حبیش تفلیسی

معرف

ابوالفضل حبیش‌بن ابراهیم‌بن محمد، عالم، ادیب، طبیب و نویسنده فارسی و عربی‌نویس قرن ششم
متن
حُبَیش تفلیسی، ابوالفضل حبیش‌بن ابراهیم‌بن محمد، عالم، ادیب، طبیب و نویسنده فارسی و عربی‌نویس قرن ششم.1) زندگی و آثار. از زندگی او اطلاع چندانی در دست نیست. وی با قلیچ ارسلان‌بن مسعود (حک : 551ـ588)، از سلاجقه روم، معاصر بوده و برخی تألیفات خود را به او تقدیم کرده است (رجوع کنید به ادامه مقاله). نام حبیش در آثارش در معرض تحریف قرار گرفته و به صورتهای حَبَش، حسن و حسین درآمده است و لقب او را شرف‌الدین، جمال‌الدین و کمال‌الدین ذکر کرده‌اند، ولی در همه جا کنیه‌اش ابوالفضل و نسبتش تفلیسی ذکر شده است (برای نمونه رجوع کنید به حاجی‌خلیفه، ج 1، ستون 261ـ262؛ بغدادی، ج 1، ستون 263؛ آقابزرگ طهرانی، ج 17، ص 253؛ نیز رجوع کنید به ادامه مقاله). در خصوص زمان تولد او، چون کتاب قانون‌الادب را در 545، کفایةالطب را در 550، و وجوه قرآن را در 558 تألیف کرده است، پس باید تولد وی در حدود سی سال قبل از 545، یعنی حدود 515، بوده باشد. به دلیل خاتمه نسخه‌ای از کتاب وجوه قرآن، که از روی نسخه‌ای نوشته شده که خود مؤلف در شهر قونیه کتابت کرده است، استنباط می‌شود که سالیانی در قونیه مقیم بوده است.حاجی‌خلیفه (ج 2، ستون 1379) و به تبع او بغدادی (همانجا) سال وفات او را 629 نوشته‌اند، اما بعید به نظر می‌رسد که او پس از تألیفات مهم خود، هفتاد یا هشتاد سال زندگی کرده باشد (حبیش تفلیسی، 1336ش، مقدمه افشار، ص280؛ همو، 1340ش، مقدمه محقق، ص نه). با ملاحظه سال تألیفات او، که ذکر شد، بروکلمان ()ذیل(، ج 1، ص 893) و به تبع او کحّاله (ج 3، ص 189) فوت او را حوالی 600 ذکر کرده‌اند.حبیش تفلیسی در موضوعات متنوعی، به فارسی و عربی کتاب تألیف کرده است. آثار فارسی او از حیث خصایص لغوی و صرفی و نحوی دارای اهمیت است (رجوع کنید به محقق، ص 8ـ28؛ صادقی، ص 13ـ29).آثار پزشکی و داروشناسی تفلیسی در بخش دوم مقاله خواهد آمد. آثار ادبی، دینی و حِکْمی وی عبارت‌اند از :1) مَلْحَمه دانیال. حبیش در مقدمه آن نوشته است: «چنین گوید حکیم کمال‌الدین جمال‌الاسلام ابوالفضل حبیش‌بن ابراهیم‌بن محمدالتفلیسی رحمهم‌اللّه که چون از کتاب قانون‌الادب بپرداختم برحسب طاقت و قدر دانش خویش این کتاب از کتابهای تازی تألیف کردم و جمع آوردم». ریو (ج 2، ص 852) نام این کتاب را اصول‌المَلاحِم ضبط کرده و حتی بغدادی (همانجا) هر دو نام را ذکر کرده و آنها را دو کتاب مجزا به حساب آورده است. به گفته حاجی‌خلیفه (ج 2، ستون 1817)، عبداللّه‌بن هارون‌السوسی ملحمه را شرح کرده است. در مقدمه چاپ سربی مورخ 1326ش کامل‌التعبیر (درباره این کتاب رجوع کنید به ادامه مقاله)، ناشر آن نوشته که ملحمه دانیال در 1304 در تهران به‌نام ملهمه چاپ شده است. وی ترجمه آن را به علامه مجلسی نسبت داده و در حاشیه کتاب احتیاطآ نوشته که به قولی، مؤلف نجیب‌الدین اصفهانی است درحالی که انشای کتاب نشان می‌دهد که ترجمه مجلسی نیست زیرا مختصات سبک و انشای ملحمه و کامل‌التعبیر یکی است و منشآت مجلسی هیچ شباهتی به آن ندارد (برای اطلاع از نسخه‌های خطی این کتاب رجوع کنید به حبیش تفلیسی، 1336ش، همان مقدمه 1، ص291).2) بیان‌التصریف. که حبیش از آن در مقدمه قانون ادب (ج 1، ص هجده، پانویس 5) نام برده است.3) وجوه قرآن. اگر نسخه‌ای از این کتاب وجود نداشت، از آن اثر دیگری برجا نبود، چرا که در هیچ‌یک از مآخذ به آن اشاره نشده است. مؤلف، این کتاب را پس از بیان‌التصریف تألیف کرده و در علت پرداختن به آن نوشته است در کتاب وجوه‌القرآنِ مقاتل‌بن سلیمان*، که به عربی است، دیده است که در شرح بسیاری از کلمات، از اسما و افعال و حروف، دو یا سه وجه بیان شده و در تفسیر ابوالحسین ثعلبی (احتمالا ابواسحاق ثعلبی/ ثعالبی*) برای هر کلمه چهار یا پنج وجه بیان کرده و به همین ترتیب، گاهی مقاتل‌بن سلیمان و گاه ثعلبی تعداد وجوه معنی کلمات قرآن را کمتر یا بیشتر از دیگری آورده‌اند و ترتیب مطالب آنها بدان‌گونه نبوده است که به راحتی بتوانند آنچه طلب کنند بیابند؛ بنابراین، تصمیم گرفته است کتابی در وجوه قرآن، که کامل و مفید باشد، تألیف کند و برای این‌کار از تفسیر ثعلبی، تفسیر سورآبادی*، تفسیر نقّاش، تفسیر شاپور (اسفراینی)، تفسیر واضح، مشکل‌القرآن ابن‌قتیبه و کتاب غریب‌القرآن عُزیری استفاده کرده است (حبیش تفلیسی، 1340ش، ص 1). مؤلف، مطالب این کتاب را به ترتیبِ حروفِ معجمِ وجوهِ اسما و افعال و حروف تنظیم، و وجوه هر کلمه را به فارسی بیان کرده و اگر در وجوه کلمات قرآن میان مفسران اختلاف بوده از ذکر قول ضعیف پرهیز کرده است (همان، ص 2). وجوه قرآن در این کتاب، از آخرت آغاز و به یوم ختم می‌شود (رجوع کنید به ص 3ـ317؛ برای آگاهی از خصایص ادبی این کتاب رجوع کنید به همان، مقدمه محقق، ص بیست‌وپنج ـ سی‌ودو).4) تلخیص علل‌القرآن، که حاجی‌خلیفه (ج 1، ستون 479) از آن نام برده است.5) جوامع‌البیان در ترجمان قرآن. در لغت‌نامه دهخدا (ذیل مادّه) نوشته شده که کتابی است به فارسی در غریب قرآن.6) قانون ادب، در ضبط کلمات عربی و بیان معانی آن لغات به فارسی. مؤلف در مقدمه (ج 1، ص هجده، پانویس 5)گفته که این کتاب را پس از بیان‌التصریف نوشته است. به استناد سه بیتی که در پشت نسخه‌ای از مجلد دوم قانون ادب، متعلق به کتابخانه اسعد افندی ترکیه، مضبوط است قانون‌ادب را در 545 تألیف کرده است. حاجی‌خلیفه (ج 2، ستون 1310) نام آن را قانون الادب فی ضبط کلمات العرب ذکر کرده است. نسخه‌های متعدد از این کتاب در کتابخانه‌های ایران، ترکیه، انگلستان و فرانسه موجود است. این کتاب را غلامرضا طاهر تصحیح و منتشر کرده است (تهران 1350ـ1351ش).7) قانون‌اللباب. اعتمادالسلطنه (ج 1، ص 805) از این کتاب نام برده و آن را در حکمت دانسته است، ولی معلوم نیست از کجا نقل کرده و شاید مقصودش قانون ادب بوده و تصحیف و تحریفی در اسم کتاب صورت گرفته، ولی با توضیحی که درباره موضوع کتاب داده است نمی‌توان این احتمال را وارد دانست.8) قوافی، که آن را به امر ابوشجاع قلیچ‌ارسلان تصنیف کرد. نسخه‌ای از آن مورخ 928 به شماره 362 در کتابخانه مدرسه عالی شهید مطهری موجود است (رجوع کنید به حدایق شیرازی، ج 2، ص250ـ251). قسمتی از مقدمه این کتاب را در فهرست کتابخانه مزبور نقل کرده‌اند که ذبیح‌اللّه صفا آن را عینآ در تاریخ ادبیات در ایران (ج 2، ص 998ـ999) آورده است. بغدادی (همانجا) نام این کتاب را ترجمان‌القوافی (فارسی)، و آقابزرگ طهرانی (ج 16، ص 213) نام آن را فرهنگ قوافی ذکر کرده است.9) کامل‌التدبیر. بروکلمان ()ذیل(، ج 1، ص 893) از این کتاب نام برده و ذکر کرده که نسخه‌ای از آن در کتابخانه سلیم‌آغا در ترکیه به شماره 545 موجود است.10) کامل‌التعبیر. مشهورترین کتاب حبیش، که همواره مورد توجه خاص و عام بوده است. این کتاب به تعبیر خواب هم مشهور است. مؤلف در این کتاب سخنان شش تن از بزرگانِ علمِ تعبیرِ خواب را نقل کرده است که عبارت‌اند از دانیال نبی، امام جعفرصادق، محمدبن سیرین، ابراهیم کرمانی، جابر مغربی و اسماعیل‌بن اشعب/ اشعث (؟). به‌گفته خودش (ص 1) این کتاب را پس از تصنیف صحةالابدان، برای مطالعه عزالدین ابوشجاع قلیچ‌ارسلان‌بن مسعود و برطبق حروف معجم تأویل خوابها به فارسی تألیف کرده است. به گفته حاجی‌خلیفه (ج 2، ستون 1379ـ1380)، جعفربن هادی بواریحی این کتاب را برای سلطان سلیمان به ترکی ترجمه کرده است. کامل‌التعبیر در 1265 در تهران، در 1319 در بمبئی و پس از آن بارها در تهران چاپ شده است (رجوع کنید به مشار، ج 4، ستون 4010ـ4011؛ برای اطلاع از نسخه‌های موجود از این کتاب رجوع کنید به حبیش تفلیسی، 1336ش، همان مقدمه، ص 288ـ289).11) نظم‌السلوک. بروکلمان (همانجا)، آن را جزو آثار حبیش نام برده است. به گفته وی نسخه‌هایی از آن در کتابخانه موزه بریتانیا به شماره 4947Or. وجود دارد.12) بیان‌النجوم. کتابی است در هیئت و نجوم و اسطرلاب مشتمل بر ده باب و دویست‌وده فصل که خود حبیش در مقدمه قانون ادب (ج 1، ص هجده) از آن یاد کرده است. محمدتقی بهار در سبک‌شناسی (ج 2، ص 395ـ396) برای نشان دادن سبک فارسی‌نویسی حبیش، از نسخه خطی این کتاب استفاده کرده است (برای اطلاع تفصیلی درباره این کتاب رجوع کنید به جعفری‌مذهب، ص 149ـ156).منابع : آقابزرگ طهرانی؛ اعتمادالسلطنه؛ اسماعیل بغدادی، هدیةالعارفین، ج 1، در حاجی‌خلیفه، ج 5؛ محمدتقی بهار، سبک‌شناسی، یا، تاریخ تطور نثر فارسی، تهران 1355ـ1356ش؛ محسن جعفری‌مذهب، بیان‌النجوم ابوالفضل حبیش‌بن ابراهیم منجم تفلیسی»، آینه میراث، دوره جدید، سال 4، ش 2 و 3 (تابستان و پاییز 1385)؛ حاجی‌خلیفه؛ حبیش تفلیسی، بیان الصناعات، چاپ ایرج افشار، در فرهنگ ایران زمین، ج 5 (1336ش)؛ همو، قانون ادب، چاپ غلامرضا طاهر، ]تهران[ 1350ـ1351ش؛ همو، کامل التعبیر، چاپ محمدحسین رکن‌زاده آدمیت، تهران 1372ش؛ همو، وجوه قرآن، چاپ مهدی محقق، تهران [?1340ش[؛ ضیاءالدین حدایق شیرازی، فهرست کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار، ج 2، تهران 1318ش؛ دهخدا؛ علی‌اشرف صادقی، «لغات فارسی کفایةالطب حبیش تفلیسی به همراه بررسی لغات تقویم‌الادویه او»، نامه فرهنگستان، دوره 5، ش 1 (اردیبهشت 1380)؛ ذبیح‌اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج 2، تهران 1363ش؛ عمررضا کحّاله، معجم‌المؤلفین، دمشق 1957ـ1961، چاپ افست بیروت ]بی‌تا.[؛ مهدی محقق، «واژه‌های فارسی در کتاب تقویم الادویه حبیش‌بن ابراهیم تفلیسی»، نامه فرهنگستان، دوره 4، ش 3 (پاییز 1377)؛ خانبابا مشار، فهرست کتابهای چاپی فارسی، تهران 1350ـ1355ش؛Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur, Leiden 1943-1949, Supplementband, 1937-1942; Charles Rieu, Catalogue of the Persian manuscripts in the British Museum, London 1966.2) آثار پزشکی. دست‌کم چهارده تألیف از آثار بیست‌و هشت‌گانه شناخته شده او در طب و داروشناسی است.آثار پزشکی حبیش را به دو دسته کلی می‌توان تقسیم کرد : نخست، آثاری که خود او در دیگر کتابهایش به آنها اشاره کرده است، مانند صحةالابدان که در مقدمه کامل التعبیر (گ 1پ)، و تقویم‌الادویه که در مقدمه کفایةالطب (نسخه خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ش 223، گ 1پ) از آنها یاد کرده و به خودِ کفایةالطب در بیان‌الطب (گ 3پ) اشاره کرده است؛ دوم، آثاری که فهرست‌نگاران سده‌های بعد از او دانسته‌اند، مانند رسائل نُه‌گانه عربی او در اصول پزشکی و داروشناسی قدیم (رجوع کنید به ادامه مقاله). گاه آثاری را به حبیش نسبت داده‌اند که از او نیست، مانند کامل‌التدبیر (بروکلمان، )ذیل(، ج 1، ص 893؛ حبیش تفلیسی، 1336ش، مقدمه افشار، ص 288)؛ که احتمالا همان کامل‌التعبیر است (رجوع کنید به ادامه مقاله).جز صحةالابدان، که از وجود نسخه‌ای از آن آگاهی نداریم، از همه آثار شناخته شده حبیش در علوم پزشکی دست‌کم یک نسخه برجای مانده است. نوشته‌های دیگری را نیز، به قراینی، می‌توان از حبیش دانست، مانند رساله دستورالادویه که شاید بخشی از باب بیستم گم‌شده بیان‌الطب باشد، یا ادویه مفرده و مرکّبه که احتمال داده‌اند نوشته حبیش باشد (رجوع کنید به منزوی، ج 5، ص 3274؛ کتابشناسی نسخ خطی پزشکی ایران، ص 16، ش 71).در زمینه پزشکی، اشارات اندکی به او شده است؛ حسن‌بن عبدالرحمان (سده دهم) در تذکره نظامشاهیه خود، درباره داروها بارها از حبیش و تقویم‌الادویه او یاد کرده است. فارسی‌نویس بودن حبیش موردتوجه شماری از نگارندگان معاصر تاریخ ادبیات فارسی قرار گرفته است؛ از جمله بهار (رجوع کنید به ج 2، ص 393ـ395)، صفا (ج 2، ص 998ـ999) و نفیسی (ج 1، ص 128). ظاهراً اولین فهرست‌نگار که از او یاد کرده، حاجی‌خلیفه در کشف‌الظنون (مثلا ج 1، ستون 261، 467) است. پس از او اسماعیل‌پاشا بغدادی (ج 1، ستون 263)، بروکلمان (همانجا)، استوری (ج 2، بخش 2، ص 213ـ214) و شیخ‌آقابزرگ طهرانی (نسخه چاپی، ج 17، ص 18، 196، 253ـ 254) آثار حبیش را معرفی کرده‌اند.حبیش خود را «متطبب» معرفی می‌کند نه طبیب (بیان الطب، گ 1پ؛ همو، کامل‌التعبیر، گ 1پ). درگذشته چنانچه کسی فقط پزشکی می‌آموخت و از فلسفه و ریاضیات و طبیعیات بی‌بهره بود، او را متطبب می‌نامیدند و چون از این علوم بهره‌مند بود (مانند رازی و ابن‌سینا) او را طبیب می‌خواندند (رجوع کنید به ابن‌رضوان، ص 40). از حبیش تألیفی در باب فلسفه و ریاضی سراغ نداریم و دیدگاه حبیشِ متطبب به دانش پزشکی، فلسفی نیست. مثلاً، در نگارش آثار پزشکی به تقابل دیدگاههای گوناگون و بحثهای پیچیده آن نپرداخته است یا در کفایةالطب، که جامع‌ترین اثر پزشکی اوست، فقط راوی اقوال پزشکان پیش از خود ــ«چون بقراط و جالینوس و ... محمدِ زکریای رازی و ثابتِ قرّه»ــ است (رجوع کنید به همانجا). در بیان‌الطب (گ 2پ، 3ر) نیز وجوه مشترک آرای بزرگان پزشکی را آورده است. آثار حبیش بیشتر برای توده مردم بوده و طبعاً به زبانی ساده نوشته شده است. بنابراین، کتب او را در بهترین حالت می‌توان در شمار «کتب وسط» (درباره این تعبیر رجوع کنید به نظامی عروضی، ص 110) به شمار آورد. در نوشته‌های او کمتر به نمونه بالینی و تجربه‌های پزشکی خود او اشاره شده است. حبیش نوآوری و دیدگاه انتقادی کمی نسبت به آرای گذشتگان دارد. او داروی تازه‌ای نیافته و به بیماریهای همه‌گیر دوران خود اشاره‌ای نکرده است.آثار پزشکی او عبارت‌اند از :1) بیان‌الطب، به فارسی، که در اصل بیست باب داشته (مقدمه، گ 2پ ـ 3ر) ولی در نسخه‌های موجود، آخرین باب آن نیست و از بیست بیماری باب هجدهم، فقط دو مورد آن برجای مانده است. باب نخست به معرفت چیزهایی که پزشکان باید بدانند، اختصاص دارد و نُه بخش است؛ باب دوم تا نوزدهم درباره «سبب و علامت و علاج سیصد و شصت و شش علت از فرق سر تا قدم» است؛ و باب بیستم، بنابر مقدمه، درباره «طبع و منفعت و خاصیت غذاها و داروهای مفرد و مرکّب» است، با ترتیب الفبایی. تعداد بیماریهای یاد شده در متن، با میزان ذکر شده در مقدمه سازگار نیست (مثلاً در همان نسخه، 368 بیماری ذکر شده است). شاید کاتبان، برخی بیماریها را با هم درآمیخته باشند. حبیش، برخلاف دیگر آثار فارسیش، در این اثر به منابع تألیفی پیشینیان اشاره‌ای ندارد که شاید منشأ آن پایان نیافتن تدوین نهایی بوده است. فقط از معدودی بزرگان، مانند ارسطاطالیس و بقراط و جالینوس یاد کرده و تأثیر آنان در این اثر مشهود است؛ در عین حال از کسانی چون رازی و بوعلی نام‌برده است. اما حبیش در مقایسه با پزشک همعصرش، جرجانی، معادلهای فارسی بیشتری برای واژگان پزشکی ذکر کرده، که از آن جمله است: رگ جهنده (شریان؛ گ 12ر)، رگ آرمیده (ورید؛ گ 12ر)، آبگیر (قاروره، گ 20پ)، آماس خوک (خنازیر؛ گ 32پ)، خفتگی اندام (کرخی؛ گ 61پ)، کژ شدن روی (لَقْوه؛ گ 61پ)، و بادامه (لوزه؛ گ 101پ).2) تقویم‌الادویه، فرهنگ دارویی چند زبانه و جدول‌گونه‌ای که بنابر مقدمه‌اش به نام شرف‌الدین علی‌بن طرادبن محمد زینبی (462ـ538)، وزیر مسترشد و مقتفی، تألیف شده است. نسخه‌های متعددی از این اثر شناسایی شده است (رجوع کنید به کتابشناسی نسخ خطی پزشکی ایران، ص 78، ش 359). برخی آن را پنج زبانه معرفی کرده‌اند (رجوع کنید به حبیش تفلیسی، 1340ش، مقدمه محقق، ص یازده؛ ریاحی، ص 621)، ولی نسخه کتابخانه ملک (ش 1/4784) و کتابخانه مجلس (ش 2743) شش زبانه‌اند. به نوشته ریاحی (همانجا) این نخستین فرهنگ دارویی است که میان سالهای 522 تا 530 تألیف شده است. در جدولهای بخش نخست، نام داروهای مفرده مشهور به شش زبان عربی، فارسی، سریانی، رومی، یونانی و ترکی آمده، و سپس ویژگیهای داروشناختی، کیفیت استعمال آنها و اختیارات اطبا ذکر شده است. در جدولهای بخش دوم تنها نامهای مفردات کم‌کاربردتر آمده است. در جدولی دوستونی، در یک ستون نام مفرده و در دیگری دیدگاه یک یا چند طبیب ذکر شده است که از «ابرق» شروع و به «غملول» ختم می‌شود (رجوع کنید به نسخه کتابخانه ملک، ش 1/4784). بخش سوم نیز شامل جدولی چند ستونی است که در هر ستون خواصی ذکر شده و زیر هریک، داروهای دارای آن خاصیت آورده شده است؛ مانند مُفَتِّحَةالسُدَد (گشاینده بسته‌شدگیها) یا مُقَطِّعةُالاَخْلاط (گسلنده خلطها). این نوع جدول‌بندی یادآور تقویم‌الصحّه* ابن‌بطلان (متوفی 460) و تقویم‌الأبدان* ابن‌جزله (متوفی 493) است.3) رسائل نه‌گانه پزشکی. در فهرست کتابخانه دانشگاه پرینستون مجموعه‌ای خطی در 360 برگ، شامل نُه رساله عربی، معرفی شده که در سالهای 738ـ739 در شهر گلستان، از بلاد قفقاز، کتابت، و از آثار حبیش دانسته شده است (رجوع کنید به حتی‌و همکاران، ص 347، ش 1108). این رسائل عبارت‌اند از: تقدمة العلاج و تدرقة ]بدرقة؛ رجوع کنید به حبیش تفلیسی، 1336ش، همان مقدمه، ص284[ المنهاج، رساله‌ای درباره اصول پزشکی؛ أودیة الأدویة، درباره ترکیب کردن و آماده‌سازی و کاربرد داروها، که الأدویة المفردة و کیفیة أخذها و صیغتها هم خوانده شده است (حبیش تفلیسی، 1340ش، همان مقدمه، ص ده)؛ رموز المنهاج و کنوزالعلاج، مشتمل بر نام بیماریها و نشانه‌های آنها و فهرستی از نسخه‌ها و داروهای کاربردی؛ الرسالة المتعارفة بأسمائها المترادفة، که واژه‌نامه‌ای پزشکی است؛ لباب الأسباب، در تعریف بیماریها، سببها، نشانه‌ها و درمان آنها؛ شرح بعض مسائل منتخبة من کتاب القانون، گزیده‌هایی از قانون ابن‌سینا؛ تحصیل الصحّه بالأسباب الستّة، درباره قوانین حفظ بهداشت؛ رسالة فی مایتعلق بالأغذیة المطلقة و الدوائیة، درباره پرهیزانه‌ها؛ اختصار فصول بقراط، که خلاصه‌ای از ترجمه عربی فصول بقراط است.4) صحةالابدان، رساله‌ای بهداشتی ـ پزشکی، که حبیش در مقدمه کامل‌التعبیر (گ 1پ) از آن یاد کرده است. اگرچه اسماعیل‌پاشا بغدادی (ج 1، ستون 263) از آن نام برده، تاکنون نسخه‌ای از آن شناسایی نشده است.5) کفایةالطب، به فارسی، که بنابر نسخه کتابخانه مجلس شورای اسلامی (ش 6332، گ 1پ) در 550 برای ابوالحارث ملکشاه فرزند قلیچ ارسلان تألیف شده است. در برخی منابع‌این کتاب عربی معرفی شده است (رجوع کنید به بهار، ج 2، ص 394؛ نفیسی، ج 1، ص 128؛ صفا، ج 2، ص 998؛ اثر آفرینان، ج 2، ص264). کفایةالطب شامل دو کتاب اصلی است: «در معرفت علم پزشکی و به کار داشتن تندرستی و در علم طب و معالجه بیماری‌ها»؛ و در «غذاها و داروهای مرکّب و طبع و خاصیت آنها». بیشتر نسخه‌های کفایةالطب به شکل جدول‌بندی است. در این کتاب، حبیش دیدگاهی چون رازی دارد و معتقد است که تا می‌توان بیمار را با غذا درمان کرد نباید به او دارو داد، و تا غذای ساده‌تر او را درمان می‌کند، نباید به او غذای پیچیده داد (مثلا رجوع کنید به نسخه خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ش 223، گ 6پ).حبیش معتقد است که «اصل طب از حکمای یونان پدید آمد، بعدِ ایشان به اهل هند و اهل روم رسید»، و در مقایسه پزشکی هندی و مغرب‌زمین می‌نویسد «علم اهل هند باریک‌تر است و رنجِ بیشتر باید بردن بر تعلیم آن طریق که ایشان نهاده‌اند. و علم اهل روم، آسان‌تر و مفهوم‌تر است و طبایع ایشان به طبایع ما موافق‌تر و نزدیک‌تر است» (همانجا).منابع : آقابزرگ طهرانی؛ ابن‌رضوان، مقالة الشیخ ابی‌الحسن علی‌بن رضوان فی‌التنبیه علی مافی کلام المختاربن الحسن بن عبدون البغدادی من الاغالیط، در خمس رسائل لابن بطلان البغدادی و لابن رضوان المصری، صححها و نقلها الی اللغة الانکلیزیة و زاد علیها مقدمة و تعالیق یوزف شاخت و ماکس مایرهوف، قاهره: الجامعة المصریة، 1937؛ اثرآفرینان: زندگینامه نام‌آوران فرهنگی ایران، از آغاز تا سال 1300 هجری شمسی، زیرنظر کمال حاج سید جوادی و عبدالحسین نوایی، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1377ـ1380ش؛ اسماعیل بغدادی، هدیةالعارفین، ج 1، در حاجی‌خلیفه، ج 5؛ محمدتقی بهار، سبک‌شناسی، یا، تاریخ تطور نثر فارسی، تهران 1355ـ1356ش؛ حاجی‌خلیفه؛ حبیش تفلیسی، بیان الصناعات، چاپ ایرج افشار، در فرهنگ ایران زمین، ج 5 (1336ش)؛ همو، بیان‌الطب، نسخه خطی فهرست نشده مجلس؛ همو، تقویم‌الادویه، نسخه خطی کتابخانه (ش 1) مجلس شورای اسلامی، ش 2743؛ همان، نسخه خطی کتابخانه و موزه ملی ملک، ش 1/4784؛ همو، کامل‌التعبیر، نسخه خطی کتابخانه چلبی عبداللّه (ترکیه)، ش 200؛ همو، کفایةالطب، نسخه خطی کتابخانه (ش 1) مجلس شورای اسلامی، ش 6332؛ همان، نسخه خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ش 223؛ همو، وجوه قرآن، چاپ مهدی محقق، تهران [?1340ش[؛ محمدامین ریاحی، «تفلیسی پیشاهنگ فارسی‌نویسی در دیار روم»، آینده، سال 7، ش 8 (آبان 1360)؛ ذبیح‌اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج 2، تهران 1363ش؛ کتابشناسی نسخ خطی پزشکی ایران، تنظیم و تدوین اکرم ارجح و دیگران، تهران : کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، 1371ش؛ احمد منزوی، فهرستواره کتابهای فارسی، تهران 1374ش‌ـ ؛ احمدبن عمر نظامی عروضی، چهار مقاله، تصحیح محمد قزوینی، شرح لغات به اهتمام محمدمعین، تهران 1372ش؛ سعید نفیسی، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی تا پایان قرن دهم هجری، تهران 1363ش؛Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur, Leiden 1943-1949, Supplementband, 1937-1942; Philip K. Hitti, Nabih Amin Faris, and Butrus Abd-al-Malik, Descriptive catalog of the Garrett Collection of Arabic manuscripts in the Princeton University Library, Princeton 1938; Charles Ambrose Storey, Persian literature:a bio-bibliographical survey, vol.2, pt.2, London 1971.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 12
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده