حاذق، جنیداللّه مخدوم، شاعر و طبیب نامیِ ماوراءالنهر در قرن سیزدهم. در کَرُّخ، از محلههای هرات، به دنیا آمد (نمونه ادبیات تاجیک، ص 257؛ یاد یار مهربان، ص 461). پدرش به شیخالاسلام شهرت داشت (رجوع کنید به منزوی، ج 1، ص 678). سال تولد حاذق معلوم نیست اما چون امیرحیدر، امیر بخارا، در نامهای که در محرّم 1218 نوشته، از حقوق ماهیانه جنیداللّه حاذق که در مدرسه عالی بخارا درس میخوانده یاد کرده است (رجوع کنید به ص 13)، گمان میرود که حاذق در آخر قرن دوازدهم یا اوایل قرن سیزدهم به دنیا آمده باشد. او پس از اتمام تحصیلات، مدتی در همان مدرسه بخارا تدریس کرد (رجوع کنید به یاد یار مهربان، همانجا). حاذق نخست به مناسبت مقام ادبی خود به دربار امیربخارا راه یافت و از مقربان امیر شد، اما بر اثر بدخواهی دیگر شاعران دربار، از خدمت دربار کناره گرفت. پس از چندی به فرغانه رفت و به انجمن ادبی امیرعمرخان، حاکم فرغانه، پیوست (همانجا). فضلی نمنگانی، از تذکرهنویسان دربار امیرفرغانه، در تذکره خود (ص 123، 144) حاذق را ستوده است. حاذق در فرغانه، در 1237 یا 1240، مثنوی یوسف و زلیخا را سرود. بعد از درگذشت امیرعمرخان، حوزه ادبی فرغانه دچار انحطاط شد و حاذق به خوارزم رفت و از 1241 تا 1244 در خیوه، مرکز خوارزم، بهسر برد. در خوارزم ترجمه ترکی روضةالصفا* اثر میرخواند را ــکه پیش از او مونس خوارزمی (متوفی 1244)، از شاعران خوارزم، آغاز کرده و به علت ضعف و پیری ناتمام گذاشته بودــ به انجام رساند و از ماجرای خالدبن ولید تا پایان کتاب را به ترکی برگرداند (آمیز گولوف، ص 14). وی در 1244 به بخارا برگشت (حاجی حکیمخان، ص 14).در 1258 امیرنصراللّه، امیر بخارا، خان فرغانه را در جنگ شکست داد و او را با خانوادهاش به دار کشید (رجوع کنید به ظفرنامه خسروی، ص 189؛ امیرعالمخان، ص 39). حاذق که از این کشتار آزرده شده بود، شعری در مذمت امیرنصراللّه سرود و امیر از گستاخی او غضبناک شد (نمونه ادبیات تاجیک، همانجا). حاذق به شهر سبز گریخت، اما در آنجا هم از تعقیب عمال امیر رهایی نیافت و سرانجام در 25 ذیحجه 1259 او را با شکنجه بسیار در خانهاش به قتل رساندند و سرش را نزد امیرنصراللّه بردند (حاجیحکیمخان، ص 336؛ نمونه ادبیات تاجیک؛ یاد یار مهربان، همانجاها).عمده آثار حاذق به این قرارند :1) دیوان اشعار، مشتمل بر قصاید، غزلیات، مقطّعات، رباعیات، و مخمسات. دیوان او به چاپ نرسیده است. یکی از نسخههای خطی آن (به شمارههای 1/159 و 3/1064) در کتابخانه فرهنگستان علوم ازبکستان در تاشکند نگهداری میشود ()فهرست نسخههای خطی شرقی آکادمی علوم جمهوری سوسیالیستی ازبکستان(، ج 2، ص 342).2) مثنوی یوسف و زلیخا، در 4496 بیت و شصت باب، که از آثار خوب و مشهور ادبیات فارسی ماوراءالنهر در قرن سیزدهم محسوب میشود. این مثنوی در 1323/ 1905 در تاشکند چاپ سنگی شد. نسخههای خطی بسیاری نیز از آن باقی است (برای نمونه نسخهها رجوع کنید به همانجا؛ فهرست نسخ خطی فارسی انستیتوی شرقشناسی ابوریحان بیرونی، ج 1، ص 239).3) تحقیقالقواعد، شرح رساله قانونچه محمودبن محمد چغمینی* (متوفی 745) در طب. حاذق این شرح را در 1259 به نام امیرنصراللّه نوشت. نسخههای خطی آن در کتابخانههای آسیای میانه، شبهقاره هند و ایران موجود است (رجوع کنید به منزوی، ج 1، ص 677ـ678؛ فهرست نسخ خطی فارسی انستیتوی شرقشناسی ابوریحان بیرونی، ج 1، ص 129؛ صدرایی خویی، ص 69).4) واقعات اسلامی، رسالهای تاریخی و حسبحال حاذق است. نسخه منحصر به فرد آن در کتابخانه شخصی ایگرش علی شادیف، استاد دانشگاه خجند، محفوظ است.منابع : امیرحیدر، مکتوبات امیرحیدر، نسخه خطی گنجینه انستیتوی شرقشناسی آکادمی علوم جمهوری ازبکستان، ش 1961؛ امیرعالمخانبن امیرعبدالاحد، خاطرههای امیرعالمخان (تاریخ حزنالملل بخارا)، پیشگفتار و توضیحات از احرار مختاروف، تهران 1373ش؛ حاجی حکیمخان، منتخبالتواریخ، چاپ عبدالمنان فطرالدیناف و احرار مختاروف، دوشنبه 1982؛ علی صدرایی خویی، فهرست نسخههای خطی فارسی انستیتو نسخههای خطی ترکمنستان ـ عشقآباد، قم 1383ش؛ ظفرنامه خسروی: شرح حکمروایی سیدامیرنصراللّه بهادر سلطانبن حیدر (1277ـ1242ه .ق) در بخارا و سمرقند، از مؤلفی ناشناخته، چاپ منوچهر ستوده، تهران: دفتر نشر میراث مکتوب، 1377ش؛ فضلی نمنگانی، مجموعه شاعران، تاشکند 1914؛ فهرست نسخ خطی فارسی انستیتوی شرقشناسی ابوریحان بیرونی فرهنگستان علوم ازبکستان، ج 1، زیرنظر علی موجانی و دیگران، قم : کتابخانه آیتاللّه مرعشی نجفی، 1378ش؛ احمد منزوی، فهرست مشترک نسخههای خطی فارسی پاکستان، اسلامآباد 1362ـ 1370ش؛ نمونه ادبیات تاجیک: 300ـ 1200 هجری، جمعکننده : صدرالدین عینی، سمرقند 1925؛ یاد یار مهربان: مرزهای شرقی شعر پارسی از ورارودان تا هند، از سده 10 تا اوایل سده 14 هجری، بهکوشش میرزاملااحمد، تهران: توس، 1380ش؛S. Amizgulov, Hozig va dostoni u Yusuf va Zulaykho, Dushanbe 1967; Catalogue of Oriental manuscripts in Soviet Socialist Republic of Uzbek Academy of Sciences, vol. 2, ed. A. A. Seminov, Tashkent: Uzbek Academy of Sciences, 1954.