دروازه، ورودیهای عظیم شهرها و بناهای مسکونی و نظامی. به تعبیر دقیقتر به هریک از درها یا راههای ورودی شهرهای قدیمی، ورودیهای مجلل با درهای بزرگ که غالباً عناصر معماری دیگری مانند برجهای نگهبانی، اتاقهای استراحت، مکانهای بازرسی و دیگر فضاهای پشتیبانی بهآن متصل است، اطلاق میگردد (← دهخدا؛ فرهنگ بزرگ سخن، ذیل واژه). به دروازههای غیررسمی و فواصل میان دیوار دو دروازه کَلْ گفته میشد که این نام هنوز در بعضی جاها متداول است، مانند کلِ مشیر میان دروازههای باغشاه و کازرون در شیراز (← افراسیابی، ص 105ـ106).وجه نامگذاری دروازهها معمولاً بدین قرار است: همنام شهری که در امتداد جادة منشعب از یک دروازه قرار داشت، مثل دروازههای دمشق یا بابالعمود در بیتالمقدس* و دروازة کشمیر در دهلی (← گرابار ، ص 71؛ وارن ، ص 236؛ پاپادوپولو، ص 557)؛ برگرفته از نام محلهای که دروازه در آن قرار داشت مانند دروازههای فین و پایقپان کاشان (بیرشک، ص 383، 385)؛ به نام بانی آن مانند دروازة مادر امیر در یزد که مریم ترکان، مادر سلطانقطبالدین آن را ساخته بود (جعفری، ص 41)؛ بهسبب اتصال به ارگ، مانند دروازههای دولت در تهران و ارگ در سمنان؛ بهسبب نوع فعالیت در آن محل مانند دروازة بردهفروشان (یعقوبی، ص 17) و دروازة گمرک تهران؛ از روی نام طوایف و اقوامی که در کنار دروازه ساکن بودند مثل بابالتُنِر در مراکش و بابالجَفَّه در بیتالمقدس (گرابار، ص 68)؛ بهسبب وقایع و حوادث تاریخی و فرهنگی و اساطیری (همانجا)؛ و گاه از روی جنس و مصالح دروازه نامی میگرفت مانند بابالحدید برای دروازههای آهنی (ابوالفداء، ص 72، 98).تاریخچه. قدمت ساخت دروازه به بیش از شش هزار سال میرسد. از هزاره چهارم پیش از میلاد ورودیهای شهر ارک در بینالنهرین (← مالووان ، ص 1) و شهر تروا ، در نزدیکی استانبول، با دروازههای متنوع پلهدار و برجهای نگهبانی (فیروزمندی، ج 1، ص150ـ152) و از هزاره دوم پیش از میلاد دروازههای شهر اور (موریس ، ص 17) و از هزارة اول پیش از میلاد دروازههای شهر خُرساباد* در بینالنهرین (← چییرا ، ص 64) درخور توجه است. دروازه شهرهای مصر زمان فراعنه بسیار مستحکم بوده و گاه شمار آنها به دهها باب میرسیدهاست. شهر دور اونتاش عیلامی سه حصار تودرتو با دروازههای مستقل داشت (صراف، ص 74، 78) و دروازة شهرشاهی شوش از دورة هخامنشیان بسیار باشکوه بود (کابلی، ص 189). در قرن چهارم پیش از میلاد در شهر مرینه یونان، خیابانهای اصلی به دروازهها منتهی میشد و پس از آن نیز رومیها در شهرهای خود مانند الینتوس و تمجد دروازههای بسیاری ساختند (موریس، ص 46، 54، 80). در حصار شهر بیشابور ساسانی علاوه بر دروازههای اصلی و چهارگانه راهی از درون یکی از برجها باز میشد که درگاهی اضطراری برای سربازان بود (سرفراز، ص 44). در فواصل دروازههای فیروزآباد ساسانی بهطور مساوی محلاتی ایجاد شده (هوف ، ص 76، 79) و در تخت سلیمان در همین دوره برجهای کنار دروازة قلعه از دیگر برجها بزرگتر و بهیکدیگر نزدیکتر بود (شاه محمدپور، ص 17).همزمان با ظهور اسلام، مکه دروازههایی داشت و روز فتح مکه، خالدبن ولید از بابالمَسْفل وارد شهر شد (ابنجبیر، ص 78). در دورة امویان شهر عنجر (عینالجرّ)، در مرز سوریه و لبنان، مستطیلشکل بود و در هر ضلع آن دروازهای تعبیه شدهبود. دروازة رَقّه از اوایل دورة عباسی نیز هنوز باقی است (← رایس ، ص 19، 30). شهر بغداد که در قرن دوم بنا شد دارای چهار دروازه به نامهای بابالکوفه، بابالبصره، باب خراسان و بابالشام بود (← بغداد*). دروازهها در سدههای سوم و چهارم جزءلاینفک شهرهای اسلامی گردید (گرابار، ص 67) و برای نمونه در شهرهایی چون اصفهان، همدان و بخارا دروازههایی در جهات اصلی شهر ساخته شد (← ابنرسته، ص160؛ ابودُلف خزرجی، ص 27؛ نرشخی، حواشی مدرس رضوی، ص 208). از دروازههای چهارگانه یزد از قرن پنجم، آثاری از جمله درهای آهنی و کتیبة آن بهدست آمدهاست (← جعفری، ص 35ـ36؛ مجدزاده صهبا، ص 74). از دورة مرینیان* نیز چند دروازه در مغرب بهجا ماندهاست (← میچل ، ص 218). با تکامل ساخت دروازه، این سازه در سه موقعیت شهری رَبَض، شارستان، و کُهَندژ یا ارگ احداث میگردید (نرشخی، همانجا). در اواسط دورة اسلامی دروازههای شهرها شامل بنایی عظیم و پیچیده همراه با یک دروازة خارجی و یک یا چند حیاط درونی و یک دروازة داخلی بود. توسعة شهرها و پرشدن حاشیهها سبب ساخت حصارها و دروازههای جدید شد (بنهولو ، ص10، 39؛ برای نمونه ← رشیدالدین فضلاللّه، ص 206؛ جعفری، ص50ـ51). با توسعة جنگافزارهایی مانند تفنگ و توپ، بهتدریج از اهمیت نظامی دروازهها کاسته شد، اما کارکردهای اقتصادی و نظارتی آنها همچنان باقی ماند. مثلاً در زمان ناصرالدینشاه قاجار حصار و برج ساخته نشد، اما گاه خندقی به دور بعضی شهرها کنده و از خاک آن بهعنوان خاکریز استفاده شد. رفتوآمد نیز از طریق دروازهها صورت میگرفت (گرابار، همانجا؛ سلطانزاده، ص 161). اما دروازههای سیزدهگانة تهران قاجاری در دورة پهلوی اول (1304ـ 1320ش) بهطور کامل از رونق افتاد (کیانی، ص 284ـ285). امروزه بعضی از دروازهها بهعنوان موزه و محلهای اداری حفظ شده مانند دروازة میانی (یا بابالوُسْطانی) در بغداد که موزة سلاحهای کهن شدهاست (← پاپادوپولو، ص 489).ساختار، مصالح و عناصر دروازهها. ورودی اصلی دروازه، مهمترین عنصر آن و دری بزرگ و دو لنگه از چوب یا فلز بود. مثلاً ارتفاع دروازههای آهنی بغداد به اندازهای بود که اسبسواران نیزهدار به راحتی از آن میگذشتند و برای بازکردن آن به نیروی بازوی چند مرد تنومند نیاز بود (← یعقوبی، ص 238ـ239). این درها در قسمت داخلی قفلهای بزرگ و سنگینی داشتند (افوشتهیی، ص190، 195؛ همتکرمانی، ص 49). گاه برای عبور و مرور پیاده، در جوانب ورودی اصلی، ورودیهای کوچکتر دیگری بهصورت قرینه تعبیه میشد. در این صورت درِ اصلی برای عبور سواره و چهارپایان و وسایل نقلیه چرخدار و درهای فرعی برای عبور عابران پیاده طراحی میشد (← سلطانزاده، ص 157ـ158). گاه نیز در یکی از لنگههای درهای دروازه درِ کوچکی تعبیه میشد که پس از بستن درِ بزرگ، تردد از آنجا انجام میشد. عنصر دیگر برجها بودند که معمولاً جنبة دفاعی داشتند و بهصورت قرینه در دو سوی ورودی به اشکال مختلف با قاعدههای دایره، نیمدایره و چندوجهی طراحی میشدند. بالای برج نیز جانپناهی با کنگرهها و مزغلها (روزنهها)یی برای دیدهبانی و تیراندازی تعبیه میشد (همان، ص 159، 161). در قَصرُالحیرشرقی بالای دروازه راهروهایی پیشآمده تعبیه شدهبود که در کف آنها سوراخهایی برای ریختن روغن داغ و مواد دیگر بر روی مهاجمان قرار داشت (رایس، ص 24). در دروازههای معروف قاهره روزنههایی باریک، با تزیینات درخور توجه، مخصوص تیراندازی و شکافهایی ویژة پرتاب مواد تخریبی ساخته شدهبود (پاپادوپولو، ص 298). در دو سوی دروازههای بزرگ و اصلی غالباً اتاقهایی برای اقامت نگهبانان و مأموران اخذ عوارض تعبیه میشد (سلطانزاده، ص 162ـ163). ورودی، برج و اتاقهای استراحت، قسمتهای اصلی بود، اما دروازهها گاه قسمتهای دیگری چون دهلیز، گنبد و نشیمنگاه نیز داشتند (← یعقوبی، ص 239؛ ابودلف خزرجی، ص 33). بهدلیل اهمیت نظامی گاه میان دروازه و طرف دیگر حصار یا خندق و دروازة دیگر پلهایی ساخته میشد تا در موارد ضروری با برداشتن پل، رفتوآمد قطع گردد مانند دروازة دوگانة ارگ حلب (← حلب*، قلعه). دروازة شهرها معمولاً با خشت و چینه و ورودی آنها در یک تا دو ردیف با آجر ساخته میشد. در برخی شهرها مانند باکو بهسبب دسترسی به سنگ، دروازهها، برجها و قسمتهایی از حصار شهر با سنگ ساخته میشد. سرتاسر دروازة رقّه از آجر (وارن، ص 235) و دروازههای رَبَض زَرَنْج از گل بودهاست. دروازهها گاه بلندتر از سطح زمین ساخته میشدند مانند دروازههای چین و نوبهار در سمرقند (ابنحوقل، ص 414، 492) و گاه پایینتر از سطح زمین بود مانند بعضی دروازهها از دورة فاطمیان (← کاشانی، ص 63). نقشة دروازههایی که کارکرد معبر داشتند معمولاً مستقیم بود و دروازههای نظامی و تدافعی نقشهای با مدخلهای پیچدار داشت که بیشتر در بخشهای غربی جهان اسلام معمول بود (گرابار، ص 67؛ نیز برای اطلاع بیشتر از دروازههای بناهای مذهبی و سلطنتی و نظامی ← باب*).اهداف، اهمیت و کارکرد دروازهها. کارکرد اصلی دروازهها نظارت بر تردد و ارتباط میان درون و بیرون شهر بودهاست. دیوار و برج و دروازه در درجة اول کارکرد نظامی داشتند. با ساخت خندق بهدور شهر تمرکز بر دروازهها بیشتر میشد و با ساخت برجهای نگهبانی و فضاهای دفاعی، اهمیت نظامی آنها افزایش مییافت (← سلطانزاده، ص 145، 164). دروازههای قاهره نمونهای از دروازههای نظامی در دورة اسلامی است (محمود وصفی محمد، ص 86). دروازهها کارکرد اقتصادی نیز داشتند و محلی بودند برای اخذ عوارض که از مهمترین منابع درآمد دولتها بود (برای نمونه ← ناصرخسرو، ص 85 ؛ رشیدالدین فضلاللّه، ص 206).کارکرد اجتماعی دروازهها نیز درخور توجه است. اقامت موقت کاروانها در کنار دروازه موجب نمایشهایی چون شعبدهبازی و مارگیری و تجمع مردم در آنجا، میشد. در این تجمعات برای عبرتآموزی، احکامی مانند مجازات راهزنان، دزدان و مخالفان حکومت نیز اجرا میشد. میدان اعدام نزدیک دروازة محمدیه در تهران از این نمونههاست (سلطانزاده، ص 146ـ147). تومانبای، شاهمملوکی، را عثمانیان در باب زویله به دار آویختند و سرهای مجرمان را بالای این باب به نمایش میگذاشتند (محمود وصفی محمد، ص 87). دروازهها محلی برای برگزاری مراسم دولتی، مانند استقبال از شخصیتها و مهمانان، نیز بود. برای نمونه افوشتهیی (ص 575ـ576) از تشریفات دورة صفویه در اصفهان از کنار دروازة طوقچی تا درون شهر سخن گفتهاست. دروازة باغنظر کرمان مخصوص عبور مأموران حکومتی بود و در جشنهای دولتی چراغانی میشد (همت کرمانی، ص50). دروازهها کارکرد بهداشتی نیز داشتند و برای جلوگیری از شیوع بیماریهای واگیردار و ورود مواد غذایی فاسد به شهر از دروازههای شهر استفاده و اغلب در کنار دروازهها محلهایی برای قرنطینه افراد ساخته میشد (همان، ص 48ـ49؛ نیز ← رشیدالدین فضلاللّه، ص 204ـ206). تقسیم شهر به قسمتهای کوچکتر نیز یکی دیگر از کارکردهای دروازه بود (برای نمونه ← یعقوبی، ص 241ـ242؛ گرابار، ص 71؛ اکبر ، ص 141)؛ گاه فعالیتهای سیاسی در کنار دروازهها انجام میشد. برای نمونه در سدههای ششم و هفتم دروازههای شهر مراکش و رباط علاوهبر حفاظت، مرکز عدالتخانه و محل دیدار شخصیتها و آیینهای رسمی بود (رایس، ص150). کاشانی (ص 107، 215) نیز دربارة سخنرانی دولتمردان بر بام بابالنَوْبی بغداد و اعلام بشارتها و خبرهای مهم از آن مکان مطالبی آوردهاست. دروازهها گاه بهسبب حوادث و روایات جنبهای مقدّس و درخور احترام پیدا میکردند، مانند باب زویله قاهره* و بابهای انطاکیه* و قِنِّسْرین* که به آنها دخیل میبستند (محمود وصفی محمد، همانجا). در بابالنوبی ــ یکی از دروازههای بغدادــ آستانی بود که بر آن بوسه میزدند (ابوالفداء، ص 293).محل قرارگیری، فضاسازی و بناهای مجاور دروازهها. از نظر محل قرارگیری، دروازهها به دو نوع تقسیم میشوند:الف) دروازههای بیرونی شامل ورودیهایی که در حصار بیرونی شهر برای ارتباط درون و بیرون شهر ساخته میشد. دروازههای بیرونی به اصلی و فرعی تقسیم میشدند. دروازههای اصلی در امتداد جادهها و راههای اصلی برونشهری، که غالباً در امتداد راههای اصلی و بازارهای مهم بود، شکل میگرفت و کارکردهای متنوعتری داشت (سلطانزاده، ص 148)، مثل دروازة خواجو که قسمتهای مهم اصفهان مانند چهارباغ* و محلة خواجو در مسیر آن بود (ارباب اصفهانی، ص 24) یا چهار دروازة دارابگرد که در امتداد دو محور اصلی ارتباطی شهر ساخته شدهبود (مقدسی، ص 428). همچنین در هرات دو محور اصلی بهصورت چلیپا موجب ساخت چهار دروازه در چهار ضلع شهر شدهبود (کونئو ، ص 281). دروازههای فرعی در امتداد راههایی قرار داشت که به کشتزارها و روستاها منتهی میشد و کارکرد ارتباطی و عناصر و اجزای کمتری داشت (سلطانزاده، ص150). ب) دروازههای درونی، که قسمتهای مختلف شهر را به هم متصل میکرد و تحرک و پویایی دروازههای بیرونی را نداشت (همان، ص 144).دروازهها گاه در قسمتی از حصار، گاه بین موانع طبیعی ساخته میشد. علاوهبر حصارهای شهر، برخی بازارها و محلات نیز دروازهای خاص داشتند مثل بازارها و محلات اصفهان در قرن پنجم (← ناصرخسرو، ص 117). گاهی دروازهها بنابه موقعیت طبیعی و جغرافیایی شهر تعبیه میشد مانند عَدَن در یمن و جدّه که دو دروازه یکی بهسوی خشکی و دیگری بهسوی دریا داشت (همان، ص 85؛ ابوالفداء، ص 93). بهسبب ازدحام کنار دروازهها و نیازهای متفاوت مردم بناهای متنوعی در آنجا شکل میگرفت، از جمله: حوض و آبانبار و چشمه، مانند حوض نزدیک دروازة شرقی بغداد (مقدسی، ص 117)، حوض دروازة بنیاسد در بخارا (ابنحوقل، ص 485)، سبیلِ نفیسةالبیضاء نزدیک باب زویله در قاهره از قرن سیزدهم (رمون ، ص 146) و نهرهایی که از طریق دروازة زرنج به شهر وارد میشد (ابنحوقل، ص 415)؛ گاه نیز مقبرة بزرگان و قبرستان در جنب دروازه شکل میگرفت مانند گورستان بابالصغیر دمشق و قبور بزرگان اسلامی در کنار بابالمُعَلّی در مکه (ابنجبیر، ص 78)؛ باغهای عمومی و اختصاصی مانند چهارباغ اصفهان و باغهای مشرف به دروازههای رَبَضفَرغانه (ابنحوقل، ص 512)؛ مساجد مانند مسجد عثمانی ملکة صفیه در کنار باب زویلة قاهره (رمون، ص120)؛ بازار، مانند بازار دروازة قطریان یزد که خانقاهی در کنارش بود و بازار دروازه مهریجرد این شهر که کاروانسرایی نیز نزدیک آن ساخته شدهبود (جعفری، ص 63، 109).تزیینات دروازهها متنوع، و اغلب نمادین بود (گرابار، ص 67). گاه نماد ثروت و قدرت و معرفی حاکم یا دیگر بزرگان شهر بوده مانند روکش طلای گنبدهای دروازههای کاخ بابالذهب بغداد (گرابار، ص70) و کتیبههای نام سفارشدهندة دروازههای یزد (جعفری، ص 216ـ217) و دروازههای وقفشده دولمهباغچهسرای* (یراسیموس ، ص 362). تزیینات پرکار، دروازههای شهر را به آثاری درخور توجه تبدیل میکرد. نقوش گیاهی، خط و تصاویر فیلهای جنگی دروازههای سلجوقی یزد (← مجدزاده صهبا، ص 75، 77) و کندهکاریهای مجلل دروازة قصبه (باب اگنا ) در مراکش از سدة ششم (پاپادوپولو، ص 513، تصویر 793) از نمونههای آن است. بعضی از دروازههای شهری به کاخها متصل بود و صرفاً برای رفت و آمدهای حکومتی به کار میرفت، مانند دروازة ارگ تهران (سلطانزاده، ص 151).بعضی نیز بهضرورت در روزهای خاصی باز میشد، مثل باب چهارم اسکندریه که فقط روزهای جمعه باز بود (ابوالفداء، ص 113). تعداد دروازههای هر شهر نیز بسته به وسعت، جمعیت، ساختار و بافت هر شهر متنوع بود و قواعد خاصی نداشت. ساخت، تعمیر و توسعة دروازهها معمولاً به عهده دولتها بود (برای نمونه ← پاپادوپولو، ص 487، 557ـ558)، اما گاه به توصیه و دستور دولتها، اشخاص متمول برای حفاظت از اموال خودشان آن را میساختند، مثل بعضی دروازههای قاهره در زمان ممالیک (اکبر، ص 142). اهمیت و تحول ساخت دروازهها در دورة اسلامی چنان بود که دروازههای دژگونهای چون بابالفتوح در قاهره منشأ ساخت دروازههای شهرهای اروپایی شد (← رایس، ص90، تصویر).منابع : علاوه بر مشاهدات مؤلف؛ ابنجبیر، رحلة ابنجبیر، بیروت 1986؛ ابنحوقل؛ ابنرسته؛ اسماعیلبن علی ابوالفداء، کتاب تقویمالبلدان، چاپ رنو و سلان، پاریس 1840؛ ابودُلف خزرجی، الرسالة الثانیة، چاپ پطرس بولگاکوف و انس خالدوف، مسکو 1960؛ محمدمهدیبن محمدرضا ارباب اصفهانی، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، چاپ منوچهر ستوده، تهران 1340ش؛ غلامرضا افراسیابی، «برج و باروهای شیراز: دروازهها و کلها»، خرد و کوشش، دورة 4، دفتر4 (بهار 1353)؛ محمودبن هدایتاللّه افوشتهیی، نقاوةالآثار فی ذکر الاخیار: در تاریخ صفویه، چاپ احسان اشراقی، تهران 1373ش؛ ایران: کهنهنگین تمدن، ]مجموعة عکس از[ افشین بختیار و دیگران، تهران: هنرسرای گویا، 1382ش؛ افشین بختیار، استان سمنان، ]مجموعه عکس[، متن: محمدیوسف کیانی، ترجمة انگلیسی: ماناواز الکساندریان، تهران 1383ش؛ لئوناردو بنهولو، تاریخ شهر : شهرهای اسلامی و اروپایی در قرون وسطا، ترجمة پروانه موحد، تهران 1369ش؛ ثریا بیرشک، «چگونگی روند توسعه و تکامل شکلگیری شهر کاشان در بستر تاریخ از آغاز تا آخر دورة سلجوقیان»، در مجموعه مقالات کنگرة تاریخ معماری و شهرسازی ایران: 12ـ7 اسفندماه 1374، ارگ بم ـ کرمان، بهکوشش باقر آیتاللّهزاده شیرازی، ج 3، تهران : سازمان میراث فرهنگی کشور، 1375ش؛ جعفربن محمد جعفری، تاریخ یزد، چاپ ایرج افشار، تهران 1343ش؛ ادوارد چییرا، الواح بابل، ترجمة علیاصغر حکمت، تهران 1386ش؛ دهخدا؛ رشیدالدین فضلاللّه، کتاب تاریخ مبارک غازانی: داستان غازانخان، چاپ کارل یان، لندن 1358/ 1940؛ آندره رمون، مقدمهای بر شهرهای بزرگ عربی ـ اسلامی در قرنهای 10 تا 12 هجری، ترجمة حسین سلطانزاده، تهران 1370ش؛ علیاکبر سرفراز، «بیشاپور»، در شهرهای ایران، بهکوشش محمدیوسف کیانی، ج 2، تهران: جهاد دانشگاهی، 1366ش؛ حسین سلطانزاده، فضاهای شهری در بافتهای تاریخی ایران، تهران 1370ش؛ علیرضا شاهمحمدپور، «بررسی نوع قوس دروازههای ساسانی قلعه تختسلیمان»، اثر، ش40 و 41 (تابستان و پاییز 1385)؛ محمدرحیم صراف، «"دور اونتاش" یا شهر "اونتاشگال شاه ایلامی" (چغازنبیل کنونی)»، میراث فرهنگی، ش 12 (بهار و تابستان 1373)؛ فرهنگ بزرگ سخن، بهسرپرستی حسن انوری، تهران: سخن، 1381ش؛ بهمن فیروزمندی، باستانشناسی و هنر آسیای صغیر، ج 1، تهران 1378ش؛ میرعابدین کابلی، «گزارش دومین فصل کاوش جبهة غربی تختگاه آپادانای شوش و طرح مرمت و بازسازی دیوار تختگاه، بهار 1374»، گزارشهای باستانشناسی، ج 1، تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور، پژوهشکده باستانشناسی، 1376ش؛ عبداللّهبن علی کاشانی، زبدةالتواریخ: بخش فاطمیان و نزاریان، چاپ محمدتقی دانشپژوه، تهران 1366ش؛ پائولو کونئو، تاریخ شهرسازی جهان اسلام، ترجمة سعید تیزقلم زنوزی، تهران 1384ش؛ مصطفی کیانی، «روند شکلگیری معماری در دورة پهلوی اول»، در مجموعه مقالات کنگرة تاریخ معماری و شهرسازی ایران، همان؛ ماکس ادگار لوسین مالووان، بینالنهرین و ایران باستان، ترجمة رضا مستوفی، تهران 1368ش؛ جواد مجدزاده صهبا، «دروازههای نهصد و سی ساله یزد»، یادگار، سال 1، ش 3 (آبان 1323)؛ محمود وصفی محمد، «باب زویلة و استخدامه برجاً للطبول»، مجلة کلیةالآثار، ش 1 (1975)؛ مقدسی؛ جیمز موریس، تاریخ شکل شهر تا انقلابات صنعتی، ترجمة راضیه رضازاده، تهران 1368ش؛ ناصرخسرو، سفرنامة ناصرخسرو، چاپ نادر وزینپور، تهران 1367ش؛ محمدبن جعفر نرشخی، تاریخ بخارا، ترجمة ابونصر احمدبن محمدبن نصرقباوی، تلخیص محمدبن زفربن عمر، چاپ مدرس رضوی، تهران 1351ش؛ محمود همت کرمانی، «دروازههای کرمان»، فصلنامة کرمان، سال 5، ش 1 و 2 (تابستان ـ پاییز 1374)؛ دیتریش هوف، «فیروزآباد»، ترجمة کرامتاللّه افسر، در شهرهای ایران، همان؛ یعقوبی، البلدان؛Jamel Akbar, "Gates as signs autonomy in Muslim towns", Muqarnas, vol.10 (1993); Bianca Maria Alfieri, Islamic architecture of the Indian subcontinent, photographs by Federico Borromeo; London 2000; Jonathan M. Bloom, Arts of the city victorious: Islamic art and architecture in Fatimid North Africa and Egypt, Cairo 2008; Oleg Grabar, "The architecture of power: palaces, citadels and fortifications", in Architecture of the Islamic world, ed. George Michell, London: Thames and Hudson, 1984; George Michell, "North Africa and Sicily", in ibid; Alexandre Papadopoulo, Islam and Muslim art, translated from the French by Robert Erich Wolf, London 1980; David Talbot Rice, Islamic art, London 1975; John Warren, "Syria, Jordan, Israel, Lebanon", in Architecture of the Islamic world, ibid; Stéphane Yerasimos, Constantinople: Istanbul's historical heritage, translation from German by Sally M. Schreiber et al., [Koln], 2005.