چورلیلی علیپاشا، سلاحدار و صدراعظم عثمانی در سده دوازدهم که به علیپاشا سلاحدار، داماد و شهید نیز معروف است (آیوردی، ص 444). وی از پدری کشاورز یا دلاک، در چورلی* بهدنیا آمد و باتوجه به اینکه هنگام مرگ بیش از چهلسال نداشت، تولدش در 1081 تخمین زده میشود (اوزون چارشیلی، ج 4، بخش 2، ص 286؛ شیخی محمد افندی، ج 2، ص 436).چورلیلی مورد حمایت قرهبیرام آغای ترکمن قپوجیباشی، از رجال دربار سلطاناحمد دوم، قرار گرفت و بهسبب خوشسیمایی و هوشیاری و زیرکی (د. اسلام، چاپ دوم، ذیل «علیپاشا چورلیلی») به عنوان کارآموز وارد مدرسه غلطهسرایی* شد. سپس در مدارس و مؤسسات وابسته به دربار پرورش یافت و به مقام چوخهدار خاصه (از خدمتگزاران خاص پادشاه؛ رجوع کنید به پاکالین، ذیل "Cuha" ,"Cuhadar") رسید (اوزون چارشیلی، همانجا). در شعبان 1110، رکابدارِ* سلطان مصطفی دوم شد (د.ا.د.ترک، ذیل مادّه) و با اعلام مراتب خدمتگزاری به حسینپاشا* عموجهزاده، صدراعظم وقت، منصب سلاحداری (رجوع کنید به پاکالین، ذیل "Silahdar") را درخواست کرد و در جمادیالاولی 1112 به این مقام منصوب گردید (رفعت، ج 3، ص 56؛ اوزون چارشیلی، همانجا). او در این دوره، با تدوین نظامنامهای به منظور تجدید سازماندهی سلسله مراتب دربار و به تصویب رساندن دیدگاههای خود با صدور «خط همایون»، صلاحیت و اختیارات مقام سلاحداری را بسیار بالا برد، چنانکه حق نظارت بر کلیه خدمات اندرون همایون به سلاحدار واگذار گردید، از جمله وظیفه برقراری ارتباط بین سلطان و صدراعظم به وی اختصاص یافت (پاکالین؛ د.ا.د.ترک؛ د.اسلام، همانجاها). چورلیلی در این منصب چندان مورد توجه پادشاه قرار گرفت که، با استفاده از موقعیت خود، به مداخله در امور دولتی پرداخت. صدراعظم محمد رامیپاشا (صدارت از رمضان 1114) که مداخلات چورلیلی را در امور دولتی برنمیتافت، شورش جبهچیها (رجوع کنید به پاکالین، ذیل "Cebeci"؛ جُبّادار*) را، که در اوایل ربیعالاول 1115 در استانبول درگرفت، بهانه قرار داد و سلطانمصطفی را متقاعد کرد که به چورلیلی رتبه وزارت بدهد و او را مأمور فرونشاندن فتنه مذکور کند. با این تدبیر، چورلیلی موقتآ از دربار دور شد (اوزون چارشیلی، همانجا)، اما شورش یاد شده، که ظاهرآ خود صدراعظم در به راه انداختن آن دست داشت، در اندک مدتی چنان ابعاد گستردهای یافت که به خلع مصطفای دوم از سلطنت و برکناری بسیاری از دولتمردان، از جمله صدراعظم و وابستگانش انجامید (دانشمند، ج3، ص487ـ489؛ اوزون چارشیلی، ج4، بخش1، ص 24به بعد؛ یوجل و سویم، ج 3، ص 247 به بعد؛ کونت، ص 43ـ 46؛ چنار،ص 296ـ297؛ شاو، ج 1، ص 227ـ 228). در این شورش، که به واقعه ادرنه (ادرنه وقعهسی) معروف است، علیپاشا که اقدامی بر ضد شورشیان نکرده بود، جان سالم به در برد و پس از جلوس سلطان احمدسوم، با عنوان وزیر سوم در ادرنه باقی ماند و پس از مدتی یکی از وزرای تحت قبه (رجوع کنید به پاکالین، ذیل "Kubbe alti") شد (شیخی محمد افندی، همانجا؛ هامر ـ پورگشتال، ج 7، ص 97ـ98). در 1116، احمدپاشا قلایلیقوز، صدراعظم، برای دور کردن چورلیلی از مرکز، وی را به عنوان والی به طرابلس شام فرستاد، اما پس از عزل احمدپاشا، چورلیلی به استانبول بازگشت و دوباره وزیر تحت قبه شد (رجوع کنید به اوزون چارشیلی؛ شیخی محمد افندی، همانجاها؛ هامر- پورگشتال، ج 7، ص 113ـ114). پس از آن هم سنجقِ تکه (در خلیج انطالیه) به عنوان «خاصّ»* به چورلیلی (شیخی محمد افندی، همانجا) واگذار گردید و در محرّم 1118، به جای محمدپاشا بالطهجی* بر مسند صدارت نشست (دلاورزاده، ص 7ـ11). صدارت وی تا اواسط ربیعالآخر 1122 ادامه یافت (شیخی محمد افندی، همانجا؛ ثریا، ج 3، ص 526؛ دانشمند، ج 4، ص 3).چورلیلی در دوره صدارت خود برای نظم بخشیدن به امور مالی کشور و خزانه، ایجاد توازن بین درآمدها و هزینهها، تحت نظارت و قاعده درآوردن هزینههای دربار و جلوگیری از اسراف، اقداماتی کرد (هامر ـ پورگشتال، ج 7، ص 129؛ اوزون چارشیلی، ج 4، بخش 2، ص 289ـ290؛ چنار، ص 297). شاو (ج 1، ص 229)، ضمن اشاره به اصلاحات مالی علیپاشا، او را نخستین اصلاحطلب سنّتی در تاریخ عثمانی میداند که با شهامت مطرح کرد که سلطان و اعضای خاندان سلطنتی نیز باید در این تلاش سهیم باشند. چورلیلی به سازماندهی و تصفیه ینیچری*، توسعه ناوگان عثمانی و تهیه و ذخیره اسلحه و مهمات همت گماشت (شاو؛ د.ا.د.ترک، همانجاها). وی که به توسعه کارخانه کشتیسازی اهمیت بسیاری میداد، دستور داد کشتیها، توپها و لنگرهای تازهای بسازند. عثمانیها تا آن زمان سلاحهایشان را از انگلیس میخریدند. چورلیلی کارخانه اسلحهسازی تأسیس کرد (هامر ـ پورگشتال، ج 7، ص130).چورلیلی که توسعهطلبیهای روسیه را خطری برای عثمانی میدانست، در جنگ روسیه و سوئد (جنگهای شمالی)، که از حدود 1112/ 1700 شروع شده بود (کونت، ص 48ـ49)، با وعده یاری به کارل دوازدهم، پادشاه سوئد، او را به ادامه جنگ با روسیه و حمله به آن کشور تشویق کرد (هامر ـ پورگشتال، ج 7، ص 137ـ138؛ یورگا، ج 4، ص 249 به بعد). هدف اصلی چورلیلی، خسته کردن روسیه و نهایتآ غلبه عثمانی بر آن کشور در جنگ احتمالی آینده بود. کارل، با اعتماد به وعدههای او، به روسیه حمله کرد، اما سلطاناحمد سوم که از بر هم خوردن قرارداد صلح 1111/1700 میان روسیه و عثمانی، بیمناک بود (دانشمند، ج 3، ص 485ـ486؛ لاموش، ص144؛ کینراس، ص378؛ اوزون چارشیلی، ج 3، بخش 1، ص593؛ یوجل و سویم، ج 3، ص 237)، تاتار*ها را از مداخله در جنگ روسیه و سوئد برحذر داشت، و از اعتمادش به چورلیلی نیز کاسته شد. در این نبرد، کارل دوازدهم شکست خورد (1121/ 1709) و به شهر بِندِر*، در قلمرو عثمانی، پناهنده شد (کینراس، ص380؛ شاو، ج 1، ص 229 به بعد؛ کونت، ص 49؛ د.ا.د.ترک، همانجا). وی با اعزام فرستاده به استانبول، مصرّانه از دولت عثمانی کمک خواست، اما چورلیلی که از برآوردن درخواست او ناتوان بود، برای اخراج مؤدبانه وی از عثمانی اقداماتی کرد. مخالفت سلطان و تشدید روزافزون فشار و تهدید روسها (رجوع کنید به اوزون چارشیلی، ج 4، بخش 1، ص 58 به بعد) و سرانجام متهم شدن چورلیلی به رشوه گرفتن از روسها، بهانه لازم را برای برانداختن او در اختیار مخالفانش گذاشت و سرانجام در 17 ربیعالآخر 1122، سلطان او را از صدارت عزل کرد (هامر ـ پورگشتال، ج 7، ص 141ـ142، 145ـ146؛ دانشمند، ج 4، ص 3؛ اوزون چارشیلی، ج 4، بخش 2، ص 287؛ یالچینقایا، ص 481ـ482). چورلیلی به والیگری ایالت کفه منصوب شد، اما در راه محل مأموریتش او را بازداشت و به جزیره مدللی تبعید کردند (دلاورزاده، همانجا) و به فرمان پادشاه، در 23 ذیقعده 1123 در قلعه مدللو اعدام شد (شیخی محمد افندی، ج 2، ص 436؛ رفعت، ج 3، ص 56). سر او را به استانبول بردند و در جلو بابِ همایون* به نمایش گذاشتند (د.ا.ترک، ذیل «علیپاشا چورلیلی»؛ د.ا.د.ترک، همانجا)، سپس او را در جوار مسجد و مدرسهای که در دیوان یولی (مسیری که به مجلس وزرا منتهی میشد) بنا کرده بود، دفن کردند (اوزون چارشیلی، ج 4، بخش 2، ص 288ـ289).مهمترین موقوفات به جا مانده از چورلیلی عبارتاند از : 1)مجموعه علیپاشا چورلیلی، مشتمل بر جامع، مدرسه (دارالحدیث)، خانقاه، کتابخانه و حظیره، واقع در محلی در استانبول که امروزه چارشیقاپی (دروازه بازار) نامیده میشود (د.ا.د.ترک، ذیل «چورلیلی علیپاشا کلیهسی»). سامحه آیوردی (ص460) مجتمع مذکور را از مهمترین آثار معماری استانبول در دوران سلطاناحمد سوم دانسته است. 2)جامع و حمامی در تِرسانه* (کشتیسازی) استانبول. 3)مقبره زکریای پیغمبر در جامعکبیر حلب. 4) عمارتی برای محافظت «خرقه شریف» (بُرده منسوببه پیامبر اکرم) در علیپاشای عتیق استانبول. 5)مدارس و چشمههایی، از جمله در چورلی (رفعت، ج 3، ص 56ـ57؛ دلاورزاده، ص11ـ12؛ اوزون چارشیلی، ج4، بخش2، ص290). چورلیلی با تخلص راسم شعر میسرود (آیوردی، ص 444).منابع : محمد ثریا، سجل عثمانی، استانبول 1308ـ1315/ 1890ـ1897، چاپ افست انگلستان 1971؛عمرافندی دلاورزاده، حدیقةالوزرا ذیلی، در احمد تائب عثمانزاده، حدیقةالوزرا، استانبول 1271، چاپ افست فرایبورک 1969؛ احمد رفعت، لغات تاریخیه و جغرافیه، استانبول 1299ـ1300؛ شیخیمحمد افندی، وقایعالفضلاء، در شقائق نعمانیه و ذیللری، چاپ عبدالقادر اوزجان، استانبول : دارالدعوة، 1989؛ پاتریک بالفور کینراس، قرون عثمانی (ظهور و سقوط امپراتوری عثمانی)، ترجمه پروانه ستاری، تهران 1373ش؛ لئون لاموش، تاریخ ترکیه، ترجمه سعید نفیسی، تهران 1316ش؛Samiha Ayverdi, Turk tarihinde Osmanli asirlari, Istanbul 1999; Huseyin Cinar, "Osmanlilar ve dunya (1600-1800)", in Tarih el kitabi: Sel(klular'dan bugune, ed. Ahmet Nezihi Turan, Ankara: Grafiker Yayinlari, 2004; Ismail Hami Danismend, Izahli Osmanli tarihi kronolojisi, Istanbul 1971-1972; EI2, s.v. "Ali Pasha Corlulu" (by H. Bowen); Joseph von Hammer-Purgstall, Geschichte des osmanischen Reiches, Graz 1963; Nicolae Iorga, Osmanli imparatorlugu tarihi, tr. Nilufer Epceli, Istanbul 2005; IA, s.v. "Ali Pasa Corlulu" (by Resad Ekrem Kocu); Metin Kunt, "Siyasal tarih", in Turkiye tarihi, ed. Sina Aksin, vol.3, Istanbul: Cem Yayinevi, 1990; Mehmet Zeki Pakalin, Osmanli tarih deyimleri ve terimleri sozlug, Istanbul 1971-1972; Stanford J. Shaw, History of the Ottoman empire and modern Turkey, Cambridge 1985; TDVIA, s.vv. "Corlulu Ali Pasa" (by Munir Aktepe), "Corlulu Ali Pasa Kulliyesi" (by M. Baha Tanman); I(smail Hakki Uzuncarsili, Osmanli tarihi, Ankara, vol. 3, pt.1, 2003, vol.4, pt.1, 1995, vol.4, pt.2, 2003; M. Alaaddin Yalcinkaya, "XVIII. yuzyil: islahat, degisim ve diplomasi donemi (1703-1789)", in Turkler, ed. Hasan Celal Guzel, Kemal Cicek, and Salim Koca, vol. 12, Ankara: Yeni Turkiye Yayinlari, 2002; Yasar Yucel and Ali Sevim, Turkiye tarihi, Ankara 1990-1992.