دروع

معرف

طایفه‌ای در عُمّان از اعراب شمالی/ عدنانی
متن
دُروع، طایفه‌ای در عُمّان از اعراب شمالی/ عدنانی. دروع (مفرد آن الدِرعی) از زیرشاخه‌های قبیلة بزرگ غافری است که نسب آن از طریق ذیاب‌بن مالک‌بن بَهیّه به عدنان* می‌رسد (خَروصی، ص 277ـ278). این طایفه به 24 زیرشاخه (فَخْذ) تقسیم می‌شود که مهم‌ترین آنها الحَراوِنَه، بنوحسّاس و الهواذی هستند (مایلز ، ص 424؛ وائلی، ج 2، ص 551). در منابعِ متعلق‌ به پیش از قرن سیزدهم، نامی از آن یافت نشده‌است، اما از قرن سیزدهم بدین‌سو که جهانگردان اروپایی به عمّان سفر کرده‌اند، نام دروع وارد منابع شده‌است (← لاریمر، ج 7، ص 366؛ مایلز، ص 379، 424).دروع در آغاز در رُبع‌الخالی* به‌صورت بادیه‌نشینی زندگی می‌کردند، اما گروهی از آنان تا اوایل قرن چهاردهم یکجانشین شدند (لاریمر، همانجا؛ مایلز، ص 424). ظاهراً مذهب کوچ‌نشینان دروع خارجیِ اباضی و یکجانشینانشان تسنن بود (← لاریمر؛ مایلز، همانجاها؛ رنتز ، ص 148). در اوایل همین قرن، کل جمعیت دروع قریب هفت هزار تن بود (← سدیدالسلطنه، ص 17ـ18؛ لاریمر، همانجا؛ قس مایلز، همانجا : شانزده هزار نفر، که اغراق‌آمیز می‌نماید).تعیین منطقه تحت سکونت دروع با شاخص عارضه‌های طبیعی، به‌طور کامل ممکن نیست. سکونتگاه این طایفه از شمال به سرزمین بدویان آل‌بوشامس، از شرق به قلمرو بدویان الجنبه و آل‌وُهَیبه و از جنوب‌غربی و غرب به صحرای رُبع‌الخالی محدود بود (رنتز، ص 146؛ مایلز، ص 386؛ لاندن ، ص 36). طایفة دروع بیشتر در مناطقی چون تَنعم، العرف، وجران، فیحه، الطوبیین، وادی أسود، وادی‌الزبره، نتیه، فهود، جاوی، مسروق، الخویره، وادی‌العین، الهواشم، خَمیلَه، صفیحاء، ذحه، قصبه، الشیکه، عویقه و الصفا سکونت داشته‌اند که امروزه از توابع شهرهای عِبری و بُهلی‌اند (← خروصی، ص360، 366؛ کمال هاشم حمود، ص 88). گروهی دیگر از طایفة دروع نیز در توابع نزوا سکونت داشتند (خروصی، ص 325؛ کمال هاشم حمود، همانجا). بخشی از منطقة تحت سکونت این طایفه به حمراء دروع یا الحمراء معروف است که با دیگر نواحی تحت سکونت ایشان امروزه غالباً جزو دو استان ظاهره و داخلیه در کشور عمّان محسوب می‌شود (← سدیدالسلطنه، ص 18؛ سیابی، ج 1، ص 66).در قرن سیزدهم، پیشة اصلی کوچ‌نشینان دروع پرورش گوسفند، خر و شتر بود (← مایلز، ص 389؛ ← لاندن، ص 33) که به‌سبب همین پیشه در بیابانها پراکنده بودند، عدم پایبندی طایفه به قوانین که با قبیلة آل‌وهیبه در نزاعی دائمی بودند (رنتز،ص 147)، محتملاً به‌سبب همین شغل آنان بوده‌است (← لاریمر، همانجا؛ مایلز، ص 424).شهرت طایفة دروع در سراسر شبه‌جزیرة عربستان به‌سبب مرغوبیت شتران پرورش یافته در این قبیله بود که غالباً در بازارهای داخلی عمّان به فروش می‌رسید (مایلز، ص 389، 424؛ رنتز، ص 148). افزون بر پرورش حیوانات، استخراج نمک و فروش آن در شهرهای عمّان به‌ویژه عِبری و نَزوا از دیگر اشتغالات این بادیه‌نشینان بود. معادن نمک این طایفه در شرق ربع‌الخالی قرار داشت که از معروف‌ترین آنان قارة‌المِلح از آنِ یکی از بزرگان دروع موسوم به سلطان‌بن مَطَر بود. همچنین، طایفة دروع از منطقة مذکور گوگرد نیز استخراج می‌کرد که آن را در درمان بیماری جَرَب شتران خود به‌کار می‌برد. استفادة دیگر گوگرد استخراج شده، در اسلحه‌های آتشین ابتدایی این بدویان بود (رنتز، ص 147ـ148). اما از پیشة یکجانشینان دروع تا نیمة دوم قرن سیزدهم اطلاعی در دست نیست. با وجود این، در اوایل قرن چهاردهم کشاورزی در مناطق تحت سکونت آنان رونق داشت که ازجمله محصولات متنوع کشاورزان، خرما، انبه، موز، انار، خربزه، لیمو، شکر، بادام، گندم و جو بود (مایلز، ص 379ـ380). افزون بر این، گروهی از این یکجانشینان در بازار شهرهای اطراف خود همچون نزوا، به تجارت مشغول بودند (رنتز، ص 147). سرانجام با استخراج نفت در مناطق مختلف عمّان، بسیاری از طایفة دروع در مشاغل صنعت نفت مشغول به‌کار شده‌اند (← عائشه علی سیار، ص 135؛ کمال هاشم حمود، ص 89).تشابه لفظی دروع با آل‌دِرع، از خویشاوندان آل‌سعود، حاکمان امروزی عربستان، موجب وجود پندار ارتباط میان این دو شده‌است (رنتز، ص 148). اما شهرت آل‌درع به این عنوان، به‌سبب انتسابشان به منطقة الدرعیه ــ نزدیک ریاض* و نخستین پایتخت خاندان سعودی ــ است (همانجا)، براین اساس ارتباط بین طایفة دروع با آل‌درع بعید به‌نظر می‌رسد.به‌جز عمّان، طوایفی نامشهور در مصر و عراق نیز، به دروع موسوم‌اند. در عراق طایفة دروع از زیرشاخه‌های قبیلة بنی‌منصور است (وائلی، ج 2، ص550). طایفة دروع در مصر شاخه‌ای از طایفة بزرگ‌تر لَبید است که لبید خود از قبیلة بزرگ سلیم‌بن منصور، از اعراب عدنانی، محسوب می‌شود (کحّاله، ذیل مادّه). امروزه این طایفه در مصر به همراه دیگر زیرشاخه‌های لبید در برقه، شرق کشور لیبی، ساکن هستند (حوتی، ص 248؛ وائلی، همانجا).منابع : سعد ابوسیف حوتی، الموسوعة العلمیة فی انساب القبائل العربیة، ]بی‌جا، 2002[؛ سلیمان‌بن خلف خَروصی، ملامح من التاریخ العُمانی: وفاءً لعُماننا و انصافاً لتاریخنا، السیب، عمان 1422/2002؛ جورج رنتز، عُمان و الساحل الجنوبی للخلیج‌الفارسی، قاهره 1423/2003؛ محمدعلی سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، بحرین و قطر و روابط آنها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران 1370ش؛ سالم‌بن حمود سیابی، عُمان عبرالتاریخ، ]مسقط[ 1421/2001؛ عائشه علی سیار، دولة‌الیعاربة فی عُمان و شرق افریقیا، بیروت 1975؛ عمررضا کحّاله، معجم قبائل العرب القدیمة و الحدیثة، بیروت 1402/ 1982؛ کمال هاشم حمود، الاطلس الاسلامی الجدید: الجغرافی، حلب: دارالعلم العربی، ]بی‌تا.[؛ عبدالحکیم وائلی، موسوعة قبائل‌العرب، عَمّان 2002؛Robert Geran Landen, Oman since 1856: disruptive modernization in a traditional Arab society, Princeton, N. J. 1967; J. G. Lorimer, Gazetteer of the Persian Gulf, 'Omān and central Arabia, Buckinghamshire 1986; Samuel Barrett Miles, The countries and tribes of Persian Gulf, London 1966.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 17
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده