دستور دبیری، عنوان قدیمترین کتاب دربارة فن دبیری و ترسّل به زبان فارسی، نوشتة محمدبن عبدالخالق میهنی (صفا، ج 2، ص 189). در تنها نسخة شناختهشده از این اثر (← ادامة مقاله)، عنوانی برای این کتاب نیامدهاست، اما عدنان صادق ارزی در 1340ش/1962، باتوجه به محتوای کتاب، عنوان دستور دبیری را برای آن برگزید و این کتاب با این عنوان در کتابها و مقالات بعدی معرفی شد (برای نمونه ← دانشپژوه، ص 27؛ صفا، همانجا). اکبر نحوی در تصحیح مجدد این اثر به آن عنوان آیین دبیری داد، اما عنوان دستور دبیری برای این اثر شناختهشدهتر است.میهنی از نویسندگان و دبیران قرن پنجم یا اوایل قرن ششم است و از احوال او اطلاعی در دست نیست (صفا، همانجا). با توجه به سال 585، تاریخ تحریر کتاب (← میهنی، چاپ ارزی، ص 124)، و اینکه کاتب دعای رضیاللهعنه را، که مختص درگذشتگان است، برای میهنی آورده (← همان، ص 1)، تاریخ وفات او باید پیش از 585 باشد (← همان، مقدمة نحوی، صشش؛ قس دانشپژوه، همانجا، که 585 را سال تألیف کتاب دانستهاست). اکبر نحوی از روی شواهد و قرائن حدس زده که سالهای حیات میهنی بین 460 تا 550 و وی از محدّثان روزگار خود بودهاست (← میهنی، مقدمه، ص شش ـ نه).کتاب دستور دبیری با دیباچهای کوتاه در سبب تألیف و معرفی اجمالی آن آغاز شده و سپس در دو قسمت ادامه یافتهاست: قسم اول دربارة آداب و مقدمات فن دبیری است، که مؤلف آن را عنوانات نامیدهاست. در این بخش، مؤلف دربارة مقدمات فن دبیری توضیحات جامع و دقیقی دادهاست. سخن وی دربارة قلم، انواع و کاربرد آن بهلحاظ تاریخی بسیار ارزشمند است. به گفتة او، «قلم جلیل» برای سلاطین و والیان، «قلم دقیق» مخصوص مستوفیان و «قلم میانه» برای دیگران به کار میرفتهاست (← چاپ ارزی، ص 2ـ3، 11ـ12). او دربارة قطع و اندازة کاغذ یا فاصلة میان سطور نیز توضیحاتی دادهاست (همان، ص 12). توضیحات دقیق و ارزشمند او دربارة شیوة نوشتن حروف، نقطهگذاری و حرکتگذاری کلمات، در کتابهای دیگر این قرن دیده نمیشود (همان، ص 4ـ5).بهعلاوه، او دوازده نکته دربارة دستور زبان و رسمالخط فارسی آورده که بهلحاظ زبانشناسی و تاریخ زبان فارسی بسیار ارزشمند است؛ از جمله قاعدة جمعبستن کلمات فارسی با «ها» و «ان» و شیوة نوشتن کلمات عربی مختوم به «ة» در زبان فارسی و شیوة نوشتن کلمات مرکّب (← همان، ص 5ـ11). او فهرستی از واژگان فارسی متداول و به گفتة خود «پسندیده» را به دبیران پیشنهاد کرده که بهلحاظ تاریخی و زبانشناسی بسیار باارزش است (همان، ص 33ـ34).از موارد بسیار مهم این بخش، تأکیدهای مؤلف بر تفاوت قاعدههای زبانی و رسمالخط زبان فارسی و عربی و برحذر داشتن مخاطبان از بهکاربردن قواعد کتابت عربی در زبان فارسی است (برای نمونه ← همان، ص 6-7). از دیگر مباحث این بخش، نکات تاریخی مهمی دربارة فن ترسل است (← همان، ص 12، 23ـ25).توضیحات این اثر دربارة کنیه (← همان، ص25) و انواع نامه (همان، ص 30) شامل نکات تازه و بکری است. از دیگر بخشهای مهم قسم اول، توضیحات دقیق دربارة القاب، دعاها و عناوینی است که نویسنده باید متناسب با شأن مخاطب آنها را بهکار بَرَد (← همان، ص 13ـ18، 23ـ27).مؤلف قسم دوم را، که درواقع بخش نمونه انواع نامههاست، با این توضیح آغاز نموده که آن را برای آموزش مبتدیان نوشتهاست (← همان، ص 39). سپس نمونههایی از ارکان نامه، از قبیل صدر نامه، وصف اشتیاق، تشبیب و تخلص، را برای طبقات مختلف مخاطبان آورده (← همان، ص 41ـ65) و پس از آن، بهتفصیل به نامههای اخوانی پرداختهاست. در این بخش، نخست نامهای نمونه باعنوان «افتتاح به مکاتبت» و پاسخ به آن را آورده (← همان، ص66ـ70)، سپس اخوانیات را بهلحاظ مضمون به هشت نوع اشتیاق، شکر، شکایت، عتاب، تهنیت، تعزیت، عنایت، و عیادت تقسیم کرده و برای هریک، نمونهای همراه با پاسخ آوردهاست (← همان، ص 70ـ96). چون در نامههای اخوانی از قواعد رسمی حاکم بر نامههای سلطانی خبری نیست، میتوان قدرت نویسندگی میهنی را در این نمونه نامهها دریافت. این بخش از کتاب بهلحاظ زیبایی نثر و فصاحت و بلاغت بسیار درخور توجه است. ساختار و عناصری که مؤلف برای نامههای اخوانی آورده، مانند آغاز، وصف اشتیاق، تخلص، دعاها و غیره (← همان، ص 41ـ45؛ نیز ← اخوانیات*)، در اخوانیاتی که قرن ششم در عَتَبَةالکَتَبَة اثر منتجبالدین بدیع آمدهاست (برای نمونه ← ص95ـ119) نیز دیده میشود. میهنی نمونههایی از انواع رقعه را با مفاهیمی مانند هدیه فرستادن، دعوت، مشاورت، استعفا، و استقراض همراه با جواب هر یک از آنها آوردهاست (← میهنی، چاپ ارزی، ص 97ـ106). او در پایان به معرفی نمونههایی از سلطانیات (نامههای رسمی و حکومتی) از قبیل منشورها، انواع محضر، جماعتنامه، اتفاقنامه و انواع گواهیها پرداختهاست. در این بخش، نامههای مهمی مانند منشور ریاست (← همان، ص 106ـ 109)، منشور عامل (← همان، ص 112ـ113) و منشور شحنه (همان، ص 113ـ114) آمدهاست که دربارة حدود و ثغور این شغلها و صلاحیت لازم برای احراز آنها اطلاعات تاریخی باارزشی به خواننده میدهد. بااینکه مؤلف در مقدمه (همان، ص 2) اشاره کردهاست که در پایان کتاب به صکوک (= قبالههای شرعی) میپردازد، در آنجا مطلبی در اینباره دیده نمیشود.نثر این کتاب ساده و روان است و تاحدی از شیوة منشیان قرن ششم، که به ایراد صنایع و القاب و عناوین خاص و اِطناب و اسهاب علاقه وافر داشتهاند، به دور است (← صفا، ج 2، ص 189) و بهلحاظ اشتمال بر لغات و اصطلاحات تاریخی و اجتماعی، یکی از منابع مهم زبان فارسی بهشمار میرود. با اینکه میهنی همانند عنصرالمعالی صاحب قابوسنامه (ص 208) به نویسندگان توصیه میکند که از آوردن سجع بپرهیزند و سجع را نوعی تکلف در سخن میداند، آوردن سجع را در مقاطع سخن عیب نمیشمارد (میهنی، چاپ ارزی، ص 38؛ قس منتجبالدین بدیع، ص 1).برخی از مباحث دستور دبیری را در کتابهایی که پس از آن اختصاصاً در باب ترسل نوشته شدهاند میتوان دید؛ مثلاً حسامالدین خویی* (زنده در 709) در کتاب قواعدالرسائل و فرائدالفضائل، مانند میهنی، اخوانیات را با افزودن «مفاتحت» بهجای «افتتاح به مکاتبه» و «شفاعت» به ده نوع تقسیم کرده و، مانند میهنی، برای هر موضوع یک نامه و یک پاسخ آوردهاست (← حسامالدین خویی، ص 262ـ282). در کتاب غُنیةالکاتب و مُنیةالطالب او نیز در بخش اخوانیات، بهوضوح شباهتهایی با دستور دبیری دیده میشود (← همان، ص 318ـ 332). همچنین او در رقاع و نمونههای آن و در ذکر القاب عناوین و دعاهای مخاطب شیوة میهنی را دنبال کردهاست (← همان، ص 334ـ 340). شمس منشی نیز در دستورالکاتب فی تعیین المراتب (تألیف 761ـ767) در بسیاری از بخشها، خصوصاً اخوانیات، القاب و عناوینی مشابه میهنی آوردهاست (← ج 1، جزء1، ص 125ـ148، 411ـ465).تنها نسخهای که از دستور دبیری شناخته شده نسخة کتابتشده در 585 است که در کتابخانة فاتح استانبول نگهداری میشود. در 1962 عدنان صادق ارزی این نسخه را در آنکارا تصحیح کرد و به چاپ رساند. در 1375ش سیدعلی رضوی بهابادی با تصحیح اغلاط چاپ ترکیه و افزودن مقدمه و فهارس، آن را با همان صفحهشمار در یزد منتشر کرد. سپس اکبر نحوی در 1389ش، این نسخه را با افزودن فهرست و توضیحات دربارة متن، دوباره تصحیح و در تهران منتشر کرد.منابع : حسنبن عبدالمؤمن حسامالدین خویی، مجموعه آثار حسامالدین خویی، چاپ صغری عباسزاده، تهران 1379ش؛ محمدتقی دانشپژوه، «دبیری و نویسندگی»، هنر و مردم، ش 106 (مرداد 1350)؛ محمدبن هندوشاه شمسمنشی، دستورالکاتب فی تعیین المراتب، چاپ عبدالکریم علیزاده، مسکو 1964ـ1976؛ ذبیحالله صفا، گنجینه سخن : پارسینویسان بزرگ و منتخب آثار آنان، ج 2، تهران 1348ش؛ کیکاوسبناسکندر عنصرالمعالی، قابوسنامه، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران 1364ش؛ علیبن احمد منتجبالدین بدیع، عتبةالکتبة: مجموعه مراسلات دیوان سلطانسنجر، چاپ محمد قزوینی و عباس اقبال آشتیانی، تهران 1384ش؛ محمدبن عبدالخالق میهنی، آیین دبیری، چاپ اکبر نحوی، تهران 1389ش؛ همان: دستور دبیری، چاپ عدنان صادق ارزی، آنکارا 1962.