درویشخان، غلامحسین، موسیقیدان و نوازندة تار و سهتار. وی در 1289 در تهران متولد شد. پدرش، حاجیبشیر، از اهالی طالقان، که گاهی سهتار مینواخت، او را با موسیقی آشنا کرد. غلامحسین در شعبة موزیک مدرسة دارالفنون به فراگیری نتنویسی و نواختن شیپور و طبل کوچک پرداخت (خالقی، ج 1، ص 298) و در حدود، یازده سالگی، بهسبب مهارت در نواختن طبل، از لومر فرانسوی، رئیس شعبة موسیقی مدرسة دارالفنون جایزه گرفت (مشحون، ص 88). وی در دستة موسیقی مَلیجک، که نوازندگان آن خردسال بودند، نیز طبل مینواخت (ملاح، مجلة موسیقی، ش10، ص 64). سپس به محضر آقاحسینقلی*، استاد بزرگ تار، راه یافت و در شمار بهترین شاگردان او درآمد و برای تکمیل نوازندگی سهتار نزد میرزاعبداللّه رفت (خالقی، ج 1، ص 302ـ303؛ مشحون، ص 89). مدتی نیز در دستگاه شعاعالسلطنه، پسر مظفرالدینشاه، نوازندة مخصوص بود و همراه او به شیراز رفت و در آنجا ازدواج کرد (ملاح، مجلة موسیقی، ش10، ص 66). خلقوخو و آزادمنشی درویش، چندان با خدمت در دستگاه شعاعالسلطنه سازگار نبود و خشم شاهزاده را برمیانگیخت تا جایی که شعاعالسلطنه حکم به قطع انگشتان او داد، اما با پا در میانی کمالالسلطنه، پدر ابوالحسن صبا، و سفیر انگلیس در ایران، نجات یافت (خالقی، ج 1، ص 304ـ305).درویشخان، بعد از رهایی از دستگاه شعاعالسلطنه، به تربیت شاگردان همت گماشت و بیشتر از این راه گذران میکرد. وی به شاگردانی که دورة آموزشی او را به پایان میرساندند، نشانی از طلا به شکل تبرزین اعطا میکرد (ملاح، مجلة موسیقی، ش11، ص40). از جمله شاگردان درویشخان، موسی معروفی*، مرتضی نیداوود*، نورعلی برومند*، سعید هرمزی*، ارسلان درگاهی، میرزامحمودخان روحبخش و سلیمان روحافزا، در نواختن تار؛ و ابوالحسن صبا*، عبدالحسین صبا، عبداللّه دادور (قوامالسلطان)، حسینقلی غفاری، میرزاعلیخان شاهین، قاسم رئیس، عماد ممتاز و کریم تاجبخش، در نواختن سهتار، بودند (مشحون، ص 96). از نوآوریهای درویشخان، افزودن یک سیم به ساز تار است (← تار*) که اهل فن از این اقدام استقبال کردند. درویشخان بعد از آشنایی با علیخان ظهیرالدوله، مؤسس انجمن اخوت، وارد این انجمن شد و سرپرستی برنامههای موسیقی این انجمن را بهعهده گرفت. احیا و گسترش قالب موسیقیایی «پیشدرآمد» از دستاوردهای درویشخان و برخی همکارانش در این انجمن، همچون رکنالدین مختاری است. او پیشدرآمد را که پیشتر ساده و مختصر بود، در تمام گوشههای اصلی دستگاه پروراند و آن را قطعهای مستقل کرد (خالقی، ج 1، ص 309ـ310؛ نیز ← پیشدرآمد*). نام «درویش» از تکیة کلام پدر او، که اطرافیان خود از جمله فرزندش را درویش صدا میکرد، گرفته شدهاست (خالقی، ج 1، ص 299) و با عضویت او در انجمن اخوت ارتباطی ندارد، زیرا نام او در این انجمن «خرسندعلی» بود (مشحون، ص 91). او افراد را «یا پیرجان» صدا میکرد و گاه دوستان و شاگردانش این نام را برای خود او بهکار میبردند (خالقی، ج 1، ص 322).بعد از مشروطه، با آزاد شدن اجتماعات، درویشخان از نخستین کسانی بود که به اجرای برنامة موسیقی (کنسرت) برای مردم پرداخت که از آن جمله برنامههای گراند هتل و برنامههایی به نفع قحطیزدگان روسیه، غارتشدگان ارومیه، آسیبدیدگان آتشسوزی بازار تهران و حریقزدگان آمل بود (ملاح، مجلة موسیقی، ش11، ص 37ـ38) که بهسبب اجرای این برنامهها، از وزارت فرهنگ وقت و نیز سفیر فرانسه نشان دریافت نمود (سپنتا، ص 112).درویشخان دو بار برای پر کردن صفحة گرامافون به خارج از ایران سفر کرد: بار نخست در 1328/ 1910 که از راه روسیه به لندن رفت و در جشن شرکت صفحهپرکنی هیز مسترز ویس شرکت کرد. وی و همراهانش در مدت سه ماه اقامت در لندن، تعدادی صفحه پر کردند. یکی از این صفحات، تکنوازی تار درویش در گوشه بیداد است که سبک نوازندگی او را بهخوبی نشان میدهد. در سفر دوم، حدود یک سال بعد، از راه رشت به باکو و تفلیس رفتند و صفحههایی ضبط کردند که بهعلت تقارن با جنگ جهانی اول، فقط تعدادی از آنها به تهران رسید (ملاح، مجلة موسیقی، ش 11، ص 36). درویشخان در 2 آذر 1305/ 18 جمادیالاولی 1345 براثر تصادف در تهران درگذشت و در گورستان ظهیرالدوله (تجریش) به خاک سپرده شد (خالقی، ج 1، ص 323). درویشخان بلندطبع بود و اگر گرفتار تنگنای مالی میشد، آن را اظهار نمیکرد (ملاح، مجلة موسیقی، ش10، ص 69). در آموزش نیز سخاوتمند بود (همان، ش 11، ص 40).از درویشخان آثار موسیقایی متنوعی، بهویژه در گونههای پیشدرآمد و رِنگ و تصنیف، بهجا ماندهاست که بسیار مهم و مشهورند. این آثار، مبتکرانه و از نظر وزن، متنوع (فرهت، ص 18ـ19) و از لحاظ لحن (ملودی) غنی و از جهت پیوستگی، سلیس و رواناند (ملاح، مجلة موسیقی، ش 11، ص 39). وی همچنین قطعاتی به تقلید از گونههای موسیقی غربی (چون پولکا و مازورکا)، با مایههای موسیقی ایرانی، ساختهاست (همان، ص 37). درویشخان در نوازندگی تار شیوه و بیان خاص خود را داشت که از شیوة آقاحسینقلی، کمصداتر و نرمتر بود (مشحون، ص 91). در سهتارنوازی نیز شیوهای ممتاز داشت که بهنظر موسی معروفی (ص 62) از بهترین شیوههای نوازندگی این ساز است.از مهمترین ساختههای اوست: پیشدرآمدهای ماهور، ابوعطا، سهگاه، شوشتری و اراک؛ رِنگهای ماهور (دو رِنگ)، ابوعطا، سهگاه، شوشتری، همایون، افشاری (دو رِنگ)، و رِنگهایی به نام «پریچهر و پریزاد» و «غنی و فقیر» در بیات اصفهان؛ و تصنیفهای ماهور این آثار در منابع گوناگون چاپ شدهاند، اما کاملترین مجموعه، به کوشش ارشد تهماسبی، با نام مجموعه آثار درویشخان گردآوری و منتشر شدهاست (برای اطلاع بیشتر ← درویش، 1376ش).منابع : روحاللّه خالقی، سرگذشت موسیقی ایران، تهران، ج 1، 1353ش، ج 3، بهکوشش ساسان سپنتا، 1377ش؛ غلامحسین درویش، مجموعة آثار درویشخان، گردآوری ارشد تهماسبی، تهران 1376ش؛ ساسان سپنتا، چشمانداز موسیقی ایران، تهران 1369ش؛ هرمز فرهت، «وزن و ضرب در آهنگهای درویش»، مجلة موسیقی، ش 25 (شهریور 1337)؛ حسن مشحون، «نوازندگان تار و سهتار»، فصلنامهی موسیقی ماهور، ش30 (زمستان 1384)؛ موسی معروفی، «آقامیرزا عبداللّه ]و[ آقاحسینقلی»، در محمدعلی امیرجاهد، دیوان امیرجاهد: تقابل شعر و موسیقی ـ گنجینه ترانههای میهنی، احوال شخصی و هنری موسیقیدانان و آهنگسازان معاصر...، تهران ]1333ش[؛ حسینعلی ملاح، «غلامحسین درویش»، مجلة موسیقی، ش10 (خرداد 1336)، ش 11 (تیر 1336).