دستجرد ← دستکرد/ دستگردNNNNدستجردانی، جمالالدین، وزیر بایدو* و محمود غازان*، از ایلخانان مغول. او در روستای طبس گیلکی به دنیا آمد. در دورة ارغونخان (ﺣک : 683ـ690)، بهبازرسی اوقاف در عراق منصوب شد و سپس کاتب دیوان بغداد گردید. دستجردانی در مدارس بغداد تحصیل کرد و به کلیة امور و رموز دیوان استیفا وقوف یافت و بهتدریج، در ایجاد درآمد و ثروت برای ایلخانان شهره شد (ناصرالدین منشیکرمانی، ص 110ـ 111). ظاهراً بهسبب مخالفت فقها و نارضایتی عموم، در همان سال نخست سلطنت ارغون، از سمتش برکنار شد. در دورة جانشین وی، رضیالدینبن سعید، امر موقوفات مختل ماند. درنتیجه، دستجردانی بار دیگر عهدهدار آن وظیفه گردید، اما در همان سال، جای خود را به فخرالدین احمد، فرزند خواجهنصیرالدین طوسی داد (← الحوادث الجامعة، ص 442ـ 443).در 687، با انتصاب سعدالدوله یهودی* به صاحبدیوانی ممالک ارغون و اقدام وی در تصفیة کارگزاران ایلخانی، دست فرزندان طوسی از نظارت بر امور اوقاف عراق کوتاه شد (همان، ص 456) و سعدالدوله برادر خود، فخرالدوله، را به همراه مهذبالدوله و دستجردانی به حکومت بغداد فرستاد (رشیدالدین فضلاللّه، ج 2، ص 1175؛ قس الحوادث الجامعة، ص 458).پس از کشته شدن سعدالدوله و مرگ ارغون و اختلاف امرا، در 690، گیخاتو* به حکومت رسید و فخرالدوله عزل شد. بایدو، حاکم وقت عراق، امور عراق را به دستجردانی واگذار کرد. او نیز فخرالدوله و امینالدوله (برادران سعدالدوله) را دستگیر کرد و وابستگان سعدالدوله را از میان برداشت (رشیدالدین فضلاللّه، ج 2، ص 1180ـ 1184؛ الحوادث الجامعة، ص 464ـ466).پس از مدتی، گیخاتو دو تن از امیران را مأمور رسیدگی به دفاتر دیوانی عراق کرد، که خلافی مشاهده نکردند. دستجردانی نیز مالیات عراق را گرد آورد و با سلاح و ادوات نظامی بسیار، راهی دربار ایلخان شد. گیخاتو وی را مجددآ به حکومت عراق (بغداد) منصوب کرد. ظاهراً، شیوه رفتار و سیاست دستجردانی در عراق با خشونت و شدت عمل توأم بوده و ضوابط وقف را در دخل و خرج عواید آن رعایت نمیکردهاست. بههمین سبب در 693، وی را عزل کردند و شمسالدین محمد ترکستانی معروف به سکورجی، از امرای گیخاتو، بهجای وی منصوب گردید. ترکستانی با مردم به نیکی رفتار کرد و شروط وقف را براساس نظر واقفان آن بنا نهاد (← الحوادث الجامعة، ص 469ـ 475).بهتدریج، بایدو و برخی از امرا با گیخاتو مخالفت کردند. محمد سکورجی که با بایدو دشمنی داشت، بهنحو فجیعی به قتل رسید. در این هنگام، جمالالدین دستجردانی که در زندان بود، در شورش بر گیخاتو در بغداد، با عوامل بایدو همدست شد و در نهایت، گیخاتو به قتل رسید (رشیدالدین فضلاللّه، ج 2، ص1199ـ1200؛ الحوادث الجامعة، ص 481ـ482). دستجردانی ثروتمندان، تجار، مالکان و عامه مردم را وادار به مساعدت مالی به بایدو کرد و از این راه اموال بسیاری برای بایدو فرستاد. بایدو به پاس خدمات وی، صدرالدین زنجانی مشهور به صدرجهان* را در جمادیالاولی 694 از وزارت خلع و صاحبدیوانی ممالک و سپس وزارت را به دستجردانی تفویض کرد (الحوادث الجامعة، ص 482ـ483؛ وصّاف الحضره، ص 284؛ میرخواند، ج 5، ص 384). دستجردانی به بازخواست مالی صدرالدین زنجانی پرداخت. سپس، زنجانی به نیابت از طغاجار، از امرای مغول، مأمور حکومت روم شد، اما به اردوی محمود غازان (ﺣک : 694ـ 703) پیوست (رشیدالدین فضلاللّه، ج 2، ص 1257؛ وصّافالحضره، ص 320).تلاش غازان برای دستیابی به تخت ایلخانی به منازعه با بایدو انجامید و دستجردانی از بایدو حمایت کرد. آنان کوشیدند غازان را با پرداخت پول و وعدة واگذاری قسمتی از ایران تطمیع کنند و با وعده و وعید، امیرنوروز* را از وفاداری به غازان منصرف نمایند. برخی از امرا از جمله طغاجار نیز به غازان پیوستند. در منازعة بایدو و غازان، بایدو در ذیقعده 694 کشته شد و ایلخانی به محمود غازان رسید (وصّافالحضره، ص 321ـ323؛ اشپولر ، ص 78). سپس، صدرالدین زنجانی به وزارت و امیرنوروز به امیرالامرایی منصوب شدند (خواندمیر، ص 309). دستجردانی در عراق همچنان به تنبیه و سیاست مخالفان ادامه داد و از طریق نایب خود، نورالدین عبدالرحمان، به اِعمال قدرت پرداخت (← الحوادث الجامعة، ص 484). در 695، صدرالدین زنجانی به اتهام تصرف در اموال دیوانی و صدور فرمانهای خودسرانه، از وزارت خلع شد و دستجردانی با حمایت امیرنوروز به وزارت رسید (میرخواند، ج 5، ص 388).ظاهراً، کارگزاران غازان نیز از قدرتنمایی دستجردانی بینصیب نبودند، چنانکه سعدالدین اسدبن علی، مُشرف بغداد، که مستقیماً به فرمان غازان به این سمت منصوب شده بود، به اشاره دستجردانی به قتل تهدید شد (← الحوادثالجامعة، ص 491). او همچنین، در 695 صدرالدین زنجانی را به اتهام ضبط و تصرف اموال محاکمه کرد که وی با شفاعت بولغانخاتون، همسر غازان، از بند خلاصی یافت (رشیدالدین فضلاللّه، ج 2، ص 1265). دولت دستجردانی بهرغم سیاستهای جانبدارانه امیرنوروز، دیری نپایید زیرا صدرالدین زنجانی به وزارت رسید و دستجردانی نایب امیرنوروز شد. صدرالدین زنجانی بهسبب دشمنی دیرینة خود، دستجردانی را به مکاتبات خیانتآمیز با ممالیک در دورة بایدو محکوم کرد. در خلال محاکمه، حقایقی از این مکاتبات آشکار شد. گفته شدهاست که جمالالدین بنابه دستور امیرنوروز، نامهای جعلی را به جای نامة سلطان مصر به غازان عرضه کرده بود. صدرالدین زنجانی جعلیبودن نامه را ثابت کرد و دستجردانی در 28 ذیحجه 695 به قتل رسید (رشیدالدین فضلاللّه، ج 2، ص 1273ـ1275؛ وصّافالحضره، ص 331). اعمال نادرست دستجردانی در امور حکومتی سبب شد تا وی ثباتی در منصبش نداشته باشد و مرتباً عزل و نصب شود. او معاصر محمدبن علیبن طباطبا معروف به ابنطِقطَقی، مؤلف الفخری فیالآداب السلطانیة و الدولالاسلامیة، بود و با او حشرونشر داشت (← ابنطقطقی، ص 45ـ46).منابع : ابنطِقطَقی، الفخری فی الآداب السلطانیة و الدول الاسلامیة، چاپ و. آلوارت، گوتا 1860؛ الحوادث الجامعة و التجارب النافعة فی المائة السابعة، ]منسوب به[ ابنفُوَطی، چاپ مصطفی جواد، بغداد: المکتبة العربیة، 1351؛ غیاثالدینبن همامالدین خواندمیر، دستورالوزراء، چاپ سعید نفیسی، تهران 1317ش؛ رشیدالدین فضلاللّه؛ میرخواند؛ ناصرالدین منشیکرمانی، نسائم الاسحار من لطائم الاخبار در تاریخ وزراء، چاپ جلالالدین محدث ارموی، تهران 1338ش؛ عبداللّهبن فضلاللّه وصّافالحضره، تاریخ وصّاف، چاپ سنگی بمبئی 1269؛Bertold Spuler, Die Mongolen in Iran, Leiden 1985.