درة المعالی

معرف

لقب یکی از زنان پیشگام تأسیس مدارس دخترانه در دورة مشروطه
متن
درّة‌المعالی، لقب یکی از زنان پیشگام تأسیس مدارس دخترانه در دورة مشروطه. ظاهراً نامش فاطمه بود و در 1295 در تهران و در خانواده‌ای فرهنگی و متمکن به‌دنیا آمد (← د.ایرانیکا، ذیل مادّه). آرین‌پور (ج 2، ص 388، پانویس 6) سال تولد وی را 1290 نوشته‌است.پدر درة‌المعالی، میرسیدعلی ملقب به شمس‌المعالی (متوفی 1327)، ابتدا پزشک دوستعلی‌خان معیّرالممالک (نظام‌الدوله، از رجال عصر قاجار)، بود و پس از راهیابی به دربار، از پزشکان مخصوص ناصرالدین‌شاه قاجار شد (← معیرالممالک، ص 73؛ مهدی بامداد، ج 2، ص 124). اعتمادالسلطنه (ص 895) از او با عنوان سیدعلی حکیم معیری یاد کرده‌است. شمس‌المعالی فردی فاضل و از نخستین کسانی بود که در تهران برای پسران مدرسه تأسیس کرد (مهدی بامداد، همانجا). به نوشتة خشایار وزیری (ص 129)، او در خانه‌اش مدرسه‌ای به‌نام اشراف دایر کرد، که پس از واگذاری به وزارت فرهنگ (آموزش و پرورش کنونی)، صفوی نام گرفت (قس دایرة‌المعارف فارسی، ذیل «سلطانی، مدرسه‌ی»؛ قاسمی پویا، ص 319). شمس‌المعالی شعر نیز می‌سرود و در میان فضلا و ادیبان معاصرش محبوبیت داشت. ادیب‌الممالک (ص 500ـ 501) در رثای او قطعه‌ای با عنوان «تاریخ رحلت شمس‌المعالی» سروده که در دیوانش به‌چاپ رسیده‌است.از مادر درة‌المعالی در منابع نامی نیست. خشایار وزیری (ص 153) از زنی به نام ربابه مرعشی (همسر شمس‌المعالی) نام برده‌است، که در 1308 در خانه‌اش برای زنان، کلاس درس دایر کرده‌بود. همچنین در سندی، از زنی به نام نیرالسادات (همسر مردی به نام شمس‌المعالی) سخن رفته‌است (← اسناد بانوان در دورة مشروطیت، ص 75ـ76)، اما دربارة اینکه این دو نام متعلق به یک نفر است یا دو نفر، نمی‌توان به یقین اظهارنظر کرد.درة‌المعالی تحصیلات ابتدایی را نزد پدرش آموخت. او از دورة جوانی به آموزش زنان توجهی خاص داشت. در آن دوره که تأسیس مدارس دخترانه و اساساً تحصیل دختران دشوار می‌نمود، او در 1322 با سرمایة شخصی‌اش، دبستان دخترانة «مخدرَّات اسلامیه» (مخدرّات یا مخدرّات اسلامی نیز ضبط شده) را، در محلة عربهای تهران تأسیس کرد که بعدها به پامنار منتقل شد (خشایار وزیری، ص 129؛ اسنادی از مدارس دختران از مشروطیت تا پهلوی، ص 66).درة‌المعالی خواهر یا خواهرانی داشت که او را در امر تأسیس و ادارة مدارس یاری می‌دادند، اما نامی از آنان به میان نیامده‌است؛ فقط می‌دانیم که در 29 شعبان 1327 در روزنامة ایران نو (سال 1، ش 19، ص 3)، آگهی تأسیس مخدرات اسلامیه و دبستان دخترانة دیگری به‌نام پردگیان، با امضای دختران شمس‌المعالی به‌چاپ رسید. زنی به نام خدیجه هرمزی (فرزند شمس‌المعالی و ربابه مرعشی) نیز در 1306ش، دبستان پردگیانِ سیروس را تأسیس کرده‌است (← خشایار وزیری، ص 153). احتمال اینکه وی یکی از خواهران درة‌المعالی باشد، زیاد است.هدف درة‌المعالی از تأسیس مدرسه و آموزش زنان این بود که «در سر هر خانواده یک خانم دانشمند آماده» شود تا آموزش فرزندان و ادارة امور منزل را «نیکو بداند» و به‌درستی انجام دهد (← ایران نو، همانجا). درة‌المعالی برای کمک به مشارکت زنان در فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی، دوستان و اقوام خویش را به تدریس در مدرسه گماشت (خشایار وزیری، ص 129).در 11 جمادی‌الاولی 1329، روزنامة ایران نو (سال 3، ش 46، ص 3) خبر برگزاری امتحانات سالیانه سه مدرسة دخترانه مخدرات اسلامی، پردگیان و مستورات را زیرنظر دختران شمس‌المعالی چاپ کرد و در آن، به مواد درسی این مدارس اشاره کرد که زبان فرانسه، فارسی، عربی، حساب و شرعیات بودند (نیز برای آگاهی از فعالیتهای این مدارس ← شکوفه، سال 1، ش 12، 5 شعبان 1331، ص 2).پس از نهضت مشروطه و به‌ویژه پس از به توپ بستن مجلس شورای ملی در 1326، برای صیانت از استقلال ایران و اصول مشروطیت، انجمنهای گوناگون به‌ویژه از سوی زنان روشنفکر و آزادی‌طلب تأسیس گردید. یکی از آنها انجمن مخدرات وطن بود که در 1328 تشکیل شد و درة‌المعالی به‌عضویت آن درآمد. برخی از فعالیتهای این انجمن عبارت بودند از: تأسیس پرورشگاه و مدرسه برای دختران بی‌سرپرست، ارسالِ نامه برای رئیس مجلس شورای ملی و تقاضای مبارزه با دخالت انگلیسیها و روسها در امور ایران، اصلاح امور عدلیه، رفع کمبود نان، تحریم کالاهای انگلیسی و روسی، و اعلام مخالفت با استقراض دولت ایران از اروپاییان. در 1329 نیز که دولت روسیه برای اخراج مورگان شوستر ، مستشار مالیة امریکایی، به دولت ایران اتمام حجت کرد، انجمن مخدرات وطن با تظاهرات بزرگی در مقابل مجلس، خواهان بی‌اعتنایی به اتمام حجت شد. درة‌المعالی همراه با دوست و همفکر خویش، صدیقه دولت‌آبادی*، در جنبش مخالفت با استفاده از کالاهای خارجی فعالیت جدّی داشت (بدرالملوک بامداد، ج 2، ص 13ـ19؛ دولت‌آبادی، مقدمة مهدخت صنعتی، ص 6). او برای همراهی با دولت و جلوگیری از استقراض، در مدرسة مخدرات اسلامیه جلسه‌ای تشکیل داد و به جمع‌آوری اعانه از خانمهای تهران از جمله همسر یپرم‌خان ارمنی، مشروطه‌خواه مشهور، پرداخت. این جلسات را جمعاً هفت‌بار، زنان و مردان وطن‌پرست در مکانهای مختلف در تهران تشکیل دادند (← ایران نو، سال 1، ش 156، 3 ربیع‌الاول 1328، ص 2).درة‌المعالی در 1302ش، دبستان درّة‌المدارس را در کوچة ناظم‌الدوله، پشت مسجد سپهسالار (نام کنونی آن: مدرسة عالی شهیدمطهری) تأسیس کرد (خشایار وزیری، ص130). او افزون بر آن، کلاس درسی برای زنان بزرگسال، و «قرائت‌خانة نسوان» را برای مطالعة کتاب تشکیل داد (د. ایرانیکا، همانجا).درة‌المعالی افکار و عقاید خود را از طریق نشریة شکوفه بیان می‌نمود (برای نمونه ← سال 2، ش 16، 10 رمضان 1332، ص 2ـ3، سال 3، ش10، 14 جمادی‌الآخره 1333، ص 2). این نشریه را مریم مزین‌السلطنه، دختر میرزاسیدرضی (رئیس‌الاطبا)، در 1331 منتشر می‌کرد.درة‌المعالی شعر نیز می‌سرود. او به امور خیریه نیز می‌پرداخت و عده‌ای از کودکان یتیم را با هزینة خود نگهداری می‌کرد. وی دو دختر به نامهای شمس‌النهار (مهدوی) و شمس‌الضحی (خاقانی) و دو پسر به‌نامهای علیرضا هوشی (فیلسوف‌الدوله)، و محمد هوشی داشت. محمد هوشی از مقامات عالی‌رتبة وزارت کشور بود. علیرضا هوشی در فرانسه در رشتة پزشکی تحصیل کرد و پزشک احمدشاه بود. او مانند مادرش مشروطه‌خواه و علاقه‌مند به شعر و ادبیات بود و افرادی چون محمدتقی بهار*، ایرج‌میرزا* و وحید دستگردی* با او رفت‌وآمد داشتند (خشایار وزیری، ص130ـ131). ایرج‌میرزا (ص 198ـ199) در قطعة «دو هدیه»، ضمن اشاره به تأسیس چند مدرسه به‌دست زنان روشنفکر، درة‌المعالی را زنی دانسته که «پردة جهل از رخ زنان دریده‌است». او قطعاتی در رثای درة‌المعالی سروده‌است (← ص 5، 219). درة‌المعالی در شهریور 1303 درگذشت و در منزل شخصی‌اش در خیابان سقاباشی به خاک سپرده شد (خشایار وزیری، ص 131).پس از درگذشت درة‌المعالی، دخترش شمس‌النهار ادارة مدرسة مخدرات اسلامیه را به‌عهده گرفت (همانجا). درة‌المدارس نیز تحت سرپرستی شمس‌الضحی، که خود از زنان فعال در ترویج و توسعه آموزش دختران بود، قرار گرفت. این مدرسه بعدها به دبیرستان تبدیل شد و نام آن به آزرم تغییر یافت. این دبیرستان در حال حاضر (1391ش) با نام حضرت فاطمه فعال است. شمس‌الضحی افزون بر آن، ریاست دبیرستان داوری، و مدیریت و تدریس در دبیرستان دخترانه‌ای در کرج را نیز برعهده داشت. او در 1340ش درگذشت و نظام وفا مرثیه‌ای برایش سرود (بدرالملوک بامداد، ج 2، ص 51ـ52؛ خشایارمیرزا، ص 155).منابع : یحیی آرین‌پور، از صبا تا نیما، ج 2، تهران 1354ش؛ محمدصادق‌بن حسین ادیب‌الممالک، دیوان، چاپ وحید دستگردی، ]تهران[ 1312ش؛ اسناد بانوان در دورة مشروطیت: دورة دوم و سوم مجلس شورای ملی، به‌کوشش فاطمه ترکچی و علی ططری، تهران : کتابخانه، موزه و مرکز اسناد شورای اسلامی، 1390ش؛ اسنادی از مدارس دختران از مشروطیت تا پهلوی، به‌کوشش سهیلا ترابیفارسانی، تهران: سازمان اسناد ملی ایران، تهران 1378ش؛ محمدحسن‌بن علی اعتمادالسلطنه، روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، چاپ ایرج افشار، تهران 1350ش؛ ایرج‌میرزا، تحقیق در احوال و آثار و افکار و اشعار ایرج میرزا و خاندان و نیاکان او، به‌اهتمام محمدجعفر محجوب، ]تهران[ 1356ش؛ بدرالملوک بامداد، زن ایرانی از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید، تهران 1347ـ1348ش؛ مهدی بامداد، شرح‌حال رجال ایران در قرن 12 و 13 و 14 هجری، تهران 1347ـ1351ش؛ فخری خشایار وزیری (قویمی)، کارنامه زنان مشهور ایران، تهران 1352ش؛ دایرة‌المعارف فارسی، به‌سرپرستی غلامحسین مصاحب، تهران: فرانکلین، 1345ـ1374ش؛ صدیقه دولت‌آبادی، صدیقه دولت‌آبادی: نامه‌ها، نوشته‌ها و یادها، ]نیویورک [1377ش؛ اقبال قاسمی‌پویا، مدارس جدید در دورة قاجاریه: بانیان و پیشروان، تهران 1377ش؛ دوستعلی معیرالممالک، یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین‌شاه، ]تهران[: کتابفروشی علی‌اکبر علمی، ]بی‌تا.[؛Encyclopaedia Iranica [online], s.v. "Dorrat-al-Ma‘ālī" (by Afsaneh Najmabadi). Retrieved July 31, 2012, from http://www.iranicaonline.org.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 17
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده