دَبوسیّه، شهری تاریخی در ناحیة سُغد در ماوراءالنهر. دبوسیه که از آن به دبوسی (← ابنفقیه، ص 327؛ حدودالعالم، ص 331؛ بیهقی، ص 437) و دبوس (جوینی، ج 1، ص 79) نیز یاد شدهاست، در جنوب رودخانة سغد واقع بود (← جیهانی، ص 188؛ ابنحوقل، ص 460). جغرافیدانان آن را گاه جزء ناحیة سغد (← یعقوبی، ص 293)، گاه ناحیة بخارا (ابوالفداء، ص 490) و دیگر گاه جزء ناحیة سمرقند دانستهاند (ابنفقیه، ص 325؛ ابنخرداذبه، ص 26).صرفنظر از گزارش قُدامةبن جعفر (ص 265) که بنای دبوسیه را به اسکندر نسبت میدهد، سایر گزارشهای موجود، از تاریخ این شهر در دورة اسلامی اطلاع میدهند. در میان جغرافیدانان مسلمان، ظاهراً تنها یاقوتحموی (ذیل «بُتَنین»، «دبوسیة»، «راغَنْ» و «کَنْدُکین») دبوسیه را نام ناحیهای با چند قریه، نه نام شهر، شمردهاست. دبوسیه بر سر راههای مهم جنوب سغد، از جمله جادة معروف خراسان و راه سمرقندـ کَرمینیه ـ بخارا قرار گرفته بود و از همین رو، بهرغم وسعت نه چندان زیاد، موقعیت ارزندهای داشت و در منابع نیز به راههای ارتباطی دبوسیه با شهرهای مجاور آن مکرر اشاره شدهاست (برای نمونه ← ابنخرداذبه، همانجا؛ جیهانی، ص 196؛ اصطخری، ص 323؛ ابوالفداء، ص 490ـ492؛ نیز ← د.اسلام، چاپ دوم، تکمله، ذیل مادّه). این راههای ارتباطی فرصت مناسبی برای تجارت فراهم میساخت، چنانکه مقدسی (ص 324) از میان صادرات دبوسیه، به نوعی جامه اشاره میکند که نزد برخی اشراف بغداد به دیباج خراسان معروف بودهاست.دبوسیه در 93 و در زمان خلافت ولیدبن عبدالملک بهدست قُتَیبَةبن مسلم باهلی* (متوفی 96) فتح شد (یعقوبی، همانجا؛ یاقوت حموی، ذیل مادّه). موقعیت مناسب جغرافیایی، از جمله قرار داشتن در کنار شعبهای جنوبی از رودخانة سغد و محصور بودن در میان جنگلهای انبوه (← حدودالعالم، همانجا؛ بیهقی، ص 438) و نیز داشتن حصارهایی که آن را شبیه یک قلعه ساخته بود (یعقوبی، همانجا؛ شرفالدین علی یزدی، ج 1، ص 129؛ نیز ← بارتولد ، 1977، ص 97)، به دبوسیه در کشمکشهای نظامی ماوراءالنهر اهمیت بسیاری بخشیده بود، چنانکه یعقوبی (همانجا) آن را شهری دستنیافتنی دانسته است. ظاهراً همین ویژگی موجب شد برخی مدعیان قدرت در دبوسیه پناه گیرند یا در آنجا به جنگ با دشمنان خود بپردازند؛ از جمله در 394، اسماعیلبن نوح ملقب به منتصر (متوفی 395)، شاهزاده سامانی و آخرین مدعی سلطنت این خاندان، توانست در دبوسیه بر ایلکخانیان* پیروز شود (← ابناثیر، ج 9، ص 58) یا علیتگین قراخانی در منازعات خود با خوارزمشاه آلتونتاش* (متوفی 423)، با نیروهای خود چندی به دبوسیه پناه برد و در همانجا نبردی سخت میان آن دو، درگرفت (← بیهقی، ص 437ـ439؛ نیز ← د. اسلام، همانجا). بهسبب همین استحکام، دبوسیه در 617 مدتی در برابر هجوم مغولان که پس از تصرف بخارا راهی سمرقند بودند، مقاومت کرد (← جوینی، ج 1، ص 79، 92). پس از این دوره سخن چندانی از دبوسیه در میان نیست، به جز بابُر که در ابتدای سدة دهم (گ ]22پ، 78پ، 87پ[) به نبردهای شَیبَکخان ازبک با برخی امیران ماوراءالنهر که برضد او در دبوسیه استقرار یافته بودند، اشاره دارد؛ از جمله قتلعام مردم شهر به دست نیروهای شیبکخان در 906. در سدة چهاردهم/ بیستم از دبوسیه ویرانهای بیش بر جای نمانده بود (بارتولد، 1358ش، ص 141).در منابع تاریخی، احوال عالمانی منسوب به دبوسیه شرح شده است که همگی سنّی و بیشترشان شافعی و حنفی بودهاند (برای نمونه ← یاقوت حموی، همانجا؛ ابناثیر، ج 10، ص 181؛ ابنخلّکان، ج 3، ص 48؛ نیز ← دبوسی*، ابوزید). این امر، ترکیب مذهبی جمعیت این شهر در دورة اسلامی را نشان میدهد.منابع: ابناثیر؛ ابنحوقل؛ ابنخرداذبه؛ ابنخلّکان؛ ابنفقیه؛ اسماعیلبن علی ابوالفداء، کتاب تقویمالبلدان، چاپ رنو و سلان، پاریس 1840؛ اصطخری، ترجمة فارسی؛ بابر، امپراتور هند، بابرنامه، چاپ عکسی از نسخة خطی متعلق به سِرسالار جنگ، چاپ آنت س. بوریج، لندن 1971؛ واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد، گزیده مقالات تحقیقی، ترجمة کریم کشاورز، تهران 1358ش؛ بیهقی؛ جوینی؛ ابوالقاسمبن احمد جیهانی، اشکالالعالم، ترجمة علیبن عبدالسلام کاتب، چاپ فیروز منصوری، ]مشهد [1368ش؛ حدودالعالم؛ شرفالدین علی یزدی، ظفرنامه، چاپ سعید میرمحمدصادق و عبدالحسین نوایی، تهران 1378ش؛ قدامةبن جعفر، کتاب الخراج، چاپ دخویه، لیدن 1889، چاپ افست 1967؛ مقدسی؛ یاقوت حموی؛ یعقوبی، البلدان؛Vasily Vladimirovich Barthold, Turkestan down to the Mongol invasion [English translation], London 1977; EI2, Suppl., s.v. "Dabüsiyya" (by C. E. Bosworth).