چهارباغ، مدرسه، مدرسه علوم دینی در اصفهان که به دستور شاهسلطان حسینِ صفوی* بنا شد.1) تاریخچه و نظام آموزشی. این مدرسه در قسمتهای برجای مانده از وقفنامه آنجا، بهنام «مدرسه سلطانی» (رجوع کنید به «رونوشت وقفنامه مدرسه سلطانی اصفهان»، جاهای متعدد) و یک بار نیز «مدرسه سلطان حسینیه» (همان، ص 286) خوانده شده و اگرچه نه در وقفنامه مذکور و نه در کتیبههای متعدد ساختمان مدرسه، نامی از مادر سلطانحسین به میان نیامده است، اما آنجا را مدرسه مادرْشاه نیز خواندهاند (هنرفر، ص 685؛ نیز رجوع کنید به گوبینو، ص 200)، زیرا مادرشاه دو بنای مجاور مدرسه، یعنی سرای فتحیه و بازار شاهی (یا بازارچه بلند)، را وقف مدرسه چهارباغ و طلاب آنجا کرد (قزوینی، ص 81؛ رفیعی مهرآبادی، ص 445).به گزارش خاتونآبادی (تتمیم محمدسعید طباطبائی، ص 556) بنای مدرسه در 1116 شروع شد و در 1118 تقریبآ به پایان رسید، اما تاریخ کتیبههای مدرسه متفاوت است؛ از 1104 که تاریخ کتیبه عمودی داخل گنبد است تا 1122 که بر کتیبه خارجی گنبد نوشته شده است (برای گزارشی از اشعار، عبارتها و مادّهتاریخهای نگاشته بر کتیبههای مدرسه رجوع کنید به رفیعی مهرآبادی، ص 445ـ466). وقفنامههای متعدد مدرسه نیز اغلب در 1123 و 1124 تنظیم شدهاند (برای آگاهی از متن پانزده وقفنامه مدرسه رجوع کنید به سپنتا، ص120ـ286). در مجموع، بنای اصلی مدرسه در 1119 انجام یافته و در سالهای بعد بر تزیینات آن افزوده شده است (رفیعی مهرآبادی، ص 448). سلطان حسین در ذیحجه 1118 محمدباقر خاتونآبادی* را به مدرّسی مدرسه برگزید (خاتونآبادی، همانجا)، اما افتتاح رسمی مدرسه و آغاز تدریس در آن چند سال به تعویق افتاد.مدرسه سلطانی روز جمعه 10 رجب 1122، با حضور شاه و جمعی از علما و امرا و مشاهیر، رسمآ افتتاح شد (همان، تتمیم محمدسعید طباطبائی، ص 559ـ560؛ قس تبریزی، ص :291 رجب 1121). خاتونآبادی (همانجا) شرح مفصّلی از این مراسم باشکوه ارائه کرده و اجتماع مجلس افتتاح را در دولت صفویه بیسابقه دانسته است. حجرههای مدرسه در این مجلس، به تصدیق مدرّس مدرسه، میان طلاب تقسیم شد. سلطان حسین همچنین از خاتونآبادی خواست تا به عنوان مدرّس مدرسه، نخستین درس را آغاز کند، اما وی برای احترام و رعایت مقام علمی آقاجمالالدین خوانساری* از او خواست که اولین درس را بگوید و سپس خود برخی کتابهای فقه و اصول را تدریس کرد (همان، تتمیم محمدسعید طباطبائی، ص 560ـ561).هدف از تأسیس این مدرسه، چنانکه از وقفنامه آن برمیآید، تعلیم علوم دینی بود، اما متولی بر تعظیم برخی شعائر، همچون برگزاری مجالس مذهبی در وفیات و اعیاد و افطار و احیا در رمضان، تأکید فراوان داشته و صدها تومان از درآمد موقوفات را به این امور اختصاص داده است (رجوع کنید به «رونوشت وقفنامه مدرسه سلطانی اصفهان»، ص 129ـ130، 162ـ 164، 199). حجرهای نیز بهنام سلطان حسین در این مدرسه ساخته شده بود که شاه گاه در آن جلوس و تدریس میکرد یا هنگام سرکشی به مدرسه در آن فرود میآمد (رفیعی مهرآبادی، ص 466ـ467). انتساب این حجره به شاه حاکی از اهمیت مدرسه سلطانی نزد اوست.نخستین متولی شرعی مدرسه سلطان حسین بود. او این سمت را پس از خود از آنِ پادشاه زمان دانسته است («رونوشت وقفنامه مدرسه سلطانی اصفهان»، ص 174). وقفنامه مدرسه جزئیات مهمی از نظام اداره و شرایط و وظایف عمومی اهل مدرسه در اختیار مینهد: بالاترین مقام ادارهکننده مدرسه متولی شرعی بود. او مدرّس، مستوفیِ سرکار موقوفات، خادمباشی (یا سرکارِ عمله) و کتابدار مدرسه را تعیین میکرد. مدرّس دومین مقام مدرسه بود. او علاوه بر نظارت بر گزینش طلاب و تقسیم حجرهها، «تفتیش احوال» و تصدیق «تدین و حسن خدمت» خدمه مدرسه را نیز برعهده داشت. مدرّس میتوانست، به تشخیص خود، محصلان بیصلاحیت را از مدرسه اخراج کند (همان، ص 167ـ170). طبیب مدرسه نیز به میل او و سایر طلاب از میان اطبای دربار برگزیده میشد (همان، ص 223). اغلب قبوض مخارج و پرداختها نیز میبایست به مهر مدرّس میرسید (رجوع کنید به همان، جاهای متعدد).مدرّس در قبال این وظایف، سالیانه 52 تومان و هفت هزار دینار حقالتدریس، و بیست تومان نیز «علاوه بر حقالتدریس» میگرفت (همان، ص 169، 198، 276). مستوفیِ سرکار موقوفات وظیفه نظارت بر موقوفات و تحصیل و ضبط درآمدهای آن و نظارت بر هزینه کردن این درآمدها در امور مقرر در وقفنامه را برعهده داشت و مقرری او سالیانه دوازده تومان بود (همان، ص 167، 198).خادمباشی، که سرکارِ عمله مدرسه بود، میبایست در اکثر یا تمام اوقات روز در مدرسه حاضر میبود و به نظم و پاکیزگی و حسن اجرای وظایف عمله رسیدگی میکرد. او هشت خدمتکار دائم و خدمه فصلی را سرپرستی میکرد و حقوقش سالیانه دوازده تومان و حقوق هر خدمتکار 25 ریال بود. دو چراغی/ چراغچی، سه فراش، سه دربان، دو آبکش (حیاض)، یک باغبان و یک کفشدار نیز، با حقوق 25 ریال در سال، زیر نظر خادمباشی مشغول به کار بودند (همان، ص 167ـ169، 186). کتابدار مدرسه نیز به دستور متولی انتخاب میشد. او میبایست در حفظ کتابهای وقفی میکوشید و در اکثر اوقات مطالعه طلاب در خدمت آنان میبود. حقوق کتابدار سالیانه هفت تومان بود (همان، ص 167). تحویلدار مدرسه، یکی دیگر از کارکنان عالیمنصب بود که سالیانه هفت تومان مقرری و سه تومان علاوه بر حقالسعی دریافت میکرد و وظیفهاش ضبط فرشها، مسینهآلات و ظروف و سایر اشیایی بود که طلاب به امانت میبردند. وی همچنین تقسیم سوخت میان اهالی مدرسه را برعهده داشت (همان، ص 167، 186، 190).محصلان مدرسه سلطانی نیز از موقوفات مدرسه وظیفه میگرفتند، مشروط بر آنکه «از فرقه محقّه ناجیه شیعه اثناعشریه کثرهم اللّه و صحیحالاعتقاد و متدین و ظاهرالصلاح بوده، به فساد اعتقاد و شرارت موصوف نباشند و حجره خود را معطل نگذارند و به تحصیل علوم دینیه مشغول باشند و موافق عادت و متعارف در آنجا سکنی نمایند و مدرّس مدرسه مبارکه ایشان را در آن مدرسه جا داده، به جهت ایشان تعیین حجره نموده باشد» (همان، ص170). واقف موقوفات مدرسه در دو جای وقفنامه (ص 169ـ170، 197ـ198) مبالغی را برای تقسیم میان حجرههای طلاب معین کرده است. از میزان این مبلغ چنین برمیآید که مدرسه 142 حجره قابل سکونت داشته است (قس خاتونآبادی، تتمیم محمدسعید طباطبائی، ص 557، که شمار حجرههای مدرسه را در زمان تأسیس 150 باب دانسته است). واقف در مجموع 500، 1 تومان تبریزی برای تقسیم میان حجرهها تعیین کرده است، بدینقرار که به هر حجره، فارغ از آنکه یک یا دو تن در آن ساکن باشد، روی هم رفته روزانه دویست دینار تعلق گیرد، مازاد این تقسیم نیز بالسویه میان حجرهها قسمت شود و اگر درآمد موقوفات کمتر از حد معین باشد مقرری طلاب و مدرّس به یک نسبت کاهش یابد («رونوشت وقفنامه مدرسه سلطانی اصفهان»، همانجاها). یک تن از محصلان نیز به صلاحدید و تصدیق مدرّس به عنوان «رئیس طلبه» برگزیده شود و روزانه صد دینار بیش از دیگران به او داده شود (همان، ص 169ـ170). بدینترتیب، طلاب مدرسه سلطانی سالیانه در حدود 1ر7 تومان مقرری داشتهاند. اگر گزارش خاتونآبادی (تتمیم محمدسعید طباطبائی، ص 556) از مقرری سالیانه طلاب یک مدرسه معمولی آن دوره را معتبر بشماریم، طلاب مدرسه سلطانی درحدود سهونیم برابر سایر مدارس مقرری داشتهاند. آنان از مزایای دیگری نیز بهرهمند بودند؛ سلطانحسین موقوفات جداگانهای وقف مدرسه کرد تا مخارج درمان اهل مدرسه سلطانی از محل درآمدهای آن تأمین شود، یکی از پزشکان حاذق دربار را نیز به خدمت طلاب و مدرّس اختصاص داد («رونوشت وقفنامه مدرسه سلطانی اصفهان»، ص 218ـ223). شاه به تأمین مایحتاج محصلان مدرسه اهتمامی ویژه داشت (رجوع کنید به تبریزی، همانجا). بانوی بنیانگذار مدرسه نیز به همراه گروهی از زنان هفتهای یک بار به مدرسه میآمد، لباسهای چرک ساکنان مدرسه را جمع میکرد و به جای آن لباس تمیز میآورد (گوبینو، ص 201). شام و ناهار طلاب نیز گاه از آشپزخانه خاصه فراهم میشد. بیجهت نیست که گفتهاند آسایش اهل مدرسه سلطانی چندان بود که اغلب موجب خوشگذرانی و کاهلی آنان میشد (رجوع کنید به جابری انصاری، ص 299ـ 300). گوبینوی فرانسوی نیز با ستایش از زیبایی و شکوه مدرسه، آنجا را محلی نامناسب برای تعلیم آموزه بیارزشیِ مال دنیا میداند (ص 201ـ202).طبق وقفنامه مدرسه، مازادِ بر مصرف مقرر از درآمد موقوفات، زیرنظر مدرّس و متولی، میبایست در امور دینی (از جمله فرستادن چند نفر به حجنیابی و زیارت اماکن متبرک، برگزاری مراسم سوکواری و افطاری دادن به افراد مستحق) به تفصیلی که در وقفنامه آمده، صرف میشد (رجوع کنید به «رونوشت وقفنامه مدرسه سلطانی اصفهان»، ص 128ـ129، 162ـ166، 199، 232ـ233). علوم جایزالتدریس، بنابه وقفنامه، محدود بوده است به حدیث اهل بیت، تفسیر، فقه و اصول و مقدمات آنها همچون صرف و نحو عربی و منطق و سایر علومی که تعلیم و تعلم آنها مشروع است، مدرّس مدرسه نیز از «مباحثه کتب حکمتِ صرف و تصوف» برحذر داشته شده و ضمنآ تأکید گردیده است که حداقل یک درس از «کتب مشهوره احادیث شریفه اهل بیت» همواره در برنامه درسی مدرسه باشد (همان، ص 169). متولی، مقررات مندرج در وقفنامه را شرایط دائم تحصیل و سکونت در مدرسه دانسته و فقط به متولیان آینده اجازه داده است تا با حفظ این شرایط دائم، برای افزایش «نظم امور مدرسه و اشتغال طلاب به تحصیل» در نوبت تولیت خود شرایطی موقت وضع کنند (همان، ص170). در هر صورت، در دورههای بعد گزارشهایی از تدریس حساب و هندسه و نجوم و هیئت و حتی حکمت در این مدرسه وجود دارد (برای نمونه رجوع کنید به اولیویه، ص 115؛ نیز رجوع کنید به ادامه مقاله).شاهسلطانحسین کتابخانه مفصّلی نیز وقف مدرسه سلطانی کرد (برای وقفنامه کتابخانه رجوع کنید به جعفریان، ج 2، ص 746ـ 748). به گزارش تحویلدار کتابخانه، میرزاحسینخان، در زمان حمله افغانها به اصفهان، مدرّس مدرسه سلطانی کتابهای کتابخانه را در سرداب خانه خود پنهان کرد و بسیاری از آنها به مرور از بین رفت (تحویلدار، ص 81).پس از برافتادن صفویه بهتدریج از عظمت مدرسه چهارباغ کاسته شد. بیتردید موقوفات پرشمار این مدرسه نیز آسیب و کاهش پذیرفت (رجوع کنید به جابری انصاری، ص300، 304). اولیویه، دولتمرد و پزشک فرانسوی، کمتر از صد سال پس از تأسیس مدرسه آنجا را دیده است. به گزارش او (همانجا)، مدرسه چهارباغ که پیشتر قریب چهار پنج هزار طلبه داشته، در اوایل حکومت فتحعلیشاه (حک : 1211ـ1250) بیش از چهارصد طلبه نداشته است. جناب اصفهانی (ص 84) نیز شمار ساکنان مدرسه را در 1302ش، 55 تن ذکر کرده است. او همچنین حکایتی از اوایل دوره قاجار نقل کرده که حاکی از افول حیات علمی مدرسه است. بنابر گزارش وی (ص80)، هیچیک از طلاب مدرسه نمیدانستند چگونه بر جنازه نماز میت بگزارند و یک بار که طلبهای داوطلب این کار شد دو رکعت نماز مانند نماز صبح بر جنازه خواند و پس از آنکه این خبر به علمای نجف رسید، کسانی روانه اصفهان شدند و آموزش علوم دینی را احیا کردند.از مدرّسان مشهور مدرسه چهارباغ، علاوه بر میرمحمدباقر خاتونآبادی و فرزندش میرمحمد که در 1123 به نیابت از او و پس از وفات پدر در 1127 رسمآ مدرّس مدرسه شد (خاتونآبادی، تتمیم محمدسعید طباطبائی، ص 564، 569)، میرمعصوم خاتونآبادی (متوفی 1155) و میرابوالقاسم مدرّس خاتونآبادی (متوفی 1203) بودند. مدرّس خاتونآبادی را مدرّس رسمی انتصابی حکمت در مدرسه چهارباغ دانستهاند. حجتالاسلام سید محمدباقر شفتی*، از مراجع تقلید پرنفوذ عصر (متوفی 1260)، شیخ ابوالقاسم نورائی سِدِهی، فقیه و اصولی (متوفی 1305/1267ش)، آقا محمدرضا قمشهای*، فیلسوف و عارف (متوفی 1306)، شیخ اسداللّه قمشهای، مدرّس حکمت و ریاضیات (متوفی 1334/ 1295ش) و سرانجام میرعبدالحسین خاتونآبادی، مشهور به سیدالعراقین (متوفی 1350/1310ش) از مشهورترین مدرّسان این مدرسه تا پیش از تعطیلی آنجا در مدتی از دوره حکومت پهلوی اول بودند (رجوع کنید به موحد ابطحی، ج 2، ص 141ـ149).مدرسه چهارباغ پس از شهریور 1320 بازگشایی شد (همان، ج 2، ص 146) و در 1323ش به جای کتابخانه قدیمی آن کتابخانهای به نام کتابخانه فرهنگ ساخته شد (همان، ج 2، ص 137).پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نام مدرسه چهارباغ و کتابخانه آن به «مدرسه علمیه امام جعفرصادق» و «کتابخانه عمومی امام جعفرصادق» تغییر یافت. این مدرسه هماکنون (1386ش) از مدارس طلبهنشین حوزه علمیه اصفهان است.منابع : گیوم آنتوان اولیویه، سفرنامه اولیویه، ترجمه محمدطاهر میرزا، چاپ غلامرضا ورهرام، تهران 1371ش؛ محمدزمانبن کلبعلی تبریزی، فرائد الفوائد: در احوال مدارس و مساجد، چاپ رسول جعفریان، تهران 1373ش؛ حسینبن محمدابراهیم تحویلدار، جغرافیای اصفهان، چاپ منوچهر ستوده، تهران 1342ش؛ محمدحسن جابری انصاری، تاریخ اصفهان و ری و همه جهان، ]اصفهان[ 1321ش؛ رسول جعفریان، صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست، قم 1379ش؛ علی جناب اصفهانی، الاصفهان، به کوشش محمدرضا ریاضی، تهران 1376ش؛ عبدالحسین خاتونآبادی، وقایع السنین و الاعوام، یا، گزارشهای سالیانه از ابتدای خلقت تا سال 1195 هجری، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران 1352ش؛ ابوالقاسم رفیعی مهرآبادی، آثار ملی اصفهان، تهران 1352ش؛ «رونوشت وقفنامه مدرسه سلطانی اصفهان»، در عبدالحسین سپنتا، تاریخچه اوقاف اصفهان، اصفهان 1346ش؛ عبدالحسین سپنتا، همان منبع؛ ابوالحسنبن ابراهیم قزوینی، فوایدالصفویه: تاریخ سلاطین و امرای صفوی پس از سقوط دولت صفویه، چاپ مریم میراحمدی، تهران 1367ش؛ ژوزف آرتور گوبینو، سه سال در آسیا 1855ـ 1858، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران 1367ش؛ حجت موحد ابطحی، ریشهها و جلوههای تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، اصفهان 1418؛ لطفاللّه هنرفر، گنجینه آثار تاریخی اصفهان، اصفهان 1350ش.2) معماری. مدرسه چهارباغ در زمینی به مساحت 8،550 مترمربع با نقشه مستطیلشکل با ابعاد 90 متر ×95 متر با طرح چهار ایوانی و دو طبقه ساخته شده است (رجوع کنید به اسناد تعمیرات مدرسه چهارباغ موجود در مرکز اسناد و مدارک سازمان میراث فرهنگی؛ نیز رجوع کنید به ایمانیه، ص 136). مدرسه دو ورودی دارد : ورودی اصلی در ضلع غربی خیابان چهارباغ است، ورودی دوم در ایوان شمالی مدرسه واقع شده که قبلا ایوان را به بازارچه و کاروانسرای مجاور مدرسه مرتبط میساخته است (ارباب اصفهانی، ص 70؛ هنرفر، 1344ش، ص 709). سردر ورودی اصلی، هفت متر عرض و شانزده متر ارتفاع دارد (خاتونآبادی، تتمیم محمدسعید طباطبائی، ص 567) که در دو طرف آن جرزی به پهنای چهار متر قرار دارد. قوس و حاشیه بیرونی سردر با کاشیهای پیچ فیروزهای رنگ بر پایههایی از سنگ مرمر گلدانی شکل، تزیین شده است. ازاره آن نیز از سنگ مرمر پوشیده شده است و در طرفین مدخل، دو سکوی مرمری یکپارچه قرار دارد. نمای بیرون و داخل سردر با کاشیکاری، مقرنسکاری و کتیبههای متعدد تزیین شده است (هنرفر، 1344ش، ص 689ـ691؛ رفیعی مهرآبادی، ص 445ـ446؛ نیکزاد امیرحسینی، ص 24ـ25). کتیبه سردر مدرسه، که با کاشیهای سفید معرق بر زمینه لاجوردی تزیین شده، به خط ثلث عبدالرحیم جزایری به تاریخ 1222 است (هنرفر، 1344ش، ص 688ـ689). درِ ورودی اصلی بنا، که در 1126 نصب شده، از دو لنگه ضخیم و یکپارچه، از چوب سدر ساخته شده و با نقره مرصع روکش گردیده و تزیینات فلزی آن که کار عبداللطیف تبریزی است، از بهترین نمونههای زرگری و قلمزنی دوره صفوی به شمار میرود (دیولافوآ، ص 257؛ نیکزاد امیرحسینی، ص 25، 28؛ مجدزاده صهبا، ص 191). بر روی این در، کتیبههایی از آیات قرآن و حدیث و شعر به خط نستعلیق و نسخ محمدصالح اصفهانی وجود دارد (هنرفر، همانجا؛ رفیعی مهرآبادی، ص 446ـ448). در هر طرف در، یک ستون مرمر و بالای آن تخته سنگی یکپارچه هست و میان دو ستون، درِ چوبی جدیدی به دستور میرعبدالحسین سیدالعراقین در 1327 نصب گردیده که در واقع حفاظی برای درِ قدیم بوده است. قطاربندیها، مقرنسکاریها، طاووسها و شمسههای داخل سردر از بهترین کاشیکاریهای معرق با زمینه لاجوردی است (هنرفر، 1344ش، ص 711ـ712؛ نیکزاد امیرحسینی، ص 25، 28). در جوانب سردر، هفده دهانه طاق دو طبقه با ازاره سنگی و تزیینات کاشیکاری قرار گرفته است. طاقهای طبقه دوم ایوانهایی کوچکاند که به حجرههایی ختم میشوند. این ایوانها تزیینات کاشی معرق داشتهاند که اکنون قسمتهایی از آنها باقیمانده و بقیه بازسازی شدهاند. حجرههای طبقه دوم، از طریق در و پنجرههای گرهچینیشده چوبی، به ایوانهای طبقه دوم راه دارند (رفیعی مهرآبادی، ص 445؛ مجدزاده صهبا، ص 188). از طریق ورودی اصلی بنا میتوان به هشتی زیبای مدرسه راه یافت. هشتی با گنبد کمخیزی با زمینه آجری و تزیینات کاشی فیروزهای پوشش یافته و در اضلاع آن چهار درگاه بزرگ باز میشود: یکی به خارج، یکی به صحن و دو درِ دیگر به دهلیزها (دیولافوآ، همانجا). کف و ازاره هشتی از سنگ مرمر، و جرزها و طرفین درگاههای آن با کاشیکاری معرق تزیین شده است. بر دیواره شرقی آن کتیبهای به خط ثلث، از علینقی امامی، مشتمل بر حدیثی از پیامبر اکرم وجود دارد و دور تا دور هشتی، بالای درگاهها و جلو پنجرههای طبقه دوم، کتیبههایی به خط نستعلیقِ محمدصالح اصفهانی، مشتمل بر اشعاری از شاعری متخلص به ازهری، از شعرای قرن دوازدهم، در مدح بنا و بانی آن به چشم میخورد (هنرفر، 1344ش، ص 693ـ695؛ رفیعی مهرآبادی، ص 448ـ451). در این هشتی سنگابی از جنس سنگ سماق به تاریخ 1110 وجود دارد که بر بدنه خارجی آن صلوات بر چهارده معصوم علیهمالسلام به خط نستعلیقِ محمدمهدی الحسینی حجاری شده است (هنرفر، 1344ش، ص 695ـ697؛ رفیعی مهرآبادی، ص450ـ451؛ نیز رجوع کنید به فلاندن، ص 162). در دوره قاجار برخی حجرههای این هشتی به کسبهای اختصاص داشت که انواع میوه، لبنیات و اغذیه را برای قهوهخانهای که مدرّسان و طلاب در آن غذا میخوردند، تدارک میدیدند (رجوع کنید به اوژن فلاندن؛ دیولافوآ، همانجاها).هشتی از طریق دالانهایی در اضلاع جانبی ایوان غربی، به صحن مدرسه، که مستطیلی به ابعاد 5ر55 متر×5ر65 متر است، راه مییابد (نیکزاد امیرحسینی، ص 30؛ ریاحی، ص 55ـ56). این صحن نمونه کامل یک سازه معماری چهار ایوانه ایرانی است. تمامی اطراف صحن با سنگ مرمر و جرزها و دیوارهای صحن با کاشی پوشیده شده است. کف صحن سنگفرش است و در میانه و در محور شرقی ـ غربیِ صحن نهری بزرگ و در اطراف آن محوطههای درختکاری شده قرار دارد. این نهر، که یکی از شعب زایندهرود به نام مادی فرشادی است، از زیر ایوان غربی وارد و از زیر ایوان شرقی خارج میگردد. حوض بزرگ صحن در جلو ایوان شمالی، در زمان تولیت سیدالعراقین ساخته شده است. در صحن مدرسه، مقابل ایوان جنوبی سنگاب دیگری قرار دارد که بعدها به این مکان آورده شده است (ارباب اصفهانی، ص 69؛ هنرفر، 1344ش، ص 721؛ ریاحی، ص 56؛ نیکزاد امیرحسینی، همانجا؛ رفیعی مهرآبادی، ص 451). در وسط هر یک از چهار وجه صحن، یک ایوان قرار دارد. در اطراف ایوانها حجرههای متحدالشکل و جلو هر حجره ایوانی سرپوشیده و داخل و قسمت پسین هر حجره، پستو یا صندوقخانه و نیز بالاخانه و تاقچههای متعددی برای چیدن کتاب قرار دارد (سلطانزاده، ص 292). در این مدرسه، برخلاف مدارس دیگر، ایوانچههای طبقه اول حفظ شده و راهرویی باریک و دراز در پشت حجرهها برای ایجاد ارتباط ساخته شده است (پیرنیا، ص 92). مدرسه، به جز اتاقهای خدماتی، 134 حجره دارد که درِ همه آنها به طرف صحن گشوده میشود (ایمانیه، ص 133؛ نیکزاد امیرحسینی، همانجا). دیوار حجرهها از سنگ مرمر و درهای آنها چوبی است و در بالاخانههای حجرهها روزنهای مشبک چوبی تعبیه شده است. سقف و دیوار ایوان حجرهها نیز گچکاریهای رنگی مختصری دارد. کف حجرههای طبقه اول حدود بیست سانتیمتر از صحن بالاتر است. اولین حجره ضلع شمالی مدرسه از طرف غرب، معروف به حجره شاه سلطان حسین، مشابه دیگر حجرههاست اما تزیینات و بخاری دیواری زیبایی با حواشی طلاکاری شده دارد. گفتهاند وی ایام فراغت خود را در این حجره میگذرانده و با اهل علم به مباحثه دینی میپرداخته است (هنرفر، 1344ش، ص 719ـ720؛ رفیعی مهرآبادی، ص 466ـ467؛ ایمانیه، ص 131). در کف این حجره زیلوی سیاه رنگی هست که تاریخ 1118 را دارد و شعری مبنی بر موقوفه بودن آن در حاشیهاش بافته شده است (رفیعی مهرآبادی، ص 467). در چهار کنج صحن مدرسه، چهار زاویه هشت وجهی بدون سقف، با کارکردهای خاصی از جمله وضوخانه، گلخانه یا انباری، قرار دارد که از ابداعات معمار در این بناست.ایوان جنوبی منتهی به گنبدخانه، مهمترین بخش بناست که طول دهانه آن 5ر9، عرض آن 8 و ارتفاع آن 16 متر است (ریاحی، ص 56). بر نمای خارجی ایوان، کتیبهای به خط ثلث به رنگ سفید بر زمینه لاجوردی به خط عبدالرحیم جزایری، به تاریخ 1112، قرار دارد و روی دو جرز دو طرف ایوان جنوبی، در یک شکل چهار ترنجی، خط بنّایی سیاه بر زمینه سفید به چشم میخورد (رفیعی مهرآبادی، ص 462ـ463). شبستان مسقف واقع در ضلع جنوبی مدرسه و ضلع شرقی گنبد، با دری منبتکاری شده به محوطه زیر گنبد ارتباط مییابد (ایمانیه، ص 134؛ رفیعی مهرآبادی، ص 464). در این شبستان سه محراب با کتیبههایی به خط محمد مؤمن الحسینی و تاریخ 1118 دیده میشود (هنرفر، 1344ش، ص 716). گنبد مسجد دو پوش و از نوع گسسته نار است که از نوک برنجی آن تا کف، 37 متر ارتفاع دارد و سطح بیرونی آن با کاشیهای ممتاز خشتیِ زرد، لاجوردی، سفید و حنایی بر زمینه فیروزهای با استفاده از نقوش اسلیمیِ دهن اژدری ساخته شده است (رجوع کنید به حقیق، ص 33؛ نیکزاد امیرحسینی، ص 33؛ پیرنیا، ص 95؛ استیرلن، ص 152ـ154). درون گنبدخانه نیز کتیبهای هست که تاریخ 1121 را نشان میدهد (رجوع کنید به هنرفر، 1344ش، ص 698ـ699). دور تا دور بدنه اصلی زیر گنبد نورگیرهای مشبک زیبایی به شکل طاقنما با پوشش کاشی ایجاد شده که فضای زیر گنبد را روشن میسازد. سقف گنبد از درون با کاشی معرق و اشکال اسلیمی ریز و پرکاری به رنگ طلایی بر زمینه لاجوردی مزین شده است (حقیق، ص 36، تصویر). فیلپوشهای ایجاد شده در پایین گنبد، برای تبدیل چهار ضلعی به هشت ضلعی و سپس گنبد، با مقرنسهای برجسته زیبا و کاشیهای ریز تزیین شده است. درهای محوطه مسجد در زیر گنبد خاتمکاری با نقش ترنج دارد (رجوع کنید به نیکزاد امیرحسینی، ص 32ـ33؛ دهمشگی و جانزاده، ص 319). کاشیهای مارپیچ فیروزهای دور تا دور بالای محراب را پوشانده و مقرنسهای بالای محراب و درون آن نیز با کاشیکاری معرق تزیین شده است. در کنار این محراب، منبر مرمرین یکپارچه دوازده پلهای به نشانه تقدس دوازده امام قرار دارد (ارباب اصفهانی، ص 70؛ رفیعی مهرآبادی، ص 464؛ ایمانیه، ص 134). در جلو گنبد و دو طرف ایوان جنوبی، دو مناره، هر یک به ارتفاع 38 متر، و بالای منارهها نیز گلدستههای مشبک چوبی قرار گرفته که تمامی بدنه آنها با کاشی فیروزهای پرنقش و کتیبه پوشیده شده است (نیکزاد امیرحسینی، ص 32؛ ایمانیه، ص 133؛ دهمشگی و جانزاده، همانجا؛ قس هنرفر، 1335ش، ص 75، که ارتفاع منار را 32 متر دانسته است). به نوشته جابری انصاری (ص 302)، سرمنارهها دارای قبههای طلا بوده که در قحطی 1288 به غارت رفته است. در جانب شمالی صحن، ایوان رفیعی با دهانه عریض قرار دارد که از مختصات آن کاشیهای هفت رنگ، پنجره تزیین شده با کاشی معرق و دری نفیس است. بر نمای خارجی این ایوان و نیز هلال طاق آن کتیبههایی به خط ثلث به رنگ سفید بر زمینه لاجوردی، به خط علینقی امامی و به تاریخ 1119، وجود دارد (هنرفر، 1344ش، ص 709، 712ـ713). در جانب شرقی این ایوان، سنگ شاخصی (برای تعیین ظهر حقیقی و قبله) وجود دارد که سید جلالالدین طهرانی در 1311ش آن را نصب کرده است (رفیعی مهرآبادی، ص 467ـ468).ایوان شرقی مدرسه نیز کاشیهای پرکار و اشکال هندسی زیبا دارد. دیواره انتهایی این ایوان با طرحهای هندسی و هشت ضلعیهایی تزیین یافته و درون هر هشت ضلعی دعاهایی به خط مَعقَلی (نوعی تزیین با تلفیق آجر و کاشی؛ برای اطلاعات ببیشتر رجوع کنید به کاشیکاری*) نوشته شده است. در دو بدنه کناری این ایوان نیز در زمینه فیروزهای، آیات قرآن به خط معقلی و بر پیشانی آن، خط ثلث به رنگ سفید بر زمینه لاجوردی نقش بستهاست (هنرفر، 1344ش،ص696ـ701، 715ـ 718). مدرسه چهارباغ، به لحاظ تناسب معماری بنا و زرگری و قلمزنیِ درِ مجلل و کاشیکاریِ متنوع، از بهترینبناهای دورهصفوی محسوب میشود (رجوع کنید به همو، 1357ش، ص 47) و از دیرباز، بازدیدکنندگان خارجی به آن توجه خاصی داشتهاند (برای نمونه رجوع کنید به فلاندن، ص 162ـ163؛ دیولافوآ، ص 256ـ259؛ گوبینو، ص 201ـ 202). هانری استیرلن (ص 154ـ155) در ستایش این مدرسه گفته است که معماری دوره شاه عباس صفوی گویای بیپیرایگی شکلها و تزیینات است، اما معماری اواخر دوره صفوی متحول شده و تزییناتش بسیار متنوع است. به عقیده وی، در سازههای دوران شاه سلطان حسین، بهویژه مدرسهها، مجموعآ سبکی کاملا متفاوت پدید آمده به گونهای که شاید این مدرسه جذابترین آفرینش هنری و معماری در ایران باشد.مرمت و بازسازی مدرسه از بدو تأسیس مورد توجه بانیان آن قرار داشت و در وقفنامه مدرسه بودجهای برای آن در نظر گرفته شده بود (برای نمونه رجوع کنید به سپنتا، ص 159ـ161). براساس سندی از دوره قاجار، تعمیر سالانه مدرسه، از وظایف متولی مدرسه بوده است (رجوع کنید به پیشنماززاده، ص 235). با این حال، بیشترین صدمه در همین دوره به بنا وارد شده است (رجوع کنید به لوتی، ص 212ـ214) و فقط در اواخر این عهد بود که به مرمت آن توجه شد (رجوع کنید به گدار، ص 331). در این خصوص تعمیرات دوران سیدالعراقین بین سالهای 1334 تا 1346 شایان ذکر است. از 1314ش به بعد، اداره فرهنگ و اوقاف اصفهان مرمت بنا را بهعهده گرفت (هنرفر، 1344ش، ص 711ـ712، 721ـ722؛ نیکزاد امیرحسینی، ص 35ـ36). در یکصد سال اخیر، تعمیرات و بازسازیهای گوناگونی در تزیینات کاشیکاریها، پوششها، سنگفرش صحن و ایوانهای جلو حجرهها صورت گرفته و تعدادی از درها و پنجرههای چوبی نیز تعویض یا بازسازی شدهاند (رجوع کنید به اسناد تعمیرات مدرسه چهارباغ، موجود در مرکز اسناد و مدارک سازمان میراث فرهنگی).این بنای نفیس در 15 دی 1310 به شماره 109 در فهرست آثار تاریخی ایران به ثبت رسید (گدار، ص330، پانویس 1؛ مشکوتی، ص 58؛ رفیعی مهرآبادی، ص 469).منابع : محمدمهدیبن محمدرضا ارباب اصفهانی،نصف جهان فی تعریف الاصفهان، چاپ منوچهر ستوده، تهران 1368ش؛ هانری استیرلن، اصفهان: تصویربهشت، ترجمه جمشید ارجمند، تهران 1377ش؛ مجتبی ایمانیه، تاریخ فرهنگ اصفهان، اصفهان: دانشگاه اصفهان، ]بیتا.[؛ محمدکریم پیرنیا، آشنایی با معماری اسلامی ایران : ساختمانهای درونشهری و برونشهری، تدوین غلامحسین معماریان، تهران 1371ش؛ قدرتاللّه پیشنماززاده، «]درباره[ کتابچه مشخصات مدارس اصفهان»، در اشراقینامه، زیرنظر محمد دبیرسیاقی، قزوین: حدیث امروز، 1381ش؛ محمدحسن جابری انصاری، تاریخ اصفهان و ری و همه جهان، ]اصفهان[ 1321ش؛ فضلاللّه حقیق، «مدرسه چهارباغ اصفهان»، ایران امروز، سال 2، ش 11 (بهمن 1319)؛ عبدالحسین خاتونآبادی، وقایع السنین و الاعوام، یا، گزارشهای سالیانه از ابتدای خلقت تا سال 1195 هجری، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران 1352ش؛ جلیل دهمشگی، علی جانزاده، جلوههای هنر در اصفهان، ]تهران[ 1366ش؛ ژان پل راشل دیولافوا، سفرنامه مادام دیولافوا: ایران و کلده، ترجمه ونگارش علیمحمد فرهوشی، تهران 1361ش؛ ابوالقاسم رفیعی مهرآبادی، آثار ملی اصفهان، تهران 1352ش؛ محمدحسین ریاحی، «مدرسه چهارباغ»، فرهنگ اصفهان، سال 1، ش 1 (پاییز 1374)؛ عبدالحسین سپنتا، تاریخچه اوقاف اصفهان، اصفهان 1346ش؛ حسین سلطانزاده، تاریخ مدارس ایران : از عهد باستان تا تأسیس دارالفنون، تهران 1364ش؛ اوژن ناپلئون فلاندن، سفرنامه اوژن فلاندن به ایران، ترجمه حسین نورصادقی، تهران 1356ش؛ آندره گدار، «اصفهان»، در آثار ایران، اثر آندره گدار و دیگران، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، ج 4، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1368ش؛ ژوزف آرتورگوبینو، سه سال در آسیا 1855ـ 1858، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران 1367ش؛ پیرلوتی، سفرنامه به سوی اصفهان، ترجمه بدرالدین کتابی، ]تهران ?1370ش[؛ جواد مجدزاده صهبا، «مدرسه چهارباغ»، مهر، سال 7، ش 3 (آذر 1321)؛ نصرتاللّه مشکوتی، فهرست بناهای تاریخی و اماکن باستانی ایران، تهران 1349ش؛ کریم نیکزاد امیرحسینی، تاریخچه ابنیه تاریخی اصفهان، اصفهان 1335ش؛ لطفاللّه هنرفر، راهنمای انبیه تاریخی اصفهان، اصفهان 1335ش؛ همو، راهنمای شهر اصفهان، تهران 1357ش؛ همو، گنجینه آثار تاریخی اصفهان، اصفهان 1344ش.