دُرّانی، طایفه، اتحادیهای از قبایل و اقوام افغانی و یکی از دو شاخة مهم اقوام پَشتون*. اتحادیة درّانی به دو شاخة اصلی زیرَک و پنجپای تقسیم شدهاست. طوایف پوپَلزایی/ پوپَلزَی/ فوفلزَی، عَلیکوزَی، اَچَکزَی، و بارَکزایی*/ بارَکزَی به شاخة زیرک، و طوایف نورزَی، اسحاقزَی، علیزَی، ماکو و خوگیانی به پنجپای تعلق دارند. رهبری سیاسی درّانیها همواره در دست شاخه زیرک (دو طایفة پوپلزی و بارکزی) بودهاست (فیضمحمد، ص 55ـ61؛ د. ایرانیکا، ذیل مادّه؛ ) فرهنگ جغرافیای تاریخی و سیاسی افغانستان( ، ج 5، ص 143ـ 144). هرچند همة طوایف شاخة زیرک از یک نیای مشترکاند اما طوایف شاخة پنجپای از پنج قبیلة مستقل تشکیل شده و نیای مشترکی ندارند (د.ایرانیکا، همانجا).نام اصلی این اتحادیه اَبدال/ اَودَال (بنابر نظر مشهور، نام یکی از اجداد احمدشاه درّانی*) بوده که در قرن چهارم میزیستهاست (لاکهارت ، ص 95؛ حبیبی، ج 1، ص 234؛ محمد انور نیر، ص 69ـ70). از 1160 که احمدشاه درّانی به سلطنت رسید و به دُرِّ دُرّان ملقب شد، نام ابدالی نیز به درّانی تغییر کرد. ظاهراً علت این نامگذاری رسم ابدالیها در آویزانکردن مروارید در گوش راستشان بودهاست (← حسینی منشی، ص49؛ بلیو، ص 30ـ31).خاستگاه نخستین و منشأ درّانیها بهدرستی مشخص نیست. بااینحال، برخی خاستگاه اولیه آنان را ناحیة توبه یا کوهستان غور دانستهاند (← الفینستون ، ص 396ـ397؛ دُرّانی، ص 52). برخی از پژوهشگران افغان، گمان کردهاند که درّانیها با هِفتالیان/ هَیاطِله*/ هونهای سفید از یک تبارند (← حبیبی، همانجا؛ محمد انور نیر، ص 76، 78؛ قس لاکهارت؛ د.ایرانیکا، همانجاها، که این احتمال را نادرست دانستهاست).آگاهی چندانی دربارة درّانیها در قرون نخستین اسلامی دردست نیست و ظاهراً تا قرن دهم که در اَرغستانِ قندهار ساکن شدند، شهرت چندانی نداشتند (حبیبی، ج 1، ص234ـ 235؛ محمد انور نیر، ص 78). در این دوره، شمار درّانیها از غَلزایی*ها (شاخة دیگر پشتونها) کمتر بود و تحت سیطرة آنان قرار داشتند تا اینکه یکی از بزرگان درّانی به نام سَدو (یا اسدالله)، به دربار شاهعباس اول (ﺣک : 996ـ1038) راه یافت. شاهعباس او را «خطاب سلطانی» داد و ریاست درّانیان را به وی واگذار کرد. بدینترتیب، درّانیها از سلطة غلزاییها خارج شدند و ریاست آنها به اعقاب سدو واگذار شد (قزوینی، ص 158؛ شیرمحمدخان، ص 136، 171؛ لاکهارت، ص 95ـ96). برای پایاندادن به درگیری دائمی بین درّانیها و غلزاییها، توافق شد که منطقة گرمآب مرز بین آنان باشد. بدینترتیب، مشرق گرمآب به غلزاییها و غرب آن به درّانیها واگذار شد. پس از این مرزبندی، ابدالیها شهر صفا را در نزدیکی قندهار بنا کردند و آنجا را مرکز خود قرار دادند (درّانی، ص 60ـ62؛ آریانا، ذیل «ابدالیها»).پس از اینکه شاهعباس اول قندهار را تصرف کرد، بهدستور وی حاکم قندهار، درّانیها و غلزاییها را در امور خود آزاد گذاشت. بنابراین آنان بهرغم اختلاف مذهبی با صفویان، شاهان صفوی را بر بابُریان هند ترجیح میدادند (← درّانی، ص 62ـ64؛ کاکر، 1367ش، ص 69ـ70). رقابت بین صفویان و بابریان بر سر قندهار و جایگاه مهم درّانیها در این شهر موجب افزایش قدرت درّانیها شد و این موضوع با اعطای القابی چون «شاهزاده»، از جانب شاهان بابری و صفوی به بزرگان درّانی، نمود پیدا کرد (درّانی، همانجا).پس از قیام غلزاییها (← غلزایی*) در قندهار و تصرف آنجا، درّانیها از قندهار به هرات رفتند و پس از شکستدادن حاکم صفوی هرات، در 1128 آن شهر را تصرف کردند (قزوینی، ص 159؛ شیرمحمدخان، ص 136ـ137). از آن بهبعد، درّانیان بهصورت مستقل در هرات حکومت کردند و حتی درصدد تصرف خراسان نیز برآمدند (مرعشی صفوی، ص 29ـ30؛ مستوفی، ص 175؛ آریانا، همانجا). سرانجام، نادر افشار در دورة شاهطهماسب دوم صفوی (1135ـ1145)، با استفاده از اختلافات داخلی درّانیها، پس از چندین جنگ و صلح که غالباً با عهدشکنی درّانیها همراه میشد، در 1144، هرات را تصرف کرد و به اللهیارخان، رئیس درّانیها، اجازه داد تا با نزدیکانش به مُلتان برود (← اللهیارخان ابدالی*). همچنین به دستور نادر، درّانیها از هرات به مشهد، نیشابور و دامغان کوچانده شدند (قزوینی، همانجا؛ مستوفی، ص 157؛ استرآبادی، ص 131ـ166؛ حسینی منشی، ص 50ـ51).پس از تصرف هرات، گروهی از درّانیها به خدمت نادر درآمدند (← استرآبادی، ص 218، 226؛ فریه ، ص 67ـ68) و بهسبب وفاداری آنان، نادرشاه در 1150 اجازه داد تا درّانیهایی که به اجبار در نیشابور و خراسان اقامت داشتند، در نادرآباد (نزدیک قندهار) ساکن شوند. همچنین، برخی از بزرگان درّانی به حکومت مناطقی چون زمینداور* و بُست* منصوب شدند (استرآبادی، ص 303؛ شیرمحمدخان، ص 156ـ158).پس از درگذشت نادرشاه، در 1160 درّانیها که قدرت بسیاری داشتند، اولین سلسلة مستقلِ افغانستان را به ریاست احمدشاه درّانی یا سَدوزایی (شعبهای از پوپلزییها)، در قندهار ایجاد کردند (← درّانیان*؛ احمدشاه درّانی*). پس از پایان حکومت شاخة سدوزایی، در 1258 طایفة بارکزی در افغانستان قدرت را در دست گرفتند (← بارکزایی*)، تا اینکه در 1352ش، محمد داوودخان، اولین رئیسجمهور افغانستان، به سلطنت بارکزییها پایان داد؛ درحالی که خود او نیز از بارکزاییها بود (← محمد داوودخان*).در تمام دورة سلطنت درّانیها و بارکزاییها، درّانیها جزو طبقة اشراف بودند و امتیازات ویژه داشتند (← الفینستون، ص 397؛ کاکر، ص73ـ74، 83). حتی بهرغم فرازونشیبهای سیاسی بسیار در افغانستان، همچنان درّانیها نفوذ بسیار در این کشور دارند. حامد کَرزی که در آذر 1380 بهعنوان رئیس دولت و سپس رئیسجمهور افغانستان برگزیده شد، از طایفة پوپلزی است و پدرش رئیس این طایفه بودهاست (← میلز ، ص 26؛ نامی، ص 157).دربارة جمعیت درّانیها اطلاع دقیق دردست نیست، اما امروزه (1391ش) آنان از پرشمارترین اقوام ساکن در افغانستاناند که در مشرق، جنوب و بعضاً در شمال و مغرب افغانستان زندگی میکنند. زبان آنان پشتو* است و پیرو مذهب حنفیاند (← سجادی، ص 53ـ54؛ نامی، ص 74ـ76، 155ـ 156).منابع : آریانا دائرةالمعارف، کابل: انجمن دائرةالمعارف افغانستان، 1328ـ 1348ش؛ محمدمهدیبن محمدنصیر استرآبادی، جهانگشای نادری، چاپ عبدالله انوار، تهران 1341ش؛ عبدالحی حبیبی، تاریخ مختصر افغانستان، ج 1، ]پیشاور[ 1377ش؛ محمودبن ابراهیم حسینیمنشی، تاریخ احمدشاهی، چاپ محمدسرور مولایی، تهران 1386ش؛ سلطانمحمدبن موسی دُرّانی، تاریخ سلطانی، چاپ سنگی بمبئی 1298؛ عبدالقیّوم سجادی، جامعهشناسی سیاسی افغانستان : قوم، مذهب و حکومت، قم 1380ش؛ شیرمحمدخان، تواریخ خورشید جهان، چاپ سنگی پیشاور 1311؛ فیضمحمد، نژادنامه افغان، مقدمه، تحشیه و تعلیقه از کاظم یزدانی، چاپ عزیزاللّه رحیمی، قم 1372ش؛ ابوالحسنبن ابراهیم قزوینی، فوایدالصفویه: تاریخ سلاطین و امرای صفوی پس از سقوط دولت صفویه، چاپ مریم میراحمدی، تهران 1367ش؛ محمدحسن کاکر، افغان، افغانستان و افغانها و تشکیل دولت در هندوستان فارس و افغانستان، پیشاور 1367ش؛ محمد انور نیر، «ابدالی، سدوزایی، درانی»، آریانا، سال 22، ش 11 و 12 (قوس و جدی 1343)؛ محمدخلیلبن داوود مرعشی صفوی، مجمعالتواریخ، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران 1362ش؛ محمدمحسنبن محمدکریم مستوفی، زبدةالتواریخ، چاپ بهروز گودرزی، تهران 1375ش؛ محمدحسن نامی، جغرافیای کشور افغانستان، تهران 1387ش؛H. W. Bellew, The races of Afghanistan,Calcutta 1880; Mountstuart Elphinstone, An account of the kingdom of Cabul and its dependencies in Persia, Tartary and India, Graz 1969; EIr., s.v. "Dorrānī" (by Daniel Balland); Joseph Pierre Ferrier, History of the Afghans, [translated from the original unpublished manuscript by William Jesse], London 1858, repr. [United States]: Nabu Public Domain Reprints, [2010]; Historical and political gazetter of Afghanistan, ed. Ludwig W. Adamec, vol.5: Kandahar and south-central Afghanistan, Graz: Akademische Druck- u. Verlagsanstalt, 1980; Mohammad Hasan Kakar, Government and society in Afghanistan: the reign of Amir 'Abd al-Rahman Khan, Austin 1979; Laurence Lockhart, The fall of the Safavī dynasty and the Afghan occupation of Persia, Cambridge 1958; Nick B. Mills, Karzai: the failing American intervention and the struggle for Afghanistan, Hoboken, N. J. 2007.