درجینی ابوالعباس احمدبن سعید

معرف

فقیه اِباضی، مورخ و شاعر قرن هفتم
متن
دَرجینی، ابوالعباس احمدبن سعید، فقیه اِباضی، مورخ و شاعر قرن هفتم. تاریخ تولد وی را اول قرن هفتم و محل تولدش را دَرجین، واقع در منطقة جَرید (نزدیک شهر نَفْطَه، در جنوب تونس) دانسته‌اند (← کتاب الاستبصار فی عجائب الامصار، ص 159؛ درجینی، ج 1، مقدمة بکلی عبدالرحمان، ص ک). درجینی در خانواده‌ای اهل علم و متدین که از قوم بربر بودند، به‌دنیا آمد. پدرش سعید، پدربزرگش سلیمان و نیز پدر و جدّ سلیمان از فقیهان و شاعرانی بودند که در جرید و نفطه زندگی می‌کردند و به نَفوسی تَمیجاری مشهور بودند. گفته‌اند سلیمان به زبان بربری شعر می‌سروده‌است (← درجینی، همانجا؛ شماخی، ج 2، ص 118؛ معجم اعلام‌الاباضیة، ج 2، ص 45؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه؛ نیز دربارة اجدادش ← درجینی، ج 2، ص 513، 516، 519ـ522).ابوالعباس درجینی مراحل ابتدایی علم‌آموزی را در درجین گذراند. درجینی (ج 1، ص10ـ11) در میان استادان و مشایخ خود از پدرش نیز نام برده‌است. پدر درجینی محدّثی مشهور بود و ازاین‌رو احتمالاً نخستین استاد او بوده‌است. وی در قصیده‌ای فرزندش را به علم‌آموزی و استفاده از فرصتها ترغیب کرده‌است (← همان، ج 1، مقدمة بکلی عبدالرحمان، ص ل ـ م). ابوالعباس در 616 از درجین به وَرقَلَه/ ورگله/ ورجلان، منطقه‌ای در جنوب‌شرقی الجزایر کنونی، رفت و از شیوخ اباضی آنجا از جمله ابوسهل یحیی‌بن ابراهیم (دربارة او ← معجم اعلام‌الاباضیة، ج 2، ص 454ـ455) بهره برد و پس از آن به جرید بازگشت و تا 633 به مطالعة تاریخ و طبقات اباضیه پرداخت. سپس به جِرْبه رفت و مدتی در آنجا ماند و درخواست شورای علمای اباضی (هیئة‌العَزّابة) را برای نگارش کتابی در باب طبقات اباضیان پذیرفت (← درجینی، ج 1، همان مقدمه، ص ک؛ د. اسلام، همانجا؛ معجم اعلام‌الاباضیة، ج 2، ص 45؛ برای ماهیت و ساختار هیئة‌العزّابة ← درجینی، ج 1، ص 3ـ4؛ حجازی، ص 149ـ150). در منابع اشاره‌ای به شاگردان او نشده‌است. او سپس به درجین بازگشت و تا آخر عمر همانجا زندگی کرد و در حدود 670 درگذشت (← معجم اعلام الاباضیة، همانجا؛ قس د. اسلام، همانجا که زمان مرگ وی نیمه دوم قرن هفتم ذکر شده‌است).طبقات المشائخ بالمغرب، مهم‌ترین اثر درجینی، از دو جزء تشکیل شده‌است. جزء اول حاوی توضیح چند اصطلاح ناظر به مقامهای علمی ـ تربیتی اباضیان، چگونگی شکل‌گیری این مذهب در عراق و راهیابی آن به مغرب به‌دست سَلامة‌بن سعید، وصف فضائل اقوام بربر (← درجینی، ج 1، ص 11ـ19) و شرح سیرة امامان و بعضی عالمان اباضی است (← همان، ج 1، ص 19 به‌بعد). این جزء کتاب، که درواقع بازنویسی کتاب السیرة و اخبارالعامة ابوزکریا یحیی‌بن ابوبکر وَرجلانی* با افزوده‌هایی است، علاوه‌بر اصلاح زبان عربی مغلق ابوزکریا، دارای اطلاعات تاریخی ارزشمندی دربارة اباضیانِ مغرب و اوضاع واحه‌های ورقله، وادی سوف، جربه و جبل نَفوسه است (← د.اسلام، همانجا). در جزء دوم، شرح حال رجال اباضیه، از قرن نخست تا زمان درجینی، در دوازده طبقه آمده‌است. هر طبقه، دوره‌ای پنجاه ساله را دربرمی‌گیرد. او در نگارش این جزء، از منابع زیادی از جمله آثار رجالی و تاریخی محبوب‌بن رَحیل عَبدی (زنده در قرن دوم) و ابوربیع سلیمان‌بن عبدالسلام وِسیانی (زنده در قرن ششم) بهره برده‌است (← همانجا). درجینی به‌گفتة خودش (ج 1، ص 6) روش نگارش این جزء را از ابوعمار عبدالکافی در السِیَر اقتباس کرده‌است. درجینی به شرح حال رجال نیمة نخست قرن اول هجری نپرداخته‌است، زیرا معتقد بوده (همانجا) رجال آن دوره مشهورتر از آن‌اند که به معرفی نیاز داشته‌باشند. بااین‌حال، از طبقه نخست شرح احوال عبداللّه وَهْب راسبی* (متوفی 38) و حَرقوص‌بن زُهیر سُعدی، ملقب به ذُوالخُوَیصَره* (متوفی 37) را آورده‌است (← ج 2، ص 201ـ204). طبقة دوم از 50 تا 100 هجری و آخرین طبقه از سال 550 تا 600 (← ج 2، ص 485ـ523) را دربرمی‌گیرد و با ابوعمار عبدالکافی آغاز و به یوسف‌بن سَدمیمان ختم می‌شود. طبقات درجینی در دوره‌هایی جزو منابع درسی در مراکز تعلیم و تربیت اباضیان بوده‌است (← حجازی، ص 141).در اوایل قرن نهم هجری ابوالفضل بَرّادی* تکمله‌ای با عنوان الجواهر المُنتَقاة مِمّا اَخلّ منه الطبقات بر طبقات درجینی نوشته‌است (قس کحّاله، ج 1، ص 233 که مؤلف هر دو کتاب طبقات و جواهر را درجینی دانسته‌است). طبقات‌المشائخ بعدها منبع اصلی احمدبن سعید شماخی* (دربارة او ← معجم اعلام‌الاباضیة، ج 2، ص 44)، فقیه و مورخ اباضی، در نگارش سیرالمشایخ (مشهور به السیر) قرار گرفت.از آثار دیگر درجینی مجموعه آرای وی در باب تقسیم ارث است که پس از مرگش ابوطاهر اسماعیل‌بن موسی جِیطالی* بخشی از آن را در الفرایض و الحساب آورده‌است (← شماخی، ج 2، ص 118؛ د. اسلام، همانجا). درجینی همچون پدر و جدّش از طبع شعر برخوردار بود و برخی از سؤالات را با شعر پاسخ می‌گفت. او در نوجوانی نیز قصایدی سروده و اشعار زیادی از او به‌جا مانده‌است (شماخی، همانجا).منابع : عبدالرحمان عثمان حجازی، تطور الفکر التربوی الاباضی فی الشمال الافریقی: من القرن الاول حتی القرن العاشر الهجری (95ﻫ / 713م) ـ (928ﻫ / 1520م)، صیدا 1421/2000؛ احمدبن سعید درجینی، کتاب طبقات‌المشائخ بالمغرب، چاپ ابراهیم طَلّای، الجزایر ?]1394/ 1974[؛ احمدبن سعید شماخی، کتاب السیر، چاپ احمدبن سعود سیابی، مسقط 1407/1987؛ کتاب‌الاستبصار فی عجائب‌الامصار، چاپ سعد زغلول عبدالحمید، دارالبیضاء: دارالنشر المغربیة، 1985؛ عمررضا کحّاله، معجم‌المؤلفین، دمشق 1957ـ1961، چاپ افست بیروت ]بی‌تا.[؛ معجم اعلام‌الاباضیة من القرن الاول الهجری الی العصر الحاضر: قسم المغرب الاسلامی، تألیف محمدبن موسی باباعمی و دیگران، چاپ محمد صالح ناصر، بیروت: دارالغرب الاسلامی، 1421/ 2000؛EI2, s.v. "Al-Dardjīnī " (by T. Lewicki).
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 17
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده