دسوقی برهان الدین ابراهیم قرشی هاشمی

معرف

فقیه و صوفی شافعی قرن هفتم و بنیان‌گذار طریقت دسوقیه* در مصر
متن
دسوقی، برهان‌الدین ابراهیم قرشی هاشمی، فقیه و صوفی شافعی قرن هفتم و بنیان‌گذار طریقت دسوقیه* در مصر. کنیه‌اش ابوالعینین بود. او در دَسوق / دُسوق، از شهرهای مصر سفلا، در خانواده‌ای اهل تقوا متولد شد (علی‌پاشامبارک، ج 11، ص 15). منابع سال تولد او را 623 (← سامرائی، ص 94؛ سعاد ماهر محمد، ج 2، ص 307)، 633 (علی‌پاشامبارک، همانجا) و 644 (مَقریزی، ج 2، ص 201) ذکر کرده‌اند که با توجه به سال وفاتش و سن او در آن هنگام (← ادامة مقاله) 633 صحیح است. دسوقی بیشتر عمر خود را در زادگاهش گذراند و در همانجا نیز درگذشت (سامرائی، ص 109). نسب او به جعفر زکی، فرزند امامهادی علیه‌السلام، می‌رسد (شعرانی، ج 1، ص 157؛ نیز ← منوفی، ج 2، ص 238).پدر دسوقی ابوالمجد عبدالعزیز/ عبدالمجید از مشایخ بزرگ و مرید محمدبن هارون سَنْهوری (سامرائی، ص 95) و مادرش سیده فاطمه، فرزند ابوالفتح‌بن ابی‌الغنائم واسطی(متوفی 580، از مشایخ طریقت رفاعیه) و خواهر ابوالحسن علی‌بن عبدالله شاذِلی بود (سعاد ماهر محمد؛ سامرائی، همانجاها؛ دائرة‌المعارف الاسلامیة، ذیل مادّه).ابراهیم دسوقی ابتدا نزد پدر به تحصیل علوم دینی پرداخت، قرآن کریم را از بر کرد و سپس فقه شافعی آموخت، اما پس از چندی انزوا گزید و مدتی در خلوت نشست. هنگامی که پدرش در 646 از دنیا رفت، از خلوت بیرون آمد و بر جنازة پدرش نماز گزارد. پس از آن به‌درخواست مریدانش در میان آنان ماند (سامرائی، ص 96؛ سعادماهرمحمد، همانجا).سلطان بَیبْرَس اول* (ﺣﮑ : 658ـ676) با توجه به علم و فقاهت دسوقی و کثرت پیروانش، به او عنوان شیخ‌الاسلام داد. همچنین دستور داد زاویه‌ای برای دسوقی بنا کردند تا وی در آن به تدریس اصول دین بپردازد. پس از وفات سلطان بیبرس، دسوقی از این منصب کناره‌گیری کرد تا با فراغت بیشتری به تربیت و پرورش شاگردان و مریدانش بپردازد (سعاد ماهر محمد، همانجا). به گزارش سعاد ماهر محمد (ج 2، ص 308) دسوقی تا پایان عمر ازدواج نکرد.دسوقی به طریقتهای رفاعیه*، بدویه (← بدوی*، احمدبن علی) و سهروردیه* راه یافت، دو تن از بزرگان سلسلة سهروردی، شیخ عبدالرزاق‌بن محمود جَزولی، از مریدان نجم‌الدین بکری، و نورالدین طوسی، از استادان او بودند. او پس از مدتی، طریقت مستقلی را بنیان نهاد که بعدها به نام دسوقیه شهرت یافت (سامرائی، همانجا؛ تریمینگام ، ص 45ـ46؛ دربارة طریقت او ← دسوقیه*). ظاهراً طریقت دسوقی، آمیخته‌ای از طریقتهای مذکور است. به گزارش مارگلیوث طریقت دسوقی مبتنی بر طریقت عبدالقادر گیلانی* (متوفی 561) و احمدبن علی رفاعی* (متوفی 578) است (← دائرة‌المعارف‌الاسلامیة، همانجا). دسوقی در تصوف بدانجا رسید که در کنار عبدالقادر گیلانی، احمدبن علی‌رفاعی و احمدبن علی بدوی، یکی از قطبهای چهارگانه مصر شناخته شد. او خود را رهبر اولیا و نقیب آنان و دارای مقام عزل اولیا، پوشاندن خرقه بر آنان، بستن درِ جهنم و گشودن درِ بهشت دانسته‌است. همچنین وی ادعا کرده که در هفت سالگی هم ردیف دیگر عرفا ــ به جز عبدالقادر گیلانی ــ بوده‌است (← شعرانی، ج 1، ص 157؛ علی‌پاشامبارک، ج 3، ص 436؛ دائرة‌المعارف الاسلامیة، همانجا).دسوقی شاگردان بسیاری تربیت کرد که جلال کَرکَی، مؤلف کتاب لسان‌التعریف، از آن جمله است. لسان‌التعریف مأخذ مهمی برای شناخت احوال و آثار دسوقی است (سامرائی، ص 107).گفته شده که دسوقی با هرگونه ظلم و ستم حکام مقابله می‌کرد (← سعاد ماهر محمد، ج 2، ص 307). به وی کراماتی نیز نسبت داده‌اند (← شعرانی، ج1، ص 143؛ مُناوی، ج 2، ص 330).بارزترین اندیشه‌ها، آداب و سنن سلوکی دسوقی عبارت‌اند از: 1)شریعت اصل و جامع تمام علوم ظاهری دین است و حقیقت، فرع و جامع تمام معارف الهی و علوم پنهانی دین. یافتن حقیقت جز از راه شریعت امکان‌پذیر نیست، زیرا حقیقت ثمره شریعت است. 2)درون‌مایة تصوف نشانه‌های ظاهری آن یعنی پشمینه‌پوشی و رعایت آداب و رسوم خانقاهی نیست، بلکه حقیقت تصوف صفای درونی، سرور دل و توجه قلبی به حق تعالی است. 3)صحت و استحکام سلوک سالک بر گرسنگی استوار است و اساساً سعادت با گرسنگی به دست می‌آید. به عقیدة وی کسانی که مال حرام خورده‌اند طعم معارف و حقایق را نخواهند چشید(← شعرانی، ج 1، ص 144، 146، 149، 154ـ 156؛ مناوی، ج 2، ص 322ـ323، 329).دسوقی در 676 در 43 سالگی درگذشت (شعرانی، ج 1، ص 157؛ سامرائی، ص 109؛ نیز ← منوفی، ج 2، ص 238). او را در زاویه‌اش در دسوق ــ در کنار مقبرة مادرش ــ به خاک سپردند. مقبرة وی از اماکن زیارتی است (خفاجی، ص 97؛ سعاد ماهر محمد، ج 2، ص 308؛ عبدالرزاق کنج، ص 20). هر سال مریدان و دوستداران دسوقی با حضور در مزار وی، جشنها و مراسمی به یاد وی برپا می‌کنند. این جشنها، هشت روز به طول می‌انجامد و در آن علاوه بر پذیرایی و خریدوفروش کالا، مشایخ طریقتها به اَذکار و تلاوت قرآن می‌پردازند (← علی پاشامبارک، ج 11، ص 19).مقبرة دسوقی در مسجدی است که به‌نام وی بنا گردید و تغییرات زیادی در آن داده شده و آنچه امروزه از آن باقی مانده مربوط به قرن سیزدهم است. از اوایل همان قرن، مسجد دسوقی جزو دانشگاه‌الازهر شده‌است و تدریس در آن به شیوة دانشگاه صورت می‌گیرد. این مسجد کتابخانه‌ای مشتمل بر پنج هزار جلد کتاب در علوم دینی و مدنی دارد (سعاد ماهر محمد، ج 2، ص 308ـ309).دسوقی فرزند نداشت و پس از درگذشتش برادر او، شیخ موسی، جانشین وی شد (د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه؛ سعاد ماهر محمد، ج 2، ص 308).از دسوقی آثاری در فقه، تفسیر و توحید برجای مانده‌است (سعاد ماهر محمد، همانجا). به گزارش سعاد ماهر محمد (همانجا)، دسوقی برخی از واژه‌های سریانی و عبری را به زبان عربی وارد کرد و برخی از کتب و رسائلش را به سریانی نگاشت، اما امروزه اثری از وی به این زبانها در دست نیست. برخی از نوشته‌های وی به آلمانی ترجمه شده و انتشارات دانشگاه لیدن نیز بسیاری از مواعظ و اقوال وی را منتشر کرده‌است (همانجا). به نظر سامرائی (ص 106)، آثار دسوقی به قلم او نیست، بلکه تدوین سخنان و مواعظ اوست که شاگردانش انجام داده‌اند. برخی از آثار او عبارت‌اند از:1) الجوهرة/ الجواهر، به عربی. مجموعه‌ای از ارشاد و آموزش برای سالکان. برخی تذکره‌نویسان خلاصه‌ای از آن را روایت کرده‌اند (← شعرانی، ج 1، ص 143ـ157؛ مناوی، ج 2، ص 330؛ منوفی، ج 2، ص 239ـ243). جزئی از این کتاب در دارالکتب المصریة موجود است (سعاد ماهر محمد، همانجا). گفته شده الجواهر مجموعه‌ای از دستورات و الجوهرة کتابی مستقل از الجواهر و مشتمل بر کرامات دسوقی بوده‌است (د.اسلام، همانجا).2) الحقایق/ برهان الحقایق، به عربی. این اثر مشتمل بر مواعظ و حقایق عرفانی است (سامرائی، ص 107). سعاد ماهر محمد (ج 2، ص 307) الجواهر و الحقایق را یک کتاب دانسته، اما سامرائی (ص 108) با استناد به اینکه جلال کرکی در جایی از کتاب خویش نکته‌ای را به هر دو (کتاب الحقایق و کتاب الجوهرة) ارجاع داده، این دو کتاب را مستقل دانسته‌است.3) الرسالة، به عربی. اثری مشتمل بر بیان ظرایف سلوک و منهیات عارفانه (همان، ص 107).4) فقه‌السادة‌الشافعیة، به عربی (همانجا).دسوقی شعر هم سروده‌است (← مناوی، همانجا؛ نیز← عبدالرزاق کنج، ص 58). دو قصیده از او با عنوان صلاة و حزب بر جای مانده‌است (د.اسلام، همانجا). حسن‌بن علی شامّة، نخستین شرح را بر قصیده حزب دسوقی نگاشته و آن را مَسَرَّة‌العَینیَن فی شرح حِزب أبی العَینیَن نامیده‌است. محمد بَهی نیز بر قصیدة حزب و عبدالحی بر قصیدة صلاة شرح نوشته‌اند (همانجا). برخی نیز قصیده‌ای از او با نام سَقانی محبوبی نقل کرده‌اند (← شعرانی، ج 1، ص 157ـ158؛ علی‌پاشامبارک، ج 11، ص 18ـ 19؛ عبدالرزاق کنج، ص 58ـ66).منابع : محمد عبدالمنعم خفاجی، التراث الروحی للتصوف الاسلامی فی مصر، ]قاهره[: دارالعهد الجدید للطباعة، ]بی‌تا.[؛ دائرة‌المعارف الاسلامیة، ]بیروت[: دارالفکر،?]1933[، ذیل «الدسوقی» (از مارگلیوث)؛ یونس سامرائی، مناقب‌الاقطاب‌الاربعة: الشیخ عبدالقادر الکیلانی، السید احمدالرفاعی، السید احمد البدوی، السید ابراهیم الدسوقی، ]بغداد[ 1408/ 1988؛ سعاد ماهر محمد، مساجد مصر و اولیاؤها الصالحون، ج 2، ]قاهره 1976[؛ عبدالوهاب‌بن احمد شعرانی، الطبقات‌الکبری، مصر 1343/ 1925؛ عبدالرزاق کنج، اعلام التصوف الاسلامی: علم‌الاقطاب الحقیقی سیدی ابراهیم الدسوقی، ]حلب 1419/ 1998[؛ علی‌پاشامبارک، الخطط التوفیقیة الجدیدة لمصر و القاهرة و مدنها و بلادها القدیمة و الشهیرة، بولاق 1306، چاپ افست قاهره 1425ـ1426/ 2004ـ2005؛ احمدبن علی مَقریزی، السلوک لمعرفة دول الملوک، چاپ محمد عبدالقادر عطا، بیروت 1418/ 1997؛ محمدعبدالرووف‌بن تاج‌العارفین مُناوی، طبقات الصوفیة، چاپ محمد ادیب جادر، بیروت 1999؛ محمود ابوالفیض منوفی، جمهرة الاولیاء و اعلام اهل التصوف، قاهره 1387/1967؛EI2, s.v. "Al Dasūkī, Burhīn al Dīn Ibrīhīm b. Abi’l-Madjd ‘Abd al-‘Azīz" (by Walid Khalidi); J.Spencer Trimingham, The Sufi orders in Islam, London 1973.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 17
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده