درویش پاشا بوسنوی، دولتمرد و شاعر عثمانی. او مانند بسیاری از دولتمردان عثمانی بنابه سنّت دِوْشیرمه* در دوره سلطنت سلیم دوم (ﺣک : ۹۷۴ـ۹۸۲) در نوجوانی از خانواده اش که ساکن قصبة موستار ، در هرزگوین (← علی توفیق، ص ۱۲۸ـ۱۳۳) بودند، جدا شد و به استانبول انتقال یافت (قنالی زاده، ج ۱، ص ۳۷۲). او برای تربیت به کاخ ابراهیم پاشا فرستاده شد که مخصوص تربیت خدمة دربار و افراد سواره نظام بود و در دورة تحصیل علاقه و استعداد زیادی برای کسب علم و معرفت و به ویژه ادبیات از خود نشان داد (د.ا.ترک، ذیل «درویش پاشا»). او در دیباچة مرادنامه، که زندگینامة خود اوست، خاطرنشان کرده که از محضر احمد بوسنوی، نویسندة شرحهای متعدد بر آثار شعرای فارسی گو، بهره مند شده است (← بوگدانوویچ ، ۱۳۴۳ش ب، ص ۵۸۶ و پانویس ۴).درویش پاشا در دورة سلطنت مراد سوم (۹۸۲ـ۱۰۰۳) به دربار راه یافت و به گروه دوغانجیها (بازداران/ بازیاران) پیوست. او با غزلها و قصایدی که سرود توجه سلطان را جلب کرد و بعدها برای خدمت در خاصْ اوطه (اتاق مخصوص نگهداری امانات مقدس، خزانه و امثال آن) پذیرفته شد (قنالی زاده، ج ۱، ص ۳۷۳) و در رجب ۱۰۰۴ به مرتبة دوغانجی باشی ارتقا یافت (د.ا.د.ترک، ذیل «درویش پاشا»).به نوشتة ابراهیم پچوی (ج ۲، ص ۱۳۲)، درویش پاشا مصاحب خاص مراد سوم بود و وظیفة سرپرستی ارتباطات دربار با شخص سلطان را برعهده داشت.درویش پاشا تا اوایل سلطنت محمدسوم (ﺣک : ۱۰۰۳ـ ۱۰۱۲) در دربار عثمانی خدمت می کرد (← د. اسلام، چاپ دوم، ذیل «درویش پاشا»). در دورة جنگ بزرگ بین هاپسبورگهای اتریش با عثمانیها (۱۰۰۱ـ۱۰۱۵/ ۱۵۹۳ـ ۱۶۰۶) به وظایفی در خارج از دربار و سرحدات غربی قلمرو عثمانی گمارده شد؛ او به سبب شجاعت در جنگهای اگری و حاچ اُوَسی در ۱۰۰۵/۱۵۹۶، مقام کوچک میرآخوری (میرآخوری کوچک) را یافت؛ سپس به حکومت سنجق سگد ، واقع در مجارستان، منصوب گردید و در ۱۰۰۷/ ۱۵۹۹ بیگلربیگی* بوسنی شد (>دایرة المعارف زبان و ادبیات ترکی<، ذیل «درویش پاشا»). در تواریخ عثمانی دربارة لشکرکشیهای درویش پاشا بر کفار و غنایم و اسرایی که به دست آورده، مطالبی آمده است (برای نمونه ← سلانیکی مصطفی افندی ، ج ۲، ص ۷۹۳؛ حسن بیگ زاده احمد ، ج ۳، ص ۶۱۴). او در ۱۰۰۸/ ۱۵۹۹ در مصالحه با نیروی سه هزار نفری فرانسوی، که قلعه پاپا واقع در نزدیکی بُدین* (بوداپست) را تصرف کرده بودند و آنجا را تحت شروطی به دولت عثمانی واگذار کردند، تأثیر بسزایی داشت (← پچوی، ج ۲، ص ۲۲۸؛ حسن بیگ زاده احمد، ج ۱، ص ۶۲۰ـ ۶۲۱؛ نعیما، ج ۲، ص ۲۲۶ـ۲۲۷). درویش پاشا در اوایل ۱۰۱۱ همچنان بیگلربیگی بوسنی بود و در محاصره و فتح قلعة استونی بلگراد (سکشفهروار) شرکت کرد (← نعیما، ج ۲، ص ۲۹۷ـ۲۹۹؛ پچوی، ج ۲، ص ۲۴۲ـ۲۴۳؛ د.ا.ترک، همانجا).درویش پاشا واپسین وظیفة خود را در جنگ جزیرة جپل انجام داد. این جزیره اینک چپل نامیده می شود و جزیره ای در مسیر رود دانوب و واقع در جنوب بوداپست است (← >فرهنگ جدید جغرافیائی وبستر<، ذیل "Csepel"). ابراهیم پچوی که خود در این جنگ شرکت داشته، دربارة نبرد درویش پاشا و سپاهیانش با مجارها و کشته شدن درویش پاشا در ۴ صفر ۱۰۱۲/ ۱۴ ژوئیه ۱۶۰۳ توضیح داده است (← ج ۲، ص ۲۷۲ـ۲۷۶؛ نیز ← حسن بیگ زاده احمد، ج ۳، ص ۷۶۲ـ ۷۶۳؛ دانشمند ، ج ۳، ص ۲۲۱). اولیا چلبی (متوفی ۱۱۹۵)، که چند دهه بعد از این جزیره بازدید کرده، اطلاعات نادرستی داده است؛ از جمله اینکه در جنگ مذکور، درویش پاشا کشته نشد بلکه پسرش، درویش پاشازاده و چند جنگاور عثمانی به قتل رسیدند. به نوشتة وی داستان این جنگ زبانزد مرزنشینان بوده است. او می نویسد درویش پاشا که پس از آن سردار بُدین شده بود، در محل شکست سپاهیان عثمانی برای فرزندش و سپاهیان دیگر مزارها و قصری باشکوه ساخته بود که در زمان بازدید اولیاچلبی از آنها، شعرهایی از درویش پاشا بر ستون قصر مندرج بوده است (← ج ۶، ص ۲۱۱ـ۲۱۲). پچوی (ج ۲، ص ۲۷۴) ضمن اشاره به اینکه درویش پاشا این اشعار را پیش از عزیمت به میدان جنگ خوانده بوده، هفت بیت از آن را نقل کرده است. البته به گفتة بوگدانوویچ (۱۳۴۳شب، ص ۵۸۷) درویش پاشا به هنگام رفتن به واپسین میدان نبرد خود، بیتی فارسی خوانده که به گفتة ریاحی (ص ۲۳۶) از سعدی بوده است. ابراهیم پچوی (ج ۲، ص ۱۳۲) درویش پاشا را شاعری متین و در فضیلت و معرفت، قرینِ بزرگان علما دانسته است. به گفتة قنالی زاده (ج ۱، ص ۳۷۳ـ۳۷۴) سلطان مراد سوم به درویش پاشا دستور داد که منظومة سخانامه (قس د.ا.د.ترک، همانجا: شهنامه) اثر بنایی را از فارسی به ترکی ترجمه کند. او اشعار را ترجمه کرد و نام آن مثنوی را مرادنامه نهاد. این اثر با بیان ساده و روان و اسلوب زیبای تحکیه اش جایگاه ممتازی در بین مثنوی سرایان برای وی فراهم آورده است. غزلهایش کم شمار و در قیاس با مرادنامه ارزش کمتری دارند. غزل او دربارة قضا و قدر، ضمن آنکه توانایی او را در غزل نشان می دهد، حاکی از تمایلات متصوفانه اوست. دربارة دیوان شعر درویش پاشا اطلاعی در دست نیست، اما بعضی از سروده هایش در جُنگها و کتب تاریخی و تذکره ها، از جمله تذکرة الشعرای قنالی زاده (ج ۲، ص ۳۷۴ـ۳۷۸) آمده است. بوگدانوویچ (همانجا) بر آن است که بعضی از اصطلاحات شعر ملی صِرب و کرُوات در سروده های درویش پاشا منعکس شده است.بنابه رونوشتی که از وقف نامة او تهیه شده دور مهرش این بیت فارسی «یارب کرم تو بحر موّاج/ درویش و غنی به توست محتاج» حک شده است (مفتاح و ولی، ص ۳۱۸).فهیم بایراکتاراویچ ضمن برشمردن شعرای بوسنی، در کنار درویش پاشا، از پسرش احمدبیگ صبوحی هم یاد کرده است (← د.ا.ترک، ذیل «موستار»). در کتیبة عربی طاق پل موستار نیز اشعاری از درویش پاشا در وصف زادگاهش و پل باشکوه آن آمدهاست (د.ا. د. ترک، همانجا). به گفتة بوگدانوویچ (۱۳۴۳شالف، ص ۲۶۲)، درویش پاشا کتابخانه ای در موستار تأسیس کرده بود.
منابع : اولیاچلبی؛ دیان بوگدانوویچ، «کتابخانه های یوگسلاوی که دارای نسخ خطی فارسی هستند»، وحید، سال ۱، ش ۴ (فروردین ۱۳۴۳الف)؛ همو، «نویسندگان و شعرای فارسی گوی یوگسلاوی»، در همان، سال ۱، ش ۸ (مرداد ۱۳۴۳ب)؛ ابراهیم پچوی، تاریخ پچوی، استانبول ۱۲۸۱ـ۱۲۸۳؛ محمدامین ریاحی، زبان و ادب فارسی در قلمرو عثمانی، تهران ۱۳۶۹ش؛ علی توفیق، ممالک عثمانیه جغرافیاسی، استانبول ۱۳۱۵؛ حسن قنالی زاده، تذکرة الشعرا، چاپ ابراهیم قُتلُق، آنکارا ۱۹۷۸ـ۱۹۸۱؛ الهامه مفتاح و وهاب ولی، نگاهی به روند نفوذ و گسترش زبان و ادب فارسی در ترکیه، تهران ۱۳۷۴ش؛ مصطفی نعیما، تاریخ نعیما، ]استانبول[ ۱۲۸۱ـ۱۲۸۳؛İsmail Hami Danişmend, İzahl Osmanl tarihi kronolojisi, İstanbul ۱۹۷۱-۱۹۷۲; EI۲, s.v. "Derwīsh Pashā" (by V.J.Parry); Hasan Bey-zâde Ahmed, Hasan Bey-zâde târîhi, ed. Şevki Nezihi Aykut, Ankara ۲۰۰۴; İA, s.vv. "Derviş Paşa" (by M. Cavid Baysun), "Mostar" (by Fehim Bajraktareviç); Selânikî Mustafa Efendi, Tarih-i Selâniki, ed. Mehmet İpşirli, İstanbul ۱۹۸۹; Türk dili ve edebiyatansiklopedisi, İstanbul: Dergâh Yayınları, ۱۹۷۶-۱۹۹۸, s.v. "Derviş Paşa (Bosnalı)" (by Hasan Aksoy); TDVİA, s.v. "Derviş Paşa, Bosnevî" (by Mahmut Ak); Webster۳۹;s new geographical dictionary, Springfield, Mass. ۱۹۸۰.