دُرچه ای، محمدباقر، فقیه امامی قرن سیزدهم و چهاردهم بود. او در ۱۲۶۴ در درچه، روستایی در بخش لِنجانِ اصفهان، به دنیا آمد. نسب وی به امام موسی کاظم علیه السلام می رسد. پدرش مرتضی و برادرانش محمدحسین و مهدی از عالمان دین بودند، به ویژه مهدی که از دانش آموختگان حوزة نجف و از مدرّسان مشهور فقه و اصول حوزة اصفهان به شمار می رفت. جدّ اعلایش محمدمیر لوحی سبزواری* از عالمان بزرگ اصفهان در دورة صفویه (ﺣک : ﺣ ۹۰۶ـ۱۱۳۵) و معاصر با محمدتقی مجلسی بود (← آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۴، قسم ۱، ص ۲۲۴ـ۲۲۵؛ حبیب آبادی، ج ۵، ص ۱۷۶۶، ۱۷۷۴؛ روضاتی، ص ۱۵۷، ۱۵۹ـ۱۶۰؛ مهدوی، ۱۳۴۸ش، ص ۱۸۹ـ۱۹۰).محمدباقر درچه ای در سیزده سالگی فراگیری علوم دینی را در اصفهان آغاز کرد، سپس به فراگیری فقه و اصول نزد عالمانی چون محمدباقر خوانساری* (صاحب روضات الجنّات)، محمدحسن نجفی از علمای اصفهان و میرزاابوالمعالی کرباسی، از فرزندان ابراهیم بن محمدحسن کلباسی* پرداخت. او در حدود ۱۲۹۰ برای تکمیل تحصیلات به نجف رفت و در درسهای خارج فقه و اصول فقهایی چون میرزای شیرازی، سید حسین کوه کمری و به ویژه میرزا حبیب الله رشتی حاضر شد(←آقا بزرگ طهرانی، ۱۴۰۴، قسم ۱، ص ۲۲۴؛ مهدوی، ۱۳۴۸ش، ص ۱۹۱؛ روضاتی، ص ۱۵۷).درچه ای در۱۳۰۳ به اصفهان بازگشت و تا آخر عمر به تألیف، تدریس و فعالیتهای علمی و اجتماعی پرداخت. محل تدریس او مدرسه نیم آورد و مسجد نو و محل اقامة نماز جماعت او مسجد بازارچه وزیر بود (← آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۴؛ روضاتی، همانجاها). درچه ای در حوزة اصفهان به عنوان استاد ممتاز فقه و اصول، به ویژه علم اصول، به شهرت رسید، چنان که طالبان فقه از شهرهای دیگر نیز برای استفاده از حوزة درس وی به این شهر می آمدند. درچه ای مباحث درس خود را ــ که عمدتاً برگرفته از تقریرات درسهای میرزاحبیب اللّه رشتی بودــ با تفصیل فراوان و همراه با طرح اشکالهای متعدد و پاسخ دادن بدانها مطرح می کرد. ازاین رو، فقط طلاب فاضل و اهل تحقیق قادر به استفاده از مباحث درسی او بودند. گفته اند که وی سه درس در هر روز داشت و هر درس را سه بار تقریر می کرد (← جناب اصفهانی، ص ۲۴۳؛ نجفی قوچانی، ص ۱۶۳؛ جابری انصاری، ص۳۹۰؛ مهدوی، ۱۳۴۸ش، همانجا).برخی از مشهورترین شاگردان درچه ای عبارت اند از : سیدابوالحسن اصفهانی*، حاج آقا حسین بروجردی*، میرزاحسن جابری انصاری، میرزاعلی آقاشیرازی*، سیدعبدالحسین طیّب*، میرزامهدی اصفهانی*، محمدحسن آقانجفی قوچانی*، سیدجمال الدین گلپایگانی*، سیدحسن مدرس*، محمدابراهیم کرباسی، حاج آقا رحیم ارباب* و جلال الدین همایی* (← روضاتی، ص ۱۵۸، ۱۶۰؛ مهدوی، ۱۳۴۸ش، همانجا؛ همایی، ۱۳۶۳ش، ص ۹۹ـ ۱۰۰؛ تقی دُرچه ای، ص ۶۵۸ـ ۷۴۵).پس از درگذشت سیداسماعیل صدر* (متوفی ۱۳۳۸) بسیاری از مردم اصفهان و شهرهای دیگر، درچه ای را به عنوان مرجع تقلید خود برگزیدند (← موسوی اصفهانی، ج ۱، ص ۱۳۷؛ بامداد، ج ۵، ص ۲۱۸). درچه ای در ۱۳۴۲ در درچه درگذشت. پیکر وی با شکوه فراوان از درچه به اصفهان تشییع و در قبرستان تخت فولاد به خاک سپرده شد (← جناب اصفهانی، ص ۲۴۳ـ۲۴۴؛ آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۴، همانجا؛ همایی، ۱۳۸۱ش، ص۴۵۰).به گزارش منابع، درچه ای با صفاتی چون ساده زیستی، پرهیزکاری، احتیاط در مصرف وجوه شرعی، مبارزه با خرافات و عقاید ناروا، مانند اظهارات غلوآمیز دربارة امامان شیعه علیهم السلام، نظم بسیار در زندگی و جدّیت در امر تدریس شناخته شده بود (برای نمونه ← آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۴، همانجا؛ روضاتی، ص ۱۵۷؛ موسوی اصفهانی، همانجا؛ حبیب آبادی، ج ۵، ص۱۷۸۰، پانویس)، چنان که به گفتة همایی (۱۳۶۳ش، همانجا) حتی شنیدن خبر درگذشت مادرش، موجب تعطیل درس او نشد.درچه ای در عملکرد سیاسی بسیار محتاط و غیرفعال بود. در ماجرای نهضت مشروطه، او برخلاف بیشتر عالمان اصفهان، به ویژه، حاج آقا نوراللّه اصفهانی (دربارة او ← اصفهانی*، خاندان)، که به حمایت جدّی از آن نهضت پرداخته بودند و در آن شرکت فعال داشتند، چندان با آنان همراه نبود و حتی همفکری او با شیخ فضل اللّه نوری در برهه ای از آن گزارش شده است (← جابری انصاری، ص ۳۹۸؛ مهدوی، ۱۳۶۷ش، ج ۲، ص۵۰؛ روضاتی، همانجا؛ عقیلی، ص ۶۵ـ ۶۷). او در پاسخ به استفتائی در ربیع الآخر ۱۳۲۶ دربارة مجلس شورای ملی، مفاسد این مجلس را در دو سال گذشته از حد و حصر بیرون دانسته و کمک کردن به تشکیل آن را حرام خوانده بود (← ملکزاده، ج ۴، ص ۹۲۶ـ۹۲۷).برخی از آثار درچه ای عبارت اند از: حاشیه بر دو کتاب المکاسب و فرائدالاصول شیخ انصاری؛ حاشیه بر مجمع الرسائل شیخ محمدحسن گَزی؛ حاشیه بر الحدائق فی اصول الدین شیخ جعفر شوشتری؛ رسالة عملیه؛ رساله ای در جبر و تفویض؛ و کتابی مفصّل شامل یک دوره فقه و اصول (← آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۴، قسم ۱، ص ۲۲۴ـ۲۲۵؛ مهدوی، ۱۳۴۸ش، ص ۱۹۱ـ۱۹۲؛ انصاری قمی، ص ۱۰۲، ۱۰۷). اثر اخیر احتمالاً تقریرات درس استادش میرزاحبیب اللّه رشتی بوده است (← جناب اصفهانی، ص ۲۴۳؛ آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۳، ج ۴، ص ۳۷۲).در سالهای ۱۳۵۰ و ۱۳۵۱ش مقالاتی با عنوان «در تخت پولاد» از نویسنده ای ناشناس (دربارة نویسنده مقالات ← دشتی، علی*) در ماهنامة خاطرات وحید (از شماره ۳، سال ۹ تا شماره ۱۵، سال ۱۰، مجموعاً دوازده شماره) منتشر شد. همین مقالات با عنوان «یک مباحثة جالب و مهم و ساده و شنیدنی بین مرحوم سیدمحمدباقر درچه ای و شاگردانش» در مجلة خواندنیها (به نقل از مجله خاطرات وحید) و همچنین به صورت کتاب به چاپ رسید که موضوع آنها گفتگویی خیالی میان درچه ای با چند تن از طلاب حوزه علمیة اصفهان در نقد برخی از باورها و رفتارهای مذهبی بود که مضامین آن، آشکارا با تعالیم و عقاید شیعه سازگار نبود و حال آنکه به یک فقیه طراز اول شیعه منسوب شده و طبعاً سؤالهایی را پیش آورده بود (← دشتی، مقدمة چوبینه، ص ۷؛ آذرنگ، ص۱۰۵؛ مهدوی، ۱۳۶۷ش، ج ۲، ص ۱۳۱). در پی این اقدام، مجلة درسهائی از مکتب اسلام در مقاله ای با عنوان «نسبتهای ناروا و بدون دلیل» به نفی انتساب مطالب کتاب مزبور به درچه ای پرداخت و بی پایه بودن انتساب کتاب تخت پولاد به درچه ای را اثبات کرد (← محمدعلی دُرچه ای، ص ۱۲۰ـ۱۲۴).درچه ای چهار پسر به نامهای ابوالعلاء (قس مهدوی، ۱۳۴۸ش، ص ۱۹۲ که نام وی را ابوالعلی ضبط کرده است)، ابوالمعالی، ابوالحسن و احمد داشت که همگی، جز احمد، از عالمان دینی بودند (← آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۴، ج ۱، ص ۲۲۵؛ روضاتی، ص ۱۵۹؛ حبیب آبادی، ج ۵، ص۱۷۸۰؛ برای تفاصیل ← تقی درچه ای، ص ۷۸۵ـ۷۹۰).
منابع : عبدالحسین آذرنگ، «علی دشتی: روزنامه نگار، سیاستمدار، نویسنده و منتقد ادبی»، بخارا، ش ۲۹ و ۳۰ (فروردین ـ تیر ۱۳۸۲)؛ محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳؛ همو، طبقات اعلام الشیعة : نقباءالبشر فی القرن الرابع عشر، مشهد، قسم ۱ـ۴، ۱۴۰۴؛ ناصرالدین انصاری قمی، «پژوهشی در آثار و تألیفات شیخ مرتضی انصاری»، آینة پژوهش، سال ۵، ش ۳ (مهر ـ آبان ۱۳۷۳)؛ مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، تهران ۱۳۵۷ش؛ محمدحسن جابری انصاری، تاریخ اصفهان و ری و همه جهان، ]اصفهان[ ۱۳۲۱ش؛ علی جناب اصفهانی، رجال و مشاهیر اصفهان (الاصفهان)، چاپ رضوان پورعصار، اصفهان ۱۳۸۵ش؛ محمدعلی حبیب آبادی، مکارم الآثار، ج ۵، اصفهان ۱۳۵۵ش؛ تقی دُرچه ای، ستاره ای از شرق: شرح احوال و وقایع عصر علامه سیدمحمدباقر دُرچه ای، تهران ۱۳۸۳ش؛ محمدعلی درچه ای، «نسبتهای ناروا و بدون دلیل»، درسهائی از مکتب اسلام، سال ۱۴، ش ۲ (بهمن ۱۳۵۱)؛ علی دشتی، تخت پولاد، ]بی جا: بی نا. ? ۲۰۰۳[؛ محمدعلی روضاتی، زندگانی حضرت آیة اللّه چهارسوقی، حاوی شرح حال بیش از یکصد نفر رجال قرون اخیره، اصفهان ?]۱۳۳۲ش[؛ احمد عقیلی، نگرشی بر مشروطیت اصفهان: مشاهیر عصر مشروطه مدفون در تخت فولاد، اصفهان ۱۳۸۵ش؛ مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران ۱۳۶۳ش؛ محمدمهدی موسویاصفهانی، احسن الودیعة فی تراجم اشهر مشاهیر مجتهدی الشیعة، او، تتمیم روضات الجنات، بغداد ?] ۱۳۴۸[؛ مصلح الدین مهدوی، بیان سُبُل الهدایة فی ذکر اعقاب صاحب الهدایة، یا، تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، قم ۱۳۶۷ش؛ همو، تذکرة القبور، یا، دانشمندان و بزرگان اصفهان، اصفهان ۱۳۴۸ش؛ محمدحسن نجفی قوچانی، سیاحت شرق، یا، زندگینامة آقانجفی قوچانی، چاپ رمضانعلی شاکری، تهران ۱۳۶۲ش؛ جلال الدین همایی، تاریخ اصفهان: مجلد ابنیه و عمارات، فصل تکایا و مقابر، به کوشش ماهدخت بانوهمایی، تهران ۱۳۸۱ش؛ همو، شعوبیّه، به اهتمام منوچهر قدسی، اصفهان ۱۳۶۳ش.