حارثبن عُباد، شاعر دلاور دوره جاهلی و از بزرگان قبیله بکربن وائل*. کنیهاش ابوبُجَیر است و برخی نیز او را ابومنذر خواندهاند (رجوع کنید به ابنعبدربّه، ج 5، ص 186؛ شیخو، قسم 3، ص270). نام پدرش را به صورت عَبّاد و عُباد نوشتهاند که صورت دوم درست است (رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانی، ج 9، ص 343، ج 21، ص 289؛ شیخو، همانجا).قبیله بکربن وائل در صحرای عراق سکونت داشتند. حارث، پسرش و دو برادرش از مشهورترین افراد قبیله بودند (رجوع کنید به ابنقتیبه، ص 98؛ ابنحزم، ص320). یکی از دلایل شهرت حارث گفتگوی معروف او با پادشاه ساسانی است (رجوع کنید به ابنعبدربّه، ج 1، ص 271ـ272؛ شیخو، قسم 3، ص 281). سبب دیگر شهرت او آن است که در آغاز جنگ بَسوس*، که میان دو شاخه بزرگ قبیله درگرفت، از شرکت در جنگ خودداری کرد و گفت مرا در این کار ناقه و جملی نیست و این سخن او مَثَل شد (میدانی، ج 3، ص 166؛ احدب، ج 2، ص 188). هنگامی که پسرش، بُجَیر، در این جنگ کشته شد، حارث قصیده لامیه بلندی سرود (نویری، ج 15، ص 402ـ 403؛ جادالمولی و همکاران، ص160ـ162). این قصیده از نمونههای برجسته ادبیات عرب در دوران جاهلی است که برخی منابع سی و هفت بیت و برخی دیگر پنجاه بیت آن را ثبت کردهاند (رجوع کنید به نویری، ج 15، ص 403؛ شیخو، قسم 3، ص 271ـ273). در این شعرِ حارث، باوِ او به پروردگار آشکار است. یک مصراع چهارده بار در این قصیده تکرار شده است (نویری، همانجا؛ شیخو، قسم 3، ص 272ـ273). برخی مفسران قرآن مجید، همین قصیده حارث را شاهدی برای مستحسن بودن تکرار در ادبیات عرب دانستهاند (رجوع کنید به طبرسی، ج 9، ص 302؛ ابوالفتوح رازی، ج 18، ص 287). در سده نخست هجری در مجالس ادبی برای مفاخره به این قصیده استشهاد میکردند (رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانی، ج 9، ص 343، ج 19، ص 167، پانویس 1) و برخی از ابیات آن را بهترین شاهد پایداری در جنگ دانستهاند (عسکری، ج 2، ص 63). ابنابیالحدید (ج 6، ص 258)، در شرح خطبه هشتادودوم نهجالبلاغه، به مصراعی از این قصیده استشهاد کرده است.در کتاب الأصمعیات، که در آن اشعار چهل شاعر جاهلی بررسی شده، برخی از اشعار حارث آمده است (رجوع کنید به اصمعی، ص 66ـ67؛ نیز رجوع کنید به شوقی ضیف، ج 1، ص 178). بخشی از اشعار حارثبن عباد، به همراه ترجمه لاتینی آن، به کوشش ولرس در 1827 چاپ شده است (سرکیس، ج 1، ستون 735). حارث در 550 درگذشت (شیخو، قسم 3، ص 281).منابع : ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغة، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره 1385ـ1387/ 1965ـ1967، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ ابنحزم، جمهرة انسابالعرب، چاپ عبدالسلام محمدهارون، قاهره ] 1982[؛ ابن عبدربّه، العقدالفرید، چاپ علیشیری، بیروت 1408ـ1411/ 1988ـ1990؛ ابنقتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ] 1981[؛ ابوالفتوح رازی، روضالجنان و روحالجنان فی تفسیر القرآن، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد 1365ـ1376ش؛ ابوالفرج اصفهانی؛ ابراهیم احدب، فرائد اللّآل فی مجمع الأمثال، ]بیروت 1312[، چاپ افست تهران ]بیتا.[؛ عبدالملکبن قریب اصمعی، الأصمعیات، چاپ احمد محمدشاکر و عبدالسلام محمد هارون، ]قاهره ?1375/ 1955[؛ محمداحمد جادالمولی، علیمحمد بجاوی، و محمدابوالفضل ابراهیم، ایامالعرب فی الجاهلیة، بیروت 1408/1988؛ یوسفالیان سرکیس، معجم المطبوعات العربیة و المعرّبة، قاهره 1346/1928، چاپ افست قم 1410؛ شوقی ضیف، تاریخالادب العربی، ج :1 العصرالجاهلی، قاهره 1971؛ لویس شیخو، شعراء النّصرانیة قبلالاسلام، بیروت 1967؛ طبرسی؛ حسنبن عبداللّه عسکری، دیوانالمعانی، قاهره 1352، چاپ افست بغداد ]بیتا.[؛ احمدبن محمد میدانی، مجمعالامثال، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت 1407/1987؛ احمدبن عبدالوهاب نویری، نهایة الارب فی فنونالادب، قاهره ] 1923[ـ1990.