درقاویه، طریقهای عرفانی در قرن دوازدهم منسوب به محمد عربی دَرقاوی*. این طریقه در شمال مراکش تأسیس شد و مبتنی بر تعالیم طریقة شاذلیه* است (معلمةالمغرب، ذیل مادّه؛ د.اسلام، چاپ دوم، ذیل "Darkāwa"). برخی از افرادی که برای تلقین ذکر نزد محمد عربی میرفتند، پس از مراجعت، به تبعیت از زاویة مرکزی درقاویه در بُوبرِیح زوایایی تأسیس میکردند (معلمةالمغرب، همانجا). همچنین برخی از زاویههایی که از دیرباز تأسیس شده بودند، همانند زوایای ابوبکر اَمهاوَش (شاگرد احمدبن محمد ناصر) و حنظلیه (از اتباع ناصریه) نیز به دلایل سیاسی و نه دینی به طریقه درقاویه ملحق شدند (تریمینگام، ص 112، 277). محمد عربی قبل از وفاتش، طیب درقاوی، کوچکترین پسر خود، را به ریاست طریقة درقاویه تعیین کرد (معلمةالمغرب، ذیل «الدرقاوی، الطیب» و «الدرقاویّة»). پس از درگذشت درقاوی، درقاویه مهمترین طریقه در مراکش شد و در مغرب الجزایر نیز گسترش یافت و در مصر و حجاز نیز نمایندگانی داشت. طریقة درقاویه در مراکش مورد اقبال طبقات مختلف اجتماعی قرار گرفت، چنانکه سلطانمولای عبدالرحمان (ﺣک : 1238ـ1276) و مولاییوسف (ﺣک : 1330ـ1346)، از شرفای علوی فِلالی، از پیروان این طریقه بودند. در پایان قرن سیزدهم/ نوزدهم تعداد پیروان درقاویه در الجزایر و مراکش رو به افزایش نهاد. پیروان درقاویه در چندین واقعة سیاسی در الجزائر و مراکش، از جمله مقاومت در برابر استعمار فرانسه نقش داشتند، اما بعد از مرگ مولایسلیمان (ﺣک : 1207ـ1238)، بهندرت در جریانهای سیاسی مراکش حتی آشوبهای سالهای نخست قرن چهاردهم/ بیستم شرکت داشتند (د. اسلام، همانجا؛ تریمینگام، ص 111ـ 113).به گزارش درقاوی (ص 121، 151) مشایخ طریقة درقاویه از معتقدان جمع میان دو مقام سکر و صحو بودهاند. آداب این طریقه عبارتاند از: دریوزه و دورهگردی با پای پیاده، پوشیدن لباسهای مندرس معروف به مُرَقَّعه، آویختن تسبیحی با مهرههای بزرگ چوبی در گردن، ذکرگویی و قرائت قرآن و برگزاری مراسمی مشتمل بر خواندن اوراد و اشعار و نواختن موسیقی که بهحالت سکر و جذبه منتهی میشود. شبزندهداری، تسلیم مطلق به شیخ، اعطای امکان پیشرفت در سلسلهمراتب طریقتی به زنان، اجتناب از دروغگویی و ریا و قدرتطلبی از ویژگیهای دیگر این طریقه است (آندره، ص 247؛ تریمینگام، ص 114؛ د.اسلام، همانجا). مهمترین شاخههای درقاویه عبارتاند از :1) شاخة مرکزی که جایگاه ابتدایی آن زاویة بوبریح در قبیلة بنیزَروال بود و بعد از 1279 به زاویة اَمجوط انتقال یافت و هنوز هم در آنجا هر سال مراسم طریقة درقاویه برپاست و زائران بسیاری به آنجا میروند (تریمینگام، ص 112؛ د.اسلام، همانجا).2) بدویه، منسوب به احمد بدوی* فاسی، از شاگردان درقاوی که در جنوب مراکش فعالیت داشت. جانشین او احمد هاشمیبن عربی زاویه کوز را بنا نهاد. اما اختلاف در مسئلة جانشینی به ایجاد انشعابات دیگری از این شاخه منجر شد، از جمله زاویة رحمةاللّه، زاویه ایماسین دادِس، و زاویة فضلاللّه (تریمینگام، همانجا؛ معلمةالمغرب، ذیل مادّه).3) بوزیدیه، منسوب به محمدبن احمد بوزیدی، نخستین شاگرد محمد عربی درقاوی (همانجاها).4) حرّاقیه، منسوب به محمدبن محمد حراق که در تِطوان/ تطّاوین* در شمال مراکش فعال بود. این طریقه زوایای بسیاری در شهرهای مراکش دارد و مشهورترین پیرو آن محمد عربی دلائی است (همانجاها).5) مَهاجیه/ قدوریه، منسوب به بوعزه مَهاجی در الجزایر که پس از او شاگردش، محمدبن سلیمان قدور، جانشین وی شد.6) مَدَنیه، شاخهای در حجاز و طرابلس که به محمدحسنبن حمزه مدنی، از شاگردان محمد عربی، منسوب است. پس از او جانشینانش نمایندگانی به تونس، الجزایر، لیبی، حجاز و ترکیه فرستادند (معلمةالمغرب، همانجا). از انشعابات فرعی این شاخه یاشُروتیه، منسوب به علی نورالدین یاشروتی و رحمانیه/ فاسیه منسوب به محمدبن محمدبن عبدالرحمان فاسی است (تریمینگام؛ معلمةالمغرب، همانجاها).7) دبّاغیه، منسوب به عبدالواحد دباغ، از بزرگترین شاگردان درقاوی در فاس.8) غَماریه، منسوب به احمدبن عبدالمؤمن غماری در ریف.9) زَرهونیه، منسوب به مالک زرهونی، از شاگردان درقاوی.10) سوسیه، منسوب به سعید مَعْدِری، حسن تامودیزَتی و علیبن احمد درقاوی.11) شِیاظَمیه، منسوب به محمد شیاظمی (معلمةالمغرب، همانجا).12) کَتّانیه، منسوب به محمدبن عبدالوهاب کتانی در فاس.13) عَزّاویه/ هَبریه، منسوب به محمد (هبری)بن احمد طیب بوعزاوی، در شمالشرق مراکش (تریمینگام، همانجا).منابع : محمد عربیبن احمد درقاوی، بشور الهدیة فی مذهب الصوفیة و هی مجموع رسائل مولایالعربی الدرقاوی، چاپ عاصم ابراهیم کیّالی، بیروت 1424/2003؛ معلمةالمغرب، سلا: مطابع سلا، 1410ـ1426/1989ـ2005، ذیل «الدرقاوی، الطیب» و «الدرقاویّة» (از محمد شیاظمی)؛Pierre Jean Daniel André, Contribution à l'étude des confréries religieuses musulmanes, Alger [1956]; EI2, s.v. "Darkāwa" (by R. Le Tourneau); J. Spencer Trimingham, The Sufi orders in Islam, London 1973.