حبیبی، عبدالحیّ، تاریخنگار، دولتمرد، زبانشناس، مصحح، نویسنده و شاعر فارسیزبان افغانستان. او در ربیعالآخر 1328/ اردیبهشت 1289 در قندهار، در خانواده عالم و فاضلی که به افغانهای کاکرتبار منسوب بودند، به دنیا آمد. جد بزرگ او، مولوی حبیباللّه، معروف به محقق قندهاری بود (حبیبی، 1342ش، ص 261؛ طالبی، ص 19). حبیبی در 1299ش، تحصیلات دبستانی را در مدرسه شالیمار قندهار به پایان برد و سپس شاگرد پسر عموی خود، عبدالواسع، شد و علوم قدیم را نزد او و نیز مولوی ابوالوفاء قندهاری فراگرفت (حبیبی، 1342ش، ص 261ـ262؛ طالبی، ص 21) و بعد به آموختن علوم جدید پرداخت. وی با آثار شاعران ایرانی قدیم چون مولانا جلالالدین بلخی و حافظ، و نیز با ادبیات معاصر ایران از طریق نشریات آشنا شد (حبیبی، 1342ش، ص 262؛ طالبی، ص 21ـ 22).حبیبی علاوه بر فارسی دری و پشتو، زبانهای عربی، اردو، سنسکریت و انگلیسی را نیز آموخت (طالبی، ص 22). نخستین شغل او آموزگاری بود (حبیبی، 1342ش، همانجا؛ طالبی، ص 23). او از 1310 تا 1319ش سردبیر نشریه هفتگی طلوع افغان شد (طالبی، همانجا؛ «ضیاع یک همکار دانشمند»، ص 114ـ115؛ حبیبی، 1378ش، مقدمه زلمی هیواد مِل، ص ه ) و پژوهشهای خود را درباره جغرافیای تاریخی در این جریده منتشر ساخت (حبیبی، 1378ش، همانجا). وی در 1319ش سردبیر مجله کابل و در همان سال رئیس آکادمی پشتو شد و در 1320ش رایزن وزارت آموزش و پرورش افغانستان گردید. در 1324ش، رئیس دانشکده ادبیات کابل شد و علاوه بر تدریس، کتابهایی درباره ادبیات و تاریخ افغانستان نوشت و در 1325ش نیز ریاست آموزش و پرورش استان قندهار را برعهده گرفت (همو، 1342ش، همانجا؛ طالبی، ص 23ـ 25؛ دانشنامه ادب فارسی، ذیل مادّه).در 1326ش حبیبی از مشاغل علمی و فرهنگی برکنار شد و یک سال وکیلالتجار افغانستان در چمن، شهر مرزی میان قندهار و کویته، گردید. در 1327ش وی نماینده منتخب مردم قندهار در دوره هفتم شورای ملی افغانستان شد و سه سال این وظیفه را برعهده داشت (حبیبی، 1342ش، همانجا؛ طالبی، ص 25).در 1330ش حبیبی جزء اولین گروه روشنفکران افغانستان بود که برضد روابط افغانستان با اتحاد شوروی فعالیت سیاسی کردند و جنبش ویش زلمیان (جوانان بیدار) را تأسیس نمودند. حبیبی به سبب مبارزات آزادیخواهانه و وطنپرستانهاش از افغانستان تبعید شد و از 1330 تا 1341ش در پاکستان بود (حبیبی، 1342ش، همانجا؛ طالبی، ص 10، 26). وی در دوره تبعید جریدهای به نام افغانستان آزاد منتشر کرد که دارای اندیشههای مترقی و ملیگرایانه بود (طالبی، ص 26).حبیبی در 1341ش به وطنش بازگشت. او به دلیل فعالیتهای علمیاش، در 1344ش عالیترین رتبه علمی دانشگاه کابل را بهدستآورد (طالبی؛ دانشنامه ادب فارسی، همانجاها) و در 1345ش رئیس انجمن تاریخ افغانستان شد. وی در 1351ش مشاور فرهنگی نخستوزیر وقت گردید و در سالهای پایانی زندگیاش رایزن وزارت فرهنگ و سپس رایزن کمیته دولتی کشور گردید. حبیبی در 20 اردیبهشت 1363 در کابل درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد (طالبی، ص 28ـ30؛ حبیبی، 1378ش، همان مقدمه، ص ج).او در اعتلای ادبیات فارسی کوشید و در کتابشناسی، فرهنگنویسی و تصحیح متون کوشش بسیار کرد. به همین سبب، شهرت او به خارج از مرزهای افغانستان نیز رسید (طالبی، ص ب ـ د). او در شعر فارسی نیز تبحر داشت. اشعار او بسیار است، شامل مثنوی، چکامه، مسدس و قطعه (همان، ص 152).از حبیبی کتابها و مقالات بسیاری به چاپ رسیده است. برخی تألیفات او عبارتاند از: مشاهیر ابدالیان، ده هزار لغت فارسی به پشتو، رساله افغانی و افغانیت، تاریخچه سبکهای شعر پشتو، تاریخ ادبیات پشتو، تاریخ مختصر افغانستان، و زبان دو هزار سال قبل افغانستان یا مادر زبان دری. وی همچنین زینالاخبار گردیزی، طبقاتالصوفیه، و فضائل بلخ را تصحیح کرده است. کتابشناسی ابوریحان بیرونی، و چهارمقاله درباره فردوسی (فردوسی پرچامقالی، اثر حافظ محمود شیرانی) نیز از ترجمههای او به فارسی است (برای اطلاع از آثار رجوع کنید به همان، ص 42ـ147).منابع : عبدالحی حبیبی، «استاد عبدالحی حبیبی افغانستانی»، یغما، سال 16، ش 6 (شهریور 1342)؛ همو، جغرافیای تاریخی افغانستان، پیشاور 1378ش؛ دانشنامه ادب فارسی، به سرپرستی حسن انوشه، ج :3 ادب فارسی در افغانستان، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1378ش، ذیل «حبیبی، عبدالحی» (از مهبیز اسماعیلپور)؛ «ضیاع یک همکار دانشمند»، خراسان، سال 4، ش 1 (حمل ـ ثور 1363)؛ عبداللطیف طالبی، «بررسی انتقادی احوال و آثار علامه عبدالحی حبیبی»، پایاننامه دکتری، جامعه ملّیه اسلامیه، دهلینو 1999.