حجاز/ حجازی، از ادوار دوازدهگانه اصلی موسیقی کهن ایران و جهان اسلام و گوشهای در موسیقی دستگاهی ایران و از مقامهای متداول در بسیاری از سرزمینهای اسلامی. حجازی، به عنوان دوری مهم، در رسالات موسیقی قرن هفتم به بعد بسیار مطرح شده است. حجازی یکی از دورهای دوازدهگانه مشهوری است که بهنوشته حسن کاشی (ص103)، صفیالدین ارموی (قرن هفتم) آنها را دستهبندی کرده است. صفیالدین ارموی (ص 33، 43ـ44) در جدول دورهای بالقوه هشتاد و چهارگانه ــکه دورهای دوازدهگانه مشهور از میان آنها انتخاب میشوندــ حجازی را دور پنجاه و چهارم و نغمههای آن را به ترتیب «ا ج ه ح ی یج یه یح» ذکر کرده و گفته است برخی این درجات را مربوط به دور عراق* و حجازی را دور شصت و چهارم با نغمههای «ا ج و ح یا یج یه یح» میدانند؛ اما عبدالقادربن غیبی مراغی (ص 112ـ113) این نظر را رد کرده و حجازی را همان دور پنجاه و چهارم دانسته است. نام حجازی یا حجاز تا اوایل قرن دوازدهم در رسالات موسیقی همچنان به عنوان یکی از دورهای دوازدهگانه مطرح بود، مانند رسالات سده نهم و دهم، ازجمله رساله در موسیقی بنائی (ص 66)، رساله نسیم طرب نسیمی (ص 74)، رساله موسیقی بهجت الروح در سده یازدهم(؟) از عبدالمؤمنبن صفیالدین (ص 43) و رساله موسیقی امیرخان گرجی در اوایل قرن دوازدهم (رجوع کنید به خضرائی، 1385ش، ص 153). مُدهایی هم هستند که نام حجاز را در خود دارند، از جمله حجاز بزرگ، حجاز عراق، حجازِ مخالف (رجوع کنید به عبدالمؤمنبن صفیالدین، ص 93)، حجاز ترک و حجاز اصل (رجوع کنید به فرصت شیرازی، ص 16). شعبههایی نیز، به اختلاف، برای دور حجازی ذکر شده است، از جمله عُزّال و نهفت (نسیمی، همانجا) و سه گاه و حصار (عبدالمؤمنبن صفیالدین، ص 91).ظاهراً از اوایل قرن دوازدهم به بعد، بهتدریج در موسیقی ایران از اهمیت حجاز/ حجازی ــبه عنوان یک دور* یا مقام* اصلی ــ کاسته شده، گرچه به دلیل کمبود منابع و رسالات موسیقی، بهویژه در دوره افشاریان و زندیان، اظهارنظر در اینباره دشوار است. حجاز در ساختار شَدّ*های چهارگانه ــکه احتمالا در اواخر قرن یازدهم شکل گرفتهاندــ مُد* چندان مهمی بهنظر نمیرسد (رجوع کنید به خضرائی، 1386ش، ص 56). در فهرست نام دستگاههای دوازدهگانه ــکه در اوایل دوره قاجار تدوین شده و در رساله کلیات یوسفی از آن سخن رفته ــ نیز از حجاز/ حجازی به عنوان دستگاه یاد نشده است (معارف، ص 117). در نظام موسیقی هفت دستگاه و پنج آواز، که از دوران قاجار تاکنون رایج است، نیز نام حجاز به عنوان دستگاه یا آواز مطرح نشده است.امروزه حجاز نام یکی از مهمترین گوشههای موسیقی دستگاهی است که در آواز ابوعطا اجرا میشود و طولانیترین گوشه این آواز است (کریمی، ص 91). حجاز چون از نظر صوتی در منطقهای بالاتر از درآمد ابوعطا قرار میگیرد، معمولا بعد از درآمد خوانده میشود و اهمیت آن از درآمد ابوعطا کمتر نیست. همچنین بهسبب داشتن دامنه صوتی وسیع و شخصیت مستقل به تنهایی قابل اجراست و گوشههای متعددی چون چهارباغ و گبری را در زیر مجموعه خود دارد (رجوع کنید به فرهت، ص 67ـ68). بسیاری از مناجاتهای مذهبی و برخی تلاوتهای قرآن نیز در مایه حجاز است، زیرا حجاز، در اصل، لحن مخصوص عربها بوده که بهتدریج به موسیقی ایرانی راه یافته است (خالقی، ص 271).حجاز در موسیقی بخشهای وسیعی از جهان اسلام یکی از مقامهای مهم و شناخته شده است، از جمله مقام حجاز و حجاز کارکوردی (حجاز کارکُردی)، حجاز کار و حجاز بوسلیک که در ترکیه متداول است (حلو، ص 134ـ135). همچنین حجاز یکی از هجده طبع (مقام) رایج در تونس (ارلانژه، ص 254) و دو نوبت (الحجازالکبیر و الحجازالمشرقی) از نوبات اندلسی است (عبدالعزیزبن عبدالجلیل، ص 152).منابع : رودولف وان ارلانژه، «المقامات»، در کتاب مؤتمر الموسیقی العربیة، قاهره 1350/ 1932، قاهره: وزارة المعارف العمومیة، 1352/1933؛ کمالالدینبن محمد بنائی، رساله در موسیقی، چاپ عکسی از نسخه خطی مورخ سال 888 ه .ق. به خط مؤلف، موجود در کتابخانه شخصی یوسف نیری، تهران 1368ش؛ حسن کاشی، کنز التحف، در سه رساله فارسی در موسیقی، چاپ تقی بینش، تهران : مرکز نشر دانشگاهی، 1371ش؛ سلیم حلو، تاریخ الموسیقی الشرقیة، بیروت 1428/2007؛ روحاللّه خالقی، نظری به موسیقی، تهران 1370ش؛ بابک خضرائی، «رساله موسیقی امیرخان گرجی»، گلستان هنر، سال 2، ش 3 (پاییز 1385)؛ همو، «سایهای از تفکر دستگاهی در رساله امیرخان گرجی: تلاش برای تحلیل باب سیزدهم رساله امیرخان (در بیان شَدّ)»، در کتاب سال شیدا: مجموعه مقالات موسیقی، ش 8 و 9، گردآورنده: محسن حجاریان، تهران: سرای اهل هنر، 1386ش؛ عبدالمؤمنبن یوسف صفیالدین ارموی، کتاب الأدوار فی الموسیقی، ترجمه فارسی به انضمام متن عربی آن، از مترجمی ناشناخته، چاپ آریو رستمی، تهران 1380ش؛ عبدالعزیزبن عبدالجلیل، مدخل الی تاریخ الموسیقا المغربیة، کویت 1403/1983؛ عبدالمؤمنبن صفیالدین، رساله موسیقی بهجت الروح، با مقابله و مقدمه و تعلیقات یاسنت لویی رابینو، تهران 1346ش؛ محمدنصیربن جعفر فرصت شیرازی، بحور الالحان در علم موسیقی و نسبت آن با عروض، ]تهران[ 1345ش؛ هرمز فرهت، دستگاه در موسیقی ایرانی، ترجمه مهدی پورمحمد، تهران 1380ش؛ محمود کریمی، ردیف آوازی موسیقی سنتی ایران به روایت محمود کریمی، ]آوانویس[: محمدتقی مسعودیه، کتاب 1، تهران 1376ش؛ عبدالقادربن غیبی مراغی، جامعالالحان، چاپ تقی بینش، تهران 1366ش؛ عباس معارف، شرح ادوار صفیالدین ارموی با مقدمهای در تاریخ موسیقی ایران، ویرایش و حواشی عبدالرضا موسوی، تهران 1383ش؛ نسیمی، نسیم طرب، چاپ امیرحسین پورجوادی، تهران 1385ش.