دخانیات، انواع توتون و تنباکو که برای دود کردن بهکار میرود.1) گیاهشناسی. توتون/ تنباکو گیاهی است یکساله با نام علمی Nicotiana tabacum (بهافتخار نیکو ، سفیر فرانسه در پرتغال که در 967/1560 توتون را شناخته بود) از خانوادة سیبزمینی بهارتفاع یک تا گاهی بیش از دو متر، و دارای برگهایی پهن، بزرگ و منفرد که پس از خشک کردن به مصارف دخانی میرسد. این گیاه پوشیده از تارهای غدهای چسبناک است و از همة اندامهای آن بویی قوی و ناپسند استشمام میشود. از دیگر گونههای جنس توتون مانند گونة N.rustica نیز تنباکو و گاهی توتون سیگار تهیه میشود، اما مرغوبیت گونة نخست را ندارد. برگهای توتون را در ماههای مرداد و شهریور میچینند و با آویزان کردن از ناحیة دمبرگ خشک میکنند. گاهی بهجای خشک کردن معمولی، فرایندهایی مانند تخمیر، خیساندن و بودادن برگها را انجام میدهند تا بهجای توتون و سیگار معمولی، انواعی از تنباکوهای معطر بهدست آید. رویشگاه اصلی توتون، پرو، بولیوی و نواحی گوناگون امریکای جنوبی و مرکزی است، اما در نواحی دیگر کرة زمین، بهویژه مناطق گرم و معتدل، نیز کشت میشود (صحت نیاکی، ص 587ـ 591؛ زرگری، ج 3، ص 584ـ587، 593ـ594؛ قهرمان، ج 3، ص 217ـ219). اعضای جنس توتون دارای آلکالوئیدهایی مانند نیکوتیناند که با دود کردن برگهایشان وارد گردش خون انسان میشوند. این آلکالوئیدها نخست محرک سیستم عصبیاند، اما بهسرعت این اثر را از دست میدهند و نوعی سستی را در دستگاه عصبی ایجاد میکنند. مصرف درازمدت این مواد به دستگاههای گردش خون، تنفس و گوارش آسیب میزند و نوعی مسمومیت مزمن ایجاد میکند. بههمین دلیل اجزا و ترکیبات حاصل از این گیاهان جنبههای دارویی درخور توجهی ندارند، اما در دفع انگلهای دامی و آفات زراعی بهکار میروند (آئینهچی، ص 473ـ474؛ زرگری، ج 3، ص 588ـ593؛ قهرمان، ج 3، ص 219؛ رضائینژاد، ص 254ـ255).منابع: یعقوب آئینهچی، مفردات پزشکی و گیاهان دارویی ایران، تهران 1365ش؛ علی رضائینژاد، گیاهان دارویی ایران: روش شناخت و موارد استفاده، تهران 1389ش؛ علی زرگری، گیاهان داروئی، ج 3، تهران 1368ش؛ نصرتاللّه صحت نیاکی، گیاهان کشاورزی ایران، ]اهواز، ?1351ش[؛ احمد قهرمان، کورموفیتهای ایران: سیستماتیک گیاهی، ج 3، تهران 1373ش.2) تاریخ و کاربرد. صرفنظر از مباحثی که دربارة خاستگاه اصلی گیاه توتون/ تنباکو و آغاز استفاده از آن بهعنوان دارو یا جز آن در میان محققان جریان داشته ــ چنانکه برخی منشأ آن را ایران، مصر، چین یا سرزمینهای دیگر آسیایی و تاریخ آن را پیش از قرن نهم/ پانزدهم دانستهاندــ اروپای جدید بهواسطة مراوده با قارة امریکا در جریان فعالیتهای اکتشافی کریستف کلمب با مصرف دخانی توتون/ تنباکو آشنا شد و به هر روی، هم مصرف دارویی و هم استفادة دخانی از این گیاه در اروپای قرن شانزدهم میلادی رایج بوده و بهتدریج از طریق مناسبات اقتصادی و تجاری و نیز درنتیجة فعالیتهای استعماری کشورهای اروپایی، بهویژه پرتغال، اسپانیا و انگلستان، در سرزمینهای افریقایی، آسیایی و اقیانوسیه نیز متداول گردیدهاست (← شاردن ، ج 3، ص 303؛ کسروی، ص 3ـ7؛کشت و صنعت توتون در ایران، ص 27ـ33؛ متی، ص 118 و پانویس، ص 119).در جهان اسلام، ترکان عثمانی پس از اروپا، در اواسط قرن یازدهم/ هفدهم تدخین را آغاز کردند و از این قرن کشت توتون در تمام نواحی مشرق مدیترانه فراگیر شد برای تاریخ تقریبی آن عدد ابجدی عبارت «یومَ تأتِیالسماءُ» (1000) از آیة 10 سورة دخان را در شعری آوردهاند (← مدرسیطباطبائی، ص 179). معلوم نیست چه نوعی از توتون برای نخستینبار به عثمانی وارد شده ولی مشخصاً ظاهر و کیفیت توتونهای این نواحی با مناطق دیگر جهان متفاوت بودهاست (← کشت و صنعت توتون در ایران، ص30). یکی از نخستین یادکردها از تدخین توتون در تاریخ عثمانی، در عصر سلطانمراد چهارم (ﺣک : 1033ـ1048) است که بنابر اعلام حرمت تدخین به فتوای برخی فقها، وی به «سیاست کردن ارباب دخان» (← نعیما، ج 3، ص 348ـ349) پرداخت و صدها تن از دودکنندگان توتون را بهسختی شکنجه و اعدام کرد (← کسروی، ص 9ـ13). بااینحال، همزمان با سرزمین اصلی عثمانی، تدخین بهسرعت در سرزمینهای عربی تابعه چون سوریه، عراق، عربستان و مصر و جز آنها نیز رواج یافت و در بیشتر این مناطق، کاشت و برداشت توتون هم شایع شد (← همان، ص 12ـ13). در هندوستان ظاهراً کشت توتون در اوایل قرن یازدهم معمول بودهاست (←کشت و صنعت توتون در ایران، ص 31). گفته شدهاست که توتون از حدود 914 به هند وارد شد، ولی از زمان اکبر (ﺣک : 963ـ1014) و جهانگیر (ﺣک : 1014ـ1037) مصرف آن در میان هندیان رایج گردید (متی، ص 123). براساس تاریخ اسدبیگ قزوینی، که در 1011 تا 1015 تألیف شدهاست، توتون در همین سالها به عنوان تحفه از عربستان به دربار جهانگیر آوردهشد و پیش از آن مردم مکه و مدینه از آن استفاده میکردند (← نوروزی، ص 168ـ169).دربارة تاریخ و چگونگی راه یافتن توتون به ایران اختلاف وجود دارد. کسروی (ص 14ـ16)، بر آن است که ایرانیان از طریق عثمانی و از شمالغرب با تدخین آشنا شدهاند و نه از طریق پرتغالیها و انگلیسیها در جنوب. او سه دلیل برای این امر میآورد: مناسبات گسترده و تبادل فرهنگی وسیع ایران و عثمانی؛ استفاده ایرانیان از چپق عثمانی برای تدخین به جای پیپ اروپایی؛ و رواج واژة ترکی توتون (=دود) و چپق* (ترکیشدة واژة فارسی چوبک) بهجای واژة اروپاییشدة تنباکو (ظاهراً مأخوذ از توباکوی بومیان امریکا ← مؤیدی، ص 5).هرچند این دلایل برای اثبات مدعای مورد بحث کافی نیست (برای نقدی بر این دلایل ← د.ایرانیکا، ذیل "Cŏpoq, Čepoq")، شواهد موجود، آغاز ورود دخانیات به ایران را از طریق نخستین فعالیتهای سوداگران پرتغالی/ هلندی در حوزة خلیجفارس عصر صفوی در حدود 913 نیز قطعی نمیسازند (← متی، ص 118ـ124). بااینحال گفته شدهاست که در حدود سال 999 و حتی پیشتر از آن، توتون و استفادة دخانی از آن در ایران شناخته شدهبود و حتی اشعاری هم در اشاره به استفاده از قلیان هست که آنها را به نیمة اول قرن دهم نسبت میدهند (← فلسفی، ج 2، ص 657 و پانویس 1 و 2؛ متی، ص120ـ121). جزایری که خود در قرن یازدهم میزیسته و در 1112 درگذشته است، ورود و استعمال توتون در ایران را به استناد گزارشهایی که آنها را متواتر خوانده اوایل قرن یازدهم ذکر کرده و گفتهاست که شاهعباس صفوی برای استعمالکنندگان توتون کیفر سنگین تعیین کرده بودهاست (ج 4، ص 54ـ56). متی (ص 123، 127) بر آن است که با توجه به اینکه در عصر شاهعباس اول صفوی از هندوستان به ایران توتون وارد میکردند این احتمال تقویت میشود که ایرانیان بیشتر از طریق هندیان با مصرف دخانیات آشنا شدهباشند و ازاینروی، تاریخ نیمة نخست قرن دهم برای ورود دخانیات به ایران، توجیهپذیر خواهدبود. بااینحال شواهد مختلف نشان میدهد که در همان دورة شاهعباس اول، مصرفکنندگان دخانیات در نواحی شمالغربی ایران، توتونهای وارداتی از عثمانی را بهکار میبردهاند (← اولئاریوس ،ص 261؛ فلسفی، ج 2، ص660؛ متی، ص 119). ظاهراً تنباکوی انگلیسی هم در دورة صفوی در ایران شناخته شدهبود و مصرف میشد (← اولئاریوس، ص240؛ شاردن، ج 3، ص 302). بهاینترتیب ایران در عصر صفوی از هر سه بازار هند، عثمانی و اروپا همزمان توتون وارد میکردهاست (← متی، ص 127ـ 128)، ولی بلافاصله پس از آنکه کشت توتون در ایران در قرن یازدهم/ هفدهم آغاز گردید، محصول مرغوب ایرانی هم به هند و هم به عثمانی صادر میشد (← شاردن، ج 3، ص 302ـ303، ج 4، ص 165ـ166؛ باستانی پاریزی، ص 116، 128؛ فلسفی، ج 2، ص 658). در ادوار بعد نیز ایران همچنان بهعنوان تولیدکننده و صادرکنندة توتون، جایگاه ممتازی در تجارت بینالمللی دخانیات داشتهاست (← بدیعی، ج 3، ص 194، 406 و پانویس، ص 407؛ متی، ص 223ـ230). از 1316ش نیز که شرکت دخانیات ایران تولید انحصاری محصولات دخانی ایران را در اختیار گرفت، تولید و فروش داخلی و صادرات این محصولات و نیز واردات انواع خارجی آنها همچنان از مهمترین فعالیتهای تجاری ایران محسوب میشود (← کشت و صنعت توتون در ایران، ص 77ـ263؛ بدیعی، ج 3، ص 406ـ407).مصرف دخانیات، عمدتاً بهصورت کشیدن چپق و قلیان و از قرن سیزدهم/نوزدهم، کشیدن سیگار، در سراسر سرزمینهای اسلامی رایج و جزئی از زندگی روزانة مردان و زنان بودهاست (← چپق*؛ قلیان*). تاورنیه (ص 638ـ639)، دربارة نخستین دهههای ورود توتون به ایران در نیمة قرن یازدهم از اعتیاد شدید مردان و زنان ایرانی به مصرف دخانیات سخن گفتهاست. در افغانستان، آسیای میانه و سرزمینهای عربی نیز وضع بههمین صورت بودهاست و مردان و زنان، چندین نوبت در روز، در خانهها، مهمانیها، شبنشینیها و مجالس و مراسم از جمله در روضهخوانیها و حتی در مساجد و از همه بیشتر در قهوهخانه*ها، انواع دخانیات را مصرف میکردهاند و مخالفتهای گاه و بیگاه شرعی یا سیاسی با دخانیات، عملاً کارگر نمیافتادهاست (← اولئاریوس، همانجا؛ الفینستون، ج 1، ص 306ـ307، ج 2، ص 123؛ لین ، ص 148، 150، 342، 345؛ کسروی، ص 14ـ25؛ فلسفی، ج 2، ص 658ـ664؛ حجیه، ص 84 ـ86؛ متی، ص 127ـ 143، 222ـ235؛ طباطبائیاردکانی، ص 509).سیگار در قرن سیزدهم/ نوزدهم به جهان اسلام وارد شد و هرچند اوایل چندان مورد استقبال طبقات بالاتر قرار نگرفت، قیمت ارزانتر و سادهبودن استفاده از آن، موجب رواج آن در میان افراد طبقات پایینتر شد و سپس جوانان و متجددان به آن روی آوردند؛ بهطوریکه سیگار درحالحاضر رایجترین مادّة دخانی مصرفی در میان همة طبقات اجتماعی محسوب میشود. برخلاف دهههای اخیر که سیگارهای بستهبندیشده کارخانهای در همه جا رایج است، در گذشته افراد خود سیگارشان را میپیچیدند؛ توتون و کاغذ را از بازار میخریدند و هر بار به اندازة دلخواه ــ گاه کوچکتر از اندازة معمولی و گاه دو برابر آن ــ توتون را لای کاغذ میریختند و کاغذ را لوله میکردند؛ این سیگارها و نیز سیگارهای کارخانهای ابتدا فیلتر نداشتند و ازاینرو برخی آنها را با مُشتوک (لولهای مقوایی) یا با چوب سیگار میکشیدند (← مقدمگلمحمدی، ج 1، ص 469ـ471؛ محمد عبدالهادی جمال، ص 332ـ334؛ طباطبائی اردکانی، ص 511). فقرا هم که قدرت خرید سیگار را نداشتند از تهماندة سیگارهای مستعمل استفاده میکردند، زیرا کشیدن سیگارهای بیفیلتر تا آخر مقدور نبود و افراد برای پرهیز از سوختن لبها و دستها، ته سیگار را دور میانداختند (← شهریباف، 1381ش، ج 4، ص460).رواج یافتن سیگار، بهتدریج مشاغل مرتبط با دخانیات را نیز تحتتأثیر قرار داد؛ غیر از اشتغالیافتن شمار بیشتری از مردم به کشت و تولید و فراوری توتون سیگار، در مقایسه با تولیدکنندگان توتون چپق و تنباکوی قلیان و سازندگان چپق و قلیان و اجزای آن مثل نیپیچسازان قلیان، تنباکوفروشان، توتونکوبان/ توتونچیان و زغالفروشان (← تحویلدار، ص 109، 115، 120؛ نجمی، ص 132؛ شهریباف، 1367ـ 1368ش، ج 3، ص 386ـ393؛ همو، 1381ش، ج 1، ص 433ـ 445؛ طباطبائیاردکانی، ص 512ـ513؛ حجیه، ص 85)، سیگارپیچی و سیگارفروشی نیز بهصورت یکی از مشاغل اصلی مردم و بهویژه جوانان درآمد و در کنار آن، ساخت چوب سیگار، قوطی سیگار، زیرسیگاری و کبریت و فندک، علاوه بر ایجاد اشتغال در سطح تجاری (← شهریباف، 1367ـ1368ش، ج 3، ص 366ـ475؛ همو، 1381ش، ج 1، ص 447ـ453)، بسترِ برخی فعالیتهای هنری هم گردید؛ همچنان که ساخت و تهیة چپق و قلیان نیز در گذشته ابعاد هنری درخور توجهی کسب کردهبود (← سمسار، ص 14ـ25).نیز ← تحریم تنباکو*؛ چپق*؛ قلیان*؛ قهوهخانه*منابع : محمدابراهیم باستانیپاریزی، سیاست و اقتصاد عصر صفوی، تهران 1367ش؛ ربیع بدیعی، جغرافیای مفصل ایران، تهران 1362ش؛ ژان باتیست تاورنیه، سفرنامة تاورنیه، ترجمة ابوتراب نوری، چاپ حمید شیرانی، تهران 1363ش؛ حسینبن محمدابراهیم تحویلدار، جغرافیای اصفهان، چاپ منوچهر ستوده، تهران 1342ش؛ نعمتاللّهبن عبداللّه جزایری، الانوار النعمانیة، بیروت 1404/1984؛ عزیز جاسم حجیه، بغدادیات: تصویر للحیاة الاجتماعیة و العادات البغدادیة خلال مائة عام، بغداد 1967؛ محمدحسن سمسار، «نظری به پیدایش قلیان و چپق در ایران»، هنر و مردم، دورة جدید، ش 17 (اسفند 1342)؛ جعفر شهریباف، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، تهران 1367ـ1368ش؛ همو، طهران قدیم، تهران 1381ش؛ محمود طباطبائی اردکانی، فرهنگ عامة اردکان، تهران 1381ش؛ نصراللّه فلسفی، زندگانی شاهعباس اول، ج 2، تهران 1353ش؛ احمد کسروی، تاریخچة چُپق و غلیان، تهران 1335ش؛ کشت و صنعت توتون در ایران، تهران: شرکت دخانیات ایران، 1355ش؛ محمد عبدالهادی جمال، الحرف والمهن والانشطة التجاریةالقدیمة فیالکویت، کویت 2003؛ حسین مدرسی طباطبائی، تاریخیّات: مجموعه مقالات و تحقیقات تاریخی، نیوجرسی 1387ش؛ محمد مقدم گلمحمدی، تویسرکان، ج 1، تهران 1378ش؛ مهدی مؤیدی، «پیدایش توتون و تنباکو»، در انحصار دخانیات ایران، ]تهران[: مؤسسة انحصار دخانیات ایران، ?]1355ش[؛ ناصر نجمی، طهران عهد ناصری، تهران 1364ش؛ مصطفی نعیما، تاریخ نعیما، ]استانبول [1281ـ1283؛ جمشید نوروزی، «تاریخنگاری یک مهاجر ایرانی در سرزمین هند؛ بررسی تاریخنگاری اسدبیگ قزوینی»، تاریخنگری و تاریخنگاری، سال 19، دورة جدید، ش 1 (بهار 1388)؛Jean Chardin, Voyages du Chevalier Chardin en Perse et autres lieux de l'Orient, ed L .Langlés, Paris 1811; Mountstuart Elphinstone, An account of the Kingdom of Caubul, Karachi 1972; EIr., s.v. "Čopoq, Čepoq" (by Willem Floor); Edward William Lane, An account of the manners and customs of the modern Egyptians, London 1986; Rudi Matthee, The pursuit of pleasure: drugs and stimulants in Iranian history, 1500-1900, Princeton, N.J. 2005; Adam Olearius, The voyages and travells of the ambassadors sent by Frederick Duke of Holstein, to the great Duke of Muscovy, and the king of Persia, begun in the year M.DC.XXXIII. and finish'd in M.DC.XXXIX. containing a compleat history of Muscovy, Tartary, Persia, and other adjacent countries, Faithfully rendered into English by John Davies, London [1669].3) مباحث فقهی. با ورود توتون به کشورهای اسلامی در اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم تعابیری ناظر به نامهای گوناگون این مادّه، نظیر تُتُن، شُربُ التتن، تنباکو (نوعی توتون)، تُنباک، شُربُ التنباک، تَبغ/ طبغ، شُربالتبغ، دُخان، شُربُ الدخان، استعمالالدخان، قلیان/ غلیان، چپق، پیپ شَطَب، سِبیل و سیگار، و نیز ابزارهای کاربرد آن، بهآثار فقهی راه یافت (← قاسمی، ص 87 ؛ مکّی مالکی، همانجا؛ آقابزرگ طهرانی، ج 4، ص 436). از ابتدای ورود این مادّه به بلاد اسلامی حکم استعمال آن، بهعنوان یک مسئلة فقهی مستحدث، مورد توجه قرار گرفت. استفتائات متعدد از فقها (← کتّانی، ص 147، 226) و نگارش آثار مستقلِ بسیار دربارة این مسئله (← ادامة مقاله) بیانگر آن است که حکم شرعی مواد دخانی، بهویژه در سدههای یازدهم و دوازدهم، بهصورت جدّی برای متشرعان مطرح بودهاست.در قرآن کریم و منابع حدیثی شیعه و اهل سنّت از احکام توتون سخن نرفتهاست. زیرا استعمال این گیاه در عهد پیامبر اکرم و امامان علیهمالسلام رواج نداشته و درنتیجه مورد پرسش نبودهاست (← بخش 2). دربارة حکم اولیة استعمال دخانیات در مذاهب مختلف فقهی، دو دیدگاه اصلی وجود دارد: حرمت و حلیّت؛ هرچند برخی نیز آن را مکروه دانستهاند (← ادامة مقاله). گاه نیز بهسبب مسائل سیاسی ـ اجتماعی حکم ثانویه بر این مواد مترتب شدهاست؛ مانند فتوای مشهور محمدحسن شیرازی (مرجع تقلید امامی، متوفی 1312) دربارة تحریم هرگونه استعمال توتون و تنباکو در عهد ناصرالدینشاه.آرای مذکور در میان علمای هریک از مذاهب چهارگانه اهل سنّت پیروانی دارد و نمیتوان به یک مذهب صرفاً یک نظر را نسبت داد (← همان، ص 194ـ236؛ الموسوعةالفقهیة، ج10،ص 101ـ102، 104ـ105، 107). در میان عالمان امامی، اخباریان بر پایة مبنای خود در شبهات تحریمیِ فاقد نص، قائل به وجوب احتیاط شده و استعمال توتون و تنباکو را جایز ندانستهاند. در مقابل، اصولیان حکم به حلیّت آن دادهاند؛ تا آنجا که مدتها حرمت استفاده از دخانیات نماد تفکر اخباری و جواز آن مشخصه بارز اندیشه اصولی بهشمار میرفت و مناظرات زیادی در این باب میان آنان صورت گرفت (← جزایری، 1408، ج 1، مقدمة موسوی جزائری، ص 41؛ سبحانی، 1384ش، ص 422). نعمتاللّه جزایری* (فقیه و محدّث امامی، متوفی 1112) ضمن نام بردن از برخی علمای قائل به حرمت توتون و تنباکو، دیدگاه خود و قول مشهور علمای شیعه را در روزگار خود حلیّت دانستهاست (← 1404، ج 4، ص 55ـ60). به گزارش حسین نوری (متوفی 1320؛ ص 104) محمدباقر مجلسی نیز به حلیّت استعمال دخانیات قائل بود.عالمان امامی دربارة حلالبودن استعمال دخانیات رسالههای فراوانی نوشتهاند، شماری از مهمترین آنها عبارتاند از: رسالةٌ فی تحلیلالتّتن و القهوة از سلیمان شاخوری (متوفی 1101)؛ اقامةالبرهان علی حلیةالقهوة و القلیان اثر علی رضوی لکهنوی؛ و فصلُ الخطاب از علیمحمد لکهنوی (متوفی 1312) که در آن به نقد ادلّه فقهای اخباری بر حرمت پرداختهاست. این رساله اخیر چاپ و به فارسی نیز ترجمه شدهاست (← آقابزرگ طهرانی، ج 2، ص 263، ج 11، ص140، ج 16، ص 229؛ نیز ← افندیاصفهانی، ج 3، ص 207ـ210؛ آقابزرگ طهرانی، ج 22، ص 311؛ برای نمونهای از اشعار فقهای امامی دربارة حلّیت دخانیات ← امین، ج 6، ص 167، ج 9، ص 285، ج 10، ص 219). علمای اهل سنّت هم رسائلی در این باب نگاشتهاند، از جمله: اللَّمَغ فی حکم شربالطبغ احمدبابا تُنبُکتی*، غایةُالبیان لِحِلِّ شُرب ما لایُغَیِّبُ العقلَ من الدُّخان نورالدین علی اَجهوری (متوفی 1066)، هر دو از فقهای مالکی، و الصلح بینالاِخوان فی حکم اباحةالدخان عبدالغنی نابلسی*، فقیه و صوفی حنفی (← حاجیخلیفه، ج 2، ستون 1190ـ 1191؛ بغدادی، ج 1، ستون 376، ج 2، ستون70؛ کتّانی، ص 169ـ 171).فقهای امامی آثار متعددی نیز دربارة حرمت استعمال دخانیات نگاشتهاند (← آقابزرگ طهرانی، ج 2، ص 214، ج 4، ص 437، ج 11، ص 173ـ174، ج 16، ص 59ـ60). از جمله آنها، اثری از علینقی کمرهای (متوفی 1060 ← نقی کمرهای*) است که جزایری (1404، ج 4، ص 55) به نقل از پسر او، آن را کتابی مفصّل دانستهاست. افندیاصفهانی (ج 4، ص 273ـ276) نیز ضمن ارائه گزارشی از این اثر، استدلالهای کمرهای را برای اثبات حرمت دخانیات مناقشهپذیر شمردهاست. همچنین حرّعاملی با تلخیص رسالة کمرهای و افزودن مطالبی بر آن رسالهای در اینباره پرداخته و آن را در الفوائدالطوسیة (فائده 51) درج کردهاست (← ص 224ـ230). از نکات جالب توجه در این رساله، پرسش شاهسلیمان صفوی از حرّعاملی است که از او سبب استعمال نکردن توتون و نوشیدن قهوه را پرسید و حرّعاملی در پاسخ به رجحان توقف و احتیاط در مسائلی که نصّ شرعی ندارند و شبهه تحریم دربارة آنها وجود دارد، اشاره کرد (← ص230).فقهای اهل سنّت هم آثار متعددی دربارة حرمت دخانیات تألیف کردهاند، از جمله: نصیحةالاِخوان فی اجتنابالدخان ابراهیم لُقانی (فقیه مالکی، متوفی 1041)، غایةالکشف و البیان فی تحریم شربالدخان سلیمان فلّانی، اِعلامالاِخوان بتحریم الدخان و تنبیه ذویالادراک بحرمة تناولالتنباک هر دو اثر ابنعَلّان (فقیه شافعی مکی، متوفی 1057)، نسیمالبستان فی تحریمالقهوة و الدخان علی میلیجمالی تونسی (فقیه مالکی، متوفی 1248)، تحقیق البرهان فی شأنالدخان الذی یشربه الناس الآن اثر مَرعیبن یوسف کرمی (فقیه حنبلی، متوفی 1303)، ترویحالجنان بتشریح حکم شربالدخان عبدالحی لکنوی (فقیه حنفی، متوفی 1304) و تُحفةالنُسّاک فی شُربالتُنباک عبدالرحمان اَهدَل (فقیه شافعی یمنی، متوفی 1250؛ حاجیخلیفه، ج 1، ستون 486، ج 2، ستون 1957؛ بغدادی، ج 1، ستون100، 247، 262، 264، 284، ج 2، ستون 140؛ کتّانی، ص 147ـ159؛ نیز ← اهدل*، خاندان). نسخ خطی تعدادی از منابع مذکور اهل سنّت (هم دربارة حلّیت و هم دربارة حرمت استعمال دخانیت) در کتابخانة سلطنتی برلین موجود است (← آلوارت، ج 5، ص 51ـ54؛ نیز برای برخی تکنگاریها دربارة دخانیات از منظر فقهی ← مدرسی طباطبائی، ص190ـ197).فقهایی که استعمال دخانیات را حرام دانستهاند به دلایل متعددی استناد کردهاند، از جمله اینکه دخانیات از مصادیق خبائث و مطابق نص قرآن (اعراف: 157) حرام است؛ هزینه استفاده از مواد دخانی، خرج کردن مال در امور بیثمر است و از بارزترین مصادیق اسراف بهشمار میرود؛ توتون از بلاد غیرمسلمان به سرزمینهای اسلامی وارد شده و کاربرد آن تقلید از روش کفار و تشبه به آنهاست و افزون بر آن، هزینهای که مسلمانان برای آن میپردازند مصداق یاری رساندن به کفار است و موجب تقویت آنان میشود. دیگر ادله و شواهد اقامهشده بر حرمت دخانیات عبارتاند از: مصداق لهو و لعببودن آن، داشتن بوی زننده و تشابه آن به خَمر، ازآنرو که هر دو به عقل آسیب میرسانند و موجب سستی و خماری میشوند (برای تفاصیل ادله ← حرّعاملی، ص 224ـ230؛ جزایری، 1404،ج 4، ص 55ـ56؛ الموسوعةالفقهیة، ج10، ص 101ـ104؛ نیز ← کتّانی، ص 23ـ130).فقهای پیشین برای اقامة دلیل و برهان بر حرمت دخانیات کمتر به زیانهای جسمانی ناشی از استعمال دخانیات و قاعدة لاضرر استناد کردهاند (برای نمونه ← حرّعاملی، ص 224) و غالباً فقط از تأثیر سوء آن بر برخی مزاجها و ناسازگاری آن با طبایع اشخاص سخن گفتهاند (← افندیاصفهانی، ج 3، ص 207ـ212؛ کتّانی، ص 111ـ112؛ مکّی مالکی، ج 1، ص 377). اما در منابع متأخر فقهی، زیانهای متعدد این مواد، از منظر علم پزشکی، به جدّ مورد توجه قرار گرفتهاست و برخی فقها بر مبنای آیات قرآن (مثلاً بقره: 195)، قواعد عام از جمله قاعدة لاضرر و نیز احادیث دالّ بر حرمت خوردن اشیای مضر، بر حرام بودن استفاده از مواد دخانی تأکید کردهاند (برای نمونه ← قَرَضاوی، ج 1، ص 661ـ666؛ مکارم شیرازی، ج 3، ص 173ـ 174؛ نیز ← کتّانی، ص 38ـ55).شماری از فقهای قائل به حرمت، دربارة استعمالکنندگان دخانیات اقدامات سختگیرانهای انجام دادهاند (مانند نپذیرفتن شهادت قضائی آنان)؛ چنانکه برخی از حاکمان بلاد اسلامی بر مبنای فتوای این گروه از فقها، در برابر استفاده از دخانیات موضع گرفتند و کاشت و خرید و فروش توتون و تنباکو را ممنوع اعلام داشتند یا به سوزاندن این مواد مبادرت کردند (← کتّانی، ص 162ـ165، 207ـ208؛ جزایری، 1408، ج 1، همان مقدمه، ص 102ـ103).قائلان به حلّیت استعمال دخانیات، برای اثبات ادعای خود از قاعدة اصالةالاباحه سود جسته و به استدلالهای مخالفان هم پاسخ گفتهاند (← جزایری، 1404، ج 4، ص 57ـ60؛ کتّانی، ص 169ـ171؛ مکّی مالکی، ج 1، ص 376ـ380؛ الموسوعة الفقهیة، ج10، ص 105ـ107). از نظر این دسته از فقها، دخانیات موضوع جدیدیاست که در منابع دینی دلیلی بر حرمت استعمال آن وارد نشدهاست (برای نمونه ← ابنعابدین، ج 6، ص 459؛ انصاری، 1419، ج 2، ص 18؛ کتّانی، ص 158؛ غروی تبریزی، ص 249؛ توحیدی، ج 5، ص 303). فقهای اصولی در آثار خود در برابر اخباریان از حکم حرمت استعمال دخانیات بهعنوان یکی از مصادیق شبهات حکمی (یعنی احکامی که چون در شرع و متون دینی بیان نشدهاند، محل تردیدند) که احتیاط در آن واجب نیست، بسیار استفاده میکنند (برای نمونه ← انصاری، 1419، ج 1، ص 415ـ416، ج 2، ص 11، 28؛ اصفهانی، ج 2، ص 154؛ صدر، ج 1، ص 346). این گروه از فقها در پاسخ به استدلال مخالفان مبنی بر ضرر داشتن استعمال دخانیات، گفتهاند که صِرف داشتن ضرر، برای حکم مطلق به حرمت یک چیز کافی نیست. به تعبیر دیگر، حرمت تابع صِرف وجود ضرر نیست؛ زیرا ضرر مفهومی غیرثابت و نسبی است که در اشخاص و زمانها و مکانهای مختلف متغیر است. بهعلاوه، اگر کاربرد مواد دخانی برای کسی بهطور خاص زیانآور باشد، او باید از آن اجتناب کند، ولی مزاج افراد متفاوت است و دلیلی بر وجوب اجتناب همگان از آن وجود ندارد. اگر شخصی با زیادهروی در مصرف دخانیات دچار بیماری شود، این کار بهسبب زیانآوربودن بر او حرام میشود، ولی این حکم، عارضی دخانیات است نه ذاتیِ آن. بهعلاوه، اگر استفاده زیاد و مکرر از یک چیز برای فردی زیانآور و درنتیجه شرعاً حرام باشد، استفاده کم از همان چیز بر او حرام نمیشود و گرنه بسیاری از مباحات بر انسانها حرام میشد (← ابنعابدین، همانجا؛ کتّانی، ص 169ـ170؛ مکّی مالکی، ج 1، ص 377ـ 378؛ توحیدی، ج 1، ص 77ـ78).گفتنی است در اوج مناظرات و مباحثات فقهی دربارة حکم مصرف دخانیات، گاه به مستندات غریبی هم استناد شدهاست؛ مثلاً خوابهایی که در آنها پیامبر اکرم، امامان یا بزرگان دین از مصرف مواد دخانی نهی یا آن را تجویز کردهاند. ظاهراً در برهههایی این قبیل استدلالها بسیار رایج بودهاست (← جزایری، 1404، ج 4، ص 54؛ کتّانی، ص 237ـ242؛ آقابزرگ طهرانی، ج 11، ص 173). در برخی بلاد اسلامی نیز احادیثی جعلی دربارة نکوهش دخانیات و مصرفکنندگان آن رواج یافتهبود (← کتّانی، ص 259ـ261).برخی فقهای اهل سنّت با استناد به دلایلی از جمله یقینآور نبودن ادله تحریم دخانیات و نیز اینکه استفاده از این مواد فرد را از رسیدن به کمالات روحی بازمیدارد، آن را مکروه شمردهاند (← ابنعابدین، همانجا؛ قرضاوی، ج 1، ص 658؛ الموسوعة الفقهیة، ج10، ص 107) و شماری دیگر در بیان حکم آن توقف کردهاند (← قرضاوی، ج 1، ص 656؛ قاسمی، ص 115).در منابع فقهی متقدمتر، بهویژه در فقه اهل سنّت، حکم نوشیدن قهوه نیز در کنار مواد دخانی مورد توجه بوده (← حرّعاملی، ص 227ـ229؛ افندی اصفهانی، ج 3، ص210؛ ابنعابدین، ج 6، ص 461؛ قاسمی، ص 53ـ62؛ مکّی مالکی، ج 1، ص380ـ381) و در عناوین برخی رسالهها نام قهوه در کنار دخانیات ذکر شدهاست (برای نمونه ← کتّانی، ص 151؛ آقابزرگ طهرانی، ج 2، ص 263، ج 11، ص140؛ برای مشاعرهای فقهی دربارة قهوه ← امین، ج 4، ص 174). این مسئله شاید بهسبب همزمانی تقریبی ورود قهوه و توتون به کشورهای اسلامی یا تشابه آن دو از جهاتی مانند ایجاد نوعی اعتیاد در صورت مصرف مستمر آنها بودهاست.برخی فقهای معاصر امامی، ضمن توصیه به ترک دخانیات، حکم به حرمت شرعی آن ندادهاند (← امام خمینی، ج 2، ص 35ـ38؛ جواد تبریزی، ج 1، ص 498، ج 2، ص 464)؛ اما بعضی آن را مطلقاً حرام شمردهاند (← سبحانی، 1429، ص 494؛ مکارم شیرازی، ج 3، ص 173ـ174). به نظر گروهی دیگر، حکم استعمال دخانیات، بسته به مراتب ضرری که بر آن مترتب میشود، متفاوت است و این کار تنها درصورتیکه برای فرد ضرر بسیار داشتهباشد، حرام بهشمار میرود (← خویی، قسم 2، ص 423؛ منتظری، ج 2، ص 486، ج 3، ص 504؛ سیستانی، ص110، 127، 197؛ خامنهای، ج 2، ص 111). به تصریح برخی دیگر از فقها (← خویی، قسم 1، ص 432؛ جواد تبریزی، ج 2، ص 464) زیانهای مطرحشده در علم پزشکی برای دخانیات، موجب حرمت شرعی مصرف آن برای همگان نمیشود. بااینهمه، فقها، حتی قائلان به حلّیت، بر لازمالاتباع بودن محدودیتهای ایجادشده از جانب حاکم اسلامی در زمینة استعمال یا تجارت مواد دخانی تأکید کردهاند (برای نمونه ← امام خمینی، ج 2، ص 57؛ گلپایگانی، ج 1، ص 563ـ564؛ جواد تبریزی، ج 2، ص 244ـ245).گاهی فقها بهاستناد زیانی که مصرف دخانیات برای اشخاص دیگر که مصرفکننده آن نیستند، در بردارد، آن را حرام شمردهاند؛ مانند آنکه جنین از سیگار کشیدن مادر زیان ببیند یا آنکه تدخین در مکانی صورت گیرد که دیگران از استنشاق دود و بو و مضرات آن در امان نباشند، از جمله در مکانهای عمومی. مستند فقهی این آرا نیز قاعدة لاضرر است (برای نمونه ← محمدزمان تبریزی، ص 50؛ خویی، قسم1، ص 434؛ خامنهای، ج 2، ص 109).برخی منابع فقهی به احکامی دیگر دربارة مواد دخانی پرداختهاند، از جمله: حکم سجده بر برگ توتون (باتوجه به این نکته که استعمال توتون بهمعنای خوردن آن نیست تا سجده بر آن مصداق سجده بر خوردنیها و نادرست باشد)، حکم استعمال دخانیات در مساجد و مجامع دینی، حکم کاشت و خریدوفروش توتون و تنباکو و حکم بازداشتن همسر از استعمال دخانیات (← حکیم، ج5، ص500؛ الموسوعة الفقهیة، ج10، ص108ـ113).از مهمترین احکام فقهی دخانیات، حکم استعمال آن در هنگام روزهداری است. برخی فقهای امامی مصرف مواد دخانی را موجب بطلان روزه دانستهاند. ازجمله مستنداتِ آنهاست : فَحوای ادله دالّ بر مفطر بودنِ رساندن غبار غلیظ به حلق و الحاق دود به آن؛ کاربرد واژة شُرب برای استعمال دخانیات در عرف عربزبانان در این روزگار؛ سیرة مسلمانان و ارتکاز متشرعان به مفطر بودن استعمالِ دخانیات (← نراقی، ج10، ص230؛ نجفی، ج16، ص235ـ236؛ آملی، ج8 ، ص35). شیخجعفر کاشفالغطاء (ج 4، ص 32) در این باره قائل به تفصیل شده و دخانیات را تنها برای کسانی مفطر دانستهاست که وابستگی شدیدی بدان دارند؛ بهگونهای که تناول این مواد موجب نشاط و تقویت مزاج آنان میگردد و برای آنها در حکم قُوت و خوراک است (برای نقد این رأی ← رازی اصفهانی، ص 79). فقهای امامی در اثبات مفطر بودن دخانیات رسالههای مستقلی نگاشتهاند (← آقابزرگ طهرانی، ج 11، ص 152ـ153، ج 18، ص 22).گروه دیگری از فقیهان امامی به مفطر نبودن استعمال دخانیات فتوا دادهاند و با تأکید بر تفاوت ماهوی غبار و دخان، مصرف دخانیات را مصداق خوردن و آشامیدن ندانستهاند. به نظر آنان کاربرد واژة شُرب برای دخانیات در زبان عربی معاصر، ناظر بر چگونگی استعمال توتون و تنباکو پیش از پدید آمدن ابزار مخصوص آن است و اطلاق آن حقیقی نیست. بااینهمه، این گروه بر رعایت احتیاط و اجتناب از دخانیات در هنگام روزهداری تأکید کردهاند (← رازی اصفهانی، ص 77ـ81؛ انصاری، 1426، ص 49ـ50؛ حکیم، ج 8 ، ص 261ـ262؛مصطفی خمینی، ص 289ـ290، 387ـ389).دیدگاه دیگر دراینباره آن است که در صورت اعتیاد و وابستگی شدید به دخانیات، استعمال آن در هنگام روزهداری جایز است (← مصطفی خمینی، ص 389). اما غالب فقهای معاصر امامی استعمال دخانیات را مفطر شمردهاند (برای نمونه ← جواد تبریزی، ج 1، ص 148؛ شبیری زنجانی، ص 334ـ 335؛ مکارم شیرازی، ج 2، ص 149؛ سبحانی، 1429، ص317) و به تصریح برخی دیگر از فقها، وابستگی شدید نیز مجوز استعمال دخانیات هنگام روزهداری نیست، حتی اگر تبعات ترک آن برای شخص معتاد مشکلآفرین باشد (← گلپایگانی، ج 1، ص 284؛ جواد تبریزی، ج 1، ص 139؛ خامنهای، ج 1، ص 228ـ 229).افتاء به حلّیت استعمال دخانیات در حال روزهداری (مفطر روزه نبودنِ آن)، در عهد صفوی نیز مطرح بود و در عین حال گاهی واکنشهایی را در پی داشت؛ ازاینرو محمدتقی مجلسی که استعمال دخانیات را مبطل روزه نمیدانست و در روزة مستحبی خود این کار را انجام میداد، در روزة واجب از آن اجتناب میکرد (← جزایری، 1404، ج 4، ص 55؛ آقابزرگ طهرانی، ج 18، ص 22؛ رازی اصفهانی، مقدمة هادیزاده، ص 73). آثار مستقلی هم در موافقت با این رأی فقهی نگاشته شد، از جمله: رسالهای فارسی از محمدتقی رازی نجفی اصفهانی (عالم مشهور امامی صاحب هدایةالمسترشدین ← آقابزرگ طهرانی، ج 15، ص 238؛ نیز ← اصفهانی*، خاندان) که با عنوان شربالقلیان فی شهر رمضان چاپ شدهاست (← میراث حوزة اصفهان، دفتر4، اصفهان 1386ش، ص 71ـ81)؛کشفالاوهام فی حلّیة شربالقلیان فی شهرالصیام از محمدتقی نوریطبرسی (← آقابزرگ طهرانی، ج 18، ص 22)؛ و المتن المتین از تاجالعلماء علیمحمد لکهنوی (متوفی 1311)؛ او پس از اینکه نقدی بر المتن نوشته شد، در رسالهای دیگر به اشکالات ناقد پاسخ گفتهاست (← همان، ج 4، ص 221، ج14، ص 54، ج 19، ص 71ـ72؛ نیز برای آثار دیگر ← همان، ج 8 ، ص 50، 90، ج 11، ص 152ـ153).فقهای اهل سنّت بر مفطر بودن استعمال دخانیات اتفاقنظر دارند؛ تا آنجا که استنشاق عمدی دود مواد دخانی را نیز مبطل روزه دانستهاند. برخی از آنها مصرف عمدیِ دخانیات را مشمول کفارة روزه هم شمردهاند (← الموسوعةالفقهیة، ج 10، ص 111ـ 112).منابع : آقابزرگ طهرانی؛ محمدتقی آملی، مصباحالهدی فی شرح العروةالوثقی، تهران 1380؛ ابنعابدین، حاشیة ردّ المحتار علی الدّر المختار: شرح تنویرالابصار، چاپ افست بیروت 1399/ 1979؛ محمدحسین اصفهانی، نهایة الدرایة فی شرح الکفایة، ج 2، چاپ رمضان قلیزاده مازندرانی، قم 1375ش؛ عبداللّهبن عیسی افندیاصفهانی، ریاضالعلماء و حیاضالفضلاء، چاپ احمد حسینی، قم 1401ـ؛ امامخمینی، استفتاآت، قم 1380ش؛ امین؛ مرتضیبن محمدامین انصاری، فرائدالاصول، قم 1419؛ همو، کتابالصوم، قم 1426؛ اسماعیل بغدادی، ایضاحالمکنون، ج 1ـ2، در حاجیخلیفه، ج 3ـ4؛ جواد تبریزی، استفتاءات جدید، قم ]بیتا.[؛ محمدزمان بن کلبعلی تبریزی، فرائدالفوائد: در احوال مدارس و مساجد، چاپ رسول جعفریان، تهران 1373ش؛ محمدعلی توحیدی، مصباحالفقاهة، تقریرات درس آیتاللّه ابوالقاسم خویی، قم 1377ش؛ نعمتاللّهبن عبداللّه جزایری، الانوارالنعمانیة، بیروت 1404/1984؛ همو، کشف الاسرار فی شرحالاستبصار، چاپ طیب موسوی جزائری، قم 1408ـ ؛ حاجیخلیفه؛ محمدبن حسن حرّعاملی، الفوائدالطوسیة، چاپ مهدی لاجوردی حسینی و محمد درودی، قم 1403؛ محسن حکیم، مستمسک العروة الوثقی، چاپ افست قم 1404؛ علی خامنهای، اجوبة الاستفتاءات، ج 1، کویت 1415/1995، ج 2، بیروت 1420/ 1999؛ مصطفی خمینی، کتابالصوم، تهران 1376ش؛ ابوالقاسم خویی، صراة النجاة فی اجوبة الاستفتاءات، مع تعلیقات لجواد تبریزی، قم 1416ـ 1423؛ محمدتقیبن عبدالرحیم رازیاصفهانی، رساله شرب القلیان فی شهر رمضان، چاپ مجید هادیزاده، در میراث حوزه اصفهان، دفتر4، بهاهتمام محمدجواد نورمحمدی، اصفهان: مرکز تحقیقات رایانهای حوزة علمیة اصفهان، 1386ش؛ جعفر سبحانی، تاریخالفقه الاسلامی و ادواره، قم 1384ش؛ همو، رساله توضیحالمسائل، قم 1429؛ علی سیستانی، استفتاءات المرجع الدینی الأعلی السید السیستانی مدظله، قم 2000؛ موسی شبیری زنجانی، رساله توضیحالمسائل، قم 1430؛ محمدباقر صدر، دروس فی علمالاصول، بیروت 1406/1986؛ علی غرویتبریزی، التنقیح فی شرح العروةالوثقی: کتاب الاجتهاد و التقلید، تقریرات درس آیتاللّه ابوالقاسم خویی، قم 1410؛ محمدجمالالدین قاسمی، رسالة فیالشای و القهوة و الدخان، بیروت 1429/ 2009؛ یوسف قرضاوی، من هدیالاسلام: فتاوی معاصرة، ج 1، کویت 1420/2000؛ جعفربن خضر کاشفالغطاء، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، قم 1380ش؛ محمدبن جعفر کتّانی، حکمالتدخین عندالائمة الاربعة و غیرهم، دمشق 1411/1990؛ محمدرضا گلپایگانی، مجمعالمسائل، ج 1، قم ?] 1409[؛ حسین مدرسیطباطبائی، تاریخیّات: مجموعه مقالات و تحقیقات تاریخی، نیوجرسی 2009/1387ش؛ ناصر مکارمشیرازی، استفتائات جدید، گردآوری ابوالقاسم علیاننژادی، قم 1385ش؛ محمدعلیبن حسین مکّی مالکی، تهذیبالفروق و القواعد السنیة فی الاسرار الفقهیة، در احمدبن ادریس قرافی، الفروق، أو، أنوارالبروق فی أنواء الفروق، بیروت 1418/1998؛ حسینعلی منتظری، رساله استفتاءات، قم ]بیتا.[؛ الموسوعةالفقهیة، ج10، کویت: وزارةالاوقاف و الشئون الاسلامیة، 1407/ 1986؛ محمدحسنبن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج 16، چاپ عباس قوچانی، بیروت 1981؛ احمدبن محمدمهدی نراقی، مستندالشیعة فی احکامالشریعة، ج10، قم 1417؛ حسینبن محمدتقی نوری، الفیضالقدسی فی ترجمة العلامةالمجلسی، در مجلسی، ج102؛W. Ahlwardt, Verzeichniss der arabischen Handschriften der Königlichen Bibliothek zu Berlin, Berlin 1887-1899.