دشتی، علی، از سیاستمداران و رجال ادبی معاصر ایران. او روزنامهنگار و سخنوری تأثیرگذار، داستاننویس، تحلیلگر و منتقد ادبی و مترجم بود. کتاب بیستوسه سال را عدهای به او منتسب کردهاند و چنانچه این انتساب محرز شود (← ادامة مقاله)، میتوان او را در شمار دگراندیشان منتقدی قرار داد که از دیدگاه خردگرایانه به اندیشهها و باورهای مذهبی مینگرند. بخشی از آثار و اندیشههای دشتی با مخالفتها و انتقادهای شدید روبهرو شدهاند (← ادامة مقاله).دشتی در 1310 در کربلا بهدنیا آمد. پدرش، شیخعبدالحسین دشتی، روحانی بود و از دشتستان به عتبات عالیات رفته و در آنجا ساکن شده بود. دشتی در حوزههای علمیة کربلا و نجف تحصیل کرد و در 1338، بههمراه خانوادهاش به ایران بازگشت. مدتی نزد شیخمحمدحسین مجتهد برازجانی*، شوهرِ خواهرش، به سر برد. برازجانی از چهرههای مشهور مبارزه با استعمار انگلیس در جنوب ایران در جنگ جهانی اول (1332ـ 1336/ 1914ـ 1918) بود (رکنزاده آدمیت، ج2،ص546). غلامحسین مصاحب*، از برجستهترین منتقدان علی دشتی، بعدها در خلال رسالهای دربارة دسیسههای علی دشتی (ص 174ـ175) مدعی شد که حضور دشتی در زمان و مکان مزبور، توطئة انگلیسیها برای کسب اطلاعات از صفوف داخلی مجاهدان مبارز با انگلیس بودهاست. دشتی مدتی در دشتستان، شیراز و اصفهان بهسر برد. ظاهراً انعقاد قرارداد 1919* (قرارداد وثوقالدوله) تأثیر عمیقی بر او نهاد و واکنش تند وی را برانگیخت و پایش را به عرصه سیاست باز کرد. دشتی از اصفهان به تهران رفت و در عرصة روزنامهنگاری سیاسی فعالیت کرد. نوشتههای جدلی و انتقادیاش با استقبال رو بهرو شد و در مدت نسبتاً کوتاهی به شهرت رسید (رکنزاده آدمیت، همانجا).در تابستان 1299ش، دشتی را (که به مخالفان حکومت وثوقالدوله* پیوسته و روزنامه و شبنامه بر ضد حکومت چاپ میکرد) دستگیر کردند و به قصد تبعید به عتبات، پای پیاده به قزوین بردند. دشتی از پای افتاد و چند هفته در قزوین بستری شد. پس از بهبود نسبی، او را با ارابة پستی روانة کرمانشاه کردند (دشتی، 1380ش، مقدمة مشفق همدانی، ص 134). مدتی در آن شهر بهسر برد، با غلامرضا رشید یاسمی*، که در آن هنگام در کرمانشاه معلم بود، حشر و نشر کرد و نزد وی قدری فرانسه آموخت. پس از سقوط کابینة وثوقالدوله (دی 1299)، به تهران بازگشت. دشتی در کودتای اسفند 1299 بازداشت شد. حبس وی تا پایان حکومت نود روزة سیدضیاءالدین طباطبائی ادامه یافت (شهبازی، ص 13). او ماجرای دورة حبس خود را در کتاب ایام محبس ماندگار کرد و به عنوان نویسندهای چیرهدست به شهرت رسید.دشتی پس از آنکه رضاخان سردارسپه قدرت را در دست گرفت، به مخالفت با او برخاست و مقالة تندی برضد وی نوشت (← شفق سرخ، ش 16، حمل 1301)، اما پس از چندی موافق و سپس مدافع او شد. در «غوغای جمهوری»، از ریاست جمهوری سردارسپه حمایت کرد و در گیرودار انقراض سلسلة قاجار حتی سخنگوی مطبوعاتی سردارسپه به شمار میرفت (سیروس غنی، ص 344).سردارسپه که شاه شد، دشتی به سلک همراهان او درآمد، و گاه نیز با وی دیدارهای خصوصی داشت (← بهبودی، ص 56، 63، 99). روزنامة شفق سرخ هم که در اوضاع جدید دیگر نمیتوانست روزنامهای انتقادی باشد، ملایمتر شد، مدیریت آن به دیگری واگذار گردید و عملاً در خدمت حکومت قرار گرفت. دشتی هم از صحنة روزنامهنگاری بیرون رفت و دیگر هیچگاه با آن قلم برّا در این صحنه ظاهر نشد (خواجهنوری، ص 178ـ179). به گفتة بهرام چوبینه (بیستوسه سال، پیشگفتار، ص 13)، دشتی صادقانه به خدمت سردارسپه درآمد و مقالات مؤثری در دفاع از ارتش ملی و نظم اجتماعی و اصلاحات اداری نوشت.علی دشتی در انتخابات دورة پنجم مجلس شورای ملی (1302ش) از ساوه به مجلس راه یافت، اما در تاریخ 12 خرداد 1303 در جلسه بیستوچهارم این دوره اعتبارنامهاش رد شد (نیز ← سیروس غنی، ص345). او در دورة ششم از بوشهر نامزد شد و این بار به مجلس راه یافت. در دورههای هفتم و هشتم نمایندة ساوه، و در دورة نهم، نمایندة بوشهر بود (شجیعی، ص 323).در فروردین 1314، یک روز پس از انقضای دورة مجلس نهم، همراه با سه تن از روزنامهنگاران مشهور (محمدرضا تجدد، زینالعابدین رهنما* و فرجاللّه بهرامی* معروف به دبیر اعظم) دستگیر شد. رضاشاه بر پایة گزارشهای نظمیه، دستور توقیف آنها را صادر کرده بود، اما پس از چند ماه آنان به وساطت مخبرالسلطنه هدایت از توقیف آزاد، ولی از تهران تبعید شدند (← هدایت، ص 412). از گفتة هدایت (همانجا) اینطور برمیآید که احتمالاً این روزنامهنگاران از سیاستهای رسمی کمی دور شده بودند. دشتی پس از تحمل چهارده ماه حبس، به بیمارستان منتقل شد و پس از ترخیص، در منزلش زیرنظر نظمیه قرار گرفت. او در نوشتهای با عنوان «تحتنظر»، از اختناق دورة رضاشاه تصویری هولآور و درعینحال زنده بهدست داده و با حسرت از روزهایی یاد کردهاست که شاه پیش از آنکه به سلطنت برسد، نظامی وطنپرست بود و وی او را گاریبالدی ایران و اردشیر بابکان میپنداشته است که تجدید حیات و عظمت ایران به دست وی ممکن خواهد شد (دشتی، 1380ش، ص 190ـ 191). چندی پس از آزادی، دشتی از اول مرداد 1316 به ریاست ادارة راهنمای نامهنگاری منصوب شد. این اداره یکی از ادارات زیرمجموعة وزارت داخله بود و وظیفة نظارت بر اخبار، اطلاعات و ترجمههایی را داشت که قرار بود در مطبوعات ایران منتشر شوند (سلیمانی، ص 103ـ104). دشتی بعدها مدعی شد که برای حفظ جان خود این مسئولیت را پذیرفته بودهاست (شهبازی، ص 67؛ نیز ← دشتی، 1380ش، همان مقدمه، ص 188). او در 1318ش، در انتخابات دورة دوازدهم مجلس شرکت کرد و به عنوان نمایندة شهر دماوند انتخاب شد (شجیعی، همانجا). این دوره از مجلس تا برکناری رضاشاه از سلطنت (شهریور 1320) ادامه یافت و دشتی پس از سقوط رضاشاه با انتقادهای کوبنده خود بر ضد وی بهویژه در تاریخ 21 آبان 1321 در جلسة 108 دورة سیزدهم تقنینیه، به بارزترین چهره منتقد دولت بدل گردید (نیز ← اطلاعات، سال 16، ش 2، مهر 1320، ص 3). شهرتش در مجلس سیزدهم سبب شد که در دورة چهاردهم مجلس، در 1322ش از حوزة تهران به مجلس راه بیابد (شجیعی، همانجا).در 1325ش، در دورة وزارت احمد قوام، مدتی بازداشت شد و سپس، در خانهاش در تیغستان (منطقة الهیه تهران) زیرنظر قرار گرفت. این حبس و بازداشت او براساس سیاستی بود که قوام برای آرامکردن مقامات اتحاد شوروی در قبال حوادث ایران، و خاموشکردن زبانها و قلمهای تند در پیش گرفته بود (افشار، ص 91؛ نیز برای تأثیر مناسبات قوام و دشتی بر فضای سیاسی کشور ← اسنادی از احزاب سیاسی درایران، ص381ـ382).دشتی با اعمالنفوذ توانست از کشور خارج شود. دو سال در اروپا به سر برد و با فرهنگ و ادب اروپایی بیشتر آشنا شد. در 1327ش، به ایران بازگشت. او که به دربار محمدرضا شاه نزدیک شده بود، در همان سال به جای قاسم غنی*، به سفارت ایران در مصر گمارده شد. در مأموریت سهسالهاش، با فعالیتهای علمی ـ فرهنگی مصر، بهویژه در جامعِالازهر، از نزدیک آشنا شد که در دیدگاههای او تأثیر گذاشت (قاسم غنی، ج 2، ص 187؛ صدر، ص 198ـ 199؛ ایران. وزارت امورخارجه، ص69). پس از آن، در کابینة اول حسین علاء (1329ـ 1330ش)، مدتی وزیر مشاور بود (ضرغام بروجنی، ص309ـ310).دشتی اعتقادی به فعالیت حزبی نداشت، از اینرو به هیچ حزب و گروه سیاسی نپیوست. تنها یکبار، در آذر 1320، با همکاری جمال امامی* و چند تن دیگر، حزبی بهنام عدالت تشکیل داد. مبارزه با حزب توده و خطر کمونیسم مهمترین انگیزه مؤسسان حزب عدالت بود. این حزب تا اوایل دهة 1330ش به حیات خود ادامه داد (ماحوزی، ص270؛ اسناد احزاب سیاسی ایران، ج 2، ص 95ـ97؛ شهبازی، ص 73ـ74).علی دشتی پس از کودتای 28 مرداد 1332، سناتور انتصابی شد و تا وقوع انقلاب اسلامی، به مدت 25 سال سناتور باقی ماند. در خلال این مدت، از بهمن 1341 تا آذر 1342، سفیر ایران در لبنان بود (ایران. وزارت امور خارجه، ص 65). پس از انقلاب، مدتی در بازداشت بهسر برد و اندکی پس از آزادی، در 26 دی 1360، در بیمارستانی در تهران درگذشت و در امامزاده عبداللّه (شهر ری) به خاک سپرده شد (صدر، ص 546، 552؛ شهبازی، ص 174). سالهای پایانی عمر او در مقالهای با تصویرهایی ملموس وصف شدهاست (← سعیدی سیرجانی، ص 297ـ 305). شخصیت دشتی را غالباً پرتناقض وصف کردهاند. حتی سعیدی سیرجانی که در تکریم او تا مرز ستایش پیش رفتهاست، او را آتشیمزاج، عصبی و پرخاشجو خواندهاست (همان، ص 298ـ299).علی دشتی از 1320ش بهبعد، روزهای جمعه میزبان جمعی از دوستان قدیم و اهل علم و ادب و سیاست بود. این محفل مستمر را از حیث ادبی و فرهنگی مؤثر دانستهاند (افشار، ص 92ـ93؛ برای سند ساواک دربارة زندگینامة علی دشتی ← شهبازی، ص 176). نفوذ گستردة دشتی در عین حال از موجبات تألیف و انتشار چندین اثر و ایجاد مناسبات میان ناشران و مؤلفان بود. در محفل او از سیاست هم سخن به میان میآمد و دشتی در جریان امور قرار میگرفت. او به لحاظ موقعیتش در ساختار حکومتی، میتوانست به مسئولان کشور تذکراتی بدهد، یا آنها را از اوضاع کشور آگاه سازد (اطلاع نگارنده، به نقل از ناشران همکار دشتی و افرادی از حلقة او؛ نیز برای نمونه سند مربوط به نامة او به عباس آرام وزیرخارجه وقت در انتقاد از سیاستهای دولت عَلَم در برابر روحانیت در خرداد 1342 ← شهبازی، ص190ـ191). در عوامل سقوط (← ادامة مقاله)، بخشی از نامة خصوصی دشتی به شاه پس از وقایع 15 خرداد 1342 ثبت شدهاست (دشتی، 1381ش، ص180ـ 192) که به گفتة ایرج افشار (ص 92)، نشاندهندة هشدارهای سیاسی دشتی به شاه در مواقع ضروری بودهاست و نشان میدهد کسی که در ملأ و نوشته به مدیحه میپرداخت، در خلوت و در نامة خصوصی، از گفتن مصالح مملکتی دوری نمیکردهاست.آثار. علی دشتی در زمرة نویسندگان و پژوهندگان پراثر قرار میگیرد. تنوع نوشتههای او، چه در عرصة روزنامهنگاری و چه در قلمرو ادب، فرهنگ و باورهای اعتقادی، از دانش و اطلاعات گسترده او نشان دارد، ولو آنکه بینش و روش او با انتقادهای بسیار روبهرو باشد. آثار او را به چند دستة اصلی میتوان تقسیم کرد: مقالات سیاسی ـ اجتماعی؛ داستانها؛ تحلیل و نقد ادبی، عرفانی، کلامی و اعتقادی؛ ترجمهها؛ و آثار دیگر (برای فهرست آثار دشتی ← ماحوزی، ص 18ـ25، برای تحلیلها و نقد ادبی او ← پارسینژاد، 1387ش؛ برای بررسی کلی و نقد آثار او، ازجمله ← نقیبی، 1345ش).مقالات سیاسی ـ اجتماعی او که عمدتاً در روزنامة شفق سرخ انتشار یافتهاند، تاکنون گردآوری و تدوین نشدهاند. ارزش این مقالات یکسان نیست و مقالههای تند سیاسی او که در وقت انتشار بسیار گزنده و نیشدار بودند، طبعاً اکنون که از زمینههای اجتماعی خود دور شدهاند، تأثیر آن زمان را بر خواننده نمیگذارند. مقالههای اجتماعی و شماری از مقالههای انتقادیاش بیشتر درخور توجه به نظر میرسند و از نظر شناخت برخی جنبههای اجتماعی آن دوره ارزشهایی دارند.داستانهای دشتی شامل چهار مجموعه ایام محبس (تهران 1301ش؛ آخرین چاپ شامل شرح توقیفها و بازداشتهای دیگر، تهران 1380ش)؛ فتنه (تهران 1322ش)؛ جادو (تهران 1330ش)؛ و هندو (تهران 1333ش) است. ایام محبس داستانواره و از نمونههای بارز ادبیات آزادیخواهانه و ضداستبدادی بهشمار میرود که تا زمان خود در ادبیات فارسی نظیر نداشتهاست. در چاپهای اخیرتر، این کتاب از سه قسمت تشکیل شدهاست که ارزشهای سیاسی و زبانی ـ ادبی آنها یکسان نیست. قسمت اول، که شرح ایام حبس در دورة حکومت وثوقالدوله و نخستین توقیف اوست، با قلمی تأثیرگذار نوشته شدهاست. فضای پراختناق و دسیسهگرانه دورة رضاشاه، بهطرزی جاندار و در عین حال خوفناک، در قسمت سوم این کتاب (که ناتمام است) ترسیم شدهاست. از میان سه مجموعة قصة او، فتنه معروفتر و بیشتر از بقیه تجدید چاپ شدهاست. مضمون و فضای این نوشتهها همانند، و اسلوب نویسنده در آنها یکسان است. محیط قصهها اشرافی و ماجرای اصلی آنها شرح آشنایی زنان و مردانی است که معمولاً در مهمانیها یکدیگر را میبینند و خیلی زود به هم دل میبندند. بقیة داستان شرح دیدارهای پنهانی، تجربههای عاطفی، بیوفاییها و سرانجام جدایی اجتنابناپذیر یا محتوم آنهاست (کامشاد، ص 112). دشتی از اندیشههای زیگموند فروید تأثیری سادهانگارانه گرفته و مسائل جنسی از اساسیترین مسائل داستانهای او شده بود. زن در آثار دشتی، غالباً زیبا، فرنگیمآب، متظاهر به نوگرایی، مدعی برابری با مرد اما بدون مشارکت در وظایف اجتماعی، هوسباز، خودنما و اهل محافل خوشگذرانی است (خانلری، ص 163؛ کامشاد، ص 111ـ112)، و مرد موجودی است مجرد، باهوش، خوشچهره، مؤدب و خوشرفتار، اهل رقص، پرمطالعه و آشنا با فرهنگ غربی (کامشاد، ص 111). در این آثار، کاستیهای زندگی اجتماعی از دیدگاههای مختلف بررسی و روحیات زنان بهطرز ماهرانه و تحلیلگرانهای وصف شدهاست (← خانلری، ص 164؛ د.ایرانیکا، ذیل مادّه). قصههای دشتی در میان طبقات بالا و دختران جوان روزگارش که به آثار رمانتیک (عاشقانه) علاقهمند بودند، خوانندگان بسیاری داشت، اما با گذشت زمان و ظهور نویسندگان برجسته، شمار آنان کم و کمتر شد. زبان قصههای او، بهویژه زبان فتنه، اوج قدرت نثرنویسی علی دشتی را نشان میدهد. کامشاد (ص 112ـ113) زبان او را در قصهنویسی زبانی فاخر و درست نقطه مقابل زبان صادق هدایت* و جمالزاده* دانستهاست؛ زبانی که بر موسیقی و آهنگ کلام تأکید دارد و در آن از کاربرد واژههای عامیانه پرهیز شدهاست. در ضمن در نثر قصهها، کلمات عربی مهجور و فرنگی نیز فراوان بهکار رفتهاست (برای نقد روشی ادبی دشتی ← پارسینژاد، ص 229ـ237).مجموعه مقالهها و کتابهایی که دشتی در تحلیل و نقد نظر، اندیشه، شخصیت و آثار برخی شاعران و اندیشمندان قدیم ایران نوشتهاست، جایگاهی ممتاز در نقد ادبی معاصر دارند. این کتابها عبارتاند از: نقشی از حافظ (تهران 1336ش)، سیری در دیوان شمس (تهران 1337ش)، قلمرو سعدی (تهران 1338ش)، شاعری دیر آشنا ]خاقانی[ (تهران 1340ش)، دمی با خیّام (تهران 1344ش)، کاخ ابداع، در تحلیل اندیشة حافظ (تهران 1351ش)، نگاه صائب، همراه با بحثی دربارة سبک هندی و اظهارنظرهایی در خصوص بیدل (تهران 1353ش)، عقلا برخلاف عقل، دربارة غزالی و نقد دیدگاههای مخالفان مشرب عقلی (تهران 1354ش)، در دیار صوفیان، در تحلیل و نقد ادبیات صوفیانه (چاپ اول: نامعلوم، چاپ چهارم: تهران 1363ش)، تصویری از ناصرخسرو (تهران 1363ش). بهگفتة مایکل ویکنز ، استاد ادبیات فارسی در کانادا، عنوان بیشتر این کتابها به سبک فرنگی است و این مطالعات به این قصد انجام گرفته تا دشتی ادبیات «زنده» را از آنچه «غبار قرون» میدانستهاست، نجات دهد (ص 276). دشتی در این آثار، پیشگام و تحولگراست. به نظر او، روشی که ادیبان در قبال ادبیات قدیم فارسی در پیش گرفته بودند، فهم ما را از ادبیات افزایش نمیدهد. او با استفاده از روشهای منتقدان کلاسیک اروپایی، رویکرد دیگری به تحلیل و نقد ادبی برگزیدهاست و بهجای بحث در ویژگیهای نسخه یا بررسی اقوال یا تحقیق در اطلاعات مربوط به زندگی و اثر، واکنش شخصی و علمی خود را به ادبیات نشان دادهاست (کامشاد، ص 109ـ110). به همین دلیل، عبدالحسین زرینکوب (ج 2، ص 663) نوع و روش نقد او را در این آثار «تأثرنگاری» (بیان تأثرات شخصی منتقد در برابر آثار ادبی) نامیدهاست (برای آگاهی بیشتر دربارة این شیوة نقد ← پورثمین، ص 144؛ پارسینژاد، ص230ـ231، که اصطلاح «استنباط حسی» را بهکار بردهاست).آثار ذکر شده حاصل سالیان متمادی انس با ادب قدیم، تأملات و دیدگاههای شخصی دشتی است که با قلمی تحلیلگر و نثری استوار، گاه بسیار شاعرانه و پراحساس نوشته شده و چشماندازهای تازهای به روی مطالعات ادبی گشودهاست (← کامشاد، ص 109ـ111؛ د.ایرانیکا، همانجا). این دسته از نوشتههای دشتی نیز از مخالفت و انتقاد شماری از منتقدان قدیم و جدید دور نماندند (برای نمونه ← رحیمی، ص 15ـ22؛ ذکاوتیقراگزلو، ص 156). بهگفتة کامشاد (ص110)، در ایران و خارج کسانی بودهاند که دربارة شعر فارسی دانشی عمیقتر از دشتی داشتهاند، اما کمتر کسی حساسیت، گسترة تخیل و چیرهدستی او را در ارزیابی دستاورد شاعران بهکار گرفتهاست.برخی دیگر از آثار دشتی عبارتاند از: سایه (تهران 1325ش)، مجموعة 27 مقالة اجتماعی، اخلاقی، ادبی، انتقادی و چند ترجمه از نویسندگان مختلف، که در چند نشریه منتشر شدهاند. این کتاب برگزیدهای از بهترین مقالههای غیرسیاسی است. دشتی در این کتاب از آناتول فرانس ، که خود تحتتأثیر وی بود و از جهاتی هم به او شباهت داشت (د.ایرانیکا، همانجا)، مطلبی ترجمه کرده و مقالهای هم دربارة او نوشتهاست. لحن دشتی در مقالههای سایه ملایمتر است.تخت پولاد (تهران 1354ش)، کتابی که بدون نام مؤلف چاپ شدهاست. این کتاب به دشتی منسوب شده و شامل بحثی است خیالی میان یک مجتهد و شاگردانش در نقد اندیشههای مذهبی. گفته شدهاست که نام و محل بحث این کتاب (گورستانی در اصفهان) کنایی است و تعریضی به برخی آثار دارد (بیستوسه سال، پیشگفتار چوبینه، ص 38؛ نیز ← درچهای*، محمدباقر).پنجاهوپنج (تهران 1355ش)، کتابی حاوی اظهارنظرهای سیاسی و شخصی او دربارة 55 سال حکومت پهلوی، که ابتدا به صورت مسلسل در روزنامة کیهان منتشر شد و بعدها به هیئت کتاب درآمد.بیستوسه سال (چاپ نخست: ظاهراً بیروت 1353ش)، با چند چاپ غیرمجاز پیش و پس از انقلاب، کتابی است بسیار بحثانگیز با مشخصات کتابشناختی مبهم، که آن هم به دشتی منسوب است. پیش از چاپ کتاب در لبنان، مجلة کاوه (چاپ مونیخ) در شمارة 45، نوروز 1352، اقدام به چاپ بخش اول بیستوسه سال کرد و با آنکه نام نویسنده به درخواست خود او درج نشده بود، معرّف کتاب (جواد وهابزاده) با اشارات صریح و ذکر قرائن متعدد او را به خوانندگان شناساند. انتشار این بخشها تا شمارة 58 (خرداد 1354) ادامه یافت و از آن پس با اعلام چاپ جداگانه آن، نیازی به ادامة انتشار دیده نشد. بگلی این کتاب را به انگلیسی ترجمه کرده (لندن 1985/1364ش) و مقدمهای بر آن نوشتهاست. پل اسپراکمن هم بر ترجمة بگلی نقدی نوشته و دربارة مؤلف کتاب هم اظهارنظرهایی کردهاست (← اسپراکمن، ص 354ـ361). بگلی در 1354ش در تهران با دشتی آشنا شده بود و از او نقل کرده که کتاب یک سال پیش از آن در بیروت منتشر شده بودهاست (همان، ص 355). بهگفتة یکی از بستگان نزدیک دشتی، این کتاب را دشتی نوشته و در جریان تألیف، دشتی بخشهایی را برای وی تقریر میکرده و او مینوشتهاست (از شنیدههای نویسندة مقاله). نویسندهای با نام مخفف «س.س» کتابی با عنوان حاشیة بر بیستوسه سال (شیکاگو 1984/1363ش) نوشته و در آن مدعی شدهاست که نویسنده بیستوسه سال نه علی دشتی است و نه (بهقولی) علینقی منزوی، بلکه کس دیگری است که بنا «به ملاحظات امنیتی فعلاً از افشای نام نویسنده والامقام آن خودداری میکنم» (← همان، ص 356).حسینیطباطبائی (ج 1، ص 7ـ10) در نقدی بر بیستوسه سال گفتهاست، پیش از انقلاب، کسی یادداشت درسی را به او نشان داده که سناتوری هر هفته در محفلی خصوصی، آن درس را القا میکردهاست. همین درسها را چندی بعد، سفارت شاهنشاهی ایران در بیروت باعنوان بیستوسه سال منتشر کرد، که نسخههایی از آن به ایران رسید و مخفیانه پخش شد. به گفتة وی، این کتاب معجونی است از تحریف قرآن، تفسیر، سیره، حدیث، تاریخ و جز اینها. جعفر سبحانی نیز که نقد او بر این کتاب، ابتدا (از 1355 تا 1357ش) به صورت جزوات درسی تکثیر میشد و سپس باعنوان راز بزرگ رسالت در فروردین 1358 انتشار یافت، در مقدمة اثر خود (ص 26، 34ـ35)، ضمن اشاره به پخش مخفیانة نسخههایی از کتاب مزبور در ایران، به ماجرای دریافت نسخهای از آن اشاره کرده و گفتهاست که باخواندن قسمتهای مهم آن «از شیوة انشا و سبک قلم و... از وجود قسمتی از مطالب کتاب در آثار ’ یکی از نویسندگان’...» مؤلف را شناختهاست. به اعتقاد وی این کتاب تحت تأثیر آثار برخی از شرقشناسان و نقل اشکالات و انتقادات آنان نگاشته شدهاست. در این میان، اسپراکمن (ص 358) اظهار کردهاست که موضوع اصلی این کتاب کارنامة سیاسی پیامبر اسلام صلیاللّهعلیهوآلهوسلم نیست، بلکه این است که چرا «در کارزار فکری، عقل همیشه بازنده است و عقاید تلقینی برنده». در هر صورت، به نظر میرسد دلایل متقنتری برای احراز انتساب بیستوسه سال به علی دشتی لازم است، هرچند تحلیلهای حاکم بر این کتاب و روش استنتاج آن در امور اعتقادی با دیدگاه و روش علی دشتی، و نثر کتاب نیز با نثر او سازگاری دارد.از ترجمههای دشتی سه اثر اهمیت بیشتری دارد: تفوّق انگلوساکسون مربوط به چیست؟ (اثر اِدمون دومولن، تهران 1302ش)، نوامیس روحیه تطور ملل (نوشتة گوستاو لوبون ، تهران 1302ش) که هر دو اثر از ترجمة عربی احمد فتحی زغلولپاشا ترجمه شدهاند و اعتماد به نفس (نوشتة ساموئل اسمایلز، تهران 1305ش) که از فرانسه به فارسی ترجمه شده و ظاهراً اصل آن تأثیر عمیقی بر دشتی داشتهاست. زبان ترجمة دشتی ساده و محکم، و از آهنگینی نثر تألیفی او بری است.کنورتسر در مقالهاش خبر داده بود که کتابی به نام عوامل سقوط در تحلیل کلی انحطاط ایران و مطالعه در سقوط سلسلة پهلوی، از دشتی بهجا ماندهاست که این کتاب و آثار منتشر نشده دیگر او، سرمقالههای روزنامة شفق سرخ، یادداشتهای سیاسی مصر و لبنان، یادداشتهای سیاسی زمان رضاشاه و مقالات پراکنده، در آینده و جداگانه منتشر خواهد شد (← د.ایرانیکا، همانجا). از میان آنها، تاکنون فقط عوامل سقوط (چاپ مهدی ماحوزی، تهران 1381ش) چاپ شدهاست. قرار است آثار دشتی زیرنظر مهدی ماحوزی بهتدریج منتشر شوند. انتشار مجموعة آثار دشتی سالها پس از مرگ وی و فرونشستن حب و بغضهای سیاسی، زمینه را برای نقادی بیطرفانهتر جایگاه او در ادبیات فارسی فراهم خواهدآورد. دشتی در عرصة نویسندگی در زمان خود پیروانی یافت، اما هیچکدام به سبک و شهرتی دست نیافتند و اکنون نیز بهنظر میرسد که همگی آنها از خاطرهها رفتهاند. دشتی، مخالفان و منتقدان بسیاری هم داشت. سوای نقدهای تند بر آثار او (برای نمونه: غلامحسین مصاحب ← سطرهای پیشین)، شماری از صاحبنظران دربارة شخصیت، زندگی و آثار دشتی داوری کردهاند (← ماحوزی، ص 199ـ293، 304ـ310).منابع : پال اسپراکمن، «]دربارة ترجمة متن انگلیسی[ بیستوسه سال، ]منسوب به[ علی دشتی»، ایراننامه، سال 5، ش 2 (زمستان 1365)؛ اسناد احزاب سیاسی ایران : 1320ـ1330ش،بهکوشش بهروز طیرانی، تهران: سازمان اسناد ملی ایران، 1376ش؛ اسنادی از احزاب سیاسی در ایران (1340ـ1320ﻫ .ش)، تهیه و تنظیم ادارة کل آرشیو، اسناد و موزة دفتر رئیسجمهور، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1379ش؛ ایرج افشار، «تازهها و پارههای ایرانشناسی»، بخارا، ش 32 (مهر ـ آبان 1382)؛ ایران. مجلس شورای ملی، مذاکرات مجلس شورای ملی: دورة پنجم تقنینیه، قسمت 1: از تاریخ 5 رجب 1342 تا 16 رجب 1343، تهران ]بیتا.[؛ ایران. وزارت امورخارجه. دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، سیاستگزاران و رجال سیاسی در روابط خارجی ایران، به ضمیمة قوانین امور تشکیلاتی و استخدامی وزارت امور خارجه، تهران 1369ش؛ سلیمان بهبودی، «خاطرات سلیمان بهبودی: بیست سال با رضاشاه»، در رضاشاه: خاطرات سلیمان بهبودی، شمس پهلوی، علی ایزدی، بهاهتمام غلامحسین میرزاصالح، تهران: طرح نو، 1372ش؛ بیستوسه سال، ]منسوب به [علی دشتی، بهکوشش بهرام چوبینه، ]بیجا ?1381ش[؛ ایرج پارسینژاد، علی دشتی و نقد ادبی، تهران 1387ش؛ محمدابراهیم پورثمین، «تأملی در نقد تأثری علی دشتی»، نامة فرهنگ، دورة 3، سال 11، ش 3 (پاییز 1380)؛ مصطفی حسینیطباطبائی، خیانت در گزارش تاریخ: نقد کتاب بیستوسه سال، ج 1، تهران 1362ش؛ پرویز خانلری، «نثر فارسی در دورة اخیر»، در نخستین کنگرة نویسندگان ایران، تیرماه 1325، تهران 1326ش؛ ابراهیم خواجهنوری، بازیگران عصر طلائی: داور، تیمورتاش، آیرم، امیر طهماسبی، دشتی، تهران 1357ش؛ علی دشتی، ایام محبس، تهران 1380ش؛ همو، عوامل سقوط: یادداشتهایی منتشرنشده از شادروان علی دشتی، چاپ مهدی ماحوزی، تهران 1381ش؛ علیرضا ذکاوتیقراگزلو، عمر خیام نیشابوری، تهران 1377ش؛ مصطفی رحیمی، «دمی با دشتی ]دربارة دمی با خیام، نوشتة علی دشتی[»، انتقاد کتاب، دورة 3، ش 8 (مرداد ـ شهریور 1345)؛ محمدحسین رکنزاده آدمیت، دانشمندان و سخنسرایان فارس، تهران 1337ـ1340ش؛ عبدالحسین زرینکوب، نقد ادبی: جستجو در اصول و روشها و مباحث نقادی با بررسی در تاریخ نقد و نقادان، تهران 1378ش؛ جعفر سبحانی، راز بزرگ رسالت، یا، نقد کتاب بیست و سه سال، قم 1386ش؛ علیاکبر سعیدیسیرجانی، در آستین مرقع، تهران 1379ش؛ کریم سلیمانی، «سانسور مطبوعات، کتاب، فیلمبرداری و عکسبرداری در دورة رضاشاه: 1320ـ1304»، پژوهشنامهی انجمن ایرانی تاریخ، سال 1، ش 2 (زمستان 1388)؛ زهرا شجیعی، نمایندگان مجلس شورای ملی در بیستویک دورة قانونگذاری : مطالعه از نظر جامعهشناسی سیاسی، تهران 1344ش؛ عبداللّه شهبازی، زندگی و زمانة علی دشتی، شیراز 1385ش؛ جواد صدر، نگاهی از درون: خاطرات سیاسی دکتر جواد صدر، بهکوشش مرتضی رسولیپور، تهران 1381ش؛جمشید ضرغامبروجنی، دولتهای عصر مشروطیت،تهران ?]1350ش[؛ سیروس غنی، ایران: برآمدن رضاخان، برافتادن قاجار و نقش انگلیسیها، ترجمة حسن کامشاد، تهران 1377ش؛ قاسم غنی، یادداشتهای دکتر قاسم غنی، بهکوشش سیروس غنی، تهران 1367ش؛ حسن کامشاد، پایهگذاران نثر جدید فارسی، تهران 1384ش؛ مهدی ماحوزی، دشتی در تاریخ و ادب معاصر ایران: نقد حال و آثار او، بهضمیمه خاطراتی از صاحبنظران، تهران 1380ش؛ غلامحسین مصاحب، «علی دشتی»، تاریخ و فرهنگ معاصر، سال 2، ش 8 (زمستان 1372)؛ پرویز نقیبی، سیری در آثار علی دشتی، ]تهران ?1345ش[؛ مهدیقلی هدایت، خاطرات و خطرات، تهران 1375ش؛EIr., s.v. "Daštī, ‘Alī" (by J. E. Knörzer); G. Michael Wickens, "Relative excellence among classical poets: a Judgment by ‘Alī Daštī", Acta Iranica, vol.30, Leiden: Brill, 1990.