دراویدی زبانها

معرف

خانوادة زبانی رایج در جنوب آسیا
متن
دراویدی، زبانها، خانوادة زبانی رایج در جنوب آسیا. دراویدی چهارمین یا پنجمین خانواده زبانی بزرگ دنیا و شامل نزدیک‌به26 زبان ‌است‌و بیش ‌از220میلیون ‌گویشور دارد (استیور ، ص725؛ کریشنامورتی ، ص 19؛ کاتزنر ، ص20). اکثر زبانهای این خانواده در جنوب هند به‌کار می‌روند و در خارج از هند در کشورهایی چون سریلانکا، پاکستان، افغانستان، ایران، ترکمنستان، نپال و مالدیو نیز برخی از زبانهای این خانواده رواج دارد. مستعمره‌سازی و تجارت سبب انتشار زبانهای دراویدی به‌ویژه زبان تامیلی در آن سوی جنوب آسیا نظیر میانمار، اندونزی، مالزی، فیجی، ماداگاسکار، موریتانی، گینه، مارتینیک و ترینیداد گردید (استیور، ص 725ـ726؛ نیز ← قوم‌شناس : زبانهای جهان ، ذیل "Dravidian").زبانهای دراویدی، قبل از ورود اقوام هندواروپایی، در حدود هزار سال پیش از میلاد، در هند به‌کار می‌رفته‌اند (کاتزنر، ص 21؛ کامری ، ص 17).خاستگاه این خانواده زبانی به‌درستی روشن نیست و نظریات مختلفی در این ‌باره مطرح شده‌است (دربارة تاریخ، منشأ و پراکندگی اقوام دراویدی ‌زبان ← وینترز، 2008؛ ساوتوِرث ، ص 229ـ287، و جاهای دیگر).زبانهای دراویدی در جنوب هند زبانهای غالب‌اند و چهار زبان اصلی این خانواده از 1335ش/ 1956، هرکدام در یک ایالت تکلم می‌شوند : زبان تلوگو در ساحل شرقی در آندراپرادش(به مرکزیت حیدرآباد)؛ تامیل در تامیل‌نادو (به مرکزیت چنای/ مَدرَس)؛ کانّاده / کناره‌ای در ساحل غربی در کرناتکه (به مرکزیت بنگلور )، و مالایالم در کرالا (به مرکزیت تریواندروم؛ کاتزنر، ص20). این چهار زبان تاریخی دارای ادبیات و خط بومی هستند و از زبانهای ‌رسمی هند به شمار می‌روند. نخستین آثار به‌دست آمده از زبان تامیلی متعلق به قرن دوم پیش از میلاد است. از زبان کانّاده‌ای آثاری از قرن چهارم میلادی، از تلوگویی از قرن اول/ هفتم و از زبان مالایالم آثاری از قرن سوم/ نهم برجا مانده‌است (استیور، ص 726؛ مالرب ، ص241؛ برای اطلاعات بیشتر ← کریشنامورتی، ص20ـ24). زبانهای دراویدی در ردة زبانهای پیوندی قرار می‌گیرند، هرچند زنجیره‌های وندی را به‌طور مشخص، آن‌گونه که در زبانهای پیوندی مثل ترکی وجود دارد، نشان نمی‌دهند. در این زبانها پیشوند و میانوند وجود ندارد و روابط دستوری تنها با پسوندافزایی و ترکیب نشان داده می‌شود. بعضی از این زبانها دارای برخی ویژگیهای زبانهای ترکیبی یا تصریفی نیز هستند (کریشنامورتی، ص 28؛ لیووین ، ص 124).پراکندگی جغرافیایی. زبانهای دراویدی را اغلب به چهار گروه اصلی تقسیم می‌کنند: 1) دراویدی جنوبی شامل زبانهای تامیل، مالایالم، ایرولا ، کوداگو، کوتا ، تودا ، بداگا، کانّاده، کرومبا و تولو ؛ 2) دراویدی جنوبی ـ مرکزی شامل زبانهای تلوگو، گوندی ، کوندا ، کویی ، کووی، پنگو و مندا؛ 3) دراویدی مرکزی شامل زبانهای کولامی ، نائیکی ، نائیکری، پرجی ، اولاری و گادابا ؛ 4) دراویدی شمالی شامل کوروخ / کوروک، مالتو و برهویی*/ براهویی(کریشنامورتی، ص19ـ20؛ لیووین،ص125؛ استیور، ص725). بیشتر گویشوران این زبانها هندومذهب‌اند،اما زبانهای دراویدی در میان اقلیتهای مسلمان، مسیحی، یهودی و بودایی نیز گویشورانی دارد. گویشوران مسلمان زبانهای دراویدی بیشتر به شاخه‌های دراویدی جنوبی ‌و شمالی سخن می‌گویند. تقریباً همه برهویی زبانها و بخشی‌از مالایالمی زبانها مسلمان و سنّی‌مذهب‌اند. بخشی از تامیلی‌زبانها نیز مسلمان‌اند (← قوم‌شناس: زبانهای جهان، همانجا). تامیلی زبان مادری بخش بزرگی از مسلمانان سیلان است (د. اسلام، چاپ دوم، ذیل «سیلان»).زبان تامیل جزو زبانهای دراویدی جنوبی است که گاه دراویدا نامیده می‌شود. تامیل زبان رسمی تامیل‌نادوست که حدود شصت میلیون گویشور دارد؛ در حدود پنج میلیون نفر از آنان در سریلانکا و حدود یک میلیون نفر در ویتنام زندگی می‌کنند. گروههای کوچک‌تر تامیل‌زبان در کشورهای جنوب‌شرقی آسیا، نظیر مالزی، اندونزی، میانمار و سنگاپور به‌طور کلی حدود دو میلیون تن در جنوب افریقا، فیجی و موریتانی (حدود نیم‌میلیون نفر) پراکنده‌اند (آندرونوف، ص 17). از دیگر زبانهای شاخة دراویدی جنوبی مالایالم، زبان رسمی کرالا (با 35 میلیون گویشور) است. زبان کانّاده نیز بیش از 35 میلیون گویشور دارد که بیشتر در کرناتکه و در مجاورت ایالات هند هستند. تولو با بیش از یک‌ونیم میلیون گویشور در کرناتکه و همچنین تودا و کوتا هریک با هزار گویشور، زبانهای بومی تامیل‌نادو هستند (همان، ص 18؛ لیووین، همانجا).دراویدی جنوبی ـ مرکزی شامل زبانهای تلوگو (با 75 میلیون گویشور، بیشتر در آندراپرادش و بخشهایی از نواحی مجاور هند)، کویی و کووی (زبانهایی بسیار نزدیک به هم با بیش از 000،580 گویشور در اریسه ، آندراپرادش، مادیاپرادشو تامیل‌نادو در هند) و گوندی (حدود سه میلیون گویشور، در مادیاپرادش و ماهاراشترا و اریسه در هند) است (لیووین، همانجا؛ آندرونوف، ص 19ـ20).دراویدی مرکزی شامل زبانهایی است که در مادیاپرادش، کرناتکه، بهار و اریسه تکلم می‌شوند مثل پرجی (بیست هزار تن)، کولامی ( 000،88تن) و نائیکی (هزار تن؛ لیووین، همانجا).دراویدی شمالی شامل زبان برهویی ‌است که تنها زبان گفتاری دراویدی است. این زبان در میان قبایل برهویی* پاکستان، جنوب افغانستان و شرق ایران گویشور دارد. این زبان از نظر جغرافیایی جدا از دیگر زبانهای دراویدی، و به‌شدت تحت‌تأثیر زبان بلوچی (← بلوچ و بلوچستان*، بخش زبان بلوچی) است. شمار دقیق برهویی‌زبانها مشخص نیست چون بسیاری از آنها دوزبانه‌اند و به زبان بلوچی نیز صحبت می‌کنند. در اواسط دهة 1360ش/ 1980 شمار برهویی‌زبانهای پاکستان یک میلیون و سیصد هزار تن، در افغانستان چهل هزار تن و در حدود پنجاه تا شصت هزار تن در ایران بوده‌است (آندرونوف، ص 21).کوروخ با یک میلیون و دویست هزار گویشور و مالتو با حدود صد هزار گویشور از دیگر زبانهای شاخة دراویدی شمالی است (همانجا).علاوه‌بر حدود 26 زبان دراویدی، اخیراً زبانهای دیگری‌از این خانواده گزارش شده‌اند که به‌دلیل کافی‌نبودن شواهد دستوری، مشخص نیست که واقعاً زبانهای مستقلی‌هستند یا فقط گویشهایی از زبانهای دراویدی محسوب می‌شوند (استیور، ص 725).آثار مکتوب1) زبان تامیل، به‌لحاظ جغرافیایی، گسترده‌ترین، و به‌لحاظ ادبیات، قدیم‌ترین و غنی‌ترین زبان است و از این لحاظ با زبان سنسکریت برابری می‌کند. نظام واجی و دستوری آن به زبان دراویدی اولیه شباهت بسیار دارد. قدمت شواهد کتیبه‌ای و ادبیات آن به بیش از دو هزار سال می‌رسد (پوتر ، ص 112؛ کمبل ، ج 2، ص 1316). آثار مهم زبان تامیل عبارت‌اند از : کتابی دربارة دستور زبان تامیل و جامعه‌شناسی زبان به‌نام تولکاپیام ؛ تیرو کورال (ودای تامیلی) که نوعی کتاب راهنمای تعالیم غیردینی است؛ دو مجموعه شعر کوتاه به نامهای )ده ترانه( و )هشت گلچین(که طرح مفصّلی از زندگی بشر در چهارچوب عشق و جدال است (کمبل، همانجا). بعد از نفوذ اسلام به شبه‌جزیرة هند و تامیل‌نادو، به‌تدریج ادبیات اسلامی به زبان تامیلی پدید آمد. بسیاری از شاعران برجستة تامیلی‌زبان در میان جامعه مسلمانان رشد یافتند. یکی از شناخته‌ترین این شعرا سیتاکاتی (شیخ عبدالقادر؛ 1061ـ1127) است که محل اقامتش، کایالتورای ، مرکز فعالیتهای ادبی مسلمانان شد. موضوع شعر مسلمانان تامیلی‌زبان اسلام است، هرچند که مؤلفان مسلمان تاحدود زیادی از اشکال ادبی تامیلی پیش‌گفته تأثیر پذیرفته‌اند. دو تن از شاعران مسلمان در شکل‌دهی ادبیات اسلامی تامیلی بیشترین سهم را داشته‌اند نخست عمروپولاور که با راهنمایی شیخ عبدالقادر سیتاکاتی در قرن یازدهم اثری حماسی دربارة زندگی حضرت محمد صلی‌اللّه علیه وآله‌وسلم سروده‌است. این اثر در زبان تامیلی سیراپورانام ، به‌معنای «سیرة‌النبی»، نام دارد. این اثر حاوی 5027 بند است. فرد دوم که مهم‌ترین شخصیت ادبی میان شعرای مسلمان تامیل‌نادو است، کونان کوتی مستان معروف‌به مستان صاحب است. وی در 1246 به‌دنیا آمد. در بیست سالگی حرفه‌اش را که عطاری بود، رها کرد و از زندگی معمولی دست کشید و به زهد و عرفان روی آورد. او شاگردان زیادی داشت که به آنها از طریق شعر نوعی عرفان جهانی آموزش می‌داد. مجموعه اشعارش بالغ بر پنج‌هزار سطر است‌که بیشتر جنبة فلسفی‌و عبادی دارد (زولابیل، ص115؛ )دایرة‌المعارف ادبیات هندی( ، ذیل "Sirāppuranam"). تامیلی همانند زبان یونانی و عربی زبان دوگویشی است. گونة نوشتاری و گفتاری استاندارد این زبان، که برگرفته از زبان دراویدی اولیه است و با لهجه‌های محلی معاصر هم‌ریشه نیست، «سن‌تامیز» (تامیلی زیبا) نامیده می‌شود که گونه برتر و زبان رسانه‌های عمومی و زبان سیاست است و وجهة اجتماعی بیشتری دارد. در مقابل، گونة محاوره‌ای این زبان که در مکالمات و حتی در سینما کاربرد دارد گونة کم‌ارزش زبان تامیل است و «کوتون‌تامیز» نام دارد. خط گونة برتر برای گونة محاوره‌ای نیز به‌کار می‌رود (کریشنامورتی، ص 22).زبان تامیل دارای هجده همخوان، دوازده واکه و دو واکه مرکّب است. خط آن نیز از خط براهمی مشتق شده‌است (برای اطلاعات بیشتر ← همان، ص 84ـ87).2) زبان تلوگو، دیگر عضو مهم این خانواده زبانی، دارای 25 همخوان و یازده واکه است. ویژگی بارز آن همگونی واکه‌ای است که از ویژگیهای زبانهای دراویدی نیست. مهم‌ترین اثر ادبی به زبان تلوگو مهابهاراتا است. خط تلوگو از حروف کتیبه‌ای آشوکا گرفته شده و حروف متصل زیادی دارد و ترتیب حروف دوناگری (← دوناگری*، خط) در آن حفظ شده‌است (کمبل، ج 2، ص 1335). زبان تلوگو، زبان مادری بخشی از مسلمانان حیدرآباد است (د. اسلام، چاپ دوم، ذیل «دکن»).3) زبان کانّاده از دیگر اعضای مهم این خانواده زبانی، دارای 26 همخوان و دوازده واکه است. خط کانّاده از براهمی مشتق شده‌است و ترتیب خط دوناگَری را دارد (← کمبل، ج1، ص697). قدمت کهن‌ترین کتیبة این زبان به قرن پنجم میلادی می‌رسد و کتابی دربارة فن شاعری (قرن سوم/ نهم) به این زبان وجود دارد (مالرب، ص 244). از دیگر آثار آن رساله‌ای بلیغ دربارة مردم و فرهنگ کانّاده به‌نام کاوی راجامارگا و اشعار آزاد تمثیلی و آموزنده قدیسان ویراشایوا است. این اشعار در قرن سوم/ نهم تا ششم/ دوازدهم به زبان محاوره‌ای کانّاده نگاشته شده‌است. همچنین ادبیات کانّاده‌ای نو با تمام رمانها، نمایشنامه‌ها و شعرهایش، یکی از درخشان‌ترین ادبیاتها در جنوب هند محسوب می‌شود (رنو ، ص107؛ کمبل، ج1، ص697).4) زبان مالایالم دارای 36 همخوان و دوازده واکه است. مالایالم از زبان تامیل مشتق شده و از نظر واژگان بدان نزدیک است. مهم‌ترین اثر ادبی مالایالمی راماچریته است. مهم‌ترین تفاوت این زبان با زبان تامیل از دست‌دادن پایانه شخصی فعل و فراوانی واژه‌های سنسکریت است (کمبل، ج 2، ص 855). خط مالایالم شبیه به خط تامیل و دارای حروف متصل بسیاری است (برای اطلاعات بیشتر ← کریشنامورتی، ص 84 ـ87).موقعیت زبان‌شناختیویژگی دو زبان‌گونگی (دوگویشی) تقریباً در این چهار زبان مهم دراویدی مشاهده می‌شود. از نظر ترتیب ارکان جمله نیز تمام شاخه‌های این خانواده دارای ترتیب فاعل، مفعول و فعل (sov) هستند. زبان‌شناسان با بازسازی بخشی از زبان دراویدیِ آغازین، مجموعه ‌ویژگیهایی مشترک زبانهای دراویدی را استخراج کرده‌اند.1) نظام‌واجی. زبان دراویدی اولیه ده ‌واکه و هفده همخوان دارد. واکه‌های کوتاه o، e، u، i ، a و واکه‌های بلند ō، ē،ū، ī، āهستند. مشخصة همخوانی این زبان وجود واجهای برگشته ţ، n،l، z، است (کریشنامورتی، ص 90ـ91). به لحاظ جایگاه تولید، همخوانهای انسدادی/ انفجاری در شش جایگاه تولید می‌شوند لبی، دندانی، لثوی، برگشتی، سخت‌کامی و نرم‌کامی که نظامی غیرمعمول است (استیور، ص 727).برخی از قوانین واجی زبانهای دراویدی عبارت‌اند از :الف) نظام واکه‌ای دراویدی اولیه در اغلب زبانهای دراویدی باقی است. در زبانهای تودا و ایرولا، از زبانهای شاخه دراویدی جنوبی، واکه‌های پیشین گرد شده ö و ü نیز علاوه بر ده واکة مذکور وجود دارد (کریشنامورتی، ص 27). ب) همخوانهای لثوی، برگشتی و رسا در آغاز کلمه قرار نمی‌گیرند (همان، ص 28). ج) هرگاه انفجاریها در آغاز کلمه قرار گیرند یا مشدد شوند، بی‌واک می‌شوند، اما زمانی که بین دو واکه واقع شوند یا بعد از خیشومی بیایند، واکدار می‌شوند (استیور، همانجا). د) خوشه‌های همخوانی در جایگاه آغازی واقع نمی‌شوند، به‌خصوص همخوانیهای مشدد و خوشه‌هایی که از یک واج خیشومی و یک انسدادی ترکیب شده‌باشند (کریشنامورتی، همانجا). ﻫ ) از نظر آرایش هجایی قوانینی بر ترکیب هجاها حاکم است. چنان‌که هجای VC2 (C1)در تناوب با هجای VC2C3 (C1) قرار می‌گیرد. مثلاً فعل دیدن (Kān) در تناوب با (kaant) قرار می‌گیرد. اگرچه ریشة واژه‌های زبانهای دراویدی غالباً یک هجایی است اما ریشه‌های دو هجایی نیز گاهی دیده می‌شود (استیور، همانجا؛ برای اطلاعات بیشتر از ریشه‌های واژگانی ← کالدول، ص 193ـ196) و هریک از پنج واکه (کوتاه یا بلند) ممکن است در یک ریشه ظاهر شود، اما فقط واکه‌های کوتاه u، i ، a در پسوند اشتقاقی ظاهر می‌گردند (استیور، همانجا). ز) واجهای l و r لثوی مشخصاً دراویدی هستند (کمبل، ج 1، ص 388؛ برای اطلاع از جزئیات واج‌شناسی تاریخی و تطبیقی زبانهای دراویدی ← کریشنامورتی، ص90ـ173؛ آندرونوف، ص 25ـ102).2) صرف و نحو. زبانهای دراویدی از نظر ساختواژی پیوندی و منحصراً پسوندی هستند. روابط دستوری فقط با پسوندافزایی و ترکیب مطرح می‌شود (کریشنامورتی، ص 28).دراویدی اولیه دارای دو مقولة دستوری اسم و فعل است که هر دو هم به‌صورت ساده و هم به‌صورت مرکّب ظاهر می‌شوند؛ اسم در مقوله‌های حالت، شخص، شمار و جنس صرف می‌شود؛ اسم در دراویدی اولیة هشت حالت فاعلی ، مفعولی ، هم‌کنش ، برایی ، اضافی ، ابزاری ، دری و ازی دارد (استیور، همانجا)؛ گزاره‌های اسمی در تطابق با نهاد خود تصریف می‌شوند؛ دراویدی اولیه دارای دو شمار جمع و مفرد است و برخلاف زبانهای گروه هندواروپایی تثنیه ندارد؛ در دراویدیِ اولیه اسامی جاندار و بی‌جان براساس جنس طبیعی طبقه‌بندی می‌شود نه جنس دستوری. اسامی جاندار سه دسته است: مذکر، مؤنث، و خنثی و جاندار بودن اسم، دیگر ویژگیهای دستوری آن را تعیین می‌کند؛ ترتیب عناصر کلمه به‌صورت ریشة واژگانی، پسوند اشتقاقی، و پسوند صرفی است. صفات پیش از هستة اسمی واقع می‌شوند و از لحاظ جنس وشمار با آن مطابقت ندارند؛ اعداد و قیدهای زمان و مکان با گرفتن پسوندهایی به صفت تبدیل می‌شوند؛ ادوات ساختواژی خاصی برای ساخت صفتهای تفضیلی و عالی وجود ندارد (کریشنامورتی، ص 28ـ29، 205ـ206).افعال دراویدی در دو زمان گذشته و غیرگذشته، و در وجه اخباری و فعل وجهی صرف می‌شوند. افعال مثبت دارای همتای منفی نیز هستند. افعال به دو صورت خودایستا و ناخودایستا هستند. افعال خودایستا از نظر زمان و تطابق با فاعل صرف می‌شوند (استیور، همانجا؛ کریشنامورتی، ص 29). در زبان دراویدی حداکثر یک فعل خودایستا در جمله می‌آید و این فعل در انتهای جمله قرار می‌گیرد و بر دیگر افعال جمله، که قانوناً ناخودایستا هستند، حاکمیت دارد (مالرب، ص 246؛ استیور، ص 728). ترتیب ارکان جمله در دراویدی اولیه به صورت فاعل، مفعول، فعل (SOV) است. در این ترتیب، مضاف‌الیه قبل از اسم می‌آید، افعال اصلی قبل از افعال کمکی و متممها قبل از بندهای درونه‌دار می‌آیند. جمله از نهاد و گزاره تشکیل شده‌است. نهاد گروه اسمی است که در حالت فاعلی تصریف می‌شود. گزاره نیز ممکن است فعل یا اسم گزاره‌ای باشد (استیور، همانجا؛ کریشنامورتی، ص 29ـ30).منابع : لوئی رنو، ادبیات هند، ترجمة سیروس ذکاء، تهران 1380ش؛ برنارد کامری، «زبان‌های دنیا»، در زبان‌های دنیا: چهار مقاله در زبان‌شناسی، برگردان کوروش صفوی، تهران: سعاد، 1384ش؛ میشل مالرب، زبانهای مردم جهان: دایرة‌المعارفی از 3000 زبان زنده امروز، ترجمه عفت ملانظر، تهران 1382ش؛Michail S. Andronov, A comparative grammar of the Dravidian languages, Wiesbaden 2003; Robert Caldwell, A comparative grammar of the Dravidian, or, south Indian family of languages, New Delhi 1998; Geogre L. Campbell, Compendium of the world's languages, London 1991; Encyclopaedia of Indian literature, vol.5, New Delhi: Sahitya Akademi, 2001, s.v. "Sirappuranam" (by A. A. Manavalan); EI2, s.vv. "Ceylon" (by A. M. A. Azeez), "Dakhan" (by H. K. Sherwani); Ethnologue: languages of the world, 2009. Retrieved Nov. 26, 2012, from http://www.ethnologue.com/show-family-asp? subid=1282-16; Kenneth Katzner, The languages of the world, London 2002; Bhadriraju Krishnamurti, The Dravidian languages, Cambridge 2003; Anatole V. Lyovin, An introduction to the languages of the world, New York 1997; Simeon Potter, Language in the modern world, London 1975; Franklin C. Southworth, Linguistic archaeology of South Asia, London 2005; Sanford B. Steever, "Tamil and the Dravidian languages", in The world's major languages, ed. Bernard Comrie, London: Routledge, 1991; Clyde Winters, "Origin and spread of Dravidian speakers", International journal of human genetics, vol.8, no.3 (Sep. 2008); Kamil Veith Zvelebil, A history of Indian literature: Tamil literature, Wiesbaden 1974.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 17
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده