درویشعبدی بخارایی، خوشنویس سدة یازدهم و مروّج خط نستعلیق در عثمانی. نام کامل وی سید/ میرعبداللّه حسینیبخاری بود که بهسبب گرایش به طریقت مولویه، او را درویشعبدی مولوی و عبدی سیدمولوی هم خواندهاند؛ اما بیشتر به درویشعبدی شهرت دارد (← مستقیمزاده، ص 681؛ سرین ، ص 281؛ رادو ، ص 96). او اهل بخارا بود. در اصفهان از میرعماد* مشق نستعلیق گرفت و در شیوة او به مهارت رسید و از او اجازة خوشنویسی دریافت کرد (مستقیمزاده؛ سرین، همانجاها؛ قس ایرانی، ص 201 که او را اهل اصفهان ذکر کردهاست).در دورة سلطانمراد چهارم (ﺣک : 1032ـ1050) به عثمانی مهاجرت کرد و در آنجا به طریقت مولویه و به قولی نقشبندیه گرایش یافت. در استانبول در خانقاه مولویه یِنیقاپو ساکن و سرگرم خوشنویسی شد (مستقیمزاده؛ سرین؛ رادو، همانجاها؛ هوار، ص 265ـ266). اندکی بعد برای دیدار استادش، میرعماد، به اصفهان بازگشت، اما هنگامی به اصفهان رسید که میرعماد به قتل رسیده و حکومت شاهعباس اول (978ـ1038) همه اموال و آثار او را ضبط کردهبود. نزدیکان میرعماد زیرمشقی (تختهای از چرم یا کاغذ که کاتب کاغذها را بر آن میگستراند) را که میرعماد برای درویشعبدی به یادگار نهاده بود، به وی سپردند. درویش در راه بازگشت به استانبول، ده قطعه از خطوط میرعماد را درون این زیرمشق یافت که خود استاد آنها را در آن پنهان کرده بود. درویشعبدی در استانبول از روی این خطوط، که در آن زمان بین خطاطان عثمانی به «قطعههای زیرمشق» مشهور بود، به تعلیم شاگردان پرداخت و بدینطریق، شیوة نستعلیقنویسی میرعماد در عثمانی رواج یافت (مستقیمزاده؛ سرین؛ رادو، همانجاها؛ آلپارسلان ، ص 162).درویشعبدی از آغاز ورود به عثمانی، مورد توجه و احترام دستگاه سلطانمراد چهارم بود. او هنگام اقامت در خانقاه ینیقاپو، به فرمان صدراعظم طبانییَصی محمدپاشا (متوفی 1049) کتابت ترجمة منظوم شاهنامه فردوسی به ترکی از شریفی آمِدی را برعهده گرفت. کتابت و تصویرگری و تذهیب و تجلید این اثر پس از چهار سال در 1030 به پایان رسید و به کتابخانة اندرونی همایونی منتقل شد. صدراعظم برای کتابآرایی این نسخه هجده کیسه آقچه صرف کرد و پس از اتمام کار، هزار سکة طلا به درویشعبدی پاداش داد (مستقیمزاده، همانجا؛ رادو، ص 92، 96؛ قس سرین، همانجا؛ که صدراعظم را دامادْ حافظ احمدپاشا (متوفی 1035) دانستهاست).پس از آن، درویش عبدی تصمیم گرفت به سفر حج برود و باقی عمر را در جوار مزار پیامبر صلیاللّهعلیهوآله وسلم در مدینه بهسر برد. ازاینرو، سلطانمراد چهارم از خزانه روزانه چهل آقچه مواجب برای او تعیین کرد. همچنین به کارگزاران حکومت در شهرهای بین راه حجاز نوشت که درویش را عزیز بدارند. درویشعبدی با احترام بسیار از استانبول به حجاز رفت و تا پایان عمر در مدینه زیست و در 1057 در همانجا درگذشت و در گورستان بقیع دفن شد (مستقیمزاده، همانجا؛ سرین، ص 282؛ رادو، ص 96؛ قس ایرانی، ص 202؛ بیانی، ج 1ـ2، ص 423 که محل وفات او را استانبول ذکر کردهاند).او در استانبول شاگردان بسیاری پرورد که از آن جملهاند : جوریابراهیمچلبی* (متوفی 1065)، دورسون زاده عبداللّه فیضی، تولومجوزاده شیخالاسلام عبدالرحمانبن حسامالدین(متوفی 1081)، طفلی احمدافندی (متوفی 1070)، بیاضی زاده احمدافندی (متوفی 1098)، دوقه کینزاده درویش احمد فصیح، و شیخ صُنعاللّه (متوفی 1095). مهمترین شاگرد او را نورالدین محمود توپخانهای (متوفی 1079) دانستهاند. درویشعبدی سرسلسله نستعلیقنویسان عثمانی است (← رادو، ص 87 ، 92؛ سرین، ص 283؛ آلپارسلان، همانجا؛ د.ا.د.ترک، ذیل «درویشعبدی مولوی»).مهمترین اثر درویشعبدی همان ترجمة ترکی شاهنامه است که آن را در دورة بلوغ خوشنویسیاش به خط نستعلیق کتابت کرد. این اثر با ابعاد 5ر27 × 45 سانتیمتر (قس د.ا.د.ترک، همانجا که ابعاد این نسخه را 33 × 47 سانتیمتر آوردهاست) با 591 برگ، در بخش نسخههای ترکی کتابخانة عمومی نیویورک محفوظ است. گروهیاز بهترین نگارگران عثمانی این اثر را مصور کردهاند. برخی از نگارههای این اثر که با گذشت زمان فرسوده شدهبودند، در دهة پایانی سدة سیزدهم مرمت شدند. پشت برگ 591 ایناثر از اینکه حافظ احمدپاشا کتابت اثر را به درویش عبدی سپرده، سخن رفته و درویش عبدیبانی مولویخانه قاسمپاشا معرفی شده، اما این خطایی است که بهسبب تشابه نام او با مولوی عبدی دده، بانی اصلی مولویخانه مذکور، رخ دادهاست. در همین صفحه، ابیاتی از حافظ احمدپاشا در وصف خط درویشعبدی در این شاهنامه نقل شدهاست (← سرین، ص 282ـ283). از دیگر آثار بهجا مانده از درویشعبدی، علاوه بر قطعههای پراکنده در برخی مرقّعها، یک نسخه مثنوی مولانا به قلم نستعلیق با تاریخ 1026 است و نیز مکتوبی به سلطانم برهانالدینافندی (محفوظ در موزة آثار ترک و اسلام استانبول) که همة آنها را به پیروی از شیوة میرعماد، اما بسیار ضعیفتر از او، نوشتهاست (بیانی، ج 1ـ2، ص 423ـ424).منابع : عبدالمحمد ایرانی، پیدایش خط و خطاطان، مصر 1345، چاپ افست تهران ]بیتا.[؛ مهدی بیانی، احوال و آثار خوشنویسان، تهران 1363ش؛ سلیمان سعدالدین مستقیمزاده، تحفه خطاطین، استانبول 1928؛Ali Alparslan, Osmanl hat sanat tarihi, İstanbul 2004; Clement Huart, Les calligraphes et les miniaturistes de l'orient musulman, Osnabrück 1972; Şevket Rado, Türk hattatlar: xv. yüzyldan günümüze kadar gelmiş ünlü hattatlarn hayatlar ve yazlarndan örnekler, İstanbul: Yayın Matbaacılık Ticaret, [n.d.]; Muhittin Serin, Hat sanat ve meşhur hattatlar, İstanbul 2003; TDVİA, s.v. "Derviş Abdî-i Mevlevî " (by M. Uğur Derman).