درفش ← پرچم(1)NNNNدرفش کاویان ← کاوهNNNNدرقاوی، محمد عربیبن احمدبن حسن حسنی، صوفی مغربی قرن دوازدهم و سیزدهم و مؤسس طریقه درقاویه*. کنیهاش ابوعبداللّه و ابوحامد و از قبیلة بنیزَروال بود. در 1150 در قریة بوبِریح به دنیا آمد (درقاوی، مقدمة ابنخیاط، ص 15؛ معلمةالمغرب، ج 12، ص 4013). وجه تسمیة وی انتساب او به نام یکی از اجدادش، محمدبن یوسف ملقب به ابودَرقه (درقه تنپوشی چرمی که در جنگها به تن میکردند، است (درقاوی، همان مقدمه، ص 13ـ14؛ معلمةالمغرب، همانجا؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل "Darkaāwa"). درقاوی در زادگاه خود قرآن را فراگرفت. سپس در شهر فاس، در مدرسة مصباحیه، به تحصیل علم پرداخت (درقاوی، ص30، مقدمة ابنخیاط، ص 15ـ16). از برجستهترین استادان او در تصوف، ابوالحسن علیبن عبدالرحمان (ملقب به جَمَل) بوده که درقاوی تصریح کرده، از 1182 در فاس دو سال با او مصاحبت داشته و ذکر را از او گرفتهاست (همان، ص 27ـ28؛ کتّانی، ج 1، ص 192؛ معلمةالمغرب، همانجا). درقاوی، علیبن عبدالرحمان جمل را قطب کبیر خوانده و یکی دیگر از مشایخ خود، محمدبن علیبن رَیسون، را همرتبه او دانستهاست. طیببن محمد و عربی بَقّال از دیگر استادان او بودند (درقاوی، ص230ـ231، مقدمة ابنخیاط، ص 17ـ18).درقاوی شاگردان بسیاری تربیت کرد که به تصریح خود او، محمدبن احمد بوزید غُماری بهترین آنان بود (همان، مقدمة ابنخیاط، ص 24ـ25). عبدالواحد دباغ، مالک زَرهونی، احمد بدوی، احمدبن عبدالمؤمن غُماری و محمدبن حسنبن حمزه مدنی نیز از دیگر شاگردان او بودند (معلمةالمغرب، ج 12، ص 4017؛ تریمینگام ، ص 112ـ113). اهتمام به حفظ شریعت و انجام دادن واجبات، اجتناب از کسب قدرت و بدعتگذاری، تحقیر نفس، نفی اختیار و اشتغال به ذکر، از محورهای سیر و سلوک نزد درقاوی است (درقاوی، ص 121، 217؛ کتّانی، همانجا).درقاوی بر تجرید ظاهری و باطنی از دنیا تأکید داشت و بر دخالت نکردن طریقتهای صوفیانه در امور دنیوی اصرار میورزید (درقاوی، همان مقدمه، ص 23؛ تریمینگام، ص 111)؛ اما بهتدریج، طریقة او به جنبش سیاسی ـ مذهبی بدل شد. مولایسلیمان (ﺣک : 1207ـ1238)، از شرفای علوی فلالی، ابتدا از این جنبش برای تحکیم موقعیت خود در برابر ترکهای استانهای اوران و تِلِمْسان حمایت کرد و درقاوی را به خدمت گرفت و برخی امور مهم را به او سپرد. اما بعدها مناسبات او و مولایسلیمان خصمانه شد، تا آنجا که درقاوی از رهبران شورشیان بربر حمایت کرد و به همراه پیروان خویش به جنگ با مولایسلیمان برخاست؛ ازاینرو، به دستور سلیمان زندانی شد و تلاش فرزندانش برای رهایی او بیثمر ماند و پس از درگذشت سلیمان، مولایعبدالرحمان (ﺣک : 1238ـ1276) او را آزاد کرد (← تریمینگام، همانجا؛ معلمةالمغرب، ج 12، ص 4013ـ 4014؛ د. اسلام، همانجا).درقاوی در 1238 درگذشت و در زاویهاش در بوبریح به خاک سپرده شد (کتّانی، همانجا؛ تریمینگام، ص 112؛ معلمةالمغرب، ج 12، ص 4014). تنها اثر بر جامانده از او رسائلی در تصوف است که با عنوان بَشورالهدیة فی مذهبالصوفیة چاپ شدهاست. در این کتاب درقاوی به برخی احوال و کرامات خود اشاره کردهاست (برای نمونه ← ص 188ـ190، 193ـ205، 215).منابع : محمد عربیبن احمد درقاوی، بشورالهدیة فی مذهبالصوفیة و هی مجموع رسائل مولای العربی الدرقاوی، چاپ عاصم ابراهیم کیّالی، بیروت 1424/2003؛ محمدبن جعفر کتّانی، سَلوةالانفاس و محادثة الاکیاس بمن اقبر من العلماء و الصلحاء بفاس، چاپ عبداللّه کامل کتّانی، حمزةبن محمد طیب کتّانی، و محمد حمزةبن علی کتّانی، دارالبیضاء 1425/2004؛ معلمةالمغرب، سلا: مطابع سلا، 1410ـ1436/ 1989ـ2005، ذیل «الدرقاوی، العربی» و «الدرقاویّة» (از محمد شیاظمی)؛EI2, s.v. "Darkāwa" (by R. Le Tourneau); J. Spencer Trimingham, The Sufi orders in Islam, London 1973.