درگاه قلیخان ذوالقدر، نویسنده و شاعر به زبانهای پارسی و اردو و از صاحبمنصبان دربار آصَفجاهیان*. درگاه قلیخان به القابی چون مؤتمنالدوله، مؤتمنالملک، سالار جنگ، و خانِ دوران مشهور بود. وی در 1122 در سنگمنیر ، شهری در ایالت مهاراشترا ، در دکن، به دنیا آمد (← درگاه قلیخان ذوالقدر، ]یادداشت مقدماتی[ مظفر حسین؛ آزاد بلگرامی، ص 221، 223ـ224). جدّ بزرگ او خاندان قلیخان ذوالقدر، از قبیله بوربور*، یکی از قبایل ترکمان در مشهد، بود که بههمراه علیمردانخان، حاکم قندهار در زمان شاهصفی اول صفوی (ﺣک : 1038ـ1052)، به هند مهاجرت کرد و به دربار شاهجهان (ﺣک : 1037ـ1068) راه یافت و مدتی نیز جانشین علیمردانخان در ادارة صَوْبه کشمیر بود (آزاد بلگرامی، ص 221ـ222؛ کنبو، ج 2، ص 246؛ افتخار، ص 63). نوة بزرگ او نیز خاندانْقلیخان نام داشت؛ او پدر درگاه قلیخان و نخستین شخص از این خاندان بود که در دربار آصفجاهیان به مناصبی دست یافت و بهدستور نظامالملک قمرالدین آصفجاه* مأمور احداث شهر نظامآباد در نزدیکی اورنگآباد شد (آزاد بلگرامی، ص 222).درگاه قلیخان در چهارده سالگی از جانب نظامالملک آصفجاه منصب جاگیر* دریافت کرد و در بیست سالگی جزو ملازمان او شد (همان، ص 223). او در زمان حملة نادرشاه به دهلی (1151ـ1154) بههمراه نظامالملک آصفجاه به آنجا رفت و تا پایان جنگ در کنار وی بود (درگاه قلیخان ذوالقدر؛ آزاد بلگرامی، همانجاها). او در دوران نظام ناصرجنگ (ﺣک : 1161ـ1164)، جانشین نظامالملک، کوتوال* و فوجدار* اورنگآباد شد (← درگاه قلیخان ذوالقدر، مقدمة مظفر حسین، ص 2) و در دوره صلابتجنگ (ﺣک : 1164ـ1175)، به منصب ششهزاری و صوبهداری (← صوبهدار*) اورنگآباد و در دورة نظام علیخان (ﺣک : 1175ـ1217)، به منصب هفتهزاری رسید و بهسبب جایگاه ویژهای که در دربار پیدا کردهبود، به خلعت «ماهی مراتب»، که مخصوص منصبداران بود، دست یافت (آزاد بلگرامی، همانجا؛ برای آگاهی بیشتر دربارة این خلعت ← قریشی ، ص 105). درگاه قلیخان بناهایی چون باغ دلگشا و دروازة جلوخانه قدیم را در اورنگآباد ساختهاست (← عبدالجبار، حصه 1، ص 403؛ درگاه قلیخان ذوالقدر، همان مقدمه، ص 64). او در 1179 پس از عزل از صوبهداری اورنگآباد، به نظامآباد رفت و در 1180 در همانجا درگذشت و در مقبرة پدرش در اورنگآباد به خاک سپرده شد (آزاد بلگرامی، ص 224).درگاه قلیخان با تخلص «درگاه» (عبدالجبار، حصة 1، ص 397) به زبانهای فارسی و اردو شعر میسرود؛ ابیات اندکی از او برجای مانده که غالباً در مدح حضرت علی علیهالسلام است (← آزاد بلگرامی، ص 223؛ افتخار، ص 65؛ درگاه قلیخان ذوالقدر، همان مقدمه، ص60ـ64). او در مدت اقامت خود در دهلی، کتابی به فارسی دربارة آن شهر نوشت (درگاه قلیخان ذوالقدر، همان یادداشت) و در این کتاب به وصف بارگاههای مشایخ، ذکر شاعران، مرثیهخوانان، موسیقیدانان و همچنین به نحوة برگزاری برخی از آیینهای مسلمانان پرداخت. این کتاب در زمینه بررسی اوضاع اجتماعی مسلمانان دهلی در سدة دوازدهم حائز اهمیت است. نسخههای خطی این اثر به نامهای رساله سالارجنگ (← ریو، ج 2، ص 858)، سفرنامه دهلی، وقایعالبدایع سوانح دهلی (بهادر، حصة 1، ص 157، 244) و دهلی (اشرف ، ج 2، ص 265) مشهور است. نخستینبار مظفرحسین این کتاب را باعنوان مرقع دهلی به چاپ رساند.منابع : میرغلامعلیبن نوح آزاد بلگرامی، خزانة عامره، چاپ سنگی کانپور 1871؛ عبدالوهاب افتخار، تذکره بینظیر، چاپ سیدمنظور علی، الهآباد 1940؛ میرعثمان علیخان بهادر، فهرست مشروح بعض کتب نفیسه قلمیه مخزونه کتبخانه آصفیه سرکارعالی، حیدرآباد، دکن 1357؛ درگاه قلیخان ذوالقدر، مرقع دهلی، چاپ مظفر حسین، چاپ سنگی ]حیدرآباد، دکن، بیتا.[؛ ابوتراب محمد عبدالجبار، محبوبالزمن : تذکره شعرای دکن، چاپ سنگی ]حیدرآباد، دکن [1329؛ محمدصالح کنبو، عمل صالح، الموسوم به شاهجهاننامه، ترتیب و تحشیه غلام یزدانی، چاپ وحید قریشی، لاهور 1967ـ1972؛Muhammad Ashraf, A catalogue of the Persian manuscripts in The Salar Jung Museum & Library, Hyderabad 1965-1975; Ishtiaq Husain Qureshi, The administration of the Mughul empire, Delhi 2002; Charles Rieu, Catalogue of the Persian manuscripts in The British Museum, London 1966.