چهلدختران، عنوان شماری از بناهای آرامگاهی در ایران. وجه تسمیه آنها، به باور عامه، ناپدید شدن چهل دختر از چشم کافران در این مکانهاست (دهخدا، ذیل مادّه). چهلدختران دو مفهومِ عدد مقدّس چهل و دختر، نماد زنانگی، را در خود دارد. عناوین ترکیبی با عدد چهل، هم بر بعضی پدیدههای طبیعی (از جمله کوهها) و هم بر مکانهای دینی اطلاق شده است. نامگذاری با استفاده از اعداد مقدّس، نظیر پنج، هفت، دوازده، چهارده، هفتاد، در ایران بسیار شایع است که سبب ایجاد هالهای از تقدس پیرامون آن بناها شده است (قرشی، ص 205ـ206، 228؛ برای جنبه تقدس چهل و مفهوم کثرت در آن رجوع کنید به چهل*).چهل در نام بسیاری از مکانهای دینی دیده میشود، از جمله در مساجدی چون چهلتن (رشت)، چهلمحراب (یزد)، و چهلانگشت (ابیانه؛ رجوع کنید به معماری ایران، ج 2، ص 3، 13، 17)، تکیه چهلتنان* در شیراز (مصطفوی، 1343ش، ص 54)، و آرامگاههایی چون چهلشهید در مازندران (خلعتبری لیماکی، ص 108ـ109) و چهلصحابه در شهرستان بوکان (ایران. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ص 61)، که این دسته آرامگاهها متعلق به چهل مرد عارف یا چهل شهید علوی است، از جمله امامزاده چهلتن در روستای دَرجَزین در سمنان. این زیارتگاه و بقعه سیسر در شهر سمنان، روایت مشترکی دارند که به موجب آن یک تن از علویان، که به کشاورزان آن منطقه پناه آورده بود، همراه با پناهدهندگانش، که چهل تن بودند، به دست سربازان مأمون به شهادت رسیدند (مخلصی، ص 133ـ134؛ بنیاسدی، ج 1، ص 238ـ 239، 251).بقعه کوچک دیگری با همین نام در بازار تهران وجود دارد، با کتیبهای متعلق به نیمه اول قرن سیزدهم (کریمان 1355ش، ص 160؛ نجمی، ص 268) و قبری به ارتفاع یک متر با سطح کاشیکاری در وسط بقعه. این بقعه، تکیهای برای برگزاری تعزیه داشته است (رجوع کنید به گزارشهای نظمیه از محلات طهران، ج 1، ص 201، 207، 211، 216). این محل هم روایتی از پناهندگی، کشته شدن و خاکسپاری چهل تن از نیکان در آنجا دارد (رجوع کنید به شهریباف، ج 2، ص 318).در بعضی آرامگاهها خاکسپاری علویان و سادات مسلّم است، مانند بقعه چهلاختران قم که مزار چند تن از سادات و نوادگان امام جواد علیهالسلام است. ظاهرآ بیشتر آنان بانوان بودهاند (رجوع کنید به فیضقمی، ج 2، ص 561ـ563؛ مدرسی طباطبائی، ج 2، ص 76، 80). گفته میشود در این محل چهل زن، چهل مرد و بیستوپنج کودک مدفوناند (سیمای میراث فرهنگی قم، ص 93). بناهای آرامگاهی چهل دختران، با وجود شباهت به چهلتنان، در زمره زیارتگاههای زناناند. این آرامگاهها اغلب با عناوین بیبی، خاتون، بانو، سیده، دختر و مادر، در ایران شناخته میشوند. در نام آرامگاههایی نیز کلمه دختر وجود دارد، مانند سهدختران، مادر و دختر، و هفتدختران (ایران. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ص 153ـ155، 178). با اینکه غالبآ هویت افراد مدفون مشخص نیست، گفته شده است شاید چهلدخترانها محل دفن سادات باشند (رجوع کنید به نراقی، ص 305). این زیارتگاهها با بناهایی که واژه دختر در آنها به کار رفته است، مانند قلعهدخترها، از جمله قلعهدختر فارس و میانه، قابل مقایسهاند. برخی پژوهشگران آنها را مشابه معابد ناهید در ایران باستان دانستهاند (رجوع کنید به باستانی پاریزی، ص 121ـ128؛ نیز رجوع کنید به زمانی، ص 253). در تپه چهلدختر در آبادی ازبزانِ ساوه، اهالی مراسم نیایش برای باران برگزار میکنند (افشار، 1384ش، ص 283)، که خود گواه دیگری بر ارتباط این مکانها با آب است (قرشی، ص 205ـ208). در ایران باستان هم برای ایزدبانوی ناهید، در کنار چشمهها و آبشارها معبد میساختهاند، مانند معابدی در مناطق قصران و ری (کریمان، 1356ش، بخش 2، ص 671، 738ـ741). عنصر ناپدید شدن بانو در روایت زیارتگاه زردشتی بانوی پارس در یزد و مقبره بیبیشهربانو* درخور توجه است (بویس، ص 127ـ130؛ کریمان، 1356ش، بخش 2، ص673؛ برای نمونه این پدیده در اساطیر ایرانی و ادب فارسی رجوع کنید به هنوی، ص 70ـ 79). پناهآوردن و سپس ناپدید شدن، در روایت آرامگاههای چهلدختران نیز تکرار شده، از آن جمله است بقعه چهلتن در منطقه دولاب تهران که بنابر باور عامه چهل دختر نابالغ از ظلم دشمنان به این محل پناه آورده و در آنجا ناپدید شدهاند.نمونههایی هم هست که کاملا ماهیت زردشتی دارد. روایت راجع به برج چهلدختر سمنان کاملا متفاوت است. این بنای هشت ضلعی با گنبد مخروطی شکل و از خشت خام را مردم سمنان به چهلدختر، که برای خدمت در آتشکده گمارده شده بودند، نسبت میدهند. در این روایت، سکونت و نه غیبت دختران مطرح است. طبق رسمی، دختران دمبخت سه تا هفت سنگ از داخل برج به بیرون پرتاب میکردند، اگر سنگها به خارج از برج میافتاد، دلالت بر ازدواج آنها داشت (حقیقت، ص 79ـ81؛ مخلصی، ص 61). بناهای دیگری نیز با نام چهلدختر و روایت سکونت شاهزاده خانمی در آنجا وجود دارد، مانند چهلدختر در شهر ایوانکی (ماسه، ج 2، ص 379). گاه چهلدختران نامیدن مکانها، مضمون منفی داشته است، چنانکه در دامنههای جنوبی سبلان، در دهکده نشتبان سراب، قطعه سنگهای بسیار بزرگی به شکل عمودی در زمین هست که اهالی معتقدند چهلدختر گناهکارند که به غضب الهی گرفتار و به سنگ مبدل شدهاند. اشیایی که از اطراف این سنگها به دست آمده، متعلق به اوایل هزاره اول قبل از میلاد، همراه با کتیبه میخی اورارتویی است (کامبخش فرد، ص 314ـ316، 326).بناهای چهلدخترانی که جنبه زیارتی دارند، قدیمتر از دوره صفویه نیستند و معمولا ارزش معماری نیز ندارند، مانند چهلتن (چهلدختران) در تهران (رجوع کنید به مصطفوی، 1361ش، ج 1، ص 239). بعضی از این زیارتگاهها در نوسازیهای سالهای اخیر تغییر شکل و حتی تغییر هویت دادهاند، از جمله چهلدختران تهران که در بازسازی 1354ش در محدوده بوستانی قرار گرفته است و شکل بنا نیز شباهتی به زیارتگاه ندارد و مراجعه به آن برای زیارت هم اندک است. برخی نیز در نوسازیها، شاید به دلیل کمیِ استقبال و ابهام هویت، به کلی از بین رفتهاند. از این دسته، بعضی بنای مستقل داشتهاند، مانند چهلدختران یکوبار، در تفرش که تا 1341ش، دارای بنای کوچک، گورستان و درختان کهن توت (احتمالا مقدّس) بوده است و مانند بسیاری از بناهای مشابه، فقط زنان اجازه زیارت آن را داشتند (میرشکرائی، ص 499) یا بقعهای در قزوین که تا حدود هشتاد سال پیش به چهلدختران شهرت داشته و گفته میشده که مدفن مردان و زنان خاندان صفویه است (گلریز، ج 1، ص 712ـ713). برخی بناها هم ضمیمه بنای دیگری بودهاند، مانند مقبره چهلدختران که ضمیمه مسجدجامع شاهرود بوده و در جریان تعمیر آن مسجد از بین رفته است (رجوع کنید به فاتح، ص 335).چند مقبره و گنبد هم از حیث معماری ارزشمندند، اما سبب نامگذاری آنها بدین نام مبهم است، مانند برج شش ضلعی چهلدختران در تورانپشت در یزد، این آبادی به توراندخت ساسانی نسبت داده شده (افشار، 1348ـ1354ش، ج 1، ص 274) و بنای برج به قرن ششم یا هفتم هجری منسوب است (پارسای قدس، ص 47)؛ گنبد چهلدختر در دامغان متعلق به دوره سلجوقیان (کشاورز، ص 97ـ98)؛ و مناره چهلدختران در اصفهان، که قسمتی از یک مسجد بوده است. این بنا را ابوالفتح نُهوجی در 501 ساخته است و یکی از قدیمترین منارههای ایران محسوب میشود (گدار، ص 182ـ183).در کشورهای همجوار نیز بناهایی با عنوان چهلدختران وجود دارد، مانند مسجدی در اِسْروشنه (بخارا) و بناهای سنگی چلدختران در شهر پَنجیکت* (نعمتوف و بایمتوف، ص70).منابع : علاوه بر مشاهدات شخصی مؤلف؛ ایرج افشار، سفرنامچه : گلگشت در وطن، تهران 1384ش؛ همو، یادگارهای یزد، تهران 1348ـ1354ش؛ ایران. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. دفتر طرحهای ملی، یافتههای طرح آمارگیری جامع فرهنگی کشور، فضاهای فرهنگی ایران: فهرستگان زیارتگاهها( 1)، تهران 1382ش؛ محمدابراهیم باستانیپاریزی، «ابنیه دختر ـ قلعه دختر کرمان»، مجله باستانشناسی، ش 1و2 (بهار و تابستان 1338)؛ علی بنیاسدی، سیمای استان سمنان، ج 1، سمنان 1374ش؛ مری بویس، «بیبی شهربانو و بانو پارس»، ترجمه حسن جواهری، مجله بررسیهای تاریخی، سال 2، ش 3و4 (آبان 1346)؛ احد پارسای قدس، «سه بنای یادبود سنگی از دوران سلجوقی»، هنر و مردم، ش 184 و 185 (بهمن و اسفند 1356)؛ عبدالرفیع حقیقت، شناسنامه آثار تاریخی کومش، استان سمنان شامل شهرستانهای سمنان، دامغان، شاهرود، گرمسار، تهران 1379ش؛ مصطفی خلعتبری لیماکی، سیری در تاریخ علویان غرب مازندران، همراه با بررسی امامزادههای تنکابن و رامسر، تهران 1382ش؛ دهخدا؛ عباس زمانی، «قلعه دختر مزار بجستان گناباد»، مجله بررسیهای تاریخی، سال 7، ش 6 (بهمن ـ اسفند 1351)؛ سیمای میراث فرهنگی قم، گردآوری مهرالزمان نوبان، تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور، 1381ش؛ جعفر شهریباف، طهران قدیم، تهران 1381ش؛ صدیقه فاتح، «مسجدجامع شاهرود»، در مجموعه مقالات همایش معماری مسجد: گذشته، حال، آینده، ج 1، تهران: دانشگاه هنر، 1378ش؛ عباس فیضقمی، کتاب گنجینه آثار قم، قم 1349ـ 1350ش؛ اماناللّه قرشی، آب و کوه در اساطیر هند و ایرانی، تهران 1380ش؛ سیفاللّه کامبخش فرد، آثار تاریخی ایران، تهران 1380ش؛ حسین کریمان، تهران در گذشته و حال، تهران 1355ش؛ همو، قصران (کوهسران)، تهران 1356ش؛ علیاصغر کشاورز، تاریخ و جغرافیای دامغان: صد دروازه، تهران 1370ش؛ یدا گدار، «یادداشتهایی پیرامون کتیبههای موجود بر منارههای اصفهان»، در آثار ایران، اثر آندره گدار و دیگران، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، ج 4، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1368ش؛ گزارشهای نظمیه از محلات طهران: راپورت وقایع مختلفه محلات دارالخلافه، بهکوشش انسیه شیخرضائی و شهلا آذری، تهران: سازمان اسناد ملی ایران، 1377ش؛ محمدعلی گلریز، مینودر، یا، بابالجنه قزوین، ج 1، ]قزوین[ 1368ش؛ محمدعلی مخلصی، آثار تاریخی سمنان، ]بیجا، ? 1356ش[؛ حسین مدرسی طباطبائی، تربت پاکان: آثار و بناهای قدیم محدوده کنونی دارالمؤمنین قم، قم 1355ش؛ محمدتقی مصطفوی، آثار تاریخی طهران، ج 1، تنظیم و تصحیح میرهاشم محدث، تهران 1361ش؛ همو، اقلیم پارس، تهران 1343ش؛ معماری ایران: دوره اسلامی، بهکوشش محمدیوسف کیانی، ج 2، تهران: جهاد دانشگاهی، 1368ش؛ محمد میرشکرائی، «مهر و آب و آئین: بنمایههای پیدایش تفرش»، در مجموعه مقالات کنگره تاریخ معماری و شهرسازی ایران: 12ـ7 اسفند ماه 1374، ارگ بم ـ کرمان، ج 3، تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور، 1375ش؛ ناصر نجمی، دارالخلافه تهران، تهران 1362ش؛ حسن نراقی، آثار تاریخی شهرستانهای کاشان و نطنز، تهران 1374ش؛ نعمان نعمتوف و لقمان بایمتوف، «هنر معماری و تزئین عمارات در عهد سامانیان»، کیهان فرهنگی، ش 168 (مهر 1379)؛ ویلیام ل. هنوی، «آناهیتا و اسکندر»، ترجمه افسانه منفرد، کتاب ماه ادبیات و فلسفه، سال6، ش 9 (تیر 1382)؛Henry Masse, Croyances et coutumes persanes, suivies de contes et chansons populaires, Paris 1938.