حجت الاسلام

معرف

لقب خاص برخی عالمان مسلمان و از القاب عام روحانیان شیعه در دوره اخیر
متن
حجّت‌الاسلام، لقب خاص برخی عالمان مسلمان و از القاب عام روحانیان شیعه در دوره اخیر. واژه عربی حجت به معنای دلیل آشکار، برهان و آنچه موجب مغلوب شدن طرف دعوا شود، به کار رفته است (جوهری؛ ابن‌منظور، ذیل «حجج»). مفهوم این واژه را در قرآن (از جمله: بقره: 150؛ نساء : 165؛ انعام: 149) نیز همین دانسته‌اند (رجوع کنید به راغب اصفهانی؛ طریحی، ذیل «حجج»). در احادیث شیعه مراد از حجت یا مصداق مهم آن، پیامبران و امامان علیهم‌السلام معرفی شده‌اند (برای نمونه رجوع کنید به کلینی، ج 1، ص 16، 168ـ169؛ مجلسی، ج 27، ص41؛ برای‌معانی گوناگون حجت در متون‌اسلامی رجوع کنید به حجت*). گاه ترکیب کلمه حجت با تعابیر دیگر (مانند حجت‌الدین، حجت‌الحق و حجت‌الاسلام) برای تکریم عالمان، قضات و صاحب‌منصبان دینی، به عنوان لقب خاص یا عام، به کار می‌رود (رجوع کنید به ذهبی، 1401ـ1409، ج 20، ص 522؛ ابن‌حجر عسقلانی، ص 96؛ آقابزرگ طهرانی، ج 7، ص 206؛ خطیب، ص 139).در میان اهل سنّت، حجت‌الاسلام لقب ویژه محمدبن محمد غزالی (متوفی 505) است (رجوع کنید به ذهبی، 1401ـ 1409، ج 19، ص 322؛ ابن‌حجر عسقلانی، همانجا)؛ البته شرح‌حال‌نگاران اهل‌سنّت، در پاره‌ای موارد این تعبیر را برای عالمان دیگری به کار برده‌اند، از جمله مسلم‌بن حجاج نیشابوری (محدّث، متوفی 261)، ابن‌خشاب عبداللّه‌بن احمد (متوفی 567)، اسماعیل‌بن موهوب (ادیب، متوفی 575)، صدرالدین محمدبن عمر (فقیه شافعی، متوفی 617) و شمس‌الدین احمدبن خلیل خویی (حکیم و طبیب، متوفی 637؛ رجوع کنید به ابن‌ابی‌اصیبعه، ص 464، 740؛ ذهبی، 1376ـ1377، ج 2، ص 588؛ ابن‌کثیر، ج 12، ص 374؛ ابن‌رجب، ج 1، ص 319). همچنین لقب عام حجت‌الاسلام در برخی اسناد نمونه اداری و قضایی و حکومتی ــکه منهاجی أسیوطی، عالم شافعی مصری (متوفی 880)، در کتابش (ج 1، ص 389، ج 2، ص 475) از دوران خود گزارش داده است ــ دیده می‌شود.در سده‌های پیشین به‌ندرت تعبیر حجت‌الاسلام برای برخی عالمان شیعه، در تجلیل و احترام آنان، به کار رفته است، از جمله در نوشته شیخ بهائی (ص 436) در حق شیخ صدوق (متوفی 381)، در نامه یوسف‌بن حاتم شامی (عالم امامی، متوفی 676) به استادش سید رضی‌الدین ابن‌طاووس (متوفی 664؛ درباره او رجوع کنید به مجلسی، ج 104، ص 45)، عمادالدین حسن‌بن علی طبری (عالم قرن هفتم) درباره ابن‌حمزه محمدبن علی طوسی (فقیه قرن ششم)، و حسن‌بن ابی‌طالب مشهور به فاضل آبی (متوفی 695) درباره محقق حلّی (رجوع کنید به آبی، ج 1، ص 38؛ خوانساری، ج 6، ص 263). با این همه، کاربرد لقب حجت‌الاسلام برای عالمان شیعه، چه به عنوان لقب عام و چه به عنوان لقب خاص، تا سده‌های اخیر چندان رایج نبوده است.به نظر می‌رسد رواج کاربرد لقب حجت‌الاسلام برای علمای شیعه از دوره فتحعلی شاه قاجار آغاز شده است. سید محمدباقر شفتی (متوفی 1260) از نخستین فقهایی است که به این لقب خوانده و مشهور شده است (رجوع کنید به قمی، ج 2، ص 155ـ 156؛ اقبال آشتیانی، بخش 4، ص 430؛ مهدوی، ج 1، ص 55). حتی در عصر صفویه که اعطای برخی القاب و عناوین حکومتی به علمای شیعه (مانند شیخ‌الاسلام، صدر و قاضی)، نظیر القاب علمای اهل‌سنّت در حکومت عثمانی، رواج یافت (رجوع کنید به جعفریان، ص 78ـ113؛ ذبیح‌زاده، ج 2، ص 168ـ173)، کاربرد لقب حجت‌الاسلام متداول نبود. از موارد نادری که از این دوران گزارش شده، استفاده از این عنوان در حکم شاه طهماسب اول در خطاب به علی‌بن عبدالعالی کرکی، فقیه مشهور امامی، در 939 است (رجوع کنید به نوری، ج 2، ص 282).علاوه بر حجت‌الاسلام شفتی، شماری از عالمان طراز اول عصر قاجار به حجت‌الاسلام مشهور شدند، از جمله ملامحمد ممقانی تبریزی (متوفی 1269) و فرزندانش، حسین و اسماعیل و محمدتقی مشهور به نیر (از علمای شیخیه)؛ اسداللّه بروجردی (متوفی 1271) و ملامحمد نراقی (متوفی 1297؛ رجوع کنید به اعتمادالسلطنه، ص 26؛ آقابزرگ طهرانی، ج 8، ص 240، ج9، قسم 4، ص1241، ج12، ص175؛ بامداد، ج3، ص289ـ 290، ج 6، ص 21، 218، پانویس 1؛ مهدوی، ج 1، ص 56ـ 57). در فرمان محمدشاه قاجار به ملامهدی نراقی ملقب به آقابزرگ (متوفی 1268)، لقب حجت‌الاسلام ذکر شده است (رجوع کنید به نراقی، ص 40، پانویس 1). همچنین ناصرالدین شاه به ابراهیم‌بن محمدتقی نقوی لکهنوی (متوفی 1307) این لقب را اعطا کرد (امین، ج 2، ص 205). میرزا محمدحسن شیرازی (متوفی 1312) و آخوند خراسانی (متوفی 1329) از نخستین مراجع تقلید بودند که با این لقب خوانده شدند (صدر، ص 19، پانویس 1؛ کسروی، ص 422).در اواخر دوره قاجار، با شروع مبارزات آزادی‌خواهانه در ایران، که به انقلاب مشروطیت انجامید، کاربرد واژه حجت‌الاسلام و جمع عربی آن؛ حجج‌اسلام، به عنوان لقب عام علما در خطابه‌ها و نامه‌ها به‌تدریج رواج یافت. در آثار مکتوب این دوره، این واژگان ترکیبی بسیار دیده می‌شود، به‌ویژه در نامه‌هایی که میان علمای نجف و روحانیان هوادار مشروطه در ایران، یا میان دربار قاجار و مخالفان مشروطه رد و بدل شده است (برای نمونه رجوع کنید به کسروی، ص 212ـ213، 297ـ 298، 361، 363، 372، 416ـ417، 422، 524، 528، 614، 617؛ نراقی، ص 58؛ مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه، ج 1، ص 215، 220، 230، 233، 239). در روزنامه‌های آن عصر نیز این لقب برای عالمان بزرگ به کار می‌رفته (برای نمونه رجوع کنید به شرف، ش 32؛ شرافت، ش 64) و گاه برای تکریم بیشتر، تعبیر «حجت‌الاسلام و المسلمین» ذکر می‌شده است (برای نمونه رجوع کنید به شرف، همانجا؛ مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه، ج 1، ص 231ـ234).در ادوار بعد، لقب عام حجت‌الاسلام به‌تدریج شمول بیشتری یافت و علاوه بر روحانیانِ طراز اول شیعه در ایران و عراق، به رده‌های دیگر عالمان دینی نیز اطلاق گردید و در کنار آن کاربرد القاب دیگری هم رایج شد، مانند حجت، ثقةالاسلام، حجت‌الاسلام والمسلمین، آیت‌اللّه و آیت‌اللّه‌العظمی. با آنکه هیچ‌گونه ضوابط دقیق و رسمی برای کاربرد این القاب در مورد روحانیان شیعه وجود ندارد، موقعیت اجتماعی و نیز شهرت و رتبه علمیِ آنان، در انتخاب لقب از سوی شاگردان یا هواداران آنها مؤثر بوده است. بر پایه رسم متداول، امروزه حجت‌الاسلام به روحانیانی گفته می‌شود که بخشی از دروس عالی فقه و اصول را به پایان رسانده‌اند و، برخلاف دوره مشروطه، در مورد روحانیان عالی‌مقام به کار نمی‌رود (غروی، ص 239ـ240؛ قس متینی، ص 597؛ نیز رجوع کنید به )دایرةالمعارف جهان اسلام آکسفورد(، ذیل "Ayatollah"؛ آیت‌اللّه*؛ ثقةالاسلام*).به نظر برخی منابع، کاربرد لقب عام حجت‌الاسلام در مورد روحانیان شیعه در دو سده گذشته، در این دیدگاه کلامیِ شیعیان ریشه دارد که مجتهدان در عصر غیبتِ امام معصوم، حجت او بر بندگان‌اند، همچنان که امام حجت خداوند است (برگرفته از توقیع منقول از امام عصر عجل‌اللّه ‌تعالی ‌فرجه ‌الشریف: «فانهم حجتی علیکم و انا حجت‌اللّه» رجوع کنید به شریف‌ رازی، ج 4، ص 3؛ مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه، ج 1، ص 221؛ نیز برای حدیث رجوع کنید به مجلسی، ج 2، ص 90). بر این اساس، شماری از عالمان بزرگ شیعه، مانند شیخ مرتضی انصاری و میرمحمدهاشم چهارسوقی اصفهانی، خود را شایسته این لقب ندانسته و برخی علما در برابر رواج آن موضع منفی گرفته‌اند (رجوع کنید به شریف‌رازی، همانجا؛ مهدوی، ج 1، ص 60؛ مطهری، ص 300؛ باقری بیدهندی، ص 113).منابع : علاوه بر قرآن؛ حسن‌بن ابی‌طالب آبی، کشف‌الرّموز فی شرح المختصر النافع، چاپ علی پناه اشتهاردی و حسین یزدی، قم 1408ـ 1410؛ آقابزرگ طهرانی؛ ابن‌ابی‌اصیبعه، عیون الأنباء فی طبقات الأطباء، چاپ نزار رضا، بیروت ] 1965[؛ ابن‌حجر عسقلانی، کتاب نزهةالالباب فی الالقاب، چاپ محمد زینهم محمد عزب، بیروت 1411/ 1991؛ ابن‌رجب، کتاب الذیل علی طبقات الحنابلة، ج 1، در ابن‌ابی‌یعلی، طبقات الحنابلة، ج 3، بیروت 1372/1952؛ ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، چاپ علی شیری، بیروت 1408/1988؛ ابن‌منظور؛ محمدحسن‌بن علی اعتمادالسلطنه، مباحث فرهنگی عصر ناصری : برگرفته از روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، به‌کوشش ایرج افشار، تهران 1380ش؛ عباس اقبال آشتیانی، مجموعه مقالات عباس اقبال آشتیانی، بخش 4، گردآوری و تدوین از محمد دبیرسیاقی: «حجةالاسلام حاج سیدمحمدباقر شفتی (1180 تا 1260)»، تهران 1382ش؛ امین؛ ناصر باقری بیدهندی، «جلوه‌هایی از زندگی حضرت آیةاللّه العظمی حاج شیخ محمدتقی آملی قدس‌سره»، پیام حوزه، سال 5، ش 1 (بهار 1377)؛ مهدی بامداد، شرح‌حال رجال ایران در قرن 12 و 13 و 14 هجری، تهران 1347ـ 1351 ش؛ رسول جعفریان، دین و سیاست در دوره صفوی، قم 1370ش؛ اسماعیل‌بن حماد جوهری، الصحاح: تاج‌اللغة و صحاح‌العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره 1376، چاپ افست بیروت 1407؛ مصطفی عبدالکریم خطیب، معجم المصطلحات و الألقاب التاریخیة، بیروت 1417/1997؛ خوانساری؛ علی‌نقی ذبیح‌زاده، مرجعیت و سیاست در عصر غیبت، قم 1384ش؛ محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، چاپ شعیب أرنؤوط و دیگران، بیروت 1401ـ 1409/ 1981ـ 1988؛ همو، کتاب تذکرة الحفاظ، حیدرآباد، دکن 1376ـ 1377/ 1956ـ 1958، چاپ افست بیروت ]بی‌تا.[؛ حسین‌بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب‌القرآن، چاپ محمد سیدکیلانی، بیروت ]بی‌تا.[؛ شرافت، ش 64، محرم 1320؛ شرف، ش 32، شوال 1302؛ محمد شریف رازی، گنجینه دانشمندان، تهران 1352ـ 1354ش؛ محمدبن حسین شیخ‌بهائی، الوجیزة فی الدرایة، چاپ ماجد باوی، در تراثنا، سال 8، ش 3 و 4 (رجب ـ ذی‌الحجه 1413)؛ حسن صدر، تکلمة امل الآمل، چاپ احمد حسینی، قم 1406؛ فخرالدین‌بن محمد طریحی، مجمع‌البحرین، چاپ احمد حسینی، تهران 1362ش؛ محمد غروی، الحوزةالعلمیة فی‌النجف‌الاشرف، بیروت 1414/ 1994؛ عباس قمی، کتاب‌الکنی و الالقاب، صیدا 1357ـ1358، چاپ افست قم ]بی‌تا.[؛ احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، تهران 1363ش؛ کلینی؛ جلال متینی، «بحثی درباره سابقه تاریخی القاب و عناوین علما و در مذهب شیعه»، ایران‌نامه، سال 1، ش 4 (تابستان 1362)؛ مجلسی؛ مرتضی مطهری، ده گفتار، تهران 1369ش؛ مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه، ج 1، تحقیق و تدوین محمدحسن رجبی و فاطمه رؤیا پورامید، تهران: نشر نی، 1384ش؛ محمدبن احمد منهاجی أسیوطی، جواهر العقود و معین‌القضاة و المُوَقِّعین و الشهود، چاپ مسعد عبدالحمید محمد سعدنی، بیروت 1417/ 1996؛ مصلح‌الدین مهدوی، بیان المفاخر در احوالات عالم جلیل صاحب مناقب و مآثر حاج سیدمحمدباقر حجةالاسلام شفتی بیدآبادی، اصفهان 1368ش؛ حسن نراقی، کاشان در جنبش مشروطه ایران، تهران 1355ش؛ حسین‌بن محمدتقی نوری، خاتمة مستدرک الوسائل، قم 1415ـ1420؛The Oxford encyclopedia of the modern Islamic world, ed. John L. Esposito, New York 1995; s.v. "Ayatollah" (by Jean Calmard).
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 12
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده