دجّال، شخصیتی اغواگر و کذاب که در احادیث از ظهور او بهعنوان یکی از نشانههای آخرالزمان* خبر داده شدهاست.واژة عربی «دجّال» به احتمال زیاد از «دگّال» سریانی، به معنای کذاب یا دروغگو، گرفته شدهاست (قرداحی، ج 1، ص 235)، اما فرهنگنویسان عربی کوشیدهاند که برای «دجال» ریشهای عربی بیابند. یک رأی این است که این واژه از «دَجَّلَ» بهمعنای پوشانیدن مشتق شده، زیرا دجال جهان را با گناه، کفر و انبوه پیروانش خواهد پوشانید. رأی دیگر این است که «دَجَّلَ» بهمعنای زراندود کردن است و چون دجال خلاف آنچه در دل دارد، آشکار خواهد ساخت و با پنهان کردن حقیقت مردم را گمراه خواهد کرد، چنین نامیده شدهاست. همچنین گفتهاند که «دجال» از فعل «دَجَلَ» بهمعنای آلودن مشتق شدهاست (برای نمونه ← قرطبی، المسیح الدجال، ص 11ـ12؛ زَبیدی، ج 18، ص470ـ471).عنوان دیگر دجال «المسیح الدجال» است به معنای مسیح دروغین (← زبیدی، ج 18، ص470)، که برای معنای واژة مسیح در این ترکیب، وجوه متعددی ذکر کردهاند (← فخررازی، ج 8 ، ص 44؛ زبیدی، ج 7، ص120ـ133). یکی از مشهورترین آنها معنای ممسوحالعین، یعنی یکچشم است (← طوسی، ذیل نساء: 171؛ قرطبی، الجامع، ج 2، ص 457).در متون مقدس یهود و مسیحیت به ویژگیهای چنین شخصیتی اشاره شده و اعتقاد به غلبة گذرای نیروی شر در جهان با اندیشه نجاتبخشی واپسین آمیختهاست. در کتاب اشعیاءنبی (1:27) هیولا یا اژدهای دریایی که خداوند پیش از آفرینش جهان آن را شکست داده بود (← کتاب اشعیاءنبی، 9:51؛ کتاب مزامیر داوود، 74: 13؛ کتاب عاموسنبی، 3:9)، در آخرالزمان به دست خدا کشته خواهد شد. همچنین در کتاب ایوب، 6:1 و کتاب زکریا، 1:3 به شیطان اشاره شدهاست که بعدها با مار که مرگ و نابودی را به جهان میآورد (← سِفر پیدایش، 3 :1ـ15؛ کتاب حکمت سلیمان، 24:2) و بِلیعال که بر همة انسانها سلطه مییابد، یکی دانسته میشود. به عقیدة برخی مفسران، بلیعال دشمن آخرالزمانی خدا خواهد بود که کارهای خارقالعادهای از او سر میزند و بسیاری را گمراه میکند (← ریست ، ص 457؛ )دایرةالمعارف قرآن(، ذیل "Antichrist").همچنین در کتاب دانیال عهد عتیق (7: 24ـ25؛8 : 9ـ13، 23ـ25؛ 27:9؛ 11: 31، 36؛ 11:12) و دانیال مندرج در آپوکریفا (کتاب مقدس. عهد عتیق. اسفار مجعوله، کتاب دانیال، 19:7ـ28؛8 : 1 ـ25؛ 9 :26ـ27؛ 28:11ـ39؛ 11:12ـ13) از پادشاهی شرور و مکار سخن به میان آمدهاست که نمود عینی دجال است. او به معبد میآید و به مدت سه سال و نیم حکومت میکند تا آنکه سلطنتش برداشته و تسلیم قوم مقدس میشود (← ریست، ص 444؛ )دانشنامة معیار کتاب مقدس( ؛ )دایرةالمعارف دین(، ذیل "Antichrist").در عهد جدید، از نبرد آخرالزمانی به صورتهای متفاوتی خبر داده شدهاست. کتاب مکاشفه شامل تصویرهایی نمادین در هیئت دو وحش است که یکی از دریا سر برمیآورد (← مکاشفه یوحنّای رسول، 7:11؛ 1:13ـ10؛ 17: 3ـ18؛ 19:19ـ21)، و دیگری از زمین و در خدمت وحش اول است (همان، 11:13ـ17؛ 13:16؛ 19:19ـ21). در انجیلهای نظیر به «کراهت ویرانی» که در مکان مقدس برپا خواهد شد (← انجیل مرقس، 14:13؛ انجیل متّی، 15:25) و ظهور پیامبران و مسیحهای دروغین قبل از آمدن مسیح (انجیل لوقا، 8:21 ؛ انجیل متّی، 4:24ـ5، 23ـ24؛ انجیل مرقس، 5:13ـ6، 21ـ23) اشاره شدهاست. همچنین پولس در نامة دوم به تسالونیکیان (1:2ـ4، 8 ـ9) از ظهور «مرد شرارت» سخن میگوید که قبل از بازگشت عیسی مسیح و پایان جهان، بر ضد خدا قیام میکند و با ادعای خدایی در مقدِس خدا مینشیند. پولس از او باعنوان «پسر هلاکت» و «مرد بیدینی» یاد میکند که به کمک نیروی شیطان باعث گمراهی و ویرانی خواهد شد و سرانجام عیسی او را با نَفَس خود نابود خواهد ساخت. در تفسیرهای آبای کلیسا این اوصاف از آنِ دجال دانسته شدهاست (← )دایرةالمعارف کتاب مقدس( ، ذیل "Antichrist.II")، اما نام «آنتیکریست» (ís)، معادل «دجال» بهعنوان تجسم شخصیِ شر، نخستین بار در عهد جدید فقط در نامههای یوحنا (← رساله اول، 2: 18ـ22؛ 3:4؛ رسالة دوم، 7) ذکر شدهاست. این نام از دو جزء «آنتی» بهمعنای به جایِ و «کریست» (مسیح) تشکیل شده و به معنای دشمن مسیح یا مسیح دروغین است ()دایرةالمعارف کتاب مقدس(، ذیل "Antichrist.I").در تاریخ یهودیت و مسیحیت، علاوه بر اینکه برخی فرمانروایان خودکامه مصداقهای عینی دجالِ موصوف در کتاب مقدس معرفی شدهاند (← ریست، ص 462، 466)، مقارن با اواخر فتوحات اسلامی در میان مسیحیان نوعی ادبیات مکاشفهای با مضامین آخرالزمانی شکل گرفت که براساس آن، امپراتوری رم آخرین امپراتوری جهان پیش از ظهور دجال، و قوم فاتحْ همان لشکر دجال پنداشته میشد (زوئرمان ، ص 69، 73ـ74، 80 ؛ روخما، ص142ـ143). در گزارش طبری (تاریخ، ج 4، ص 91) از فتح شوش، آمدهاست که راهبان و کشیشان شهر به فاتحان گفتند که در اخبار ما گفتهشده که شوش فتح نمیشود جز به دست دجال یا قومی که دجال در میانشان باشد.در منابع اسلامی. اگرچه نام دجال در قرآن ذکر نشدهاست، اغلب مفسران ذیل آیات مشخصی (برای نمونه ← آلعمران: 55؛ نساء: 159؛ انعام: 158؛ انبیاء: 96) روایاتی مشتمل بر اِخبار از ظهور دجال بهعنوان یکی از نشانههای آخرالزمان و قریبالوقوع بودن قیامت نقل کردهاند (برای نمونه ← مقاتلبن سلیمان، ج 1، ص 278ـ279؛ طبری، جامع، ج 17، ص 69، 71ـ72؛ طوسی، ج 3، ص 386؛ ابنکثیر، تفسیر، ج 1، ص 919ـ920).وجود احادیث فراوان دربارة فتنة دجال موجب شدهاست که برخی در موضوع آن به تواتر معنوی قائل شوند و حتی انکار آن را کفر بشمارند (← تفتازانی، ج 5، ص 312؛ کشمیری، ص 242ـ243). بنابر روایات متعدد، پیامبر اکرم دربارة دجال هشدار میداد که از زمان خلقت عالم فتنهای بالاتر از فتنة دجال نبودهاست، و خداوند هیچ پیغمبری را مبعوث نکرده مگر اینکه او قوم خویش را از فتنة دجال برحذر داشتهاست (← بخاری، ج 7، ص 114؛ مسلمبن حجاج، ج 8 ، ص 207؛ ابنبابویه، 1363ش، ج 2، ص 529؛ ابنکثیر، تفسیر، ج 1، ص 593).روایات متعددی هست حاکی از اینکه در دوران پیامبر، کسی بهعنوان دجال شناخته میشدهاست. گفته شدهاست که پیامبر به دجال بودن شخصی یهودی در مدینه به نام ابنصیاد ظنین بود (← احمدبن حنبل، ج 3، ص 368؛ مسلمبن حجاج، ج 8 ، ص 192). نام او را به صورتهای دیگری مانند ابنصائد (← احمدبن حنبل، همانجا)، صائدبن صائد (ابنبابویه، 1363ش، ج 2، ص 526)، و صائفبن صائد (مقدسی، ج 2، ص 186) نیز ضبط کردهاند. مطابق برخی روایات، او کهانت و سحر میدانست و پیامبر همراه اصحاب برای آزمودن او به دیدنش رفت و از او خواست به رسالت آن حضرت اذعان کند، ولی او امتناع کرد و این مقام را از آن خود دانست و ادعای شهود حق و باطل کرد. وقتی پیامبر از او پرسید که آنچه در سینه برای تو پنهان کردهام چیست؟ او پاسخ داد: «الدخ» (دود). در آن روز آیاتی از سورة دخان بر پیامبر نازل شده بود و آن حضرت پاسخ ناقص ابنصیاد را حاصل القای شیطانی دانست (← احمدبن حنبل؛ مسلمبن حجاج، همانجاها؛ ابنبابویه، 1363ش، ج 2، ص 528 ـ 529؛ مجلسی، ج 52، ص 198؛ زبیدی، ج 4، ص 267). برخی با استناد به این روایت که ابنصیاد توبه کرد و در مدینه مرد (نَوَوی، ج 9، ص 235؛ مجلسی، ج 52، ص 199)، و نیز روایات نقل شده از ابوسعید خُدری (← احمدبن حنبل، ج 3، ص 43؛ مسلمبن حجاج، ج 8 ، ص190ـ 191)، دجال بودن ابنصیاد را رد کردهاند (← ابنکثیر، النهایة، ص 54ـ55؛ مجلسی، همانجا).در مجموعههای حدیثی اهل سنّت، روایاتِ راجع به دجال در بابهای کلی «ملاحم و فتن» و «اشراطالساعه*» یا نشانههای نزدیکی قیامت نقل شدهاست. هرچند تمرکز بر نشانههای ظهور مهدی موعود و موضوع آخرالزمان از مشخصههای اعتقادی شیعه است، در روایات اهل سنّت نیز میان دو مقوله اشراطالساعه و علائم ظهور اشتراکهایی وجود دارد. چنانکه، برخی علمای اهل سنّت به قطعی بودن هر سه موضوع ظهور مهدی، بازگشت مسیح و فتنه دجال در سیاق واحدی حکم دادهاند (← غُماری، ص 13ـ15).در اغلب منابع حدیثی از ظهور دجال در کنار رویدادهای دیگری چون دخان، یأجوج و مأجوج*، دابةالارض*، شکاف خوردن زمین در مشرق و مغرب و شبهجزیرة عربستان، فرود آمدن عیسی، طلوع خورشید از مغرب، و آتشی که از یمن شعلهور میشود سخن گفته شدهاست (برای نمونه ← مسلمبن حجاج، ج 8، ص 179؛ طبری، جامع، ذیل انبیاء: 96؛ مجلسی، ج 6، ص 303). مطابق برخی از روایات، ظهور دجال اولین نشانه شمرده میشود (← مسلمبن حجاج، ج 8 ، ص 202؛ طبری، جامع، ج 17، ص 69، ج 25، ص 68). در برخی احادیث به اوضاع قبل از ظهور و شورش دجال اشاره شدهاست، همچون پر شدن جهان از فساد و تباهی، رواج شهادت دروغ، تزیین کردن مساجد و ساختن منارههای بلند، تشبه زنان به مردان و مردان به زنان و خشکسالی شدید (← ابنبابویه، 1363ش، ج 2، ص 525ـ527؛ مجلسی، ج 52، ص 192ـ 193).دجال را مردی تنومند دانستهاند با صورتی سرخرنگ و موهایی مجعد که چشم راستش نابیناست و چشم دیگرش که خونآلود مینماید در وسط پیشانی او مانند ستاره صبح میدرخشد. بین دو چشمش کلمه «کافر» نوشته شدهاست که هر باسواد و بیسوادی میتواند آن را بخواند (← نُعَیمبن حمّاد، ص 315ـ317؛ احمدبن حنبل، ج 3، ص 79، 201، 367؛ بخاری، ج 4، ص 111، ج 8 ، ص 79؛ ابنبابویه، 1363ش، ج 2، ص 526ـ527). دجال قدرتهای خارقالعادهای دارد و با کارهایش مردم را فریب میدهد: او آبی سوزان و آتشی سرد به همراه دارد؛ بهشتش همانند جهنم و جهنمش همانند بهشت است (← احمدبن حنبل، ج 3، ص 367؛ مسلمبن حجاج، ج 8 ، ص 195). او سوار بر خر سفیدی میشود که هر گامش چهل ذرع، و به روایتی، یک میل است (احمدبن حنبل، همانجا؛ ابنبابویه، 1363ش، ج 2، ص 527). هر جا که قدم بگذارد، زمین به امر او گنجها و ذخایر پنهانش را آشکار میسازد (احمدبن حنبل، ج 4، ص 181؛ مسلمبن حجاج، ج 8 ، ص 197). دجال ادعای الوهیت میکند و با صدایی که همة جن و انس آن را میشنوند فریاد میزند: «منم آن خدایی که خلق کردهام؛ منم پروردگار اعلای شما» (احمدبن حنبل، ج 5، ص 221؛ ابنبابویه، 1363ش، ج 2، ص 527).برای ظهور دجال مکانهای مختلفی ذکر شدهاست: جایی میان شام و عراق (← نعیمبن حمّاد، ص 323؛ احمدبن حنبل، ج 4، ص 181)، عراق (نعیمبن حمّاد، ص 324)، خراسان (همانجا؛ یاقوت حموی، ج 2، ص 414)، سیستان (ابنبابویه، 1363ش، ج1، ص 251ـ252؛ مجلسی، ج 51، ص 70)، کرمان (ابنطاووس، ص 87)، و به روایتی مشهورتر، محلة یهودیة اصفهان (احمدبن حنبل، ج 3، ص 224؛ ابنبابویه، 1363ش، ج 2، ص 526).گفته شدهاست پیروان دجال هفتاد هزار تن و بیشترشان زنان و یهودیان، بهویژه یهودیان اصفهاناند (← نعیمبن حمّاد، ص 332، 346؛ مسلمبن حجاج، ج 8 ، ص 207؛ ابنبابویه، 1363ش، همانجا). بادیهنشینان و کسانی که از حرام زاده شدهاند نیز پیروان او خواهند بود (نعیمبن حمّاد، ص 329، 333، 414؛ ابنبابویه، 1363ش، ج 2، ص 527؛ ابنکثیر، تفسیر، ج 1، ص 919). زنی به نام ظَبیه دجال را همراهی میکند که جلوتر از او به شهرها میرسد و مردم را از او میترساند (نعیمبن حمّاد، ص 317؛ ابنکثیر، السیرةالنبویة، ج 4، ص 169؛ برای ضبط صحیح نام «ظبیه» ← ازهری، ج 14، ص 398، ذیل «ظبی»).دجال به همة سرزمینها وارد میشود جز مکه و مدینه که بر گذرگاهها یا دروازههای آن دو شهر، فرشتگانی نگاهبان گمارده شدهاند (احمدبن حنبل، ج 3، ص 43؛ بخاری، ج 2، ص 223؛ ابنبابویه، 1414، ج 2، ص 564). وی تا حوالی اُحد یا شورهزارهای مشرف به مدینه پیش میآید. سپس سه زلزله در مدینه رخ میدهد که براثر آن همة منافقان و کافران از شهر خارج میشوند تا به او ملحق شوند. مردی از نیکوکاران که به روایتی خضر* است، دجال را شناسایی و بر ضد او قیام میکند. دجال برای اثبات دعوی الوهیتش او را به دو نیم میکند و دوباره زنده میسازد، اما قادر نیست او را دوباره بکشد (نعیمبن حمّاد، ص 332، 375؛ مسلمبن حجاج، ج 8 ، ص 199ـ200؛ ابنکثیر، قصصالانبیاء، ص 459ـ460). در احادیث آمدهاست که مسجدالحرام، مسجدالنبی، مسجد طور سینا و مسجدالاقصی از ورود دجال در امان خواهند بود (← نعیمبن حمّاد، ص 343ـ 345؛ احمدبن حنبل، ج 5، ص 434).دورة حکومت دجال چهل سال، و بنابر پارهای روایات، چهل روز است که روزی از آن مثل سال، روزی از آن مثل ماه و روزی از آن همچون هفته است و سایر روزهای آن مثل روزهای عادی است (← نعیمبن حمّاد، ص 337؛ احمدبن حنبل، ج 4، ص 181، ج 6، ص 454).براساس اغلب احادیث اهل سنّت، عیسی بر منارة سفیدی در شرق دمشق، و به روایتی بر گردنة اَفیق، فرود میآید و بلافاصله به دنبال دجال میگردد و او را نزدیک دروازه (باب) لُدّ، محلی در فلسطین، مییابد (← مقاتلبن سلیمان، ج 1، ص 421؛ ابنکثیر، البدایة، ج 9، ص 176؛ نیز ← ابنعربی، ج 3، ص330). هنگامی که دجال به عیسی نگاه میکند، همانند شمع ذوب میشود و میمیرد. به روایتی دیگر، عیسی او را در همانجا میکشد (← مقاتلبن سلیمان، همانجا؛ نعیمبن حمّاد، ص 341ـ342؛ احمدبن حنبل، ج 3، ص420؛ قرطبی، الجامع، ج 8 ، ص 413ـ414).در بعضی از احادیث شیعه آمدهاست که دجال به دست کسی که عیسی پشت سر او نماز میخواند، یعنی حضرت مهدی، کشته میشود (← ابنبابویه، 1363ش، ج 2، ص 336، 527؛ مجلسی، ج 15، ص 23، ج 52، ص 194). در روایت دیگری گفته شدهاست که دجال در نوروز به دست قائم در کوفه به دار آویخته میشود (مجلسی، ج 52، ص 308)، اما ظاهراً این روایت که عیسی به فرمان حضرت مهدی دجال را میکشد یا در کشتن وی مساعدت میکند (همان، ج 51، ص 93)، شهرت عامتری داشتهاست (← ابنخلدون، ج 1: مقدمه، ص 388).احادیثی هم دربارة متعدد بودن دجال نقل شدهاست. در برخی از آنها برپایی قیامت منوط به ظهور سی یا هفتاد دجال و مدعی دروغین نبوت دانسته شدهاست (← مسلمبن حجاج، ج 8 ، ص 189؛ هیثمی، ج 7، ص 333). در این صورت، این دجالان پیشاهنگان دجال اکبر یعنی دجال آخرالزمان محسوب میشوند (← ابنکثیر، النهایة، ص 48ـ51).برخی از اهل حدیث تلقین کردن احادیث دجال را به کودکان مستحب میشمردند، با این هدف که در اذهان کودکان رسوخ کند و در نسلهای بعدی تداوم یابد (← ابنحجر هیتمی، ص 123ـ124؛ سفارینی، ج 2، ص 106). با تکیه بر همین رواج عمومی بود که عباسیان در تلاش برای تثبیت خلافت خود، روایتی را با این مضمون شایع کردند که دولت عباسی تا زمان خروج دجال برقرار خواهد بود (← اخبارالدولة العباسیة، ص 29).در اعتقادنامهها و متون کلامی، ظهور دجال در آخرالزمان یکی از نشانههای قطعی نزدیک شدن قیامت ذکر شدهاست (برای نمونه ← بیهقی، ص 142؛ نسفی، ص 111؛ ابنابیالعز، ص 472ـ474)، اما کیفیت این ظهور که با خرق عادت همراه میشود، از دید برخی متکلمان، بهویژه معتزله، که صدور معجزه را از مدعیان دروغین جایز نمیشمردند، پذیرفتنی نبودهاست (← قاضی عبدالجباربن احمد، ج 15، ص 217، ج 16، ص 432؛ قاضی عیاض، ج 8، ص 475، 492ـ493؛ رشیدرضا، ج 9، ص490). ابنعربی در الفتوحاتالمکیة (ج 6، ص 334) با اشاره به همین اشکال تصریح میکند که اخبار دجال ادلة متکلمان را در باب نبوت ابطال میکند، در حالیکه اهل کشف و شهود با این اشکال روبهرو نیستند.مسعودی (1967، ص61ـ62؛ 1386، ص46، 59) براساس داستانهای عربی آوردهاست که دجال در جزیرهای از جزایر امپراتوری مهراج یا زابج سکونت دارد، و دریانوردان سیراف و عمان که به این جزیره رفتهاند، نغمههای طربانگیزی از سرناها و طبلها شنیدهاند که با رقص و کفزدن همراه بودهاست و اکثر آنها بر این عقیده بودهاند که دجال در آنجاست. مسعودی (1386، ص 59) و ابنخرداذبه (ص 68) این جزیره را فرطائیل یا برطایل یا برطاییل دانستهاند. بنابه گزارش مسعودی (1386، ص 122) و ذهبی (ج 2، ص 442) تمیمالداری*، از اصحاب پیامبر و راوی داستان دجال، وی را در آن جزیره دیدهاست که به صخرهای بسته شده بود و شیاطین غذای او را میآوردند. در همین داستان، جسّاسه* اخبار را تجسس میکند و برای دجال میآورد.در گزارشهای تاریخی، اشارههایی هم به باورهای یهودیان سدههای نخستین اسلامی دربارة دجال شدهاست. به گفتة مقدسی (ج 2، ص 194)، یهودیان دجال را به نام «موشح کوائل» میشناختند و از نسل داوود میپنداشتند و معتقد بودند که بر زمین حکمرانی میکند، پادشاهی را به بنیاسرائیل بازمیگرداند و همة اهل زمین را به دین یهود درمیآورد (برای روایتی مشابه از ترجمة فارسی تاریخ طبری ← د. ایرانیکا، ذیل مادّه). مقدسی (ج 4، ص 35) این عقیده را به یهودیان اصفهان نسبت میدهد که دجال از میان ایشان است و از همان ناحیه برمیخیزد. حکایتی هم که طبری (تاریخ، ج 3، ص 607) از فتح بیتالمقدس آوردهاست، نشان میدهد که یهودیان عصر فتوحات دربارة کشته شدن دجال به دست عربها در باب لُد اخباری داشتند.نام دجال در سرودههای شعرای فارسیزبان به کرات آمدهاست (برای نمونه ← خاقانی، ص 23ـ24، 115 و جاهای دیگر؛ حافظ، غزل 242، بیت 6). دجال و خصوصیات او موضوع تفسیر و تعبیرهای عرفانی صوفیه نیز بودهاست. به گزارش کوربن (ج 3، ص 309)، علاءالدوله سمنانی مفهوم دجال را درونی دانسته و بر این باور بودهاست که مؤمن با متجلی ساختن مهدی در درون خود نیروهای دجالوار درونش را از بین میبرد. نجمرازی (ص140ـ141) و عبدالکریم جیلی (ج 2، ص 53) کشته شدن دجال را به دست عیسی نمادی از شکست نفس اماره توسط روح تعبیر کردهاند.در دوران جدید، نویسندگان مسلمان معانی تازهای از دجال ارائه کردهاند. محمد عبده دجال را نماد خرافهها و زشتیهایی دانستهاست که زدودن آنها به کمک اسرار و حکمتهای شریعت امکانپذیر میشود (← رشیدرضا، ج 3، ص 317). محمد اسد (ص 308ـ309) یک چشم بودن دجال را مظهر و نمادی از مادّهگرایی یک بعدی میداند که ویژگی تمدن جدید غربی است، و معجزات دروغین دجال تمثیلی برای اعجازهای فنّاوری جدید است. به عقیدة رنه گنون (ص 312ـ316)، دجال نماد عصر سنّت یا معنویت معکوس در مرحلة مابعد مادّهگرایی است که میتواند در هیئت فرد یا اجتماع مجسم شود. دجال مجموعهای از قدرتهای رازآلود منجی در جهت شیطانی است.منابع : علاوه بر کتاب مقدس؛ ابنابیالعز، شرح العقیدة الطحاویة، چاپ عبداللّهبن عبدالمحسن ترکی و شعیب ارنؤوط، بیروت 1426/2005؛ ابنبابویه، کتاب مَن لایَحضُرُهالفقیه، چاپ علیاکبر غفاری، قم 1414؛ همو، کمالالدین و تمامالنعمة، چاپ علیاکبر غفاری، قم 1363ش؛ ابنحجر هیتمی، القولالمختصر فی علامات المهدی المنتظر علیهالسلام، چاپ عبدالکریم عُقیلی، قم 1419/ 1998؛ ابنخرداذبه؛ ابنخلدون؛ ابنطاووس، الملاحم و الفتن فی ظهور الغائب المنتظر عجلاللّه فرجه، قم 1398/ 1978؛ ابنعربی، الفتوحات المکیة، سفر6، چاپ عثمان یحیی، قاهره 1398/1978؛ ابنکثیر، البدایة و النهایة، بیروت 1411/1990؛ همو، تفسیرالقرآن العظیم، چاپ علی شیری، بیروت ]بیتا.[؛ همو، السیرةالنبویة، چاپ مصطفی عبدالواحد، قاهره 1383ـ1386/ 1964ـ1966، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ همو، قصصالانبیاء، بیروت 1408/1988؛ همو، النهایة فی الفتن و الملاحم، چاپ احمد عبدالشافی، بیروت 1408/1988؛ احمدبن حنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر، ]بیتا.[؛ اخبارالدولة العباسیة و فیه اخبار العباس و ولده، لمؤلفٍ من القرن الثالث الهجری، چاپ عبدالعزیز دوری و عبدالجبار مطلبی، بیروت: دارالطلیعة للطباعة و النشر، 1971؛ محمدبن احمد ازهری، تهذیباللغة، ج 14، چاپ یعقوب عبدالنبی، قاهره ]بیتا.[؛ محمدبن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، ]چاپ محمد ذهنیافندی[، استانبول 1401/1981، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ احمدبن حسین بیهقی، الاعتقاد و الهدایة الی سبیل الرشاد، چاپ کمال یوسف حوت، بیروت 1405/1985؛ مسعودبن عمر تفتازانی، شرحالمقاصد، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره 1409/1989، چاپ افست قم 1370ـ1371ش؛ عبدالکریمبن ابراهیم جیلی، الانسان الکامل فی معرفة الاواخر و الاوائل، مصر 1304؛ شمسالدین محمد حافظ، دیوان، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران 1362ش؛ بدیلبن علی خاقانی، دیوان، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران 1368ش؛ ذهبی؛ محمد رشیدرضا، تفسیر القرآن الکریم الشهیر بتفسیر المنار، ]تقریرات درس[ شیخمحمد عبده، ج 3، ج 9، مصر 1367؛ محمدبن محمد زَبیدی، تاجالعروس من جواهرالقاموس، چاپ علی شیری، بیروت 1414/1994؛ محمدبن احمد سفارینی، لوامعالانوار البهیة و سواطع الاسرار الاثریة: شرح الدرة المضیة فی عقیدة الفرقة المرضیة، بیروت 1411/1991؛ طبری، تاریخ (بیروت)؛ همو، جامع؛ طوسی؛ عبداللّه غُماری، عقیدة اهلالاسلام فی نزول عیسی علیهالسلام، بیروت 1406/1986؛ محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، او، مفاتیحالغیب، بیروت 1421/ 2000؛ قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج 15، چاپ محمود خضیری و محمود محمد قاسم، قاهره 1385/1965، ج 16، چاپ امین خولی، قاهره 1380/1960؛ عیاضبن موسی قاضی عیاض، شرح صحیح مسلم للقاضی عیاض، المسمّی اکمال المعلم بفوائد مسلم، چاپ یحیی اسماعیل، منصوره، مصر 1426/2005؛ جبرائیل قرداحی، اللباب: قاموس سریانی ـ عربی، حلب 1994؛ محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، چاپ محمدابراهیم حفناوی و محمود حامد عثمان، قاهره 1428/2007؛ همو، المسیح الدجّال و یأجوج و مأجوج، قاهره: المکتبةالتوفیقیة، ]بیتا.[؛ کتاب مقدس. عهد عتیق. اسفار مجعوله، کتابهایی از عهد عتیق: کتابهای قانونی ثانی، براساس کتاب مقدس اورشلیم، ترجمة پیروز سیار، تهران 1380ش؛ محمدانورشاه کشمیری، التصریح بما تواتر فی نزول المسیح، چاپ عبدالفتاح ابوغده، قاهره 1426/ 2005؛ رنه گنون، سیطره کمیت و علائم آخر زمان، ترجمه علیمحمد کاردان، تهران 1365ش؛ مجلسی؛ محمد اسد، الطریق الی الاسلام، نقله الی العربیة، عفیف بعلبکی، بیروت 1981؛ علیبن حسین مسعودی، اخبارالزمان، بیروت 1386/1966؛ همو، کتاب التنبیه و الاشراف، چاپ دخویه، لیدن 1894، چاپ افست 1967؛ مسلمبن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت: دارالفکر، ]بیتا.[؛ مقاتلبن سلیمان، تفسیر مقاتلبن سلیمان، چاپ عبداللّه محمودشحاته،]قاهره[ 1979ـ1989؛ مطهربن طاهر مقدسی، کتاب البدء و التاریخ، چاپ کلمان هوار، پاریس 1899ـ1919، چاپ افست تهران 1962؛ عبداللّهبن محمد نجمرازی، مرموزات اسدی در مرموزات داودی، چاپ محمدرضا شفیعیکدکنی، تهران 1352ش؛ عمربن محمد نسفی، العقائد النسفیة، استانبول 1326، چاپ افست بغداد ]بیتا.[؛ نُعَیمبن حمّاد، کتاب الفتن، چاپ سهیل زکار، مکه ?] 1991[، چاپ افست ]دمشق، بیتا.[؛ یحییبن شرف نَوَوی، شرح صحیح مسلم، چاپ ابوالفضل دمیاطی، ]قاهره 2006[؛ علیبن ابوبکر هیثمی، مجمعالزوائد و منبعالفوائد، بیروت 1408/1988؛ یاقوت حموی؛Henry Corbin, En Islam iranien: aspects spirituels et philosophiques, [Paris] 1971; EIr., s.v. "Dajjāl" (by Hamid Algar); Encyclopaedia of the Qur'ān, ed. Jane Dammen Mc Auliffe, Leiden: Brill, 2001- , s.v. "Antichrist" (by Neal Robinson) ; The Encyclopedia of religion, ed. Mircea Eliade, New York 1987, s.v. "Antichrist" (by Bernard McGinn); Encyclopedia of the Bible and its reception, Berlin: Walter de Gruyter, 2009- , s.vv. "Antichrist. I: New Testament" (by Otto Schwankl), "ibid.II: Christianity" (by Bernard McGinn); The International standard Bible encyclopedia, ed. Geoffrey W. Bromiley, Michigan: William B. Eerdmans, 1979- 1988, s.v. "Antichrist" (by J. E. H.Thomson); Martin Rist, "Revelation: exegesis", in The Interpreter's Bible, ed. George Arthur Buttrick, et al., [New York]: Abingdon Press, 1995; Barbara Roggema, "Biblical exegesis and in the Arabic Apocalypse of Peter- polemics interreligious The Book of the Rolls", in The Bible in Arab Christianity, ed. David Thomas, Leiden: Brill, 2007; Harald Suermann, "The use of biblical quotations in Christian apocalyptic writings of the Umayyad period", in ibid.