دریای سرخ ← بحراحمر(1)NNNNدریای سفید ← بحرالرومNNNNدریای سیاه، دریایی در شمال ترکیه. این دریا با امتداد شرقی ـ غربی در جنوبشرقی اروپا واقع و از شمال به اوکراین، از شمالشرقی به روسیه، از مشرق به گرجستان، از جنوب به ترکیه و از مغرب به رومانی و بلغارستان محدود است. در جنوبغربی دریای سیاه نزدیک شهر استانبول، تنگة بوسفور (استانبول بوغازی) قرار دارد که با اتصال دو قارة اروپا و آسیا به یکدیگر یکی از مهمترین آبراههای جهان تلقی میشود. این تنگه دریای سیاه را به دریای مرمره و تنگة داردانِل نیز دریای مرمره را به دریای اژه و آبهای آزاد متصل میکند. دریای سیاه از شمال نیز از طریق تنگه کِرچ در جوار شبهجزیرة کِریمه به دریای آزوف* میپیوندد (← علی توفیق، ص 18؛ سامی، ذیل «قرهدکیز»؛ )اطلس جامع جهان تایمز( ، نقشههای 37، 38، 42، 43، 44؛ قاسمی، ص 4؛ روبر ، ذیل "Noire"؛ جغرافیای ترکیه، ص 3). وسعت دریای سیاه 000،461 کیلومترمربع است که 000،38 کیلومترمربع از آن مربوط به دریای آزوف است. بیشترین عمق آن حدود 245،2 متر (روبر، همانجا)، بیشترین طول آن 187،1 کیلومتر، بیشترین عرض آن 613 کیلومتر و طول سواحل آن 914،4 کیلومتر است (سامی، همانجا) که بیشترین خط ساحلی، یعنی بالغ بر 695،1 کیلومتر از آن، متعلق به کشور ترکیه است (قاسمی، ص 2).نام این دریا را غالب منابع اسلامی، بُنْطُس ضبط کردهاند (برای نمونه ← ابنخرداذبه، ص 103؛ مسعودی، ص 66؛ ادریسی، ج 2، ص 831 ؛ یاقوت حموی، ذیل «بُنْطُس»). این نام در برخی از کتابها به صورتهای نیطس، نیطش، نیطوس و بنطش تصحیف شدهاست (← طوسی، ص100؛ ابنعبری، ص 95، 143؛ دمشقی، ص 239؛ ابوالفداء، ص30ـ31؛ ابنکثیر، ج 1، ص 26). بنطس معرب واژة لاتینی و یونانی پونتوس به معنای دریا است (← سامی، ذیل «بحر نیطس» و «قرهدکیز»؛ لسترنج ، ص 136؛ قاموسالکتاب المقدس، ص190). نام اصلی این دریا پونت ائوکسین است (روبر، همانجا). استرابون (اوایل قرن اول میلادی) این دریا را ائوکسین (← ج 1، ص 183، 479، ج 2، ص 107، ج 3، ص 189، ج 5، ص 209، ج 6، ص 207) و پونتوس (ج 3، ص 173، 285، 327) نامیده و نوشتهاست در زمان هومر (ﺣ 850 ق م) آن را آکسین (نامناسب برای زندگی) مینامیدند (← ج 3، ص 189). دیگر نویسندگان یونانی مانند اورپیدس و پینداروس نیز، این دریا را با نام پونتوس ائوکسینوس آوردهاند که این نام از نامی که ایرانیان بر این دریا نهادند، یعنی سیاه بُن که در بندهشن (ص 144) نیز آمده، گرفته شدهاست. به نظر میرسد، این نام به صورت زره اَخشِن نیز به کار رفته باشد، زره به معنای دریا و اخشن/ اخشنه واژهای اوستایی به معنای سیاه است (← آلن ، ص 86 ـ 87 ؛ پورداود، ص 337ـ339). دریای سیاه همچنین به نامهای قِرِم/ کریمه (← ابوالفداء، همانجا)، طرابزون/ طرابزنده، از شهرهای ساحلی این دریا (یاقوت حموی، ذیل «بحربنطس») و دریای روس (دمشقی، همانجا) نیز خوانده شدهاست. حدودالعالم تنها کتابی است که نام این دریا در آن علاوه بر بنطس، گُرزیان نیز خوانده شدهاست (← ص 96). در میان منابع موجود جغرافیایی، المسالک و الممالکِ بکری (قرن پنجم) ظاهراً قدیمترین اثری است که نام دریای سیاه (=«البحرالاسود») در آن به کار رفتهاست (← ج 1، ص 211؛ نیز ← ابناثیر، ج 1، ص330).در دوران عثمانی، این دریا علاوه بر قرهدنیز، بحرسیاه نیز نامیده شدهاست (← رفعت احمد، ذیل «بحرسیاه»؛ سامی، ذیل «بحر سیاه»، «قرهدکیز»؛ )اطلس عثمانی( ، نقشههای 1، 14، 19).اهالی ترکیه این دریا را با نام قرهدنیز (= دریای سیاه) میشناسند و ظاهراً نام ترکی آقدنیز (دریای سفید) برای دریای مدیترانه در مقابل دریای سیاه بهکار رفتهاست (← )اطلس جغرافیایی ترکیه( ، بخش 1، ص 16). نام بینالمللی آن به زبانهای مختلف، ترجمهای از عبارت دریای سیاه است (← د. ا. د. ترک، ج 24، ص 386).رودهای قِزِل ایرماق (هالیس) به طول 1150 کیلومتر، یَشیل ایرماق به طول 468 کیلومتر و ساکاریا (سقاریه) به طول 824 کیلومتر از مهمترین رودهایی هستند که از ترکیه به دریای سیاه میریزند (رو ، ص 22؛ جغرافیای ترکیه، ص 22؛ قس موستراس ، ص 398، که طول قزل ایرماق را 1400 کیلومتر نوشتهاست؛ برای تفصیل بیشتر ← علی توفیق، ص 196ـ202؛ قاسمی، ص 5ـ6). رودهای دیگری که به این دریا میریزند، عبارتاند از: رود چوروخ در باطوم* گرجستان (رو، همانجا)؛ رودهای پراوادی و قامچی از اروپای شرقی؛ رود دانوب (طونه) به طول 2850 کیلومتر با گذر از آلمان، صربستان، رومانی و دوبریچة بلغارستان، در منطقة خضرالیاس (علی توفیق، ص 32ـ 34؛ )دایرةالمعارف جغرافیای جهان( ، ص 338، 384؛ نیز ← اسپناقچی پاشازاده، ص 24، 30)؛ رود دنیپر به طول 2285 کیلومتر با گذر از روسیه و اوکراین؛ رود دنیستر در اوکراین و رود بوگ از اروپا (← سامی، ذیل «قرهدکیز»؛ روبر، همانجا؛ نقشه طبیعی اروپا). آب و هوای سواحل دریای سیاه بسیار متنوع و مشرق و مغرب آن باهم متفاوت است. آب و هوای مشرق آن تابستانها و زمستانها معتدل و بهار و پاییز آن طولانی است. توتون در این ناحیه به فراوانی کشت میشود و از نظر مرغوبیت در جهان مشهور است (رو، ص 35). سواحل جنوبی دریای سیاه، نوار ساحلی شمال ترکیه، با زمستانهای ملایم و تابستانهای داغ، از پربارانترین مناطق ترکیهاند (جغرافیای ترکیه، ص 27ـ 28). منطقه چینخوردگی شمال ترکیه تمام شمال این کشور را در کناره دریای سیاه به عرض 150 تا 200 کیلومتر میپوشاند. این سلسلهجبال که در زبان انگلیسی و سایر زبانهای اروپایی پونتیک نام دارد، در ترکیه با دو نام آنادولو داغلاری(کوهستان آناطولی) و قرهدنیز داغلاری (کوههای دریای سیاه) شناخته میشود. این کوهها عموماً کمارتفاع و پرباران و پوشیده از جنگلهای سبزند. در سواحل جنوبی این دریا، به علت وجود این کوهسارانِ موازی با دریای سیاه، جلگههای ساحلی، به استثنای اطراف شهر سامسون، بسیار کم است. سواحل جنوبی دریای سیاه از نواحی پرجمعیت ترکیه و اقلیم آن برای کشت ذرت (مهمترین محصول سراسر این سواحل)، چای، گندم و جو، فندق، مرکّبات و سایر میوهها مساعد است (رو، همانجا؛ قاسمی، ص 7؛ جغرافیای ترکیه، ص 9، 100ـ101).در حدود دوسوم کل صید ترکیه از بنادر دریای سیاه بهخصوص از بندر اُردو است. در اردو بیشتر ماهی کولی صید میشود (جغرافیای ترکیه، ص 112ـ113؛ برای اطلاع از انواع گوناگون ماهیان این دریا ← ) اطلس جغرافیایی ترکیه(، بخش 1، ص 39ـ40). صنعت صید ماهی در شمال آن، بهخصوص در کریمه، بسیار فعال است. این دریا با داشتن مراکز تفریحی و گردشگری مهم و بنادری مثل کنستانتا (کنستانتسا)در رومانی، بورگاس و وارنا در بلغارستان، سامسون، سینوپ، طرابزون و زُنگولداق در ترکیه، نئودسیا، خِرسون ، نیکولانیو، اُدِسا، سواستوپول و یالتا در اوکراین، نووُرُسیسک و سوچی در روسیه و باطوم و سوخوم در گرجستان، در اقتصاد ناحیه بسیار تأثیرگذار است (روبر، همانجا؛ )اطلس جغرافیایی ترکیه(، بخش 1، ص 17ـ22، 28؛ گیتاشناسی نوین کشورها، ص 204؛ قس رو، ص 36؛ )اطلس جامع جهان تایمز(، نقشههای 37، 38، 42، 43، 44، 46؛ )دایرةالمعارف جغرافیای جهان(، ص 338، 360، 370). بیست وپنج بندر ترکیه در سواحل جنوبی دریای سیاه، در حملونقل دریایی درونمرزی آن اهمیت بسیار دارند. از طریق این بنادر علاوه بر جابهجایی مسافر، از شرقیترین بنادر، زغالسنگ و فولاد، توتون، انواع محصولات کشاورزی و گاو زنده به استانبول جهت مصرف داخلی یا صادرات حمل میگردد (جغرافیای ترکیه، ص 135).پیشینه. براساس حفریات ناحیة سامسون در ترکیه، سابقة سکونت در منطقه دریای سیاه به دورة پیش از تاریخ میرسد. در قرن هشتم پیش از میلاد، طوایف میلز در سواحل جنوبی دریای سیاه ساکن شدند (رو، ص 35). در سواحل شرقی این دریا نیز سرزمین طایفهای از تورانیان به نام اَبازِخ قرار داشته که اکنون بخشی از خاک روسیه است (اسپناقچی پاشازاده، ص 25؛ برای دیگر اقوام باستانی ساکن در اطراف این دریا و تاریخ دریای سیاه در دوران باستان ← د. ایرانیکا، ذیل "Black Sea").در قرن سوم، ابنخرداذبه بر این گمان بود که دریای سیاه به دریای خزر متصل است (← ص 103). در نیمة اول قرن چهارم، مسعودی (ص 66) طول و عرض این دریا را 1300 میل (معادل 2400 کیلومتر) در 300 میل (معادل 555 کیلومتر) تخمین زدهاست. وی (ص 67) همچنین به سرازیر شدن رود بزرگ طنایس (طُنا؟) به شمال این دریا اشاره و از رود بزرگ دنبه (دانوب؟) یاد کرده که به این دریا میریخته است. در نیمة دوم همین قرن، مؤلف حدودالعالم (ص 13ـ14)، محدودة آن را از مشرق تاحدود اَلّان، از شمال تا سرزمینهای بِجِناک (پچنگها) و خزران و مروات و بلغار اندرونی و صقلاب، از مغرب تا ناحیة بُرجان و جنوب آن را روم ذکر کرده و درازای این دریا را 1300 میل و پهنای آن را 350 میل (معادل 650 کیلومتر) تخمین زده است. ادریسی (ج 2، ص 905)، دریای بنطس را دریای بزرگ خلیجگونهای دانسته و همچون مسعودی، طول آن را 1300 میل و عرض آن را 300 میل تخمین زده و اشاره کرده که عرض آن در نقاط گوناگون مختلف است و در عریضترین قسمت به 400 میل (معادل 740 کیلومتر) میرسد (← ج 1، ص 12، ج 2، ص 921)؛ و در جای دیگر (ج 2، ص 905) طول آن را 13 مَجری و عریضترین قسمت آن را حدود 6 مجری (معادل 600 میل = 1100 کیلومتر) آوردهاست. به نوشتة وی (ج 1، ص 12) در این دریا شش جزیره وجود داشته که جزایر أندیسیره، سرنبه، غَردیَه و اَزلَه مسکونی و آباد بودهاست (← ج 2، ص 910ـ 911). به نوشتة ابوالفداء (ص 31ـ32، 34) دریای سیاه در نزدیکی قسطنطنیه از طریق خلیج قسطنطینی (دریای مرمره) به دریای روم (مدیترانه) متصل میشد و کشتیهایی که از شبهجزیرة کریمه (قِرِم) به دریای مدیترانه میرفتند، چون در مسیر جریان آب حرکت میکردند، نسبت به کشتیهایی که برخلاف مسیر آب، یعنی از اسکندریه به کریمه (قرم) حرکت میکردند، سرعت بیشتری داشتند (نیز ← علی جواد، ذیل «قره دکز»).گسترش اسلام در سواحل شمالی دریای سیاه و شبهجزیرة کریمه در نیمة نخست قرن هفتم با هجوم علاءالدین کیقباد سلجوقی (ﺣک : 615 یا 617ـ634) آغاز شد. طی قرنهای هفتم و هشتم در مناطق شمال دریای سیاه میان مسلمانان و مسیحیان رقابت شدیدی حکمفرما شد تا آنکه در قرن هشتم سلطان محمد، مشهور به ازبکخان، اسلام را به عنوان دین رسمی پذیرفت (رضا، ص 183).در قرن هفتم صلیبیون پس از تصرف استانبول، امپراتوری یونانی و طرابزون را تأسیس کردند. کلیسای سن صوفی طرابزون از شاهکارهای هنری آن زمان است (رو، ص 36).در قرن هشتم، دمشقی (ص 195ـ196) این دریا را دریایی تاریک و بسیار پرتلاطم و مواج و ترسناک وصف میکند که بادهای تند آن، کشتیها را بهسرعت غرق میکرد. در زمان وی، این دریا شاهراه صادرات پوست و کرک بیدستر و سمور و بردگان ترک بود و در جزایر آبادان آن مسیحیان روس زندگی میکردند. در آن زمان، بندر طرابزون در اختیار مسلمانان بود، اما رونق نداشت و دو لنگرگاه صنوب (سینوپ) و سامسون، بنادر فعال مسلمانان بر ساحل این دریا بودند.مؤلفان قرن نهم، سواحل شرقی این دریا را معروف به بلاد چَرکَس و سواحل شمالی آن را معروف به بلاد قپچاق (قفجاق) ذکر کردهاند (← قلقشندی، ج 4، ص 462؛ ابنتغری بردی، ج10، ص 196، پانویس 1؛ نیز ← احمد عادل کمال، ص 226، نقشة 133).در پایان سلطنت عثمان اول (ﺣک : 698ـ727)، سواحل جنوبغربی دریای سیاه در اختیار امپراتوری رومشرقی و سواحل جنوبی و جنوبشرقی در اختیار امرای ترکمان، مشهوربه فرزندان جاندار، بود (← احمد عادل کمال، ص 196ـ197 و نقشة 117؛ د.ا.د.ترک، ج24، ص 387)، اما در زمان وفات مراد اول (791)، بیشتر سواحل جنوبی و جنوبشرقی و بسیاری از سواحل جنوبغربی و نیز سواحل غربی که متعلق به امارت دوبریچه بود، بهتصرف عثمانیان درآمد. در اوایل قرن نهم، علاوهبر حکومت عثمانی که سواحل مذکور را در اختیار داشت، سواحل شرقی دریای سیاه در اختیار دولت تیموری، سواحل شمالی مشهور به بلاد قرم در اختیار مغولان موسوم به اردوی زرّین، سواحل شمالغرب در اختیار امارت بُغدان* (مولداوی کنونی)، قسمتی از سواحل جنوبشرقی در اختیار امپراتوری مسیحی طرابزون و بخش کوچکی از سواحل جنوبغربی در اختیار امپراتوری رو به زوال روم شرقی بود (← همان، ص 199 و نقشة 118، ص 201ـ202 و نقشههای 119، 121، ص 208، 211).تا پیش از فتح قسطنطنیه، دولت جِنووا در امر تجارت در دریای سیاه توفیق بیشتری داشت (همان، ص 208ـ209). در ربیعالاول 857 سلطانمحمد فاتح، قسطنطنیه (استانبول) را فتح کرد و پس از آن، عثمانیان موفق شدند تجارت دریای سیاه را در اختیار خود بگیرند. از 856 به بعد تمام سواحل گرجستان به تصرف عثمانی درآمد. در صفر 880 ، سلطانمحمد فاتح بندر مهم کفّه در شمال دریای سیاه را جزو محدودة امپراتوری عثمانی قرار داد. بندر باطوم گرجستان نیز در 884 به خاک عثمانی ضمیمه شد (ابنسباهیزاده، ص 552؛ احمد عادل کمال، ص 204، 209، 211، 213 و نقشة 123، ص 224، نقشة 131).در دوران حکومت بایزید ثانی (ﺣک : 886 ـ918) با فتح مملکت بغدان، سواحل شمالغربی دریای سیاه نیز در حوزة دولت عثمانی قرار گرفت. در زمان جلوس سلطانسلیم اول ( 7 صفر 918) قسمتهایی از سواحل شرقی دریای سیاه موسوم به بلاد چرکس در اختیار امپراتوری صفوی بود و این وضع تا زمان مرگ سلطانسلیم اول در شوال 926 ادامه داشت (احمد عادل کمال، ص211، 213 و نقشة 123، ص215، نقشة 125، ص 226 و نقشة 133). در 961 سرتاسر سواحل دریای سیاه به امپراتوری عثمانی تعلق داشت (← همان، ص 220، نقشة 127).ابنسباهیزاده (متوفی 997) در اواخر قرن دهم، این دریا را یکی از پنج دریای عظیم جهان دانسته و اسامی و موقعیت شهرهای ساحلی آن را بیان کردهاست (← ص 34). در زمان وی رومیان بندر طرابزون را از مسلمانان پس گرفته بودند ولی بندر سخوم مسلماننشین بود (← ص 53ـ57، برای تفصیل بیشتر ← ص 378، 441، 447، 452ـ453، 556). او (ص 96، 165ـ166، 436) از رود بسیار بزرگ طُنا، در نزدیکی شهر صَقجی در یک میلی (حدود 5ر1 کیلومتری) شمالغرب قسطنطنیه، و از رود عظیم ازو یاد کرده که بین دو شهر صاروکَرمان و آقکَرمان در ساحل غربی دریای سیاه، به این دریا میریختند. در قرن یازدهم (1058) حاجیخلیفه (ص 77) به اسامی کهن و جدید دریای سیاه و ارتباط آن با دریاهای آزوف و مرمره اشاره دارد.یکی از علل اهمیت تاریخی منطقه دریای سیاه در شمال ترکیه، قرار گرفتن شاهراه اتصال آناطولی به ایران در این منطقه است (برای سیر تحولات تاریخی این منطقه و دیگر سواحل دریای سیاه ← سامی، همانجا؛ رو، ص 34ـ35). بهعلاوه این دریا یکی از نواحی سوقالجیشی در مسائل مشرق زمین است (برای رقابت عثمانی و روسیه در تسلط سیاسی ـ نظامی بر این دریا بهویژه از قرن هجدهم به بعد ← )دایرةالمعارف خاورمیانه معاصر( ، ذیل "Black Sea") و در جنگ کریمه در 1323/ 1905 شاهد شورش رزمناو پوتمکین بودهاست. در 1371ش/ 1992، بین دول اطراف دریای سیاه قرارداد همکاری اقتصادی منعقد شد و علاوه بر شش کشور ساحلی، پنج کشور دیگر نیز در این پیمان شرکت کردند (الامن القومی العربی فی منطقة البحر الاحمر، ص 26؛ روبر، همانجا).منابع : ابناثیر؛ ابنتغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر والقاهرة، قاهره ?] 1383[ـ1392/ ?] 1963[ـ1972؛ ابنخرداذبه؛ ابنسباهیزاده، اوضح المسالک الی معرفةالبلدان و الممالک، چاپ مهدی عیدالرواضیه، بیروت 2008؛ ابنعبری، تاریخ مختصرالدول، چاپ انطون صالحانی، بیروت 1958؛ ابنکثیر، البدایة و النهایة، چاپ علی شیری، بیروت 1408/1988؛ اسماعیلبن علی ابوالفداء، کتاب تقویمالبلدان، چاپ رنو و سلان، پاریس 1840؛ احمد عادل کمال، اطلس الفتوحات الاسلامیة، قاهره 1425/2005؛ محمدبن محمد ادریسی، کتاب نزهةالمشتاق فی اختراقالآفاق، بیروت 1409/ 1989؛ محمدعارفبن محمدشریف اسپناقچی پاشازاده، جغرافیای عالم اسلام، چاپ صدیقه سلطانیفر، تهران 1369ش؛ الامن القومی العربی فی منطقة البحر الاحمر، چاپ احمد برصان، عَمّان: مرکز دراسات الشرق الاوسط، 2001؛ عبداللّهبن عبدالعزیز بکری، کتابالمسالک و الممالک، چاپ ادریان فانلیوفن و اندری فری، تونس 1992؛ بندهشن، ج 1، چاپ و ترجمه فضلاللّه پاکزاد، تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، 1384ش؛ براهیم پورداود، هرمزدنامه، تهران 1331ش؛ جغرافیای ترکیه، ترجمه و نگارش شاهپور گودرزینژاد، تهران: سحاب، 1354ش؛ مصطفیبن عبداللّه حاجیخلیفه، جهاننما، چاپ ابراهیم متفرقه، استانبول 1145/ 1732؛ حدودالعالم؛ محمدبن ابیطالب دمشقی، کتاب نخبةالدهر فی عجائبالبَرّ و البحر، بیروت 1408/1988؛ عنایتاللّه رضا، «اسلام در منطقة ولگا و شمال دریای سیاه»، در اسلام: پژوهشی تاریخی و فرهنگی، زیرنظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1383ش؛ رفعت احمد، لغات تاریخیه و جغرافیه، استانبول 1299ـ1300؛ ژان پل رو، ترکیه: جغرافیا، اقتصاد، تاریخ، تمدن، فرهنگ، ترجمة خانبابا بیانی، تهران 1352ش؛ شمسالدینبن خالد سامی، قاموسالاعلام، چاپ مهران، استانبول 1306ـ 1316/ 1889ـ1898؛ محمدبن محمود طوسی، عجایب المخلوقات، چاپ منوچهر ستوده، تهران 1345ش؛ علی توفیق، ممالک عثمانیه جغرافیاسی، استانبول 1315؛ علی جواد، ممالک عثمانیه نک تاریخ و جغرافیالغاتی، استانبول 1313ـ1317؛ صابر قاسمی، ترکیه، تهران: وزارت امور خارجه، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، 1374ش؛ قاموس الکتاب المقدس، بیروت: مکتبةالمشعل، 1981؛ قلقشندی؛ گیتاشناسی نوین کشورها، گردآوری و ترجمة عباس جعفری، تهران: گیتاشناسی، 1382ش؛ مسعودی، تنبیه؛ ک. موستراس، المعجمالجغرافی للامبراطوریة العثمانیة، ترجمة و تعلیق عصام محمد شحادات، بیروت 1423/2002؛ نقشة طبیعی اروپا، مقیاس 000، 000،1:8، تهران: گیتاشناسی، 1385ش؛ یاقوت حموی؛W. S. Allen, "The name of the Black Sea in Greek", The classical quarterly, vol.41, no.3-4 (Jul.-Oct. 1947); EIr. s.v. "Black Sea" (by Rüdiger Schmitt); Encyclopedia of the modern Middle East, ed. Reeva S. Simon, Philip Mattar, and Richard W. Bulliet, New York: Mac Millan Reference USA, 1996, s.v. "Black Sea" (by Zachary Karabell); The Encyclopedia of world geography, London:Greenwich Editions, 2004; Guy Le Strange, The lands of the Eastern Caliphate, Cambridge 1930; Osmanlι atlasι: xx. yüzuyιl başlarι, ed. Rahmi Tekin and Yaşar Baş, İstanbul: Osmanlι Araştιrmalarι Vakfι, 2003; Paul Robert, Le Robert encyclopédique des noms propres, ed. Alain Ray, Paris 2007; Strabo, The geography of Strabo, with an English translation by Horace Leonard Jones, London, vol.1, 1949, vol.2, 1960, vol. 3, 1967, vol. 5, 1961, vol.6, 1970; The Times comprehensive atlas of the world, London: Times Books, 2005; Türkiye coğrafya atlas, İstanbul: Doğan Burda Rizzoli, 2004; TDVİA, s.vv. "Karadeniz" (by Metin Tuncel), "ibid.Tarih".