حبیبیه مدرسه

معرف

از مدارس مشهور افغانستان که در 1321 به دستور حبیب‌اللّه‌خان*، پادشاه افغانستان، در کابل تأسیس شد
متن
حبیبیه، مدرسه، از مدارس مشهور افغانستان که در 1321 به دستور حبیب‌اللّه‌خان*، پادشاه افغانستان، در کابل تأسیس شد. این مدرسه، که بعدآ مکتب حبیبیه نامیده شد، براساس الگوی مدارس فرانسوی تأسیس گردید و برادر حبیب‌اللّه‌خان، یعنی سردار نصراللّه‌خان، ده سال اداره آن را برعهده داشت. مشغله زیاد نصراللّه‌خان موجب شد وی مسئولیتهای مربوط به آموزش و فرهنگ را به عنایت اللّه‌خان، پسر حبیب‌اللّه‌خان، واگذار نماید (فرهنگ، ج 1، قسمت 2، ص 458؛ شینازی، ص 138؛ کامگار، ص 23). بودجه سالیانه این مدرسه در دوره عنایت‌اللّه خان به صد هزار روپیه رسید. در این دوره، به منظور جذب استادان و معلمان ورزیده، در جراید هندوستان فراخوان داده شد که در نتیجه، شماری از فرهیختگانِ مسلمان هند به افغانستان آمدند و به عنوان آموزگاران مدرسه حبیبیه، در آموزش علوم جدید و انتقال افکار آزادی‌خواهانه فعالیت نمودند (زلمی، ص 119؛ حبیبی، ص 98ـ99). از جمله آنان، دکتر عبدالغنی بود که مدیر مدرسه حبیبیه شد. وی با تشکیل انجمنهای سرّی،در نهضت مشروطه‌خواهی افغانستان شرکت کرد (عطائی، ص 155؛ حبیبی، ص 47، 89، 98ـ99؛ آدامک، ص 71). از دیگر اقدامات دوران عنایت‌اللّه‌خان، تشکیل انجمن معارف در 1331 بود که از جمله اهداف آن، تدوین نظام‌نامه‌ای برای مکتب حبیبیه بود (شینازی، ص 138ـ139).مدرسه حبیبیه سه مقطع تحصیلی داشت: ابتدایی (چهار سال)، رشدی و اِعدادی (هر یک سه سال). دانش‌آموزان در این ده سال، افزون بر دروس دینی، دروس دیگری مانند شیمی، جغرافی، حکمت، مثلثات، هندسه تحلیلی، انگلیسی، ترکی، اردو، پشتو و دری را نیز فرامی‌گرفتند (کامگار، همانجا؛ شینازی، ص 140ـ141). در 1322، اداره‌ای برای تدوین متون درسی به نام بیت‌العلوم تشکیل شد که بعدآ دارالتألیف نام گرفت (ارشاد، ص 478؛ قس آدامک، همانجا). استادان دارالتألیف، که عمدتآ هندی بودند، متون درسی را تحت‌تأثیر الگوی دانشگاه علیگره تألیف یا آنها را مستقیماً از انگلیسی ترجمه می‌کردند و در لاهور به چاپ می‌رساندند (ارشاد، همانجا؛ شینازی، ص 139؛ دوپری، ص 447).ساختمان مدرسه حبیبیه در پشت بانک شاهی کابل قرار داشت. بعدها، شش مدرسه ابتداییِ وابسته به آن در سایر نقاط کابل تشکیل شد. افزون بر آن، امیر حبیب‌اللّه در اواخر سلطنتش دستور داد یک کلاس ویژه به نام «صنف شاهزادگان عظام» نیز در مقطع ابتدایی حبیبیه تشکیل گردد، اما چون شمار شاهزادگان بیشتر از چهار نفر نشد، پادشاه دستور داد تا سردارزادگان قبیله مسلط بر افغانستان (محمدزائیان) نیز در آن شرکت جویند؛ بنابراین، با حضور هجده نفر، کلاس ویژه‌ای شروع به کار کرد که در آن، دروس دیگری نیز تدریس می‌شد (غبار، ج 1، ص 702؛ کامگار، همانجا).برخی از استادان و معلمان حبیبیه در نخستین نهضت آزادی‌خواهی افغانستان (جنبش مشروطه) فعالیت بسیاری کردند، از جمله مولوی محمد سرورخان واصف، استاد ادبیات مدرسه و رهبر مشروطه‌خواهان افغانستان، که سرانجام امیر حبیب‌اللّه‌خان او را به قتل رساند (زلمی، ص 97؛ حبیبی، ص 37ـ38)؛ مولوی غلام محیی‌الدین افغان، نویسنده و از اعضای برجسته نهضت مشروطه (زلمی، ص 103)؛ و سیدقاسم (میرصاحب)، استاد منطق و صرف و نحو و فقه (پوهنیار، ج 1، ص 36ـ39). ظاهرآ محمود طرزی* افغان، بنیان‌گذار ادبیاتِ جدید روزنامه‌نگاری در افغانستان، نیز با استادان و معلمان مدرسه حبیبیه مناسباتی داشته و معلمان را به مطالعه مطبوعات خارجی تشویق می‌کرده است (عطائی، ص 155). حضور این استادان و روشنفکران موجب شد در 1327، مدرسه حبیبیه کانون جنبش مشروطه‌خواهی در افغانستان گردد (فرهنگ، ج 1، قسمت 2، ص 464ـ465؛ طنین، ص 26).برخی از کسانی که در مدرسه حبیبیه تربیت یافتند و در بیداری سیاسی معاصر افغانستان نقش مهمی ایفا کردند، عبارت بودند از: عبدالهادی داوی متخلص به پریشان*، شاعر و نویسنده و مبارز افغان (رجوع کنید به بینوا، ج 1، ص 368ـ369)؛ عبدالرحمان لودین، متخلص به کبریت، نویسنده و شاعر و مبارز افغان، که اقدام به ترور نافرجام امیر حبیب‌اللّه نمود و تا مرگ امیر، در زندانِ کابل به سر برد (حبیبی، ص 187؛ پوهنیار، ج 1، ص 244ـ245)؛ و عبدالرحمان پژواک*، شاعر و نویسنده و روزنامه‌نگار معروف افغان (تنویر، ص 514؛ پوهنیار، ج 1، ص 157).تعداد دانش‌آموزان مدرسه حبیبیه در دوران حبیب‌اللّه خان، 269 تن بود و شمار شاگردان مکاتب ابتدایی شش‌گانه آن هفتصد تن، که بعدها به 534،1 تن افزایش یافت. با این حال، پس از چهارده سال فقط نوزده نفر فارغ‌التحصیل شده بودند (غبار، ج 1، ص 702ـ703). به نظر می‌رسد بی‌اعتنایی حبیب‌اللّه‌خان به مقوله آموزش، پس از واقعه جنبش مشروطه و همچنین بدبینی جامعه سنّتی افغانستان به مدارس و دروس جدید، از عوامل عمده این مسئله بود (رجوع کنید به همان، ج 1، ص 720؛ نوئل، ص 49ـ50).با قتل حبیب‌اللّه‌خان در 1337، فرزندش امیر امان‌اللّه‌خان روی کار آمد. او به گسترش آموزش و پرورش در افغانستان توجه ویژه‌ای داشت. وزارت معارف در 1338 تأسیس گردید و آموزش ابتدایی براساس قانون اساسی اجباری اعلام شد (کامگار، ص 27).در دوران محمدظاهر شاه (1312ـ1352ش)، بار دیگر به آموزش و پرورش توجه شد (کشککی، ص 142) و شمار دانش‌آموزانِ حبیبیه در 1332ش به 005،2 و در 1337ش به 269،2 تن رسید، 82 آموزگار نیز در این مدرسه فعالیت داشتند (کامگار، ص 54ـ62). همچنین پس از جنگ جهانی دوم، عمدتاً امریکاییها حبیبیه را اداره می‌کردند (فوگلسانگ، ص 272).با آزادی فعالیت احزاب و جریانهای سیاسی در افغانستان در دوره ظاهرشاه و گسترش فعالیتهای سیاسی در میان دانش‌آموزان و دانشجویان، فعالان سیاسی به مدرسه حبیبیه نیز توجه کردند و گروههای چپ‌گرا، به‌ویژه پرچمیها، در آن طرفدارانی یافتند. همچنین، آخرین رئیس‌جمهوری حکومت مارکسیستی افغانستان، یعنی نجیب‌اللّه، از فارغ‌التحصیلان این مکتب بود (روا، ص 50؛ آدامک، ص 173). مدرسه حبیبیه در جنگهای داخلی (1371ـ1374ش) خسارات بسیاری دید، اما کاملا از کار بازنماند و در حال حاضر (1386ش)، پس از بازسازی، دانش‌آموزان بسیاری در آن مشغول تحصیل‌اند.منابع : اورنگزیب ارشاد، افغانستان پیژندنه، پیشاور 1384ش؛ عبدالرئوف بینوا، اوسنی لیکوال، ج 1، کابل 1340ش؛ سیدمسعود پوهنیار، ظهور مشروطیت و قربانیان استبداد در افغانستان، پیشاور 1379ش؛ محمدحلیم تنویر، تاریخ و روزنامه‌نگاری افغانستان، هلند 1378ش؛ عبدالحی حبیبی، جنبش مشروطیت در افغانستان، قم 1372ش؛ محمدولی زلمی، ملی مبارزی، کابل 1382ش؛ ظاهر طنین، افغانستان در قرن بیستم: 1996ـ 1900، تهران 1384ش؛ محمدابراهیم عطائی، د افغانستان پرمعاصر تاریخ: یوه لنده کتنه، کابل 1382ش؛ غلام‌محمد غبار، افغانستان در مسیر تاریخ، ج 1، تهران 1374ش؛ میرمحمدصدیق فرهنگ، افغانستان در پنج قرن اخیر، قم 1374ش؛ جمیل‌الرحمان کامگار، تاریخ معارف افغانستان، کابل 1382ش؛ صباح‌الدین کشککی، دهه قانون اساسی: غفلت‌زده‌گی افغانها و فرصت‌طلبی روسها، پیشاور 1377ش؛Ludwig W. Adamec, Historical dictionary of Afghanistan, Metuchen, N.J. 1991; Louis Durpree. Afghanistan, Princeton, N. J. 1973; Richard S. Newell, The politics of Afghanistan, Ithaca 1972; Oliver Roy, "The origins of the Afghan Communist Party", Central Asian survey, vol. 7, no. 2/3 (1988); May Schinasi, Afghanistan at the beginning of the twentieth century: nationalism and journalism in Afghanistan, a study of Seraj ul-akhbar (1911-1918), Naples 1979; Willem Vogelsang, The Afghans, Oxford 2002.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 12
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده