دبیران کاتبی قزوینی نجم الدین

معرف

منطق‌دان و حکیم قرن هفتم
متن
دبیران کاتبی قزوینی، نجم‌الدین، منطق‌دان و حکیم قرن هفتم. غالب تذکره‌نویسان نام او را علی فرزند عمر، ملقب به نجم‌الدین و کنیه‌اش را ابوالحسن و ابوالمعالی ذکر کرده‌اند (برای نمونه ← حمداللّه مستوفی، ص 706؛ خواندمیر، ج 3، ص 107). در برخی منابع، نام پدرش محمد (← حاجی‌خلیفه،ج 1، ستون 685؛ عبدالحمید حسن، ص 41) و در برخی دیگر، نام جدّش محمد ذکر شده‌است (← بغدادی، ج 1، ستون 713؛ عبدالحمید حسن، ص 135). تقریباً تمامی تذکره‌ها وی را کاتبی قزوینی معرفی کرده‌اند، به‌جز شمس‌الدین سامی نویسندة قاموس‌الاعلام (ذیل «نجم‌الدین کاشی») که او را کاشی دانسته‌است. به نظر مدرس تبریزی (ج 5، ص 17)، نسبت کاشی اشتباه یا سهوالقلم کاتب بوده‌است. سال ولادت وی، در اغلب منابع 600 و سال وفاتش 675 ذکر شده‌است (از جمله ← صَفَدی، ج 21، ص 366؛ کحّاله، ج 7، ص 159؛ قس دبیران کاتبی‌قزوینی، 1353شالف، مقدمة زاهدی، ص 9، که سال وفات او را 678 دانسته‌است). دبیران کاتبی از علمای شافعی به شمار می‌رود (قمی، ص 242؛ مدرس‌رضوی، ص 226؛ قس بغدادی، همانجا، که وی را شیعه‌مذهب دانسته‌است). دبیران کاتبی با فراگرفتن علوم ادبی، عقلی و نقلی از استادان روزگار خویش، در منطق، حکمت، کلام، طب، نجوم، هیئت و ریاضیات استادی ماهر و در فنون ادبی و آداب بحث و مناظره سخنوری توانا شد (دبیران کاتبی قزوینی، 1353شالف، همان مقدمه، ص 5)، به‌طوری که خواجه‌نصیرالدین طوسی* در پاسخی که به سؤال وی نگاشته، او را با القابی چون نجم‌الملّة و الدین، افضل‌العالم و المحقق‌المدقّق ستوده‌است (← مدرس رضوی، ص470، 472) و نیز، علامه حلّی* در اجازه‌ای که برای بنوزهره نگاشته، از دبیران کاتبی با تعابیری حاکی از احترام و بزرگداشت، مانند مِن فضلاءالعصر، أعلمهم بالمنطق و عارفاً بالحکمة یاد کرده‌است (← مجلسی، ج 104، ص 66). دبیران کاتبی مدتی به پیشنهاد خواجه‌شمس‌الدین محمد جوینی (متوفی 683)، از وزرای عهد ایلخانیان و مشهور به صاحب دیوان، در مدرسه‌ای در جوین که خودِ صاحب دیوان مؤسس آن بود، تدریس کرد (مدرس‌رضوی، ص 226ـ227). او در قزوین نیز مجلس تدریس داشت (دبیران کاتبی قزوینی، 1353شالف، همان مقدمه، ص 5، 7).وقتی هولاکو خواجه نصیرالدین را در 657 مأمورِ ساخت رصدخانه‌ای در مراغه کرد، او نیز عده‌ای از دانشمندان روزگار خود، از جمله دبیران کاتبی قزوینی، را برای همکاری در این امر دعوت کرد. دعوت خواجه نصیرالدین از دبیران کاتبی وقتی بود که خواجه در ملازمت هولاکو به قزوین رسید و در خانة دبیران کاتبی مهمان شد. خواجه هنگام حرکت از قزوین، قطب‌الدین شیرازی* (متوفی 710) شاگرد دبیران کاتبی، را همراه خود برد و از کاتبی هم درخواست کرد که به مراغه برود و آنها را در این کار یاری نماید (ابن‌فُوَطی، ج 5، ص 489؛ خواندمیر، همانجا؛ مدرس رضوی، ص 227). دبیران کاتبی پس از پذیرفتن دعوت خواجه نصیرالدین، در مراغه نیز به تدریس خود ادامه داد (دبیران کاتبی قزوینی، 1353شالف، همان مقدمه، ص 7).به‌طور کلی، قرن هفتم یکی از دوره‌های درخشان فرهنگ و تمدن اسلامی بوده‌است و دانشمندان برجسته‌ای مانند افضل‌الدین خونجی*، شمس‌الدین محمدبن اشرف سمرقندی* (ملقب به حکیم حسینی)، باباافضل* کاشانی، اثیرالدین ابهری*، خواجه‌نصیرالدین طوسی، سراج‌الدین ارموی* و قطب‌الدین شیرازی در این قرن آثار جالب‌توجهی عرضه کرده‌اند که در سرنوشت فلسفه در دوره‌های بعد تأثیر فراوانی داشته‌است. در این دوره، کلام و فلسفه بیشتر به هم نزدیک شدند تا آنجا که اکثر فیلسوفان به مباحث کلامی می‌پرداختند یا آنکه مباحث کلامی را به صورت فلسفی مطرح می‌کردند. دیگر آنکه به تهیه و تدوین کتابهای درسی توجه شد و عده‌ای آنها را تألیف و عده‌ای نیز آنها را تلخیص نمودند یا بر آنها شرح و حاشیه نگاشتند. دبیران کاتبی به عنوان یکی از دانشمندان برجستة قرن هفتم، با آشنایی کامل به افکار و آثار ابن‌سینا*، سهروردی*، فخررازی*، و متکلمان پیش از خود، عقاید مختلف را بررسی کرده و گاهی آنها را پذیرفته و گاه رد کرده‌است (همو، 1375ش، مقدمة صدری، ص سیزده). او با اینکه شاگرد خواجه‌نصیرالدین به شمار می‌رفت و با وی در زمینه‌های منطقی، فلسفی، کلامی و طبی مکاتباتی داشت، ظاهراً اختلاف‌نظرش با خواجه از نظر مذهبی سبب می‌شد که سخت تحت‌تأثیر فخررازی (متوفی 606) باشد. در عین حال، او در بسیاری موارد عقاید فخررازی را نمی‌پذیرفت. آشنایی کاتبی با فخررازی از طریق استاد کاتبی، اثیرالدین ابهری، صورت گرفت که خودش شاگرد فخررازی بود (همان مقدمه، ص یازده؛ علامه حلّی، مقدمة منزوی، ص 9).دبیران کاتبی در حوزة علوم عقلی از استادان بزرگی بهره برد. علاوه بر خواجه‌نصیرالدین طوسی، شمس‌الدین محمدبن اشرف سمرقندی* که کاتبی در تدوین آثار منطقی خود از وی پیروی کرده (علامه حلّی، همان مقدمه، ص 6)، و نیز اثیرالدین ابهری که دبیران کاتبی قزوینی (بحرالفوائد، ص 155؛ 1353شالف، ص 385) با عنوان استاد از وی یاد کرده‌است، استادان کاتبی بودند. دانشمندانی نیز در زمینة علوم عقلی و خصوصاً منطق نزد کاتبی پرورش یافته‌اند که عبارت‌اند از : عمادالدین زکریابن محمود قزوینی (متوفی 682)، مشهور به قاضی جمال‌الدین و نیز عماد قزوینی (← دبیران کاتبی قزوینی، 1353شالف، همان مقدمه، ص 7)؛ قطب‌الدین محمود شیرازی؛ علامه حلّی (قمی، ص 242)؛ و فخرالدین محمد قزوینی حکیم (ابن‌فوطی، ج 3، ص 123، 440).دبیران کاتبی به‌سبب مهارت و استادی در منطق شهرت بسیار یافت و به همین دلیل، آثار منطقی وی بیش از دیگر آثارش است. با تأمل در این آثار، می‌توان دریافت که او هم به میراث منطقی گذشتگان، همچون ابن‌سینا، وفادار بوده و هم از منطق‌دانانی مانند ابهری، خونجی و خصوصاً فخررازی متأثر بوده‌است. او نیز چون معاصرانش، در تدوین کتابهای منطقی خود برخی مباحث مانند مقولات را حذف و به فلسفه منتقل کرده‌است. برخی را مانند مبحث حدّ و رسم از کتاب برهان به بخش تصورات برده، برخی را مانند شرطیات، لوازم آنها و قیاسهای شرطی تفصیل فراوان داده و برخی را مانند بحث صناعات خمس به اختصار بیان کرده و غالباً به مباحث برهان و مغالطه پرداخته‌است (ابن‌سهلان ساوی، پیشگفتار دانش‌پژوه، ص30؛ ملکشاهی، ص 4ـ7؛ دربارة ابواب و بخشهای مباحث منطق و تغییر و تحولات آن ← منطق*).کاتبی قزوینی از اولین کسانی است که نِسَب اربعه را به عنوان بحثی مستقل مطرح کرده‌است. در صورتی که هیچ‌یک از منطق‌دانان متقدم این‌گونه به بحث مذکور نپرداخته‌اند (فاخوری،ص 176ـ177؛ ابن‌سهلان ساوی، همان پیشگفتار، ص 29). او همچنین مانند فخررازی تصدیق را مرکّب از چهار جزء تصور محکومٌعلیه، تصور محکومٌبه، تصور نسبت حُکْمیه و حکم دانسته‌است؛ برخلاف سایر منطقیان که تصدیق را امری بسیط و تصورات سه‌گانه را شرط تصدیق شمرده‌اند، نه جزء آن (← دبیران کاتبی قزوینی، بحرالفوائد، ص 2؛ همو، 1363ش، ص 8 ـ9). کاتبی در مباحث عکس نقیض، بر خلاف فخررازی، روش جدید را تأیید کرده‌است (ابن‌سهلان ساوی، همان پیشگفتار، ص30). او دربارة نقیض عام و نسبت آن با نقیض خاص، عقیده‌ای داشته که خواجه‌نصیرالدین آن را رد کرده‌است (← دبیران کاتبی قزوینی، 1353ش ب، ص 283؛ علامه حلّی، همان مقدمه، ص 8). در موجهات، به شش قضیة بسیط و هفت قضیة مرکّب موجهه قائل است (دبیران کاتبی قزوینی، 1363ش، ص 102). در حالی‌که مثلاً تفتازانی به پانزده قضیة موجهه معتقد است (← فاخوری، ص 159ـ160). او علاوه بر معتبر دانستن شکل چهارم قیاس، شرایط متأخران را برای این شکل مطرح کرده و برخلاف متقدمان که پنج ضرب (قسم) را مُنْتِج دانسته‌اند، به هشت ضرب منتج معتقد بوده‌است، به این شرط که مقدمات سه ضرب آخر موجهه باشد (← دبیران کاتبی قزوینی، 1363ش، ص 146ـ147؛ همو، بحرالفوائد، ص 133ـ134؛ نیز دربارة اَشکال و ضروب آنها ← قیاس*). در شرطیات مؤلَّفِ از دو متصله نیز که حد وسطْ جزء تام از هر دو قضیه است، کاتبی سه ضرب آخر شکل چهارم را که ابهری استخراج کرده، معتبر ندانسته‌است (← بحرالفوائد، ص 155). او (بحرالفوائد، ص 125، 128) در ضرب چهارم از شکل دوم و ضرب ششم از شکل سوم، به دلیل اینکه یکی از دو مقدمه سالبه بسیطه است و سالبه بسیطه در صورت کذب موضوع نیز صادق است، دلیل افتراض را معتبر ندانسته و معتقد است در حالت مذکور، اصلاً موضوعی وجود ندارد تا به صورت افتراض در نظر گرفته شود.کاتبی در آرای فلسفی‌اش تا حدود زیادی اصول فلسفة مشّائی را پذیرفته (برای مثال ← 1353ش الف، ص 58، 107)، اما نسبت به نظریات کلامی غالباً دیدی انتقادی داشته‌است (برای مثال ← همان، ص 58ـ61، 69ـ70). او از طرفی قائل به اشتراک معنوی وجود است (← همان، ص 47) و از طرف دیگر معتقد است که وجود، عین حقیقت واجب‌الوجود است (← همان، ص 43ـ45). او وحدت را غیر از وجود دانسته و برای اثبات ادعایش به استدلال ابن‌سینا در این مورد استناد کرده‌است (← همان، ص 157). اثبات صانع از راه ابطال تسلسل را رد کرده و بر هر قسمت از ارکان این استدلال مثال نقضی آورده‌است (← همان، ص 181ـ183؛ نیز ← علامه حلّی، ص 91ـ92). او همچنین استدلال متکلمان دربارة مختار و عالم‌بودن صانع را از طریق ضعیف و قابل خدشه دانستن مقدمات استدلال نادرست شمرده‌است (← 1353شالف، ص 365ـ366؛ نیز ← علامه حلّی، ص 229ـ234). او با اینکه به تناهی ابعاد قائل است اما بر برهان مسامته مانند خواجه‌نصیرالدین طوسی، و بر برهان سلمی اشکال کرده‌است (← دبیران کاتبی قزوینی، 1353شالف، ص 273ـ276؛ نیز ← علامه حلّی، ص 174ـ175؛ دربارة تناهی ابعاد و براهین اثبات آن ← تناهی ابعاد*).تألیفات دبیران کاتبی در منطق عبارت‌اند از: 1) الرسالة الشمسیة فی القواعد المنطقیة، رساله‌ای مختصر در منطق، که همواره به عنوان کتاب درسی مورد توجه بوده و بر آن شروح و حواشی متعددی نگاشته شده‌است (← الشمسیة*).2) منطق‌العین یا عین‌القواعد فی المنطق، با همان ترتیب شمسیه اما مفصّل‌تر از آن است (← حاجی‌خلیفه، ج 2، ستون 1182). بر منطق‌العین تعدادی شرح و حاشیه نگاشته شده که معروف‌ترین آنها شرح قطب‌الدین رازی است. منطق‌العین را جعفر زاهدی تصحیح و در نشریة دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد (ش 21، زمستان 1355ش) چاپ کرده است.3) بحرالفوائد فی شرح عین‌القواعد، شرحی است که دبیران کاتبی خود بر منطق‌العین نگاشته‌است (دبیران کاتبی قزوینی، بحرالفوائد، ص 1).4) جامع‌الدقائق فی کشف الحقائق، کتابی است مشتمل بر همة مباحث منطقی و از بحرالفوائد مفصّل‌تر است(حاجی‌خلیفه، ج 1، ستون540). نسخة خطی این کتاب در دارالکتب المصریه (قاهره) و میکروفیلم و عکس آن در کتابخانة مرکزی دانشگاه تهران موجوداست (← دانش‌پژوه، 1348ش، ج 1، ص 596ـ597).5) شرح کشف‌الأسرار عن غوامض الأفکار، که شرح کتاب افضل‌الدین خونجی است. گویا این همان کتابی است که علامه حلّی نزد کاتبی قزوینی خوانده‌است (صَفَدی، ج 21، ص 367؛ علامه حلّی، همان مقدمه، ص 7).6) مُطارَحات منطقیة، شامل چهار رسالة منطقی که کاتبی در آنها از خواجه‌نصیرالدین طوسی سؤالاتی کرده و خواجه به آنها پاسخ داده‌است. چهار رسالة مذکور در مجموعه منطق و مباحث‌الفاظ (ص 277ـ286) به چاپ رسیده‌است.دبیران کاتبی در فلسفه نیز آثاری مستقل یا به صورت شرح بر کتابهای فخررازی دارد. آثار فلسفی وی عبارت‌اند از: 1) المفصّل فی شرح المحصّل، که بر محصَّل افکار المتقدمین و المتأخرین من الحکماء و المتکلمینِ فخررازی، به صورت «قال أقول» نگاشته‌است (حاجی‌خلیفه، ج 2، ستون 1614؛ دبیران کاتبی قزوینی، 1353شالف، همان مقدمه، ص10).2) المُنصّص فی شرح المُلَخَّص، شرحِ الملخَّص فی الحکمة و المنطق اثر فخررازی است که دبیران کاتبی آن را به نام خواجه‌شمس‌الدین محمد جوینی در 671 به پایان رساند (حاجی‌خلیفه، ج 2، ستون 1819؛ دانش‌پژوه، 1332ش، ج 3، بخش 1، ص 378، پانویس 1).3) حکمة‌العین، حاوی یک دورة کامل فلسفة مشّائی است. دبیران کاتبی در ترتیب مباحث این کتاب همانند ابن‌سینا در ترتیب دانشنامه علائی*، برخلاف ترتیب قدیمی کتابهای فلسفی، الهیات را مقدّم بر طبیعیات در آغاز کتاب قرار داده‌است. وی در این اثر همان روشی را دنبال کرده که در المنصص بر آن بوده، و با نقدی موشکافانه همانند فخررازی، نظریات فیلسوفان مشّائی و حتی متکلمان را مورد تردید قرار داده و در برخی موارد، نظر خاص خود را صریحاً بیان کرده‌است. حکمة‌العین نیز مانند الرسالة الشمسیة سالها در زمرة کتابهای درسی متداول بوده و بر آن پنج شرح کامل و بیش از یازده حاشیه نگاشته شده‌است. معتبرترین شروح این کتاب، یکی شرح علامه حلّی به صورت «قالَ أقولُ» با نام ایضاح‌المقاصد من حکمة عین القواعد (تهران 1337ش) و دیگری شرح مزجی محمدبن مبارکشاه بخاری* معروف به میرک بخاری (مشهد 1353ش) است که بیش از هفده حاشیه بر آن شناخته شده‌است. حکمة‌العین به‌طور مستقل چاپ نشده اما همراه با شرح و حاشیه بارها به چاپ رسیده‌است.4) اثبات‌الواجب، رساله‌ای است که در آن، برهان حکما بر اثبات واجب‌الوجود از راه ابطال تسلسل رد و اشکالاتی بر آن وارد شده، سپس دبیران کاتبی بر اثبات واجب دلایل تازه‌ای اقامه کرده‌است. این اشکالات به نام شبهات کاتبی معروف است. دربارة مباحث این کتاب مکاتباتی میان خواجه نصیرالدین و دبیران کاتبی مشتمل بر اشکال و پاسخ صورت گرفت که در نهایت، کاتبی اعتراف‌نامه‌ای در قبول اشتباه خود نگاشت (علامه حلّی، همان مقدمه، ص 6، 8 ـ9؛ مدرس رضوی، ص 468ـ475). این رساله و مجموع آن مکاتبات را محمدحسن آل‌یاسین در مجموعه‌ای به نام مطارَحات فلسفیّة در 1335ش/ 1956 در بغداد چاپ کرده‌است. همچنین اسماعیل واعظ جوادی آنها را با عنوان محاکمات فلسفیة در 1357ش در اصفهان چاپ نموده است.5) مطارَحات طبّیة، که مجموعه سؤالات دبیران کاتبی از خواجه نصیرالدین طوسی در زمینة مزه‌ها، تنفس، مزاج و بول است (دانش‌پژوه، 1332ش، ج 3، بخش 1، ص 184ـ185).منابع: ابن‌سهلان ساوی، تبصره و دو رساله دیگر در منطق، چاپ محمدتقی دانش‌پژوه، تهران 1337ش؛ ابن‌فُوَطی، مجمع‌الآداب فی معجم‌الالقاب، چاپ محمدالکاظم، تهران 1416؛ اسماعیل بغدادی، هدیة‌العارفین، ج 1، در حاجی‌خلیفه، ج 5؛ حاجی‌خلیفه؛ حمداللّه مستوفی، تاریخ گزیده؛ خواندمیر؛ محمدتقی دانش‌پژوه، فهرست کتابخانه اهدائی آقای سیدمحمد مشکوة به کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ج 3، بخش 1، تهران 1332ش؛ همو، فهرست میکروفیلمهای کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ج 1، تهران 1348ش؛ علی‌بن عمر دبیران کاتبی قزوینی، بحرالفوائد فی شرح عین‌القواعد، نسخة خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ش 1926؛ همو، حکمة‌العین، ضمن شرح حکمة‌العین، چاپ جعفر زاهدی، از محمدبن مبارکشاه میرک بخاری، مشهد 1353شالف؛ همان، ترجمة عباس صدری، تهران 1375ش؛ همو، الرسالة الشمسیة، ضمن تحریر القواعد المنطقیة، تألیف محمدبن محمد قطب‌الدین رازی، قاهره ]بی‌تا.[، چاپ افست قم 1363ش؛ همو، مطارحات منطقیة بین نجم‌الدین دبیران الکاتبی القزوینی و نصیرالدین الطوسی، در منطق و مباحث الفاظ: مجموعه متون و مقالات تحقیقی، چاپ مهدی محقق و توشی هیکو ایزوتسو، تهران: مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل کانادا،1353شب؛ شمس‌الدین‌بن خالد سامی، قاموس‌الاعلام، چاپ مهران، استانبول 1306ـ1316/ 1889ـ1898؛ صفدی؛ عبدالحمید حسن، فهرس مخطوطات دارالکتب الظاهریة: الفلسفة و المنطق و آداب البحث، دمشق 1390/1970؛ حسن‌بن یوسف علامه حلّی، ایضاح المقاصد من حکمة عین‌القواعد، یا، شرح حکمة‌العین، چاپ علینقی منزوی، تهران 1337ش؛ عادل فاخوری، منطق‌العرب من وجهة نظر المنطق الحدیث، ]بیروت 1980[؛ عباس قمی، هدیة‌الاحباب فی ذکر المعروف بالکنی و الالقاب و الانساب، تهران 1363ش؛ عمررضا کحاله، معجم‌المؤلفین، دمشق 1957ـ1961، چاپ افست بیروت ]بی‌تا.[؛ مجلسی؛ محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانة‌الادب، تهران 1374ش؛ محمدتقی مدرس رضوی، احوال و آثار... ابوجعفر محمدبن محمدبن الحسن الطوسی، تهران 1354ش؛ حسن ملکشاهی، ترجمه و تفسیر تهذیب‌المنطق تفتازانی، تهران 1363ش.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 17
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده