دریا ← بحرNNNNدریابیگی، عنوان فرمانده نیروی دریایی عثمانی، نام سنجقبیگیهای ایالت قپودانپاشا، نیز عنوان فرمانده نیروی دریایی ایران در دورة افشار و قاجار. تشکیلات نیروی دریایی عثمانی در 763 در گلیبولی تأسیس شد (شکری، 1328، ص 5). در این تشکیلات، فرماندهی هر کشتی برعهدة یک رئیس و فرماندهی همة رئیسها برعهدة دریابیگی بود (همو، 1306، ص 142؛ شوکتپاشا، ج 1، ص 46). دریابیگی که همرتبه با میرلواء (← سنجقبیگی*) بود، سنجق گلیبولی را در اختیار داشت و بزرگترین فرمانده نیروی دریایی اولیة عثمانی به شمار میرفت (← همانجاها؛ بستان، ص 31؛ نیز ← گلیبولی*).در جریان اصلاحاتی که با گسترش نیروی دریایی عثمانی و اهمیتیافتن آن در دوره مراد دوم (ﺣک : 825 ـ855) صورت گرفت، واژههایی از زبان ایتالیایی به این تشکیلات راه یافت و اصطلاح قپودان (برگرفته از کاپیتانو )، جایگزین رئیس و قپوداندریا، جایگزین دریابیگی شد (← شکری، 1306؛ شوکتپاشا، همانجاها؛ وفیق، ج 1، ص 284). پس از این اصلاحات، منصب قپودان به وزرا داده شد و با افزودن لقب پاشا* به آن، قپودانپاشا بهجای قپوداندریا مصطلح گردید (شکری، 1306؛ وفیق، همانجاها؛ پاکالین ، ذیل "Derya beyleri"، "Kaptan-ι Derya" ، "Kaptan Paşa"؛ نیز ← قپودانپاشا*).در دورة سلیمان قانونی (ﺣک : 926ـ974)، ایالتی به نام ایالت قپودانپاشا به مرکزیت گلیبولی، با سنجقهای متعدد ایجاد شد که ادارة هر یک از آنها برعهدة یک دریابیگی/ دریابکی بود. با تصرفات خیرالدین بارباروس*، بخش وسیعی از سواحل و جزایر دریای مدیترانه به قلمرو عثمانی پیوست و منصب بیگلربیگیِ* جزایر دریای سفید بهوجود آمد. این امر افزایش عدة دریابیگیها را در سدة دهم/ شانزدهم در پی داشت (بستان، همانجا؛ د.ا.د.ترک، ذیل مادّه) که همة آنان زیر فرمان قپودانپاشا و همانند سنجقبیگیها، از اصحاب تیمار* و زعامت* بودند. دریابیگیها متناسب با میزان درآمد خویش یک یا چند کشتی جنگی در اختیار داشتند (اوزون چارشیلی، ص 421؛ د.ا.د.ترک، همانجا). مهمترین سنجقهایی که در اختیار دریابیگیها قرار میگرفتند، عبارت بودند از: آغریبوز ، اینهبختی ، مدللی ، صغاجق ، قوجهایلی ، قارلیایلی ، رودِس ، ساقز (کیوس )، نقشه ، مهدیه و میستره (← عین علی، ص 49ـ50؛ شکری، 1306، ص 139؛ پاکالین، ذیل "Derya beyleri"). در اوایل سدة یازدهم، نیروی دریایی عثمانی دارای 28 دریابیگی بود (اوزونچارشیلی، ص 422؛ د.ا.د.ترک، همانجا).وظیفة دریابیگیها، تجهیز کشتیها، تأمین خدمه، محافظت از سنجق و سواحل آن و حراست از کشتیهای تجاری در برابر دزدان دریایی بود. دریابیگی رودِس بیشترین اهمیت را داشت و در جریان حملات دشمن یا دزدان دریایی، فرماندهی دریابیگیهای همجوار را برعهده میگرفت. دریابیگیها اغلب مادامالعمر در این منصب باقی میماندند و گاه منصب دریابیگی موروثی انتقال مییافت (پاکالین، همانجا؛ ایپشیرلی ، ج 1، ص 239؛ د.ا.د.ترک، همانجا).کشتیهایی که در اختیار دریابیگی قرار میگرفتند، بک گمیلری (کشتیهای بیگ) نامیده میشدند. این ناوگان را که در دوره سلیم اول (ﺣک : 918ـ926) تشکیل شد، سنجقبیگیها تجهیز میکردند و به هنگام نیاز، بهعنوان نیروی کمکی در اختیار نیروی دریایی مرکزی قرار میدادند (شکری، 1306، ص 140؛ پاکالین، ذیل "Bey gemileri"). مواجب سالیانه دریابیگیها از عوارض گمرکی و جزیة غیرمسلمانان تأمین میشد. همچنین تیمار و زعامتهایی که پس از لغو تشکیلاتِ یایا (نیروی پیادة اولیه عثمانی) و مُسَلِّم (نیروهای معاف از مالیات)، منسوخات قَلمَی خوانده میشدند، به دریابیگیها نیز تعلق میگرفتند. امور مالی تشکیلات نیروی دریایی عثمانی، از جمله دریابیگیها، را تشکیلات دریاقلمی اداره میکرد (← پاکالین، ذیل "Derya beyleri"، "Mensuhat Kalemi"؛ د.ا.د.ترک، همانجا). نهاد دریابیگی عثمانی در اواسط سدة دوازدهم اهمیت خود را از دست داد (د.ا.د.ترک، همانجا).در ایران، نادرشاه در میانة قرن دوازدهم، برای تشکیل نیروی دریایی تلاشهایی کرد. او فردی بهنام عبداللطیفخان را با مقرری 180 تومان تبریزی، به قپودانی کل سواحل و بندرهای خلیجفارس منصوب کرد (برای اطلاع بیشتر و متن فرمان ← محیط طباطبائی، ص 20ـ22؛ رائین، ج 2، ص 631) و نیز برای ساماندهی نیروی دریایی در دریای خزر، به کمک یک افسر انگلیسی اقداماتی بهعمل آورد (← استرآبادی، ص 580ـ581؛ سایکس ، ج 2، ص 271).در دورة قاجار با اینکه دریابیگی از مناصب مهم بود و صاحب آن لقب عالیجاه داشت (← میرزاابراهیم، ص 165؛ حبیبی و وثوقی، ص 206)، بهسبب نبود نیروی دریایی سازمانیافته و منظم، بهویژه در دهههای نخست حکومت قاجار، دریابیگی بیشتر منصبی تشریفاتی بهشمار میرفت و اغلب به کسانی واگذار میشد که هیچ تجربه و تخصصی در دریانوردی و امور دریایی نداشتند (← بوش ، ص 41). حتی گاه این منصب را در ازای مبلغی معیّن یا در عوض مواجب، به فردی میسپردند (← سپهر، ج 1، ص 280؛ فوروکاوا ، ص 191).منصب دریابیگی را در این دوره دو نفر در اختیار داشتند : یکی در جنوب (سواحل و بندرهای خلیجفارس)، و دیگری در شمال (دریای خزر). پولاک (ص 295، 395) این دو را از نظر درجه و مقام برابر دانستهاست، اما بهنظر میرسد دریابیگی جنوب دارای اهمیت و اعتبار بیشتری بودهاست. دریابیگی جنوب را که حکمران همه بندرها و جزایر بود، حاکم فارس منصوب میکرد. او در بوشهر اقامت داشت و ظاهراً همه وظایف یک حاکم مستقل، از جمله دریافت خراج، را انجام میداد (← خورموجی، ص 87؛ فسائی، ج 1، ص 794، 818 ؛ سالور، ج 6، ص 4315). افزون بر ریاست قشون، نگهداری و «ضبط اسلحة بندرات» وظیفة دریابیگی بود و تفنگچیها و توپاندازها تحت فرمان وی بودند (← سپهر، ج 1، ص 271، 475؛ هدایت، ص 272). دریابیگی همچنین به هنگام ضرورت به دفع شورشیان میپرداخت و هرچند با انگلیسیها درگیریها و منازعاتی داشت، اغلب تحت نفوذ آنها بود (← سالور، همانجا؛ هدایت، ص 258). با این همه گاه، بهویژه اگر دریابیگی فردی ضعیف بود، امکان داشت وظایف و اختیارات او را بسیار محدود کنند (← وقایع اتفاقیه، ص 619). بر فراز کشتیهای تحت فرمان دریابیگی پرچمی نصب میشد که نشان شیر و خورشید داشت و این کشتیها را کشتی دیگری همراهی میکرد که حامل علامتهای ویژه دریابیگی (عَلَم و نقّاره) بود (محمدنبی خان، ج 1، ص 251). به دریابیگیها در مناسبتهای مختلف از جانب حکومت خلعتهایی چون شمشیر مرصّع و نشانهای امیرتومانی، سرتیپی و سرهنگی میرسید (← اعتمادالسلطنه، 1363ش، ص350؛ همو، 1363ـ1367ش، ج 2، ص 1785، 1911، ج 3، ص 1747ـ1748،1943؛ افضلالملک، ص 361، 367).دریابیگی شمال در رشت اقامت داشت و حدود اختیاراتش مازندران و گرگان را نیز دربرمیگرفت. او اغلب زیر نفوذ روسها بود و حتی بخشی از درآمد خویش را به آنها میداد. این دریابیگی گاه همة شیلات شمال را از حکومت اجاره میکرد، که درآمد فراوانی داشت. هرچند، این کار همیشه آسان نبود و روسها علاوه بر اجاره شیلات، حقوق و مواجب دریابیگی را نیز پایمال میکردند (← وامبری، ص 40؛ میرزاابراهیم، ص 109؛سپهر، ج 1، ص 280). پس از اقدامات رضاشاه برای تشکیل نیروی دریایی، استفاده از عنوان دریابیگی در نیروی دریایی ایران خاتمه یافت (د.ایرانیکا، ذیل مادّه).منابع : محمدمهدیبن محمدنصیر استرآبادی، دُرّه نادره: تاریخ عصر نادرشاه، چاپ جعفر شهیدی، تهران 1341ش؛ محمدحسنبن علیاعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، چاپ محمداسماعیل رضوانی، تهران 1363ـ1367ش؛ همو، المآثر و الآثار، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج 1، تهران: اساطیر، 1363ش؛ غلامحسین افضلالملک، افضلالتواریخ، چاپ منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران 1361ش؛ یاکوب ادوارد پولاک، سفرنامه پولاک، ترجمة کیکاوس جهانداری، تهران 1361ش؛ حسن حبیبی و محمدباقر وثوقی، بررسی تاریخی، سیاسی و اجتماعی اسناد بندرعباس، تهران 1387ش؛ محمدجعفربن محمدعلی خورموجی، حقایقالاخبار ناصری، چاپ حسین خدیوجم، تهران 1363ش؛ اسماعیل رائین، دریانوردی ایرانیان، تهران 1356ش؛ قهرمانمیرزا سالور، روزنامة خاطرات عینالسلطنه، ج 6، چاپ مسعود سالور و ایرج افشار، تهران 1378ش؛ عبدالحسین سپهر، مرآتالوقایع مظفری؛ و، یادداشتهای ملکالمورخین، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران 1368ش؛ محمد شکری، اسفار بحریّه عثمانیّه، استانبول 1306؛ همو، بحریه مزک تاریخچهسی، ]استانبول [1328؛ محمود شوکتپاشا، عثمانلی تشکیلات و قیافت عسکریهسی، ]استانبول[ 1325؛ عینعلی، قوانین آلعثمان در خلاصه مضامین دفتر دیوان،] بیجا [1280؛ حسنبنحسن فسائی، فارسنامه ناصری، چاپ منصور رستگار فسائی، تهران 1382ش؛ نوبویوشی فوروکاوا، سفرنامه فوروکاوا: عضو هیأت اجرایی نخستین سفارت ژاپن به ایران در دورة قاجار، 1297 ﻫ .ق./ 1880م، ترجمة هاشم رجبزاده و کینیجیئه اوُرا، تهران 1384ش؛ محمدنبیخان (نبیرة محمدنبیخان سفیر)، تاریخ سفارت حاجیخلیلخان و محمدنبی خان: سفرای فتحعلیشاه قاجار در هندوستان 1802ـ 1805 میلادی، چاپ ایرج افشار، در دفتر تاریخ، ج 1، به کوشش ایرج افشار، تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، 1380ش؛ محمد محیط طباطبائی، «جزر و مدّ سیاسی در خلیجفارس»، نشریة وزارت امور خارجه، دورة 2، ش11 (تیر1339)؛ میرزاابراهیم، سفرنامه استرآباد و مازندران و گیلان و...، چاپ مسعود گلزاری، تهران 1355ش؛ عبدالرحمان وفیق، تکالیف قواعدی، استانبول 1328ـ 1330/ 1910ـ 1911؛ وقایع اتفاقیه: مجموعه گزارشهای خفیهنویسان انگلیس در ولایات جنوبی ایران از سال 1291 تا 1322 قمری، چاپ سعیدی سیرجانی، تهران: نوین، 1362ش؛ مهدیقلی هدایت، خاطرات و خطرات، تهران 1375ش؛İdris Bostan, Osmanl bahriye teşkilât: XVII. yüzylda tersâne-i âmire, Ankara 1992; Briton Cooper Busch, Britain and the Persian Gulf: 1894-1914, Berkeley 1967; EIr. s.v. "Daryābeygī"(by Guity Nashat); Mehmet İpşirli, "Ottoman state organization", in History of the Ottoman state, society & civilization, ed. Ekmeleddin İhsanoğlu, vol.1, İstanbul 2001; Mehmet Zeki Pakalιn, Osmanl tarih deyimleri ve terimleri sözlüğü, İstanbul 1971-1972; Percy Molesworth Sykes, A history of Persia, London 1958; TDVİA, s.v. "Derya Beyi" (by İdris Bostan); İsmail Hakkι Uzunçarşιlι, Osmanl devletinin merkez ve bahriye teşkilât, Ankara 1988; Armin Vambéry, Travels in Central Asia, Lahore 1996.