دَعْلَج بن احمد، فقیه و محدّث قرن چهارم. کهن ترین گزارش دربارة دعلج، نوشتة حاکم نیشابوری (متوفی ۴۰۵) است که بخشهایی از آن را ابن عساکر (ج ۱۷، ص ۲۷۹، ۲۸۵) و ذهبی (ج ۸ ، ص۳۰ـ۳۱) نقل کرده اند. دعلج به ابومحمد سجزی سجستانی شهرت داشت (← خطیب بغدادی، ج ۹، ص ۳۶۶؛ ابن عساکر، ج ۱۷، ص ۲۷۹) که نشانة ایرانی بودن اوست. او در ۲۶۰ یا اندکی قبل از آن به دنیا آمد (ذهبی، ج ۸ ، ص۳۰). شهرت دعلج در منابع بیشتر به تجارت است (ادامة مقاله).دعلج در خراسان، ری، حُلْوان، بغداد، بصره، کوفه، مکه و همچنین مناطقی که در آنها به تجارت می پرداخت، سماع حدیث کرده است (← خطیب بغدادی، همانجا). او در مکه از علی بن عبدالعزیز بَغَوی*، در خراسان از ابن خُزَیمه*، محمدبن اسحاق بن راهویه، حسن بن سفیان نسوی*، عبداللّه بن محمدبن شیرویه و در عراق از عبداللّه بن احمدبن حنبل و در ری از محمدبن ایوب بَجَلی رازی و علی بن حسین بن جُنَیْد رازی سماع حدیث کرد (ابن عساکر، ج ۱۷، ص ۲۷۷ـ۲۷۸؛ ذهبی، همانجا؛ برای فهرستی از استادان دعلج ← خطیب بغدادی، ج ۹، ص ۳۶۶ـ۳۶۷).حاکم نیشابوری به توجه دعلج در نقل آثار ابن خزیمه اشاره کرده و گفته که دعلج در فقه براساس آرای فقهی ابن خزیمه فتوا می داده است (← ابن عساکر، ج ۱۷، ص ۲۷۹). همچنین حاکم نیشابوری (ص ۱۶۲)، دعلج را شیخ اهل حدیث نامیده است. براین اساس به نظر می رسد گفتة اسماعیل پاشا بغدادی (ج ۱، ستون ۳۶۴) که دعلج را عالمی حنفی و معتزلی دانسته است، نادرست باشد. ابوالحسن علی بن عمر دارقُطنی* (متوفی ۳۸۵) و حاکم نیشابوری* از مهم ترین راویان حدیث از دعلج اند (←ابن عساکر، ج ۱۷، ص ۲۷۸).خطیب بغدادی (ج ۹، ص ۳۶۷) وی را ثقه دانسته و گفته است که حاکمان عدالتِ او را ثابت می دانستند و شهادتش را می پذیرفتند. ابوسعیدبن یونس (متوفی ۳۴۷) او را با لفظ ثقه مدح کرده است (← ابن عساکر، ج ۱۷، ص ۲۷۹). دارقطنی وی را ثقه و اثبتِ مشایخ خود معرفی کرده و عمربن جعفر بصری (متوفی ۳۵۷) صحیح ترین آثار روایت شده و نیکوترین سماع در بغداد را آثاری دانسته که از او روایت و سماع کرده است (← خطیب بغدادی، ج ۹، ص ۳۶۷ـ۳۶۸). حاکم نیشابوری، سفر دعلج به نیشابور را اولین سفر او در طلب حدیث ذکر کرده است. سفر دیگر دعلج به نیشابور بعد از ورود وی به عراق بود که در این سفر او مصنَّفاتِ ابوبکرمحمدبن اسحاق خزیمه را نزد وی استماع کرد. بنابه نقلِ ابوسعیدبن یونس، دعلج از بغداد به مصر رفت و در آنجا از اهلِ خراسان و بغداد حدیث روایت کرد (← ابن عساکر، همانجا).دعلج قبل از سکونت در بغداد در مکه اقامت داشته است. به گفتة خود دعلج، سببِ مفارقتش از مکه تعرض سه عرب به جان او بود که به خون خواهی برادرشان به دست مردی خراسانی قصد کشتن او را کرده بودند (← خطیب بغدادی، ج ۹، ص۳۶۸).در جوانی دعلج و هنگامی که به حفظ قرآن و استماع حدیث اهتمام می ورزید، تاجری از او دعوت به همکاری کرد و یک میلیون درهم سرمایه در اختیار او قرار داد. در آخرین ملاقاتی که بین این دو صورت گرفت، تاجر اصلِ سرمایه را به دعلج بخشید و به او وصیت کرد که آن را در امور خیر و ساختن مسجد مصرف کند و دعلج نیز چنین کرد (همان، ج ۹، ص۳۷۰ـ۳۷۱). در منابع داستانهایی از بخشندگی و همچنین دستگیری وی از مدیونین و مقروضان آمده است (برای نمونه ← همان، ج۹، ص۳۶۸ـ۳۷۰؛ ابن عساکر، ج۱۷، ص۲۸۲ـ ۲۸۵). دعلج به احوالِ اهلِ حدیث در بغداد و مکه و سجستان توجه می کرد و برای آنها موقوفاتی برجای گذاشت (خطیب بغدادی، ج ۹، ص ۳۶۶؛ ابن عساکر، ج ۱۷، ص ۲۷۹). نقل شده است سلطانِ وقت که به میراث و ترکات متعرض نمی شد، پس از مرگ دعلج چشم از میراث او برنداشت و به غیر از موقوفاتِ وی باقی ترکه اش را تصرف کرد (←ابن عساکر، ج۱۷، ص۲۸۵).دعلج در جمادی الآخره ۳۵۱ در بغداد درگذشت (خطیب بغدادی، ج ۹، ص ۳۷۱ـ۳۷۲). حاکم نیشابوری وفات دعلج را دهم ذیحجه ۳۵۳ ثبت کرده است (← ابن عساکر، همانجا).از آثارِ او المسند الکبیر است که شاگردش، دارقُطنی، آن را برایِ دعلج تحریر کرده بود. دارقطنی در دقت دعلج در تدوین احادیث این کتاب گفته است که اگر در صحت حدیثی شک داشت آن را حذف می کرد (← خطیب بغدادی، ج ۹، ص ۳۶۷؛ ذهبی، همانجا). خطیب بغدادی (همانجا) دربارة این مسند گفته است که دعلج آن را نزد ابوالعباس ابن عُقده فرستاد تا درستی احادیثی را که در آن آورده، بررسی کند و ابن عقده کتاب وی را تأیید کرد. ظاهراً تنها اثر موجود و به چاپ رسیده دعلج، کتابی مختصر به نام المُنتقی مِنْ مُسنَدالمُقِلّین است که عبداللّه بن یوسف بدیع آن را در ۱۴۰۵ در کویت به چاپ رسانده است. دارقطنی کتابهای دیگری نیز برای دعلج تحریر کرده، چرا که خطیب بغدادی (همانجا) دارقطنی را کاتب کتابهای دعلج یاد کرده است، اما از آنها نامی نیاورده است.
منابع : ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱؛ اسماعیل بغدادی، هدیة العارفین، ج ۱، در حاجی خلیفه، ج ۵؛ محمدبن عبداللّه حاکم نیشابوری، تاریخ نیشابور، ترجمه محمدبن حسین خلیفه نیشابوری، چاپ محمدرضا شفیعیکدکنی، تهران ۱۳۷۵ش؛ خطیب بغدادی؛ محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۴/۲۰۰۳.