حاچ اُوَسی، یا طابور محاربهسی، از مهمترین نبردهای قوایعثمانی و ارتش امپراتوریهاپسبورگ (اتریش) بر سر تصرف مجارستان. این نبرد در دوره جنگهای عثمانی و هاپسبورگ (1001ـ1015/ 1593ـ1606) ــکه در تاریخ عثمانی جنگ طولانی (اوزون حرب) یا جنگ پانزده ساله نامیده شده است (د. ا. د. ترک، ذیل "Hacova Meydan Savasi")ــ در محلی به نام حاچاوسی (در لغت بهمعنای «دشتِ صلیب») رخ داد. در تاریخ امپراتوری هاپسبورگ آن را مزوکرستس (نام مجاریِ محلی که جنگ در آن روی داد) خواندهاند (د. اسلام، چاپ دوم، ذیل "Mezokeresztes").نبرد حاچ اوسی در 5 ربیعالاول 1005/26 اکتبر 1596، نزدیک روستایی در جنوبشرقی شهر آغریبوز* (در 110 کیلومتری شمالشرقی بوداپست در ساحل رودخانه آغریبوز) روی داد (د. اسلام، همانجا). اقدامات مجدّانه عثمانیان برای فتح آغریبوز از اختلافات آنان با امپراتوری هاپسبورگ، بر سر تصاحب بخش کوچکی از مجارستان، سرچشمه میگرفت که به عقیده عثمانیان، جزو قلمرو سلطان، ولی هنوز در اشغال قوای هاپسبورگ بود (اینالجق، 1994، ص 42). پس از آنکه عثمانیان، با بهره جستن از اوضاع آشفته ایران در ایام سلطنت محمد خدابنده پادشاه صفوی در سال 1000، فتوحات خود را در مشرق تثبیت کردند، درصدد برآمدند به حضور قوای هاپسبورگ در مجارستان پایان دهند. همین عملیات نظامی سرآغاز دوره جنگهای طولانی بود. آغاز این دوره مصادف بود با سالهای پایانی سلطنت مراد سوم، و بخش عمده آن سراسر دوران جانشین او، محمد سوم (1003ـ1012)، را دربرگرفت. از جمله مهمترین عوامل به درازا کشیدن این رویارویی، آغاز شورشهای مداوم و خطرناکی در متصرفات عثمانی در مولداوی، والاشی، و ترانسیلوانی بود. این شورشها به تحریک پاپ کلمنس هشتمآغاز گردید و سبب شد امپراتوری هاپسبورگ، با بهرهبردن از این اوضاع، رهبران این شورشها را تحت حمایت خود قرار دهد. همزمان با این تحولات، قزاقهای مقیم حاشیه رود دنیپر نیز بر ضد عثمانی شوریدند و جبههای گسترده در دریا و خشکی در مقابل ارتش عثمانی پدید آوردند (همانجا). به موازات آن، زمانی که سلطان عثمانی از گرایخانیان کریمه کمک خواست، سیگیسموند (پادشاه لهستان) مانع از پیوستن قوای تاتارها به عثمانیان شد (شاو، ج 1، ص 185). این وضع سبب شد عثمانیان در همان سالهای آغاز جنگ، متحمل شکستهایی شوند (رجوع کنید به هامر ـ پورگشتال، ج 4، ص 252) که به از دست رفتن قلعه سوقالجیشی ایسترقوم انجامید (د. ا. د. ترک، همانجا).شدت یافتن جنگ پانزده ساله همزمان بود با شروع سلطنت محمد سوم عثمانی. محمد سوم از همان ابتدای سلطنت، تحت استیلای مادر متنفذ خویش، صفیه سلطان ملقب به والده سلطان، بود. نفوذ این زن بر دربار و امور حکومت مرکزی سبب شد از قدرت اجرایی سلطان کاسته شود (د. اسلام، چاپ دوم، ذیل Mehemmed III""؛ د. ا.ترک، ج 7، ص 546). ناتوانی و ضعف سلطان، نفوذ و رقابت درباریان و تغییر پیدرپی وزرا (رجوع کنید به د. اسلام، همانجا) نیز از عوامل طولانی شدن جنگ عثمانی با هاپسبورگ بود.مرگ سنانپاشا، صدراعظم عثمانی که در فرماندهی نظامی سابقه درخشانی داشت، در 4 شعبان 1004، فترتی در عملیات نظامی در مجارستان به دنبال داشت. والده سلطان، بیش از هر کس دیگری در دربار، با ادامه عملیات نظامی در مجارستان مخالف بود (هامر ـ پورگشتال، ج 3، ص260؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل "Sinan Pasha Khodja.2")؛ با این همه، به زودی جریان رویدادها به نفع حامیان جنگ با هاپسبورگ تغییر یافت.در میان مقامات عالیرتبه باب عالی*، سعدالدین افندی* سهم عمدهای در رویارویی با ارتش امپراتوری هاپسبورگ داشت (د.اسلام، چاپ دوم، ذیل Murad III""). سعدالدین افندی با وجود مخالفت شماری از دولتمردان برای برپایی جنگ با قوای مسیحیان، با طرح مباحثی درباره فضیلت جهاد، سلطانمحمد را متقاعد کرد که شخصآ فرماندهی قوای عثمانی را در مجارستان برعهده گیرد (نعیما، ج 1، ص 155ـ156؛ صولاقزاده، ص 634؛ نیز رجوع کنید به د. ا. ترک، ج10، ص 28). به این ترتیب، برای نخستین و آخرینبار پس از مرگ سلطان سلیمان قانونی (974)، یکی از سلاطین عثمانی در میدان نبرد حضور یافت. فرمانده قوای هاپسبورگ، امپراتور آرشیدوک ماکسیمیلیان بود. استفان باتوری، امیرترانسیلوانی، نیز با لشکر انبوهی در این جنگ شرکت کرد. در دیوان همایونی ــکه در آستانه وقوع جنگ، در حاچاوسی برگزار شدــ سعدالدین افندی، سلطان محمد را به پیشروی لشکر عثمانی متقاعد کرد.اردوی عثمانی، بهفرماندهی سلطانمحمدسوم، در 23 شوال 1004 از استانبول خارج شد. شمار قوای عثمانی در این نبرد چهل تا پنجاه هزار نفر، و شمار قوای تحت فرماندهی ماکسیمیلیان پنجاه تا صد هزار نفر بود. سپاه ماکسیمیلیان افرادی را از آلمان، اسپانیا، قوای پاپ، فلورانس، مجارستان، چک و لهستان در برمیگرفت. سازماندهی قوای عثمانی در اول ربیعالاول 1005 صورت پذیرفت (نعیما، ج1، ص157؛ اینالجق، 1977، ص341؛ د. ا. د. ترک، همانجا؛ قس د. اسلام، ذیل "Mezokeresztes"). نخستین درگیریها در چهارم ربیعالاول آغاز شد و نبرد اصلی، فردای این روز درگرفت. اردوی عثمانی، به شیوه جنگهای قدیم، به سه جناح راست، قلب و چپ تقسیم شده بود. در قلب سپاه، سلطان و وزرا و نیروهای تحت امرشان حضور داشتند. در جانب چپ، لشکر آناطولی متشکل از سپاهیان و علوفهچیان و در جانب راست، قوای رومایلی به فرماندهی امیرالامرای رومایلی، صوقللیزاده حسن پاشای وزیر، موضع گرفته بودند. فرماندهی پیشقراولان نیز برعهده چغالهزاده یوسف سنانپاشا* بود که قوای تاتار اعزامی از کریمه را تحت امر خود داشت (صولاقزاده، ص635ـ636؛ نعیما، ج1، ص161ـ 162؛ د. ا. د. ترک، همانجا). در ضمن نبرد، قوای عثمانی دستخوش آشفتگی شد و چغالهزاده با مشاهده این آشفتگی، ناگزیر عقبنشینی کرد و مقدمات فرار سلطان را فراهم آورد، اما سعدالدین افندی، سلطان را به ماندن در میدان نبرد متقاعد کرد (صولاقزاده، ص 636ـ639؛ نعیما، ج 1، ص 168ـ 169؛ د. ا. د. ترک، همانجا). در حالی که قوای هاپسبورگ سرگرم یغمای خزاین سلطان بودند، نیروی ده هزار نفریِ متشکل از غلامان سلطان ــکه عمدتآ در اصطبل و آشپزخانه سلطنتی مشغول به کار بودندــ به آنان هجوم آوردند و به این ترتیب، جنگ مسیری دیگر یافت. عثمانیان به قلب قوای اتریش حمله کردند و در نهایت، پیروز شدند (نعیما، ج 1، ص 166ـ167؛ اینالجق، 1994، ص 85).پیروزی در جنگ حاچ اوسی موفقیت دراز مدتی برای عثمانیان به همراه نیاورد. بلافاصله، صدراعظم چغالهزاده در صدد برآمد به ارتش عثمانی سامان بخشد. به دستور او، همه کسانی که مدعی خدمت در ارتش بودند ولی از میدان جنگ گریخته بودند، در زمره اشرار قرار گرفتند. از حیث حقوقی، حکومت مرکزی در مورد این افراد راهی جز اجرای حکم قتل، تعقیب و مصادره اموال نداشت. در نتیجه، گروهی از نیروهای نظامی که شمارشان به000 ، 25 هزار تا 000،50 تن میرسید، تحت تعقیب حکومت مرکزی قرار گرفتند. این گروه راهیِ آناطولی شدند و در آنجا به راهزنی و غارت املاک و اراضی حکومتی پرداختند (صولاقزاده، ص 639؛ نعیما، ج 1، ص 170ـ171؛ شاو، ج 1، ص 186). آنان از سوی مقامات حکومت مرکزی، جلالی نامیده شدند (برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به جلالی*، قیامها).منابع : محمد همدمی صولاقزاده، صولاقزاده تاریخی، استانبول 1297؛ مصطفی نعیما، تاریخ نعیما، ]استانبول[ 1281ـ1283؛EI 2, s.vv. "Mehemmed III" (by S.A. Skilliter), "Mezokeresztes" (by G. David), "Murad III" (by A. H. De Groot); Joseph von Hammer - Purgstall, Geschichte des osmanischen Reiches, Graz 1963; Halil Inalcik, "the heyday and decline of the Ottoman empire", in The Cambridge history of Islam, vol. 1A, ed. P.M. Holt, Ann K. S. Lambton, and Bernard Lewis, Cambridge: Cambridge University Press, 1977; idem, The Ottoman empire: the classical age 1300-1600, tr. Norman Itzkowitz and Colin Imber, London 1994; IA, s.vv. "Mehmed III" (by M. Tayyib Gokbilgin), "Sad-ed-din, Haca", (by Osman Turan); Stanford J. Shaw, History of the Ottoman empire and modern Turkey, Cambridge 1985; TDVIA. s.v. "Hacova Meydan Savasi" (by Feridun Emecen).