دشمنزیاری، تیرهای از طایفة چهاربُنیچه* از ایل جاکی که امروزه یکی از ایلات ششگانه کهگیلویه در مغرب ایران محسوب میشود. به این تیره، احتمالاً به علت کثرت جمعیت و نیز شاخههای فرعیاش ایل نیز گفته شدهاست (صفینژاد، 1368ش، ص 172، 479ـ486). سرزمین دشمنزیاریها که به نام ساکنان آن دشمنزیاری هم خوانده میشده، سراسر کوهستانی با دو قسمت سردسیری و گرمسیری است (همو،1347ش، ص49).سردسیر دشمنزیاری، سرزمینی مرتفع است که رشتهکوههای بَرفْکون در جنوب، آن را از قلمرو گرمسیری جدا میسازد. کوههای جوکار و رِوِنْ از کوههای منطقة سردسیری است. درههای بین این کوهها چهار واحد مستقل جغرافیایی به وجود میآورند که در اصطلاح محلی آنها را دِلی مینامند. دلیجوکار، دلیرِوِن، دلیدالون و دلیگلاسپید، دلیهای منطقة سردسیری هستند. دلیجوکار به واسطة جریان نهر جوکار خوش آب و هواترین منطقة سردسیری به شمار میرود. در دلیرِوِن، نهری با همین نام جاری است که به رود خِرسان* در شمال منطقه میریزد. امروزه دلیرون منطقة کوچکی است ولی در حدود 1300ش پهنة رون به نیمی از سردسیر کهگیلویه اطلاق میگردید (همو، 1368ش، ص 170). دلیگلاسپید در جنوبیترین منطقة سردسیری واقع است. سراسر پهنة سردسیری را غالباً درختان بلوط فراگرفتهاست (همو، 1347ش، ص 49ـ50). منطقة سردسیر دارای زمستانهای سرد و نسبتاً طولانی است (کشاورز، ص 18).قلمرو گرمسیری ایل از دامنههای جنوبی کوه برفکون آغاز میشود و عوامل جغرافیایی، این پهنة گرمسیری را به چهار منطقة مستقل و جدا از هم تفکیک میکند: آبریز و بیدانجیر، رودشور و زیرنا، کَلات، و راک. آبریز و بیدانجیر در دامنة جنوبی کوه برفکون واقع است. رودشور و زیرنا منطقهای است که رود لوداب بدان وارد میشود و به مارون تغییر نام میدهد، سپس وارد منطقة وسیع کلات میشود و رودهای کوچکی بدان میریزد. این رود از شمالغربی منطقة راک وارد قلمرو ایل طیبی میگردد و به سمت بهبهان جریان مییابد. راک جنوبیترین منطقة دشمنزیاری و مرکز آن قلعة راک، مرکز خاننشین گرمسیری دشمنزیاری، بودهاست (صفینژاد، 1347ش، ص 50ـ51). منطقة گرمسیری دارای تابستانهای خشک و سوزان و زمستانهای معتدل است (کشاورز، همانجا).اقتصاد غالب دشمنزیاریها مبتنی بر دامداری سنّتی است، مازاد فراوردههای دامی بیشتر به صورت روغن به بازار عرضه میگردد. در کنار دامداری، کوچندگان کشاورزی محدودی دارند که غالباً دیمی است و معمولاً فقط نیاز نان خانوار را تأمین میکند (تحلیل و تفسیر مجموعه اسناد روستایی و عشایری ایران، ج 2، ص 504ـ505).در 1377ش، جمعیت عشایر دشمنزیاری 7207 تن بودهاست (مرکز آمار ایران، ص 16). زبان دشمنزیاریها لُری و مذهبشان شیعه است. امروزه همچنین دشمنزیاری نام دهستانی از توابع بخش مرکزی در شهرستان کهگیلویه و نام یکی از بخشهای شهرستان ممسنی در استان فارس است. در این بخش طایفهای به نام دشمنزیاریِ ممسنی ساکناند که بنابر ادعای افراد محلی در گذشتههای دورتر از دشمنزیاریهایِ کهگیلویه جدا شده و به اینجا کوچیدهاند (صفینژاد، 1368ش، ص 176).فسائی، مؤلف فارسنامة ناصری، در 1300 جمعیت ایل دشمنزیاری را حدود چهارصد خانوار ذکر کرده که در ده آبادی سکونت داشتهاند (ج 2، ص 1487).دشمنزیاریها خود را از نسل دشمنزیار دیلمی میدانند؛ دیلمیان فارس (ﺣﮑ :320ـ447) حدود 128 سال بر آن خطه حکمران بودند. در 1346ش، بر اساس شجرهنامه و به گفتة اهالی محل که به مراتب از اطلاعات فارسنامة ناصری (همانجا) فراتر میرفت، سیزده نسل از سرپرستان ایل مشخص گردید که در رأس آنها «دشمنزیار دیلمی» قرار گرفت (← تحلیل و تفسیر مجموعه اسناد روستایی و عشایری ایران، ج 2، ص 501، 530؛ صفینژاد، 1368ش، ص 172ـ173). اگر زمان سرپرستی هر یک از این سرپرستان حداکثر سی سال فرض شود، این مدت به حدود 390 سال قبل از 1346ش میرسد که این قدمت از دهههای آغاز سالهای 900 در ابتدای دوران صفوی فراتر نمیرود. بنابراین دشمنزیاری دیلمی، جد نخستین دشمنزیاریها، دشمنزیاری دیلمیان فارس نیست زیرا از نظر زمانی بین پایان حکومت دیلمیان فارس و دشمنزیار دیلمی حدود 5ر4 قرن فاصله است (تحلیل و تفسیر مجموعه اسناد روستایی و عشایری ایران، ج 2، ص 502ـ503).از دشمنزیاریها طومار کهنی به ابعاد 16×384 سانتیمتر به تاریخ تحریر 1068 از دورة حکومت شاهعباس دوم صفوی (ﺣﮑ : 1052ـ1077) در دست است. موضوع سند، انتقال قدرت از کلانتر دشمنزیاری به پسر بزرگ اوست و بیش از یک صدتن از کلانتران و سران طوایف و ایلهای همسایة حاشیه طومار را ممهور کردهاند (همان، ج 2، ص 588ـ592). این نظام تا 1342ش ادامه داشت، از آن پس به دلیل اجرای قوانین اصلاحات ارضی، قدرت سرپرستان بهتدریج از بین رفت و این نوع نظام کهن کلانتری فروپاشید (همان، ج 2، ص 645).پیکرة اجتماعی ایل دشمنزیاری، قبل از فروپاشی ساخت سنّتی در 1342ش، به چهار ردة اصلی تقسیم میشد، تیرة الیاسی و تیرة باوردیناری که شاخههای اصیل ایل بودند و دو طایفة سادات و طایفة نُوئی بعدها به آنها پیوستند (تحلیل و تفسیر مجموعه اسناد روستایی و عشایری ایران، ج 2، ص 525).نیز ← چهاربنیچه*منابع : تحلیل و تفسیر مجموعه اسناد روستایی و عشایری ایران، به کوشش جواد صفینژاد، تهران: نشر آتیه، 1381ش؛ جواد صفینژاد، اطلس ایلات کهگیلویه، تهران 1347ش؛ همو، عشایر مرکزی ایران، تهران 1368ش؛ حسنبن حسن فسائی، فارسنامه ناصری، چاپ منصور رستگار فسائی، تهران 1367ش؛ هوشنگ کشاورز، بررسی اجتماعی و اقتصادی دشمنزیاری، در مجموعه مونوگرافیها، قسمت 2، تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، 1347ش؛ مرکز آمار ایران، سرشماری اجتماعی ـ اقتصادی عشایر کوچنده 1377: جمعیت عشایری دهستانها، کل کشور، تهران 1378ش.