درم ← درهمNNNNدِرْمَنِه (یا دَرْمَنه)، واژهای به معنی درمان که به چند گونه از جنس آرتمیزیا از تیرة مرکّبان با مصارف دارویی و صنعتی اطلاق میشود. این گیاهان تقریباً همگی معطر، گاه با بوی تند، برگهای کامل یا منقسم، کُپه کوچک و برگشته مجتمع در گلْآذینِ خوشه یا خوشهگَرْزَن و گلهای زرد و لولهای است (قهرمان، ج 3، ص 526). گونههای فراوانی از جنس آرتمیزیا در ایران میروید (← پدلش و همکاران، ص 168ـ169)، اما گونههای مورد توجه در کتابهای گیاه ـ داروشناسی از این قرار است: A. pontica بومی استپهای جنوبشرق اروپا و جنوبغرب آسیا، A. Judaica در شمال افریقا و مخصوصاً مصر، و A. maritimaدر شمال آسیا که هیچکدام از سهگونة فوق در ایران نمیرویند اما A. cina در اراک، کرمان و خراسان میروید (دایماک و همکاران، ج 2، ص 288؛ زرگری، ج 3، ص 96، 104ـ106).حکمای اسلامی برخی ویژگیهای گیاهشناسی درمنه را آوردهاند که گاه با نوشتههای گیاهشناسی جدید هماهنگی دارد، چنانکه نوشتهاند: «گیاهی است قریب به بلندی شِبِث، گلش زرد و سرخ، خوشبو و تلخمزه و با اندکی حدّت شبیه به اَفْسَنْتین رومی» (← ابنسینا، ج 1، کتاب 2، ص 735؛ غَسّانی، ص 278؛ حکیم مؤمن، ص 169؛ عقیلی علوی شیرازی، ص 558). همچنین برای آن انواعی برشمردهاند، ازجمله درمنه یا شیح ارمنی (شیح: معادل عربی درمنه)، با گلهایی مایل به زرد، برگهایی شبیه سُداب که گیاهش از شبت کوچکتر است؛ درمنة کوهی یا شیح جبلی، رنگش مایل به تیره، گلش زرد، تخمش شبیه کَشوث و کمی از آن بزرگتر است، درمنه یا شیح خراسانی یا ترکی که برگش پهن و گل آن سرخ است (حکیم مؤمن، ص 115ـ169؛ انطاکی، ج 1، ص250؛ عقیلی علوی شیرازی، همانجا). دربارة اینکه هر نوع شیح کدام گونه از جنس آرتمیزیاست مطالب مختلفی در کتب جدید نوشتهاند. برخی مؤلفان A. maritime را افسنتین بحری (← افسنتین*)، A. pontica را شیح ارمنی، A. Judaica را شیح و A. cina و گاه santonica A. را شیح خراسانی ذکر کردهاند (← ابنسینا، ج 1، کتاب 2، ص 753 و پانویس 2ـ 4؛ بتانونی، ص 451؛ زرگری، ج 3، ص 93ـ94).واژگان و ادبیات. نام جنس آرتمیزیا از ربالنوع آرتمیس که به انسان روح بخشید، گرفته شدهاست (شوالیه ، ج 2، ص 455؛ قس بتانونی، ص 449). این نام به رومی ابروطینون و به سریانی ابروتا است (ابوریحان بیرونی، ص 384). جالینوس (به نقل ابنبیطار، 1989، ص 218) شیح را شامل دو نوع مصری و ارمنی دانسته و نوع مصری را معادل افسنتین بحری معرفی کردهاست (نیز ← دیوسکوریدس ، ص 250)، درحالیکه ابنسینا (ج 1، کتاب 2، ص 735) شیح را شامل سه نوع رومی و ترکی و ارمنی زرد دانستهاست. نخستین گیاه ـ داروشناسی که نام فارسی درمنه را ثبت کرده ابوریحان بیرونی است (←ابوریحان بیرونی، همانجا).اسدی طوسی (ذیل واژه) از پرواز/ پروازه بهعنوان نوعی درمنه، که به نشانة خرّمی در پیش عروس برمیافروزند، نام بردهاست (نیز ← دینوری، قسم 2، ص 77؛ ابودُلف خزرجی، ص 51؛ غسّانی، همانجا؛ حکیم مؤمن، ص 115، 169؛ قهرمان و اخوت، ج 1، ص 193). در ادبیات منظوم از درمنه بهعنوان چیزی بیارزش یاد شدهاست (← خاقانی، ص 22، بیت 12؛ نظامی، ص 43، بیت 630).طبع و خواص. جالینوس در مقالة هشتم (به نقل رازی، ج 21، ص 106) درمنه را گرم و خشک دانسته و برخی ویژگیهای آن از قبیل قابضیت، گرمکنندگی، تلخی و کرمکش بودن را با افسنتین مقایسه کردهاست (نیز ← دیوسکوریدس، همانجا). به نوشتة ابنماسه (بهنقل رازی، همانجا) روغنش تب و لرز و شقیقه (نوعی سردرد میگرنی) را میزداید، نوشیدن ]جوشانده[ آن برای گزیدگی رتیل و عقرب مفید است و زیادهروی در مصرفش سردرد میآورد. ماسَرجویه (به نقل رازی، همانجا) خاکسترش را برای رویاندن مو در بیماری داءالثعلب مفید دانستهاست. نوشتههای حکمای پسین تکرار مطالب پیشینیان است، مگر برخی اطلاعات انگشتشمار متفاوت (← هروی، ص 205؛ ابنسینا، ج 1، کتاب 2، ص 735ـ736؛ جرجانی، کتاب 3، بخش 2، ص 280؛ ابنبیطار، 1291، ج 3، ص75؛ انصاری شیرازی، ص 261ـ262؛ عقیلی علوی شیرازی، همانجا). مطابق احادیث اهل سنّت، پیامبر صلیاللّه علیهوآلهوسلم، بخوردادن درمنه را در خانه توصیه کردهاست (← متقیهندی، ج 5، جزء10، ص 22). بهسبب سبک، باریک و خشک بودن ساقههای این گیاهان، روستاییان از آنها بهعنوان جارو و هیزم زودآتشگیر استفاده میکنند.منابع : ابنبیطار، الجامعلمفردات الادویة و الاغذیة، بولاق 1291، چاپ افست بغداد ]بیتا.[؛ همو، تفسیر کتاب دیاسقوریدوس فیالادویة المفردة، چاپ ابراهیمبن مراد، بیروت 1989؛ ابنسینا؛ ابودُلف خزرجی، سفرنامه ابودلف در ایران، با تعلیقات و تحقیقات ولادیمیر مینورسکی، ترجمة ابوالفضل طباطبائی، تهران 1354ش؛ ابوریحان بیرونی، الصیدنة؛ علیبن احمد اسدی طوسی، لغتفرس، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران 1336ش؛ علیبن حسین انصاریشیرازی، اختیارات بدیعی (قسمت مفردات)، چاپ محمدتقی میر، تهران 1371ش؛ داوودبن عمر انطاکی، تذکرة اولیالالباب ]و[ الجامع للعجب العُجاب، ]قاهره[ 1416/1996؛ کمالالدین حسن بتانونی، اسرارالتداوی بالعقار بینالعلم الحدیث و العطار، کویت 1994؛ اسماعیلبن حسین (حسن) جرجانی، کتاب ذخیره خوارزمشاهی، چاپ محمدرضا محرری، تهران 1380شـ ؛ محمدمؤمنبن محمدزمان حکیم مؤمن، تحفه حکیم مؤمن، چاپ سنگی تهران 1277، چاپ افست 1378؛ بدیلبن علی خاقانی، دیوان، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران 1368ش؛ احمدبن داوود دینوری، کتابالنبات، قسم 2 :حروف س ـ ی، گردآوردة محمد حمیداللّه، قاهره 1973؛ پدانیوس دیوسکوریدس، هیولی الطب فیالحشائش و السموم، ترجمة اِصْطِفَنبن بَسیل و اصلاح حنینبن اسحاق، چاپ سزار ا.دوبلر و الیاس تِرِس، تطوان 1952؛ محمدبن زکریا رازی، کتاب الحاوی فیالطب، حیدرآباد، دکن 1374ـ1393 / 1955ـ1973؛ علی زرگری، گیاهان داروئی، ج 3، تهران 1368ش؛ آندرو شوالیه، دایرةالمعارف گیاهان دارویی، ج 2، ترجمة عباس زارعزاده، تهران 1383ش؛ عقیلی علوی شیرازی؛ یوسفبن عمر غَسّانی، المعتمدفی الادویةالمفردة، چاپ مصطفی سقا، بیروت ?]1370/ 1951[؛ احمد قهرمان، کورموفیتهای ایران: سیستماتیک گیاهی، ج 3، تهران 1373ش؛ احمد قهرمان و احمدرضا اخوت، تطبیق نامهای کهن گیاهان دارویی با نامهای علمی، تهران 1383شـ؛ علیبن حسامالدین متقی هندی، کنزالعُمّال فیسنن الاقوال و الافعال، چاپ محمود عمر دمیاطی، بیروت 1419/ 1998؛ الیاسبن یوسف نظامی، شرفنامه نظامی گنجوی : متن علمی و انتقادی، چاپ برات زنجانی، تهران 1380ش؛ هروی؛William Dymock , C. J. H. Warden, and David Hooper, Pharmacographia Indica, London 1890-1893, repr. Karachi 1972; D. Podlech et al., Compositae. VI: Anthemideae, (Flora Iranica, ed. K. H. Rechinger, no.158), Graz 1986.