دکان

معرف

فضایی سرپوشیده برای فروش کالا و عرضة خدمات در بازار
متن
دکان، فضایی سرپوشیده برای فروش کالا و عرضة خدمات در بازار. افزون بر واژة عربی دُکّان از ریشة دکن به‌معنای چیدن اجناس و کالاها یا دکه به‌معنای سکویی برای نشستن (← ابن‌منظور، ذیل «دکن»)، که در فارسی و ترکی هم به‌کار می‌رود (← دهخدا، ذیل واژه؛ اولغون و درخشان، ذیل "Dükkân")، واژه‌های مغازه در ترکی و فارسی (← دهخدا، ذیل «مغازه»؛ اولغون و درخشان، همانجا؛ شهری‌باف، ج 1، ص 359) و حانوت در عربی (← ابن‌منظور، ذیل «حنت») نیز بر فضاهای تجاری‌ای اطلاق می‌شده‌است که اغلب مراکز خرده‌فروشی بوده‌اند و معمولاً در دو سوی راسته‌های اصلی و فرعیِ تشکیل‌دهندة بازارها، بازارچه‌ها، گذرها، دالانها، سراها یا بر گرد میدانها و حیاط کاروانسراها ساخته می‌شده‌اند، به‌طوری که دهانة همة دکانها به فضای باز میانی این موقعیتهای مکانی گشوده می‌شد (← لوتورنو، ج 1، ص 456؛ شهری‌باف، ج 1، ص 316ـ358؛ سلطان‌زاده، ص 43؛ شفقی، ص 252ـ253). بنابراین، فعالیت دستفروشی، دکه‌داری و دوره‌گردی که در آنها استقرار دائمی فروشنده در یک فضا ممکن نیست، در زیرمجموعة دکان‌داری قرار نمی‌گیرد؛ هرچند همواره در بازارها، در کنار یا جلوی دکانها، دستفروشان بساط می‌انداخته‌اند (← ابن‌جوزی، ص 111؛ آلمانی ، ج 2، ص 577؛ تحویلدار، ص 114ـ115). دکان‌داران، پس از تجار بزرگ و بُنَکداران عمده‌فروش، در سلسله‌مراتب اجتماعی بازار، در ردة سوم قرار می‌گرفته‌اند (← شفقی، ص 359ـ360).دکان کوچک‌ترین جزء در ساختارِ بازار بود که در برخی از آنها علاوه بر فروش کالا و ارائه خدمات، کار تولید کالا نیز انجام می‌گرفت، مثل دکان نانوایی، عصاری، آهنگری و مسگری؛ یا از آنها به عنوان حُجره (دربارة حجره ← شهری‌باف، ج 1، ص 334ـ335)/ دفتر اداری ـ تجاری نیز استفاده می‌کردند. در این صورت، اغلب این دکانها در دو طبقه ساخته می‌شدند، که از طبقة فوقانی برای کار دفتری استفاده می‌کردند (← سلطان‌زاده، ص 44؛ شفقی، ص 253، 368). در برخی دکانهای غذافروشی طبقة بالا برای پذیرایی از مشتریان بود (← متز، ج 2، ص 516).وسعت دکانها صرف‌نظر از فضای موجود در بافت بازار یا تمکن مالی صاحب آنها به نوع کاربرد آنها نیز وابسته بود؛ چنان‌که، دکانهای زرگری* و صرافی*، کوچک‌تر، دکانهای کفاشی، متوسط و دکان/ کارگاههای عصاری، رنگرزی* و مسگری بزرگ‌تر بودند (← آلمانی، ج 2، ص210؛ تحویلدار، ص 93، 95ـ96؛ لوتورنو، ج 1، ص 545؛ شفقی، ص 253؛ بونین، ص 95). فضای داخلی دکانها به‌جز قسمت جلویی دهانه، بسته بوده و هر دکان در بازار، طبعاً از دو طرف به دکانهای دیگر اتصال داشته‌است. در بسیاری از دکانها حجره‌ای کوچک‌تر در انتهای فضای اصلی ساخته می‌شد که به‌عنوان پَستو، انبار، کارگاه، دفتر، محل استراحت و غذا خوردن از آن استفاده می‌کردند (← لین ، ص 326؛ شهری‌باف، ج 1، ص 365ـ366؛ شفقی، ص 253ـ254). این فضا در برخی دکانها به صورت بالاخانه یا نیم‌طبقه روی فضای اصلی ساخته می‌شد (← پیرنیا، ص 125ـ126؛ شفقی، ص 254). ترکیب خانه ـ دکان نیز در برخی مناطق معمول بوده و دکان در طبقة زیرین فضاهای مسکونی ساخته می‌شده‌است (← آلمانی، ج 1، ص 137؛ عمادی ، ص 123). در بسیاری از بازارها، کف دکانها قدری بالاتر از کف بازار قرار می‌گرفت (← لوتورنو، ج 1، ص 456؛ شفقی، همانجا).پیشخوان برخی دکانها مثل عطاریها و بزازیها اغلب در امتداد دهانة دکان قرار داشت، که مشتریان جلوی آن می‌ایستادند و کالاها را می‌دیدند و می‌خریدند. اما در برخی دیگر از دکانها از جمله در زرگریها و کفاشیها و مسگریها مشتریان غالباً برای بررسی و خرید کالا وارد دکان می‌شدند. با این حال، این امر قاعده‌ای همیشگی نبوده‌است (← سلطان‌زاده، همانجا). دکان‌داران، معمولاً مقداری از کالاها را روی پیشخوان می‌چیدند تا بهتر در معرض دید مشتریان و رهگذران قرار بگیرد؛ مثلاً میوه‌فروشان و بقالان کالاهای خود را در سینیهای گرد یا کاسه‌های سفالی، چینی و فلزی می‌چیدند و فروشندگان اغذیه، غذاهای آماده شده را در ظروفی در پیشخوان یا جلوی دکان می‌نهادند و به نشانة آمادگی دکان برای پذیرایی از مشتریان، زنگی در جلوی دکان می‌آویختند یا چراغی می‌افروختند (← آلمانی، ج 2، ص210، 215، 466ـ467، 572ـ573). در برخی از دکانها چون بزازی و فرش‌فروشی که لازم بود مشتری به خوبی کالا را ببیند، به روشنایی بیشتری نیاز بود و بنابراین، در آنها چراغهای بیشتری افروخته می‌شد (← شهری‌باف، ج 1، ص 317). در بازارهای سنّتی، نصب تابلو و تبلیغات گرافیکی برای دکانها معمول نبود، ولی به‌تدریج از اواسط قرن سیزدهم و با فشار دولتها، دکان‌داران به نصب تابلو و انتخاب عنوان برای دکانهای خود عادت کردند (← همان، ج 1، ص 359ـ363، ج 3، ص 216ـ232).برای بستن دکانها از درهای تخته‌ای کشویی یا چند لته‌ای یا درهای فلزی کرکره‌ای استفاده می‌شد، و در بازارهایی که دکانها فاقد در بودند، شبها دکانها را به نگهبانان می‌سپردند و در طول روز، اگر دکان‌داری برای کاری از جمله رفتن به نماز جماعت، از دکان خارج می‌شد پارچه‌ای یا چادری روی کالاها می‌کشید و دکان را به همسایه‌ها می‌سپرد (← لین، ص 327ـ328؛ شهری‌باف، ج 1، ص 359؛ شفقی، ص 255).برخلاف دکانهای پراکنده در مناطق خارج از بازارهای سنّتی در شهرها یا در مناطق روستایی، اغلب دکانها در راسته‌ها قرار داشتند، که در هر راسته کالاهای مشابهی می‌فروختند (← فلاندن، ص250؛ شیخلی، ص 73ـ80 ؛ بونین، ص 82 ـ83 ، 101، پانویس 33؛ شفقی، ص 353؛ سلطان‌زاده، همانجا). هرچند، گاه، و از جمله در روزگار کسادی بازار، این نظم به‌درستی رعایت نمی‌شد (← کوتسبو ، ص 186)؛ ضمن اینکه در دوران جدید، آمیختگی فضاهای تجاری با فضاهای عمومی شهری و نیاز روزانه مردم به انواع کالاها و خدمات در همة نقاط شهر، ایجاد دکانهای منفرد را در راسته‌های تجاری خارج از بازارها از جمله در خیابانها و کوچه‌ها ناگزیر ساخته‌است.مکان دکانها معمولاً سالها و حتی طی چند نسل، ثابت می‌ماند، و دکان‌داران حتی‌الامکان به جابه‌جایی دکان خود اقدام نمی‌کردند. زیرا انتقال دکان ممکن بود باعث از دست رفتن مشتریان ثابت محلی شود که عادت داشتند همواره از دکانهای آشنای محل سکونت یا کار خود خرید کنند (← بونین، ص 88 ـ89). تغییر در نوع کالاها و خدمات یک دکان نیز گاه براثر تحولات بازار و کسادی کار روی می‌داد.مبلغ سرقفلی یا اجاره‌بها یا مبلغ خرید و فروش دکانها نیز از مؤلفه‌های مهم در کار دکان‌داری بوده‌است، و افزون‌بر ابعاد دکان، نوع کالاها و خدمات ارائه شده در آن و اعتبار موقعیت جغرافیایی یا تجاری آن، دوری یا نزدیکی آن به مراکز شهری یا مؤسسات مهم نیز در قیمت‌گذاری آن حائز اهمیت بوده‌است (← غسان منیر سنو، ص 439ـ445). دکانهای بسیاری نیز موقوفه بودند که کمتر تغییر می‌کردند و چگونگی بهره‌برداری از آنها و شرایط آن در وقفنامه‌ها و احکام و فتواهای فقهی معیّن می‌شد. معمولاً سرقفلی این دکانها نیز از دکانهای مشابه کمتر بود (← لوتورنو، ج 1، ص 458ـ459؛ اوزجان ، ص 404ـ442؛ شفقی، ص 495، 498ـ499، 505).دکان‌داران معمولاً از ساعات اولیه بعد از طلوع آفتاب تا هنگام اذان مغرب یا اول شب به کسب مشغول بودند. پس از آن دیگر کسی در بازار تردد نمی‌کرد، و امنیت دکانها به نگهبانان حکومتی سپرده می‌شد، که آنان علاوه بر محافظت شبانه، نظم بازار را در باز کردن و بستن به‌موقع دکانها زیرنظارت داشتند (← ابن‌ایاس، ج 5، ص 234؛ دروویل ، ج 1، ص 61ـ62؛ آلمانی، ج 1، ص 137؛ مقدم گل‌محمدی، ج 1، ص 502ـ503). در شبهای جشن، بسیاری از دکانها تا پاسی از شب یا حتی تا صبح باز بودند (← ابن‌ایاس، ج 1، قسم 1، ص 212، ج 5، ص50). برخی دکان‌داران هم برای دکان خود نگهبانان خصوصی استخدام می‌کردند (← تنوخی، ج 5، ص30؛ شیخلی، ص90). محتسبان نیز بر نحوة عرضة کالاها و خدمات در دکانها و رعایت اخلاق حرفه‌ای و شرعی در آنها نظارت می‌کردند. ممانعت از نشستن دکان‌داران در کوچه‌های تنگ جلوی دکان، چیدن کالاها در رهگذر عابران در بازار و ایجاد سد معبر به هر شکل، نظارت بر رعایت نظافت جلوی دکانها و شرایط ویژه‌ای که برحسب نوع فعالیت هر دکان برای ساختمان آن در نظر گرفته می‌شد، عدم مجاورت دکانهایی چون نانوایی و آهنگری که در آنها آتش افروخته می‌شد، با دکانهایی چون عطاری و بزازی که کالاهای قابل اشتعال عرضه می‌کردند و امثال اینها از مسئولیتهای محتسبان در قبال دکانها بود (← شیزری، ص10ـ12؛ ابن‌اخوه، ص 135ـ136). مجازات دکان‌داران خطاکار، گاه در مقابل دکان خود آنان انجام می‌شد تا مایه عبرت سایر بازاریان شود (← ابن‌ایاس، ج 1، قسم 1، ص 201، ج 5، ص 124)؛ مثلا در ایران عصر قاجار، به‌گزارش آلمانی (ج 1، ص 138) گوش دکان‌داران گران‌فروش یا کم‌فروش را به دَرِ دکانشان میخ کرده بودند.منابع : هانری رنه دآلمانی، از خراسان تا بختیاری، ترجمة غلامرضا سمیعی، تهران 1378ش؛ ابن‌اخوه، کتاب معالم القربة فی احکام الحسبة، چاپ محمد محمود شعبان و صدیق احمد عیسی مطیعی، مصر 1976؛ ابن‌ایاس، بدائع‌الزهور فی وقائع‌الدهور، چاپ محمد مصطفی، قاهره 1402ـ1404/ 1982ـ1984؛ ابن‌جوزی، اخبارالظراف و المتماجنین، چاپ محمد بحرالعلوم، نجف 1386/1967؛ ابن‌منظور؛ ابراهیم اولغون و جمشید درخشان، فرهنگ ترکی به پارسی = Türkçe-Farsça sozlük، ]تهران[ 1350ش؛ مایکل ای. بونین، «دکان و دکان‌داران: عوامل مؤثر بر یک بازار شهرستانی در ایران»، ترجمة علیمحمد طرفداری، بررسی‌های نوین تاریخی، سال 3، ش 3 (بهار 1386)؛ محمدکریم پیرنیا، آشنایی با معماری اسلامی ایران: ساختمانهای درون‌شهری و برون‌شهری، تدوین غلامحسین معماریان، تهران 1371ش؛ حسین‌بن محمدابراهیم تحویلدار، جغرافیای اصفهان، چاپ منوچهر ستوده، تهران 1342ش؛ محسن‌بن علی تنوخی، نشوارالمحاضرة و اخبارالمذاکرة، چاپ عبود شالجی، بیروت 1391ـ1393/ 1972ـ1973؛ دهخدا؛ حسین سلطان‌زاده، فضاهای شهری در بافتهای تاریخی ایران، تهران 1370ش؛ سیروس شفقی، بازار بزرگ اصفهان، اصفهان 1385ش؛ جعفر شهری‌باف، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، تهران 1367ـ1368ش؛ صباح ابراهیم سعید شیخلی، الاصناف فی العصر العباسی: نشأتها و تطورها، بغداد 1396/ 1976؛ عبدالرحمان‌بن نصر شیزری، کتاب نهایة‌الرتبة فی طلب الحسبة، چاپ سید باز عرینی، بیروت 1401/1981؛ غسان منیر سنو، مدینة صیدا، 1818ـ:1860 دراسة فی العمران الحضری من خلال وثائق محکمتها الشرعیة، بیروت 1408/1988؛ اوژن ناپلئون فلاندن، سفرنامة اوژن فلاندن به ایران، ترجمة حسین نورصادقی، تهران 1356ش؛ موریتس فون کوتسبو، مسافرت به ایران دوران فتحعلی‌شاه قاجار، ترجمة محمود هدایت، تهران 1365ش؛ روژه لوتورنو، فاس قبل‌الحمایة، ترجمة الی العربیة محمد حجی و محمد اخضر، بیروت 1412/1992؛ آدام متز، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، یا، رنسانس اسلامی، ترجمة علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران 1364ش؛ محمد مقدم گل‌محمدی، تویسرکان، ج 1، تهران 1378ش؛Gaspard Drouville, Voyage en perse, pendant les années 1812 et 1813, St. Petersburg 1819, repr. Tehran 1976; Hafizullah Emadi, Culture and customs of Afghanistan, Westport, Conn. 2005; Edward William Laue, An account of the manners and customs of the modern Egyptians, London 1986; Tahsin Özcan, Fetvalarşğnda Osmanlesnaf, İstanbul 2003.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 17
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده