراد دوم، پسر حمودهپاشا سلطان عثمانی، مدرسهای در جربه احداث نمود. ابراهیم جَمِنی، یکی از علما و شیوخ جربه، این مدرسه را مرکز ترویج مذهب مالکی در جزیره کرد ( الدولة العثمانیة : تاریخ و حضاره، ج 2، ص 326).از قرن دوازدهم به بعد، مذهب مالکی بهتدریج جایگزین اباضی شد ( د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل مادّه).در 1207، دزدان دریایی علیبُلْگُر ــ که علی قَرَه مانِلیپاشا آنان را از طرابلس بیرون رانده بود جربه را تصرف کردند. فرمانده دزدان دریایی، قرهمحمد، وارد جزیره شد و حمیده، والی تونسی جزیره، را مجبور به ترک جزیره کرد؛ اما، زمانیکه مطّلع شد حموده، بای تونس، عازم جزیره است، پس از 58 روز اقامت در جزیره، مجبور به ترک جزیره گردید (همانجا؛ نیز رجوع کنید به مؤنس، ج 2، جزء 3، ص 371).در قرن سیزدهم نیز در جربه حوادث بسیاری رخ داد. شیوع وبا در 1224 و 1281 مشکلات فراوانی به وجود آورد و چون کاروانهای تجاری برای نزدیک شدن به جزیره رغبتی نداشتند، جزیره از نظر اقتصادی دچار بحران شد؛ اما، در همان سال، آنچه بیشتر از همه آرامش جزیره را برهم زد، سرکوب شورشهای برخاسته از خطابههای فردی بود که ادعای مهدویت داشت. پس از آنکه فرانسویان تونس را اشغال کردند، جربه را نیز در اول رمضان 1298/28 ژوئیه 1881، بدون مقاومت مردم، تصرف کردند (رجوع کنید به د .اسلام ، چاپ اول، همانجا). در حدود 1375/1956،700 ،2 اسرائیلی در این جزیره سکونت داشتند (دپوا، ص 144).علمای اباضی بسیاری به این جزیره منسوباند، از جمله: ابومِسِّوَر (متوفی قرن چهارم)، اسماعیل جیطالی * (متوفی قرن هشتم)، سلیمان جَبلاتی (قرن یازدهم)، ابراهیم تُلاتی که بهدستور طورغود کشته شد، احمدبن ابیسِتَّه (متوفی 1061)، و ابراهیم جَمِنی (متوفی 1134). برخی از شیوخ معاصر جربه عبارتاند از: شیخسالمبن یعقوب (متوفی 1381)، مورخ؛ شیخقاسمبن عمر قوجه (متوفی 1413)، شیخ اباضیه و خطیب ماهر و امام جمعه مسجدجامع شیخ در حومة السوق؛ و شیخیوسف بارونی (متوفی 1417)، مورخ و نویسنده تراجم و سِیر بسیاری در باره ادبای جربه (حیلاتی، مقدمه، ص III ، پانویس 1 و 2، ص IV ، پانویس 1؛ د. اسلام ، چاپ اول، همانجا).جربه اکنون از مناطق جهانگردی تونس به شمار میآید و علاوه بر راههای آبی، که وصول به جزیره را تسهیل میکند، از طریق جادهای که در تنگه شرقی احداث شده به سرزمین اصلی تونس متصل میشود. امروزه هتلهای مدرن در طول سواحل جزیره جربه بنا شده است و دارای فرودگاه بینالمللی نیز میباشد (الموسوعة العربیة العالمیة، ج 7، ص 350؛ خوند، ج 7، ص 118). طبق آمار 1424/2003، جمعیت آن حدود 000 ،110 تن بوده است (( دایرة المعارف شرق )، ذیل "Jerba" ).منابع: ابنابیدینار، المؤنس فی اخبار افریقیة و تونس، بیروت 1993؛ ابناثیر؛ اسماعیلبن علی ابوالفداء، کتاب تقویمالبلدان، چاپ رنو و دسلان، پاریس 840؛ محمدبن محمد ادریسی، کتاب نزهة المشتاق فی اختراق الا´فاق، قاهره: مکتبة الثقافة الدینیة، [ بیتا.]؛ عزیز سامح ایلتر، الاتراک العثمانیون فی افریقیا الشمالیة، ترجمه محمودعلی عامر، بیروت 1409/1989؛ عبداللّهبن عبدالعزیز بکری، کتاب المسالک و الممالک، چاپ ادریان فانلیوفن و اندریفری، تونس 1992؛ بلاذری (بیروت)؛ عبدالهادی تازی، التاریخ الدبلوماسی للمغرب من اقدم العصور الی الیوم، مغرب 1406ـ1414/ 1986ـ1994؛ عبداللّهبن محمد تجانی، رحلة التجانی، چاپ حسن حسنی عبدالوهاب، تونس 1377/1958؛ محمدبن عبداللّه حمیری، الروضالمعطار فی خبرالاقطار، چاپ احسان عباس، بیروت 1984؛ سلیمانبن احمد حیلاتی، علماء جربة، المسمی رسائل الشیخ سلیمانبن احمد الحیلاتی الجربی، چاپ محمد قوجه، بیروت 1998؛ مسعود خوند، الموسوعة التاریخیة الجغرافیة، بیروت 1994ـ2004؛ ژ. دپوا، تونس، تعریب الصادق مازیغ، تونس 1969؛ محمدبن ابیطالب دمشقی، کتاب نخبه الدهر فی عجائب البر و البحر، بیروت 1408/1988؛ الدولة العثمانیة: تاریخ و حضاره، نقله الی العربیة صالح سعداوی، استانبول: مرکز الابحاث للتاریخ و الفنون و الثقافة الاسلامیة، 1999؛ محمدبن ابراهیم زرکشی، تاریخ الدّولتین الموحدیة الحفصیة، چاپ محمد ماضور، تونس 1966؛ احمد سلاوی، کتاب الاستقصا لاخبار دول المغرب الاقصی، چاپ جعفر ناصری و محمد ناصری، دارالبیضاء 1954ـ 1956؛ محمدبن محمد عبدری، رحلة العبدری، چاپ علی ابراهیم کردی، دمشق 1419/1999؛ لئوی آفریقایی، وصف افریقیا، ترجمه عن الفرنسیه محمد حجی و محمد اخضر، بیروت 1983؛ محمود مقدیش، نزهة الانظار فی عجائب التواریخ و الاخبار، چاپ علی زواری و محمد محفوظ، بیروت 1988؛ احمدبن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا، ج 1، چاپ جمالالدین شیال، قاهره 1387/1967؛ الموسوعة العربیة العالمیة، ریاض: مؤسسه اعمال الموسوعة للنشر و التوزیع،1419/1999؛ حسین مؤنس، تاریخ المغرب و حضارته، بیروت 1412/1992؛EI 1 , s.v. "Djerba" (by G. Yver); EI2 , s.v. "Djarba" (by J. Despois); Encyclopedia of the Orient , in Lexic Orient 2005].Online[. Available: http://www.lexicorient.com [17 Aug. 2005;[ Tunisia] map], scale: 1:1,000,000,[London]: New Holland,1999.