حاشد و بکیل

معرف

اتحادیه بزرگ دو قبیله از احفاد سبأ* از اولاد هَمْدان* در یمن شمالی، که هویت و سرزمین خود را با اندکی تغییر در طول دوهزار سال حفظ کرده است
متن
حاشِد و بَکیل، اتحادیه بزرگ دو قبیله از احفاد سبأ* از اولاد هَمْدان* در یمن شمالی، که هویت و سرزمین خود را با اندکی تغییر در طول دوهزار سال حفظ کرده است.این اتحادیه از ابتدا، بخش اعظمی از ناحیه میان صنعا و صعده را اشغال کرده است. معمولا حاشدها در طرف مغرب در نواحی جراف، از رَحَبه تا حدود خَشَب (رجوع کنید به ابن‌حائک، 1403، ص 219ـ220)، و بکیلها در طرف مشرق در نواحی اَرْحَب، برط، جوف، نِهْم، شاطب، بلادِ وائله و عَمالِسه سکونت دارند (الموسوعة الیمنیة؛ مقحفی، ذیل «بکیل»). در قسمت حاشد، شهرهای بکیل‌نشین و در قسمت بکیل، شهرهای حاشدنشین نیز وجود دارد (ابن‌حائک، 1403، ص 217). طوایفی از قبیله بکیل در بلاد اَبّ، بین عدن و صنعا، سکونت دارند. عده‌ای از آنها نیز از قرن یازدهم در عدن ساکن شده‌اند (مقحفی، همانجا). افراد این دو قبیله در پاره‌ای موارد در یک محل سکونت می‌کنند، مثلا ساکنان قریه بزرگِ اَکانِط/کانِط یا قریه خشب را افراد این دو قبیله تشکیل می‌دهند. رَیدَه، در حدود هفت فرسخی صنعا، از شهرهای پرجمعیت همدان و بازارِ حاشد و بکیل است، و خَیوان از شهرهای بزرگ و حاصلخیز همدان، در حدود شش فرسخی صنعا، محل سکونت اشراف حاشد است (ابن‌حائک، 1403، ص 114، پانویس 3، ص 115، 219ـ221، 302). آنان در همدان نیز پراکنده‌اند (کحاله، ج 1، ص 235).نسب این دو قبیله، با سه نسل واسطه، به همدان می‌رسد (رجوع کنید به ابن‌حزم، ص 392) و بنابراین، از قبایل بزرگ همدان به شمار می‌آیند (رجوع کنید به نص، ج 2، ص 513). همچنین نسب آنان، با دوازده نسل واسطه، به سبأ می‌رسد (رجوع کنید به مقحفی، ذیل «حاشد»). سویدی (متوفی 1246؛ ص 10ـ78) نسب حاشد را با 27 واسطه و بکیل را با 29 واسطه به حضرت آدم رسانده است. ابن‌حزم (متوفی 456؛ ص 396، 475) بکیل را برادر حاشد، اما سویدی (ص 78) بکیل را نوه حاشد دانسته است. به نظر رنتز، با توجه به متأخر بودن سویدی و متأثر بودن وی از دسته‌بندیهای قبیله‌ای، روایت او چندان موجه نیست و احتمالا بازتاب گرایش متداولی است که بکیل را متحد کوچک اتحادیه حاشد و بکیل می‌پندارد و در نام‌گذاری نیز حاشد جای اول را اشغال می‌کند (رجوع کنید به د.اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه). در نیمه دوم قرن چهارم، مقدسی از مردمان یمن، از جمله شاکر و عامر، از تیره‌های قبایل حاشد و بکیل، نام برده (ص 104) و یمنیها را مردمانی سیه چرده و باریک و لاغراندام وصف کرده که پوشاک بیشتر آنها از پنبه است و غالبآ نعلین به پا می‌کنند و گوشتی جز گوشت خشک‌کرده قربانی منی نمی‌خورند (ص 95ـ96). ابن‌حائک (1403، ص 311) به پرورش زنبور عسل و کشت ذرت و تولید محصولاتی چون انگور و هلو و انار و انجیر در بین بطون حاشد اشاره کرده است.آنان قبل از رواج ادیان توحیدی، بت‌پرست بودند (ابن‌حائک، 1368، ج10، ص 13)، سپس به خدای یگانه ایمان آوردند (رجوع کنید به الموسوعةالیمنیة، ذیل «تألَب رِیام (تألب ریمم)»). جمعی از بزرگان این قبایل به خدمت اسلام در آمدند و بسیاری از بزرگان حاشد از شعرای عهد جاهلیت و صدر اسلام بودند (رجوع کنید به نص، ج 2، ص 506ـ507). شهر حوت محل سکونت بطن بنی‌عَصیم و بطنهای دیگر این دو قبیله و مرکز علما بود؛ نام 150 عالم و فقیه از اهالی این شهر ذکر شده است (رجوع کنید به اکوع، ج 1، ص 491ـ536). در نبرد صفّین، برخی از آنها طرفدار امام علی علیه‌السلام شدند و برخی به معاویه پیوستند (نص، همانجا).منابع : ابن‌حائک، الاکلیل من اخبار الیمن و انساب حمیر، ج 10، قاهره 1368؛ همو، صفة جزیرةالعرب، چاپ محمدبن علی أکوع، صنعا 1403/1983؛ ابن‌حزم، جمهرة انساب‌العرب، چاپ عبدالسلام محمدهارون، قاهره ] 1982[؛ اسماعیل اکوع، هجرالعلم و معاقله فی الیمن، بیروت 1416/1995؛ محمدامین سویدی، سبائک الذَّهب فی معرفة قبائل‌العرب، بیروت: داراحیاءالعلوم، ]بی‌تا.[؛ عمررضا کحاله، معجم قبائل‌العرب القدیمة و الحدیثة، بیروت 1402/1982؛ ابراهیم احمد مقحفی، معجم‌البلدان و القبائل الیمنیة، صنعا 1422/2002؛ مقدسی؛ الموسوعةالیمنیة، زیرنظر احمد جابر عفیف و دیگران، صنعا 1412/1992، ذیل «بکیل» (از یوسف محمد عبداللّه)، «تألَب رِیام (تألب ریمم) (از علی محمد عبدالقوی صلیحی)؛ احسان نص، کتاب القبائل‌العربیة: انسابها و اعلامها، بیروت 1421/2000؛EI2, s.v. "Hashid wa-Bakil" (by G. Rentz).
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 12
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده