دحلان شهاب الدین ابوالعباس سیداحمدبن زینی

معرف

مفتی و مورخ شافعی‌مذهب قرن سیزدهم
متن
دَحلان، شهاب‌الدین ابوالعباس سیداحمدبن زَینی، مفتی و مورخ شافعی‌مذهب قرن سیزدهم. او در 1232 (قس کتانی، ج 1، ص390: 1231) در مکه متولد شد و در آنجا پرورش یافت (بکری دمیاطی، ص 21؛ زکی محمد مجاهد، ج 1، ص 265). نسبش به عبدالقادر گیلانی*، زاهد و صوفی معروف (متوفی 561)، و عبداللّه‌بن حسن مُثَنّی (نوة امامحسن مجتبی) می‌رسد (دحلان، 1423، مقدمة ربیع‌بن صادق دحلان، ص 9؛ بکری دمیاطی، ص 18ـ20).دحلان در نوجوانی قرآن کریم را از بر کرد و علوم رایج از جمله ادبیات عرب، منطق و علوم دینی را نزد استادان بزرگ عصر خود آموخت. او بیشتر نزد عثمان‌بن حسن دِمیاطی (متوفی 1265)، عالم شافعی ساکن مکه، تحصیل کرد. فقه حنفی را از محمدحسین کُتبی (متوفی 1281) فراگرفت. افزون بر این، در شناخت سایر مذاهب اربعة اهل‌سنّت تبحر یافت. شماری از دیگر استادان دحلان عبارت‌اند از: عبداللّه شَرقاوی*، محمد الامیر الکبیر ازهری، محمد شَنَواتی، علی‌سرور مکی، محمدسعیدبن علی مَقْدِسی، حامدبن احمد عطار، عبداللّه‌بن عبدالرحمان سَرّاج حنفی، بُشریبن هاشم جَبَرْتی، عبدالرحمان‌بن محمد کُزْبَری*، قاضی ارتضا علی‌خان مِدراسی هندی، محمدبن حسین حِبشی باعَلَوی مکی (مفتی شافعی)، یوسف‌بن مصطفی صاوی و ابوفَوز محمدبن رمضان مرزوقی مفتی مالکی. دحلان در اِسناد روایات، بیشتر بر راویان مصری و افراد موثق آنان اعتماد داشته‌است (← بکری دمیاطی، ص 21ـ22، 30ـ31، 35ـ36، 38؛ بیطار، ج 1، ص 182؛ کتانی، همانجا؛ مرعشلی، ج 1، ص 119).دحلان از حدود 1262 (سه سال پیش از مرگ استادش، عثمان دمیاطی) جانشین وی در تعلیم طالبان علم شد. در مکه، کانون علمی سودمندی برپا کرده بود و پیوسته به تألیف و تدریس علوم اسلامی خصوصاً حدیث در مسجدالحرام اشتغال داشت (بکری دمیاطی، ص 35ـ39؛ کتانی، ج 1، ص390ـ 391). افزون بر آن، برای تدریس شخصاً به مناطق صحرایی حجاز و روستاهای اطراف مکه و طائف و شام و یمن رفت‌وآمد می‌کرد، یا کسانی را برای کار به آنجا می‌فرستاد و به آنان کمک مالی می‌کرد و برای این منظور، از توانگران و دستگاه حکومت یاری می‌گرفت (بکری دمیاطی، ص40ـ46؛ یوسف الیان سرکیس، ج 1، ستون990). دحلان به پرورش اخلاقی و عملی شاگردان نیز توجه داشت. او که طریقتهای مختلف تصوف مانند خَلوتیه، عَیْدَروسیه، قادریه، نقشبندیه و شاذِلیه را از طریق استادانش به‌ویژه شیخ عثمان، که خود از پیروان خلوتیه بود، می‌شناخت، در مسجدالحرام، متون کهن تصوف مانند الرسالة القُشَیْریة و احیاء علوم‌الدین را نیز تدریس می‌کرد (بکری دمیاطی، ص30ـ32، 39، 65). با این‌حال، او طریقت آل باعلوی* را که مبتنی بر شریعت است، برگزید و در حدود پنجاه سالگی، اصول آن را نزد استادانی همچون حِبشی، عمربن عبداللّه جُفْری، عبدالرحمان‌بن علی سَقّاف، احمدبن سالم جفری و ابوبکربن عبداللّه عَطّاس آموخت؛ به ترویج کتابها و طریقت باعلویان همت گماشت و شاگردان و مریدان خود را به ادعیه و اذکار و اوراد مندرج در آنها ترغیب می‌کرد (بیطار؛ یوسف الیان سرکیس، همانجاها؛ بکری دمیاطی، ص 33ـ34، 66).در مجلس درس دحلان، شاگردان و عالمان بسیاری از سرزمینهای مختلف جهان اسلام، مانند حجاز، یمن، مصر، شمال افریقا، مغرب، هند و افغانستان حضور می‌یافتند و اجازة روایت می‌گرفتند (برای فهرست نام آنان ← کتانی، ج 1، ص 391؛ مرعشلی، همانجا). در اواخر سدة سیزدهم، دحلان به شاگردش، ابوعبداللّه مکّی‌بن عَزّوز، اجازة روایت حدیث داد و خود نیز از او اجازة روایت گرفت. عبدالحیّ بن عبدالکبیر کتانی (متوفی 1382) از آخرین نسل شاگردان اوست (کتانی، ج 1، ص 391ـ392). یکی از شاگردان دحلان، ابوبکربن محمد شَطا بکری دمیاطی (متوفی 1310)، کتاب نَفْحَةُالرحمنِ فی مناقب مفتی مکّة زینی دحلان را دربارة شرح‌حال و تألیفات و مناقب وی تألیف کرده‌است.دحلان به چنان جایگاه علمی بلندی رسید که از او با عنوان شیخ‌الاسلام و رئیس علمای حجاز یاد می‌شد و امیر حجاز او را احترام و عنایت می‌کرد. او در حدود 1288، مفتی شافعیان مکه شد (بکری دمیاطی، ص 38؛ بیطار، ج 1، ص 181ـ183؛ یوسف الیان سرکیس، ج 1، ستون990؛ د.اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه).در دورة زندگی دحلان، نخستین چاپخانه در مکه تأسیس شد و او نظارت بر آن را برعهده گرفت و شماری از آثار خود را در آنجا به چاپ رسانید (جرجی‌زیدان، ج 4، ص 288؛ لویس شیخو، ج 1، ص 111؛ یوسف الیان سرکیس، ج 1، ستون 990).دحلان در اواخر ذیحجه 1303 از مکه به مدینه سفر کرد. چند روز بعد از ورودش (7 محرّم 1304) بیمار شد و در 4 صفر همان سال درگذشت. پس از تشییعی کم‌نظیر، دحلان را در قبرستان بقیع، بین قبة اهل بیت (امامان شیعه) علیهم‌السلام و قبة منسوب به دختران پیامبر اکرم، به خاک سپردند (← بکری دمیاطی، ص 77ـ87 ؛ بغدادی، ج 1، ستون 191؛ زکی محمد مجاهد، ج 1، ص 265؛ قس بیطار، ج 1، ص 183؛ کتانی، ج 1، ص190، که محل درگذشت و دفن او را اشتباهاً مکه نوشته‌اند).دحلان از علمای سرشناس اهل سنّت است که حدیث غدیر را روایت کرده‌است (← دحلان، 1387، ج 2، ص 454؛ همو، 1423، ص 106ـ108، 245؛ نیز ← امینی، ج 1، ص 147ـ 148، 282). او مذهب وهابی را که محمدبن عبدالوهاب (متوفی 1206) در جزیرة‌العرب پایه‌گذاری کرده بود، بدعت و فتنه در جهان اسلام خواند و به مخالفت با آن برخاست. همچنین، در آثار خود به چگونگی شکل‌گیری وهابیت*، تسلط آنان بر حجاز، جنگ شرفای مکه با آنان، اعادة سلطة عثمانی بر حجاز به دست محمدعلی پاشا (خدیو مصر، متوفی 1128)، آشفتگیهای جده در 1274 و رد افکار و عقاید وهابیان پرداخت. مطالب راجع به فتنه وهابیت در پاره‌ای از آثار او (← دحلان، 1305، ص 227ـ240؛ همو، 1371ش، ص 39ـ40؛ همو، 1387، ج 2، ص 228ـ 240؛ د.اسلام، همانجا) چندین‌بار به زبان فارسی و همچنین به زبانهای کردی، انگلیسی و فرانسه ترجمه و منتشر شده‌است. او کتابی مستقل نیز در این باره تألیف کرد (← ادامة مقاله) که موجب واکنش موافقان و مخالفان وهابیت شد (د.اسلام، همانجا).همچنین از روایاتی که او ذیل حادثة قیام محمداحمد المهدی، معروف به مهدی سودانی*، در 1297 در سودان ذکر کرده‌است (← 1387، ج 2، ص 293ـ300)، برمی‌آید که قائل به صحت احادیث راجع به ظهور «مهدی از اولاد فاطمه» علیهماالسلام بوده‌است. او همچنین آثاری در فضائل اهل بیت علیهم‌السلام تألیف کرد. باوجود این، در پاره‌ای دیگر از آثارش به رد شیعه و اسماعیلیه پرداخت (← ادامة مقاله).دحلان نیکوکار، بلندهمت، خوش‌رفتار، در بلاد اسلامی مشهور و نزد بزرگان و فضلا و مردم و حکام محترم بود (بیطار، ج 1، ص 181ـ182؛ کتانی، ج 1، ص390). او اخلاقی پسندیده داشت و اهل زهد بود. به صلة‌رحم، عیادت از بیماران و تشییع مردگان توجه داشت. مالی نیندوخت و خانه‌ای نساخت و آنچه داشت برای طالبان علم و نیازمندان و یتیمان خرج کرد. قرآن کریم را با قرائات هفت‌گانه آن از حفظ داشت و عده‌ای از قُرّاء را به آموزش آن مأمور کرد (بکری دمیاطی، ص 47ـ58، 63ـ64).دحلان کتابهای بسیاری در موضوعات گوناگون مانند تاریخ، حدیث، فقه، تفسیر، منطق، فرقه‌شناسی، کلام، وعظ و عرفان و تصوف، صرف‌ونحو و ادبیات عرب و ریاضیات تألیف کرد که پاره‌ای از آنها عبارت‌اند از: الازهار/ الفوائد الزینیة فی شرح الالفیة لابن مالک (بولاق 1294)؛ اَسنَی المطالب فی نجاة ابی‌طالب (مصر 1305) که به فارسی ترجمه و در تهران منتشر شده‌است، تلخیص بغیة‌الطالب لایمان ابی‌طالب اثر محمدبن رسول (عبدالرسول) بَرْزَنجی با پاره‌ای اضافات از منابع دیگر؛ تاریخ‌الدول الاسلامیة بالجداول المرضیة (قاهره 1306)؛ تاریخٌ مُجَدْوَل لَخَّصَ فیه المَشرعَ الرَوِیّ فی مناقب السادات آل ‌باعلوی؛ تقریب‌الاصول لتسهیل الوصول لمعرفة الرب و الرسول یا تیسیرالاصول و تسهیل‌الوصول در تصوف، آخرین تألیف وی و گردآوری شده از کتابهای بزرگان صوفیه؛ تقریرات علی تفسیرالبیضاوی و شیخی‌زاده؛ تلخیص‌الرسالة القُشَیْریة؛ تنبیه‌الغافلین مختصر منهاج‌العابدین یا تلخیص منهاج‌العابدین غزالی؛ خلاصة‌الکلام فی بیان امراء البلدالحرام (قاهره 1305)، مشتمل بر تاریخ مکه و امرای آن تا سدة دوازدهم (تا خلع اسماعیل‌پاشا، خدیو مصر)، که به‌سبب دوستی مؤلف با خاندان شریفهای حاکم بر مکه و دسترسی وی به اطلاعات مکتوب و شفاهی ارزشمند، حاوی اطلاعاتی مهم از دو سدة اخیر است (وان‌دایک، ص 83)؛ الدررالسَّنیّة فی الرد علی الوهابیة (مصر 1299)؛ رسالة فی خصوص تفضیل سیدنا ابی‌بکر علی بقیة‌الصحابة؛ رسالة فی الرد علی بعض اهل‌الزیغ و البدعة و الضلال؛ رسالة فی رؤیة الباری ذی‌الجلال؛ رسالة فی الفرق بین مذهب اهل السنة و غیرهم فی خلق الافعال؛ السیرة‌النبویة و الآثار المحمدیة (قاهره 1285) دربارة سیره و مغازی و معجزات پیامبر اکرم. دحلان در 1278 تألیف این کتاب را از تلخیص چند اثر مهم که از نظر وی صحیح‌ترین کتابهای سیرة نبوی بودند، فراهم‌آورد (← دحلان، 1417، ج 1، ص 11). از ویژگیهای این اثر وضوح و اختصار و پرهیز از ایراد اقوال گوناگون است و ازاین‌رو، با قبول عموم مواجه شده‌است؛ فتح‌الجواد المنّان علی العقیدة (یا شرح‌العقیدة) المسمّاة بفیض الرحمان یا فتح‌الجواد المنّان بشرح فیض‌الرحمان؛ الفتح‌المبین فی فضائل (یا فی سیرة) الخلفاء الراشدین و اهل‌البیت الطاهرین (قاهره 1300)؛ الفتوحات الاسلامیة بعد (مضی) الفتوحات النبویة(مکه 1303) اثر دیگر دحلان است که آن را از تلخیص آثاری همچون الکامل فی‌التاریخ* ابن‌اثیر فراهم آورده‌است. کتاب با خلافت ابوبکر (11ـ13) آغاز می‌شود و با حوادث سلطنت عبدالحمید دوم عثمانی (ﺣک : 1293ـ1327) پایان می‌یابد. در خاتمة کتاب، فصلی به سیرة عملی پیامبراکرم، ابوبکر، عمر، عثمان، علی علیه‌السلام و عمربن عبدالعزیز اختصاص دارد؛ کتابةٌ فی الرد علی الاسماعیلیة و غیرهم من اهل‌الضلال و البدع؛ مجموع یشتمل علی ثلاث رسائل: رسالة فی الجبر و المقابلة، رسالة فی الوضع، و رسالة فی المقولات العشر (قاهره 1292)؛ مشارق‌الانوار السنیة بفضائل ذریّة خیرالبَریّة؛ النصائح الایمانیة للدولة العَلیّة العثمانیة و للامة المحمدیة (دحلان، 1382، ص 2ـ3؛ بکری دمیاطی، ص 22ـ30، 80؛ بغدادی، ج 1، ستون 191؛ یوسف الیان سرکیس، ج 1، ستون990ـ992؛ کتانی، ج 1، ص390ـ391، ج 2، ص 776؛ مرعشلی، ج 1، ص 119ـ120؛ د.اسلام، همانجا؛ الحجاز، 2012).فتاوای دحلان و پاره‌ای از احکام او، در رساله‌های اخیر شافعیان در یک‌جا ثبت و گردآوری شده‌است. خود او در سال آخر عمرش در این کار با دستیارش، امین‌الفتوا سیدمحمد (بن سالم‌بن) سعید بابُصَیْل، همراهی کرد (د.اسلام، همانجا).منابع: عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج 1، بیروت 1387/ 1967؛ اسماعیل بغدادی، هدیة‌العارفین، ج 1، در حاجی‌خلیفه، ج 5؛ ابوبکربن محمدشطا بکری دمیاطی، نفحة‌الرحمن فی مناقب مفتی مکة زینی‌دحلان، بیروت 1421/ 2001؛ عبدالرزاق‌بن حسن بیطار، حلیة‌البشر فی تاریخ القرن الثالث عشر، چاپ محمد بهجة بیطار، بیروت 1413/1993؛ جرجی‌زیدان، کتاب تاریخ آداب‌اللغة العربیة، مصر 1911ـ1914؛ الحجاز، 2012.Retrieved Oct.31, 2012, from http://www.alhejazi.net/ aalam/113301.htm;احمدبن زینی دحلان، اسنی المطالب فی نجاة ابی‌طالب، چاپ علی‌بن حسین هاشمی، تهران 1382؛ همو، خلاصة‌الکلام فی بیان امراء البلدالحرام، مصر 1305؛ همو، الدرر السنیة فی الردّ علی الوهابیة، ]قاهره[ 1319/ 1921، چاپ افست استانبول 1371ش؛ همو، السیرة‌النبویة، حلب 1417/1996؛ همو، الفتح‌المبین فی فضائل‌الخلفاء الراشدین و اهل‌البیت الطاهرین، چاپ ربیع‌بن صادق دحلان، بیروت 1423/2002؛ همو، الفتوحات الاسلامیة بعد مضی الفتوحات النبویة، قاهره 1387/1968؛ زکی محمد مجاهد، الاعلام الشرقیة فی المائة‌الرابعة عشرة الهجریة، بیروت 1994؛ محمد عبدالحی‌بن عبدالکبیر کتانی، فهرس الفهارس والاثبات، چاپ احسان عباس، بیروت 1402/1982؛ لویس شیخو، الآداب العربیة فی القرن التاسع عشر، بیروت 1924ـ1926؛ یوسف مرعشلی، مصادر الدراسات الاسلامیة و نظام المکتبات و المعلومات، ج 1، بیروت 1427/ 2006؛ ادوارد وان‌دایک، کتاب اکتفاء القنوع بما هو مطبوع، چاپ محمدعلی ببلاوی، مصر 1313/1896، چاپ افست قم 1409؛ یوسف الیان سرکیس، معجم المطبوعات العربیة و المعربة، قاهره 1346/1928، چاپ افست قم 1410؛EI2, s.v. "Dahlān, Sayyid Ahmad b. Zaynī" (by J. Schacht).
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 17
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده