حافظ احمدپاشا، صدراعظم عثمانی در نیمه نخست سده یازدهم. وی در شهر فلبه (پلودیف، اکنون در بلغارستان) زاده شد. پدرش مؤذن بود، از همینرو از حافظ احمدپاشا به مؤذنزاده هم یاد شده است (رجوع کنید به ثریا، ج 2، ص 98). از تاریخ تولد او اطلاع دقیقی در دست نیست؛ با این حال، باتوجه به اینکه سیمونه کنتارینی، سفیرِ (بالیوس) ونیز در باب عالی* در 1021، در سفرنامهاش اشاره کرده که فرمانده نیروی دریایی (قپودان دریا) سابق و بیگلربیگی* وقت دمشق (حافظ احمدپاشا) حدودآ چهل ساله است، گمان میرود حافظ احمدپاشا در 981 متولد شده باشد (رجوع کنید به د.اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه).در مورد سالهای نخست زندگی حافظ احمدپاشا نیز تقریبآ اطلاعی در دست نیست. فقط میتوان حدس زد که وی در نوجوانی به استانبول رفته، در دربار مورد توجه قرار گرفته و به منصب رئیس بازداران (دوغانجیباشی) رسیده است (رجوع کنید به همانجا؛ گیب و بوون، ج 1، بخش 1، ص 86، 347ـ348). حافظ احمدپاشا در 1016، به مقام ندیمی سلطان احمد اول ترفیع یافت. احتمالاً اندکی پس از آن، همزمان با کسب مقام وزارت، فرمانده نیروی دریایی شد (ثریا، همانجا). در این زمان، وی در توطئهای برضد مرادپاشا، صدراعظم، شرکت کرد که به دور شدن مرادپاشا از پایتخت انجامید (نعیما، ج 2، ص 49).در دوره فرماندهی حافظ احمدپاشا در نیروی دریایی، هنگامی که وی هدایت عملیات رساندن خزانه مصر از بندر اسکندریه به استانبول را به عهده داشت، دزدان دریایی تحتالحمایه ونیز در نزدیکی رودِس (رُها) به ناوگان عثمانی حمله و موجودی خزانه مصر را غارت کردند. حافظ احمدپاشا هم به اسارت دزدان دریایی درآمد (همان، ج 2، ص 23؛ هامرـپورگشتال، ج 4، ص 439). پس از مدت کوتاهی، حافظ احمدپاشا از فرماندهی نیروی دریایی عزل شد، اما در 1017، در زرّادخانه دریایی (رجوع کنید به تِرسانه*) مشغول به کار شد و زیر نظر مستقیم سلطان احمد اول فعالیتهای خود را پی گرفت (د.ا.ترک، ج 5، بخش 1، ص 71). به نوشته محبی (ج 1، ص 381)، مقربان سلطان همواره میکوشیدند او را از سلطان دور نگاه دارند تا خِرَد و فضائلش موجب علاقهمندی سلطان به او نگردد. انتصاب حافظ احمدپاشا در ابتدای 1018 به امیرالامرایی ایالت مهم شام به مرکزیت دمشق، دلیل دیگری بر اعتبار روزافزون وی نزد سلطان بود (د.اسلام، همانجا).بورینی، رفتار حافظ احمدپاشا را پس از ورود به دمشق مصلحانه دانسته، اما اقدامات او را برای تضعیف و حذف گروههای مخالف در شهر، تعدیل مواجب کارگزاران محلی و تغییر در شیوه سلوک با زیردستان خود، نکوهش کرده است (ج 1، ص 202ـ203).حافظ احمدپاشا پس از سرکوب یاغیان (همان، ج 1، ص 204؛ د.ا.د.ترک، همانجا) به همراه صدراعظم وقت، نَصوحپاشا، در حلب با سفیر شاه عباس اول صفوی، پیمانی به نام سِنُورنامچه (قرارداد مرزی) آذربایجان بست (بورینی، همانجا؛ اسکندرمنشی، ج 2، ص 909ـ910).حافظ احمدپاشا از فعالان در مسئله اختلافات ارضی و مرزی عثمانی و ایران در آذربایجان و عراق عرب بود، بهطوریکه شاه عباس اول در مذاکرات خود با سفرای عثمانی، در نیمه دوم شوال 1025، از او به عنوان فردی مطّلع از ماهیت اختلافات طرفین یاد کرده است (اسکندرمنشی، ج 2، ص909).از حوادث مهم دوران امارت احمدپاشا در شام، مقابله با قدرت روزافزون دروزیان* مقیم لبنان بود که به رهبری فخرالدینبن معن (رجوع کنید به معن*)، معروف به فخرالدین ثانی، زمینههای لازم را برای استقلال از حکومت مرکزی و محلی عثمانیان در بخشهایی از شام آماده کرده بودند. حافظ احمدپاشا در حمله به دروزیان لبنان در 1022، فرماندهی قشون سیهزار نفری را برعهده داشت (محبی، همانجا؛ نعیما، ج 2، ص 120؛ د.ا.ترک، ج 5، بخش 1، ص 72)؛ با این همه، محاصره قلاع دروزیان بینتیجه ماند. در 1024، حافظ احمدپاشا پس از هفت سال، از امیرالامرایی شام برکنار و متصدی حکومت ایالت آناطولی و فرمانده قوای ارزروم و دیاربکر شد (بورینی، ج 1، ص 218؛ د.ا.د.ترک، همانجا).همزمان با بروز بحران در عراق عرب و شورش بکرسوباشی*، حافظ احمدپاشا از سوی حکومت مرکزی مأموریت یافت حاکمیت عثمانیان را بر مرکز عراق عرب اعاده کند (رجوع کنید به نعیما، ج 2، ص 273ـ274؛ د.ا.ترک، ج 5، بخش 1، ص 73)، اما با نزدیک شدن قوای شاه عباس صفوی، قوای حافظ احمدپاشا ناگزیر به موصل عقب نشست (محبی،ج 1، ص 382؛ نعیما، ج 2، ص 276). پس از آنکه شاه عباس بغداد را تصرف کرد، بابعالی موقتآ حافظ احمدپاشا را وزیراعظم کرد تا بتواند با اختیار تام، فرماندهی قوای عثمانی را در نبرد با صفویان برعهده گیرد. حافظ احمدپاشا که به دلیل اصرار بر ماندن در منطقه دیاربکر، به شدت مورد انتقاد و حتی توهین نیروهای تحت امر خود قرار گرفته بود، و نیز تحت تعقیب قوای قزلباش بود، عاقبت مجبور به ترک مشرق آناطولی به مقصد حلب شد. او از حلب برای سلطان و اولیای امور هدایایی فرستاد تا به دلیل ناکامی در عراق و تسلیم شدن به تمرد سپاهیانش، او را ببخشند و به عزلش بسنده کنند (محبی، ج 1، ص 382، 384ـ385). بلافاصله پس از جلوس مراد چهارم، باب عالی، احمدپاشا را مأمور لشکرکشی به بغداد کرد؛ اما اینبار نیز قوای عثمانی، در 9صفر 1033 شکست خوردند و با دادن تلفات فراوان عقبنشینی کردند (اسکندرمنشی، ج 3، ص1037ـ1039، 1048ـ1051؛ اولیاچلبی، ج 4، ص 352). در پی این ناکامی، احمدپاشا به محض بازگشت به استانبول، از صدراعظمی برکنار، و خلیلپاشا وزیر اعظم شد (ثریا، ج 2، ص 98).درباره فعالیتهای احمدپاشا تا 1038 اطلاع دقیقی در دست نیست. بنابر گزارشی، او در استانبول عزلتنشین و از مقامات حکومتی به دور بوده است (محبی، همانجا). در 1038 به حکومت شهر توقات منصوب شد و پس از آنکه قوای عثمانیِ تحت امر خسروپاشا موفق به فتح بغداد نشدند، به دستور سلطان مراد چهارم، خسروپاشا را اعدام کردند (اولیا چلبی، ج 4، ص 361). وی در ربیعالاول 1041 بار دیگر به وزیر اعظمی منصوب شد (محبی؛ ثریا، همانجاها؛ د.اسلام، همانجا). سه ماه بعد، ینیچریها و سپاهیان، به دلیل دریافت نکردن مواجب و نابهسامانی شدید در دستگاه اداری، شورش کردند (د.اسلام، چاپ دوم، ذیل "Murad IV"؛ شاو، ج 1، ص 196) و خواهان اعدام وزیر اعظم شدند و سلطان، حافظ احمدپاشا را تحویل شورشیان داد. شورشیان نیز در 17 رجب 1041، وی را به وضع فجیعی به قتل رساندند (اوزون چارشیلی، ج 3، بخش 2، ص 381؛ شاو، همانجا). جنازه او در گورستان قرهجه احمد استانبول دفن شد (ثریا، همانجا).حافظ احمدپاشا بر فنون ادبی تسلط داشت. احتمالا در آغاز خدمت در دربار عثمانی، به عنوان ندیم خاص سلطان، صدای خوش و طبع شاعرانهاش مورد توجه سلطان احمد اول قرار گرفت (سامی، ذیل «احمدپاشا، حافظ»). او در سرودن شعر ترکی مهارت داشت و حافظ تخلص میکرد. نسخهای از دیوان اشعار او در کتابخانه عمومی استانبول (بخش منظوم)، به شماره 799 نگهداری میشود. شکایتنامه شعری معروف از اوست که در جریان لشکرکشی به بغداد سرود (د. ا. ترک، ج 5، بخش 1، ص 76؛ د.ا. د. ترک، همانجا). محبی از تسلط حافظ احمدپاشا بر عروض و شعر عربی داستانی ذکر کرده است که بنابر آن، در زمان تصدی حکومت دمشق، با سخنان خود یکی از علمای آن شهر را از پاسخگویی درمانده کرد (رجوع کنید به ج 1، ص 381). نعیما (ج 2، ص 23) او را در شعر و محاضره، نادرالاقران خوانده است. بورینی (ج 1، ص 215) نیز نقل کرده که در ملاقات یک ساعته خود با حافظ احمدپاشا، در ابتدای ورودش به دمشق، او را فردی آگاه از فنون شعر ترکی و فارسی و منصف به حال رعیت یافته است.حافظاحمدپاشا را با حافظاحمدپاشاهای دیگر، ازجمله خادم حافظ احمدپاشا، خلط کردهاند؛ بهویژه مسجدجامع و مجموعه حافظ احمدپاشا، که از موقوفات خادم حافظ احمدپاشاست، به اشتباه به وی نسبت داده شده است (د. ا. ترک، همانجا؛ د. ا. د. ترک، ذیل"Hafiz Ahmed Pasa Camii ve Kulliyesi").منابع : اسکندرمنشی؛ اولیا چلبی؛ حسنبن محمد بورینی، تراجمالاعیان من ابناءالزمان، چاپ صلاحالدین منجد، دمشق 1959ـ 1963؛ محمد ثریا، سجل عثمانی، استانبول 1308ـ1315/ 1890ـ 1897، چاپ افست انگلستان 1971؛ شمسالدینبن خالد سامی، قاموس الاعلام، چاپ مهران، استانبول 1306ـ1316/ 1889ـ1898؛ محمدامینبن فضلاللّه محبی، خلاصةالاثر فی اعیانالقرن الحادی عشر، بیروت: دارصادر، ]بیتا.[؛ مصطفی نعیما، تاریخ نعیما، ]استانبول[ 1281ـ1283؛EI2, s.vv. "Hafiz Ahmed Pasha" (by V. J. Parry), "Murad IV" (by A. H. de Groot); Homilton Alexander Rosskeen Gibb and Harold Bowen, Islamic society and the West: a study of the impact of Western civilization on Moslem culture in the Near East, vol. 1, pt. I, London 1969; Joseph von Hammer-Purgstall, Geschichte des osmanischen Reiches, Graz 1963; I(A, s.v. "Hafiz Ahmed Pasa" (by Orhan F. Koprulu); Stanford J. Shaw, History of the Ottoman empire and modern Turkey, Cambridge 1985; TDVIA, s.vv. "Hafiz Ahmed Pasa" (by Orhan F. Koprulu), "Hafiz Ahmed Pasa Camii ve Kulliyesi" (by Semavi Eyice); Ismail Hakki Uzuncarsili, Osmanli tarihi, vol.3, pt.2, Ankara 2003.