دَبَران ← ثور(2)NNNNدبستان مذاهب، کتابی دربارة ادیان و مذاهب رایج در هند در سدههای دهم و یازدهم. این کتاب در فاصلة 1055 تا 1068 تألیف شده (ریو ، ج 1، ص 142؛ قس دبستان مذاهب، ج 2، تعلیقات رضازاده ملک، ص 19ـ20) و مؤلف آن از پیروان فرقة آذرکیوانی (← آذرکیوان*) بودهاست که به نوشتة خودش (برای نمونه ← ج 1، ص 38، 67ـ68، 70، 165، 181، 210، 364) به اغلب نواحی هند سفر کرده و با پیروان مذاهب مختلف ملاقات و معاشرت داشتهاست.مؤلف دبستان هویت خود را آشکار نکرده و در سراسر کتاب، از خود با عباراتی چون صحیفهنگار، نامهنگار، نگارندة نامه، حقیقتگزار، کردارگزار، کردارنویس، راقم، راقم حروف، راقم نامه، گردآورِ نامه، و مسوّد اوراق سخن گفتهاست (← ج 1، ص 67ـ71، و جاهای دیگر، نیز ← ج 2، همان تعلیقات، ص 9). از اشاراتی که دربارة وی در این کتاب رفتهاست، چنین برمیآید که در حدود 1026 (قس ج 2، همان تعلیقات، ص 16: ﺣ 1025؛ ریو، ج 1، ص :141 1028) ظاهراً در پتنه بهدنیا آمدهاست. او، به گفتة خودش (ج 1، ص 162)، از موبد هوشیار، از بزرگان آذرکیوانی، شنیدهاست که «در 1028 من تو را نزد او ]بالک ناتهه، زاهد هندی [بردم، دعای خیر دربارة تو بهجای آورد و از آن پس با من گفت که این پسر خداشناس خواهد شد». از این مطلب برمیآید که وی در آن سال، کودکی یکی دو ساله بوده و خود این واقعه را به یاد نمیآوردهاست. همچنین، در 1033 که احتمالاً در حدود هفت سال داشته، از پتنه به اکبرآباد (آگره) برده شده و باز موبد هوشیار او را در آغوش گرفته و نزد زاهد هندی دیگری بردهاست (همان، ج 1، ص 165). مؤلف از 1033 تا 1063 (آخرین تاریخی که در این کتاب ذکر شده) در نواحی مختلف هند، چون لاهور، کشمیر، گجرات، پیشاور، راولپندی، ماروار، حیدرآباد دکن، بندر سورت و ایالت کلنگ روزگار گذرانده، ولی بیشتر در کشمیر و پنجاب اقامت گزیدهاست (← همان، ج 1، ص 40، 45ـ46، 67ـ71، 361ـ 362، و جاهای دیگر). او در 1053 در کابل بوده (همان، ج 1، ص 337) و در همان سال به مشهد نیز سفر کردهاست (همان، ج 1، ص 269؛ قس ریو، ج 1، ص140ـ141).آشکار نبودن هویت مؤلف موجب شدهاست که پژوهشگران در اینباره نظرهای متفاوتی ارائه دهند و در این میان تألیف دبستان مذاهب را به سه نفر نسبت دادهاند. نخستین بار، سر ویلیام جونز*، خاورشناس انگلیسی و مؤسس انجمن آسیایی بنگال ، در سخنرانی خود در 1203/1789، مؤلف دبستان را محسن فانی، شاعر کشمیری (متوفی 1081؛ ← فانی کشمیری*) معرفی کرد. در دیباچة دبستان، یک رباعی آمده که در برخی نسخهها با عبارت «محسن فانی گوید» همراه است. همین عبارت، جونز را دربارة نام مؤلف دبستان به اشتباه انداخته بود. در 1233/ 1818، نخست ونس کندی (ص 256ـ 286) در سخنرانی خود در انجمن ادبی بمبئی و پس از او در همان سال و در همان انجمن، ویلیام ارسکین (ص 395ـ 398) نظر ویلیام جونز را رد کردند. در حقیقت، چنانکه ارسکین ذکر کردهاست، آنچه در تذکرهها دربارة محسن فانی آمده، با مطالبی که مؤلف دبستان دربارة خود گفتهاست، مطابقت ندارد و در هیچجا تألیف کتابی را به این نام به فانی نسبت ندادهاند. بهرغم مسلّم شدن بطلان انتساب ذکر شده، در دورههای بعد غالباً کسانی که دربارة دبستان مذاهب سخن میگفتند، آن را تألیف محسن فانی میدانستند، از جمله سر جان ملکم در تاریخ ایران (ج 1، ص 486ـ487) که مؤلف دبستان را موبدشاه و محسن فانی خواندهاست (نیز ← دبستان مذاهب، ج 2، همان تعلیقات، ص 25؛ غروی، ص 41).شخص دیگری که تألیف این کتاب به او نسبت داده شده، کیخسرو اسفندیار پسر آذرکیوان است که جز اشارههای کوتاه در بعضی از نوشتههای آذرکیوانی به نام او، دربارة او چیزی دانسته نیست. نخستینبار، یکی از پارسیان هند به نام کیخسرو کاوس، در 1272 رسالهای در این باب نوشت و برای اثبات این نظر دلایلی آورد (دبستان مذاهب، ج 2، همان تعلیقات، ص 46ـ67، ص 76، پانویس 77). رحیم رضازادهملک، مصحح دبستان مذاهب، نیز در تعلیقات خود بر این کتاب، انتساب آن را به کیخسرو اسفندیار دوباره مطرح کردهاست. استدلال آنها در اینباره آن است که از جمله در شارستان نوشتة بهرامبن فرهاد فرزانه بهرام پارسی (ص 519) و آئین هوشنگ (ص 2)، کیخسرو اسفندیار پسر و جانشین آذرکیوان خوانده شده و با تکریم و تعظیم خاص از او سخن رفتهاست، ولی نویسندة دبستان که یقیناً از این کتابها مطالبی نقل کردهاست، هرگز به نام این شخص مهم که نزد بزرگان این فرقه محترم بوده، کوچکترین اشارهای نکردهاست، پس باید خود کیخسرو اسفندیار نویسندة دبستان باشد. استدلال دیگر اینکه، بنابه گفتة مؤلف دبستان، وقتی او کودکی خردسال بود، چهارتن از بزرگان آذرکیوانی و نیز زاهدان معروف هندو در حق او دعای خیر کردند، پس نویسندة دبستان به خاندانی از بزرگان آذرکیوانی تعلق داشتهاست. همچنین نویسندة دبستان، چنانکه از گفتههایش برمیآید، بر رموز و تأویلات سپاسیان واقف بوده و پیروان این کیش برای حل مسائل خود در فهم رموز نزد او میآمدند (← دبستان مذاهب، ج 1، ص 114، 117، 129، 132، 149، 208).این استدلالها از نوع حدسیات و استنتاج از سکوت نویسندة دبستان است و قطعیت تحقیقی ندارد. آذرکیوان در 1027 یا 1028، در حدود 85 سالگی، درگذشته و در آن سالها نویسندة دبستان، طفلی یکی دو ساله (← همان، ج 1، ص 162) و در 1033 کودکی خردسال بودهاست (همان، ج 1، ص 165). بنابراین، او باید در هشتاد و چند سالگیِ آذرکیوان به دنیا آمده باشد، و بسیار دور از احتمال است که مردی در این سن صاحب فرزند شود. افزون بر این، از مطالبی که بهرامبن فرهاد، نویسندة شارستان، درباره کیخسرو اسفندیار گفتهاست، چنین برمیآید که کیخسرو در سالهای پیش از 1034 (سال مرگ بهرامبن فرهاد)، در لاهور اقامت داشته و بهرام مربی و مصاحب نزدیک او بوده و با او دربارة مسائل دینی و فلسفی گفتگوهایی داشته و شارستان را برای او نوشتهاست (فرزانه بهرام پارسی، ص 3، 233، 272، 319، 350، 354، 365، 458، 519 ـ520). با اینکه نویسندة دبستان از آغاز کودکی تا 1063 همة سفرها و ملاقاتهای خود را دقیقاً و با ذکر تاریخ ثبت کردهاست، در سراسر این کتاب کوچکترین اشارهای به اینکه وی در زمان حیات بهرامبن فرهاد به لاهور رفته و در آن شهر با این آذرکیوانی معروف ملاقات کرده باشد، دیده نمیشود. ضمناً نویسندة دبستان در نظر دومِ تعلیم نخست، به معرفی شاگردان و پیروان آذرکیوان پرداخته و صریحاً به محل و تاریخ ملاقات کسانی که شخصاً دیده، اشاره کردهاست، اما در معرفی بهرامبن فرهاد، از ملاقات خود با او سخنی نگفته و بیشتر آنچه از او نقل کرده (← دبستان مذاهب، ج 1، ص 37، 45، 47، 81 و جاهای دیگر) یا از شارستان است یا مطالبی است که از دیگران شنیدهاست.شخص سومی که مؤلف این کتاب دانسته شده، میرذوالفقار اردستانی معروف به ملاموبد یا موبدشاه است که شعر نیز میگفته و موبد تخلص میکردهاست. مجموعهای از اشعار موبد، در حدود سه هزار بیت، در کتابخانة عمومی شرقی خدابخش موجود است (عسکری ، ص 85ـ104). نام او بهعنوان نویسندة دبستان در آثاری چون مآثر الامرا، تألیف صمصامالدوله شاهنوازخان (ج 2، ص 392) که بخش اصلی آن بین سالهای 1150 تا 1155 نوشته شده و نیز در مقدمة مجمعالنفائس سراجالدین علی آرزو (ج 1، ص 44) که در 1164 تألیف شده و سپس در مآثرالکرام آزاد بِلِگْرامی (دفتر1، ص 22) که در 1166 تألیف شده، آمدهاست. چون نویسندة دبستان سالها در کشمیر و پنجاب و گجرات و دکن زندگی کرده بود، به طبع بسیاری او را میشناختند و کسی چون صمصامالدوله که مدتها در دکن صاحب مقام بوده و با اهل علم و قلم معاشرت داشته و دبستان مذاهب را خوانده بودهاست، باید نام ذوالفقار اردستانی متخلص به «موبد» را بهعنوان نویسنده آن، از سالخوردگان آنجا شنیده باشد.در دبستان مذاهب پانزده بیت شعر از همین موبد نقل شدهاست (← ج 1، ص 37ـ38، 41، 122، 194، 281، 352، 362) که بیشتر آنها در دیوان او موجود است. قطعهای که به عنوان افتتاحیه در آغاز دبستان آمدهاست (← ج 1، ص 3) و واژة دبستان در بیت اول و تخلص موبد در بیت آخر آن دیده میشود، از ساختههای همین ملاموبد است و در دیوان او ثبت شدهاست (عسکری، ص90ـ91). بخش بزرگی از دیوان موبد در ستایش زردشت و آیین زردشتی است، و شاعر از توجه و علاقه خود به ادیان دیگر سخن گفتهاست. او همه ادیان را جلوهگاه یک حقیقت دانسته و تقید به ظواهر دین و عبادتهای آمیخته به اغراض دنیوی را مردود شمردهاست. وی به دساتیر و مهاباد (از پیامبران باستانی آذر کیوانیان) سوگند یاد کرده و خود را از همة کیشها و ملتها بیرون شمردهاست. شهرهایی که نامشان در دیوان موبد ذکر شده، از مشهد تا سیکاکل در سواحل شرقی هند، و اغلب اسامی اشخاص، همانهایی است که در دبستان آمدهاست (← همان، ص90ـ104).در بسیاری از نسخههای خطی فراوان دبستان مذاهب (← منزوی، 1348ـ1353ش، ج 2، ص 1726ـ 1728) همین موبد، مؤلف کتاب شناخته شدهاست، از جمله در نسخهای که سرویلیام اوزلی در سفرنامة خود استفاده کرده (← ج 3، ص 564)، و ویلیام ارسکین نیز بدان اشاره کردهاست (← ریو، ج 1، ص 142). نسخهای که ملافیروز، ناشر و مترجم دساتیر به انگلیسی، در دست داشته و براساس آن در مؤخرهای که به زبان فارسی بر کتاب دساتیر نوشته، از مؤلف دبستان به نام «میرذوالفقار علی» یاد شده است (فیروزبن کاووس، ص 221؛ نیز ← ریو، ج 1، ص 142ـ143). در نسخهای از دبستان به شمارة 25849.Add در موزة بریتانیا ، نام مؤلف «میرزا ذوالفقار علی الحسینی المتخلص به موبدشاه» است (ریو، همانجا). در نسخة کتابخانة انجمن آسیایی بنگال نیز نام مؤلف ذوالفقاربک ذکر شدهاست (← ایوانوف ، ج 2، ص 1134). در نسخهای که اسماعیل بغدادی، مؤلف ایضاحالمکنون در دست داشته (← ج 1، ستون 442) نام مؤلف موبدشاهالمهتدی بودهاست. در نسخة مکتبة مشرقیة دارالعلوم الاسلامیه پیشاور مؤلف به نام موبدشاه یاد شدهاست (← عبدالرحیم، ص 127). در نسخة مورخ 1260 که داعیالاسلام مؤلف فرهنگ نظام زیر نظر داشته، نام «میرذوالفقار علیالحسینی المتخلص به هوشیار» ذکر شدهاست (داعیالاسلام، ج 1، دیباچه، ص30)، در نسخهای قدیمی از سدة یازدهم یا دوازدهم که در کتابخانة گنجبخش اسلامآباد پاکستان نگهداری میشود نیز نام مؤلف ضمن این عبارت آمدهاست: «حکیم فاضل و فرزانه کامل محقق دانا مدقق توانا مؤید به تأییدات حضرت یزدانی میرزاذوالفقار آذر ساسانی متخلص به موبد طوّل عمره» (← منزوی، 1357ـ1361ش، ج 2، ص 471). در اشاراتی که به نام و تخلص این شخص در مراجع مذکور دیده میشود، اندک اختلافاتی هست، که از مجموع آنها دانسته میشود نام وی ذوالفقار و تخلصش موبد بوده و تخلص هوشیار که در نسخة مؤلف فرهنگ نظام نقل شده، بیشک اشتباه کاتب است.این اختلافات شخصیت چندگانه مؤلف را نشان میدهد که در اشعارش گاهی خود را مسلمان شمردهاست: «قرآن که کلام ایزد ارض و سماست/ آن معجز برگزیده پیغمبر ماست»؛ گاه زردشتی است و گاه خدایان هندوان را میستاید؛ در جایی «به یزدان و دساتیر و مهاباد» و «عقل و نفس و چرخ اخترآرا» سوگند یاد میکند و در جایی از وحدت وجود دم میزند؛ در موردی گوید که «شاهراه کشور تحقیق جز الحاد نیست»؛ در جای دیگر کعبه و بتخانه و زمزم و گنگا را تجلیگاه ذات حق میبیند (عسکری، ص 94ـ98، 103)؛ و سرانجام خود را چنین وصف میکند: «نزد تورانیان زایرانم/ نزد ایرانیان نه ز یشانم/ سنّیان شیعهام گمان دارند/ شیعیان محض نامسلمانم». باتوجه به نکات فوق، شگفتآور نیست که مردی نامش «میرزا ذوالفقار علی حسینی» باشد و سنّیان او را شیعه و شیعیان او را نامسلمان بدانند، به «آذر ساسانی» و «موبد» و «موبدشاه» معروف شود و از پیروان آذرکیوان بهشمار رود؛ زیرا اینگونه پریشانفکریها و اندیشههای التقاطی و الحادی در آن زمان، خاص این شخص نبوده و از دوران اکبرشاه تا پایان سلطنت شاهجهان نظایر او در هند بسیار بودهاند. ظاهراً برخی اطرافیان اکبرشاه در ساختن دین الهی او دست داشتهاند و خود گرچه از لحاظ نام و نسبت مسلمان بودند، اقوال و افکارشان با اصول اسلامی هیچ سازگار نبودهاست (برای نمونه کسانی که نام اسلامی داشتند، ولی از آیینهایی مثل سمرادی، آخشی و شیدابی پیروی میکردند ← دبستان مذاهب، ج 1، ص 67، 71).اگر میرزاذوالفقار اردستانی نویسندة دبستان باشد ــ که با شواهد ذکر شده، دلیل استواری بر نفی آن نمیتوان یافت ــ چنین به نظر میرسد که وی در اصل از خانوادهای از مسلمانان شیعیمذهب ایران بوده، در کودکی در حلقة پیروان آذرکیوان قرار گرفته ــ شاید پدر یا ولیّ و سرپرستش از این گروه بودهاست ــ در دورة سلطنت شاهجهان در نواحی مختلف هند به تحقیق در مذاهب رایج و معروف آن روزگار و تألیف دبستان مذاهب و ترویج آیین آذرکیوانی مشغول بوده و در 1059 شاید بهسبب سختگیریهایی که علما و متشرعان نسبت به فرقههای الحادی اعمال میکردند، به ناحیة دوردست کلنگ در سواحل شرقی هند مهاجرت کرده و تا 1063 در آنجا بودهاست. از اشاراتی که در دیوان او به جلوس اورنگزیب و مرگ شاهجهان (1068) و کشته شدن داراشکوه (1069) آمدهاست (عسکری، ص 92)، معلوم میشود که وی تا 1077، یعنی هفتمین سال سلطنت اورنگزیب، زنده بودهاست.سیاست دینی اورنگزیب مبتنی بر حفظ حدود و موازین شریعت اسلام بود و برخلاف اکبرشاه و جهانگیر و تا حدودی شاهجهان، در برابر افکار و حرکات الحادی و ارتدادی کمترین تسامح و اغماضی روا نمیداشت. ازاینرو، در عرصة حکومت او نه تنها مجالی برای تبلیغ و ترویج پندارهای آذرکیوانی نبود، بلکه حتی داشتن دورترین پیوند با اینگونه مسلکها امری بسیار خطرناک بود و کیفر مرگ در پی داشت. اینکه در دبستان هیچگونه ذکری از نام و نشان نویسندة آن دیده نمیشود، بهظن قوی از آنروست که او خود، یا یکی از دوستان و همکیشانش، با دقت تمام در کتاب تجدیدنظر کرده و هرگونه اشاره به هویت نویسنده را از آن محو کردهاست. شاید دربارة کیخسرو اسفندیار نیز در این کتاب مطالبی بوده که به همین ملاحظات و برای حفظ جان او از آن حذف شدهاست. با این همه، نام و نشان نویسندة آن بر مؤلفان و تذکرهنویسان دورة بعد پوشیده نماندهاست و کسانی چون صمصامالدوله شاهنوازخان، سراجالدین علیخان آرزو و آزاد بلگرامی او را میشناختند و از کتاب او استفاده میکردند.دبستان مذاهب به دوازده «تعلیم» تقسیم شدهاست : پارسیان، هندوان، تبتیان، یهود، ترسا، اهل اسلام، صادقیه، واحدیه، روشنیان، الهیه، حکما و صوفیه؛ و هر تعلیم، جز تعلیم سوم و هفتم، شامل چند «نظر» است. سه نظر اولِ تعلیم اول به شرح عقاید سپاسیان اختصاص دارد. سپاسیان که مؤلف آنان را یزدانیان، آبادیان، هوشیان، آذر هوشنگیان و آذریان نیز میخواند، پیروان عقاید آذرکیواناند. مطالب این سه نظر همان است که در دساتیر، کتاب دینی آذرکیوانیان، و ادبیات آذرکیوانی دیده میشود. در ده نظر بعدیِ تعلیم اول، دربارة مسلکهای جمشاسپی، سمرادی، خدایی، رادی و از اشخاص و رویدادهایی صحبت شدهاست که هیچ اساسی بر وجود آنها نمیتوان یافت؛ و معلوم نیست که نویسندة کتاب این مطالب را از خود ساخته یا از دیگران شنیدهاست، اما همینکه خود (ج 1، ص 67ـ71) میگوید با پیروان این مسلکها دیدار و صحبت داشته نکتهای است که از مجعول بودن این موهومات میتواند حکایت داشته باشد. عقایدی که او به پیروان این مسلکها نسبت میدهد عقاید پراکندهای است که اغلب در آرای منسوب به حکمای قدیم یونان، صابئین، هندوان و برخی مکاتب و فرقههای دیگر دیده میشود. دو نظر آخرِ تعلیم اول درباره زردشتیان و مزدکیان است. مؤلف، مطالب مربوط به زردشت را از روایات رایج در میان زردشتیان و عمده اخبار مربوط به مزدک را از ملل و نحل شهرستانی (ج 2، ص 83 ـ89) گرفتهاست.نویسنده در تعلیمهای دیگر یا از نوشتههای خاص مذاهب و فرق مورد بحث بهره برده، مثل تعلیم هشتم در مورد واحدیه، یا از نوشتههای دیگران اقتباس کرده، مانند تعلیم دهم دربارة دین الهی اکبرشاه که ظاهراً مطالبی از آن را از منتخبالتواریخ بداؤنی (برای نمونه ← ج 2، ص 139، 143،180ـ181، 187ـ 188، 190) گرفته، یا گفتههای پیروان مذهب و ناقلان اخبار را نقل کردهاست، مانند تعلیم پنجم دربارة عقاید عیسویان. وی در اغلب موارد، منقولات را با افکار و اصطلاحات آذرکیوانی در هم آمیختهاست و در همهجا، بهویژه در تعلیم ششم (دربارة اهل اسلام)، سعی دارد که بنیاد اعتقادی پیروان ادیان دیگر را متزلزل سازد و آنان را به سوی مقاصد خویش متمایل کند. وی برای این منظور، از نسبت دادن مطالب بیاساس و نادرست به مذاهب دیگر، تحریف اقوال و عبارات، تأویلات نامربوط و ناروا و جعل اخبار و روایات خودداری نکردهاست. با این همه، دبستان مذاهب از فواید تاریخی خالی نیست و اطلاعات فراوانی دربارة اوضاع و احوال اجتماعی هند در سدة یازدهم بهدست میدهد.مطالب تعلیم دوم غالباً مبتنی بر مشاهدات نویسنده در شهرهای مختلف سرزمین هند است و در آن تصویر روشنی از مذاهب و آیینهای هندوان و باورهای عامیانة آنان در آن روزگار عرضه شدهاست. تعلیم هشتم دربارة فرقة واحدیه (یا نقطویه) و تعلیم نهم در احوال بایزید انصاری* و جانشینانش، معروف به روشنیه* که در دوران اکبرشاه و جهانگیر بابری در مقابل سپاه مغول در افغانستان جنگیدند، نکاتی دربردارد که از لحاظ تاریخی شایستة توجه است.دبستان مذاهب نخستینبار در 1224/1809 بهکوشش نذر اشرف در کلکته بهچاپ رسید و پس از آ ن بارها (مثلاً در 1260، 1264 و 1277؛ ← ریو، ج 1، ص 141) در هند و ایران چاپ شدهاست (← دبستان مذاهب، ج 2، همان تعلیقات، ص 132). رضازادهملک در 1362ش در تهران دبستان را در دو جلد (جلد اول، متن و جلد دوم، تعلیقات)، با تحقیقات و توضیحات و فهرستهای سودمند به چاپ رساند. فرانسیس گلادوین تعلیم نخست دبستان را در 1203/ 1789 بهزبان انگلیسی ترجمه و در جلد اول و دومِ )تحقیقات گوناگون جدید دربارة آسیا( در کلکته منتشر کرد و در 1259/ 1843 تمام آن به انگلیسی (به قلم دیوید شیا و آنتونی ترویر ) ترجمه و با مقدمهای مبسوط از ترویر در سه جلد در پاریس منتشر گردید. این ترجمه بار دیگر در 1319/ 1901 با مقدمة ا.و.و. جکسون، ایرانشناس امریکایی، و حذف قسمتهایی از آن در یک جلد در لندن و واشنگتن انتشار یافت (دبستان مذاهب، ج 2، همان تعلیقات، ص 20ـ25). در 1809 دالبرگ نیز تعلیم نخست را در وورتسبورگ ، و پس از آن، لیدن تعلیم نهم آن را ترجمه و در جلد یازدهم )تحقیقات آسیایی(، ص 406ـ420 چاپ کرد (ایوانوف، ج 2، ص 545؛ ریو، ج 1، ص 142). ترجمة گجراتی دبستان به قلم موبد فریدونجی مرزبان، بار اول در 1230/ 1815 و بار دوم در 1261/1845 در بمبئی چاپ شد.منابع:سراجالدین علیبن حسامالدین آرزو، تذکره مجمعالنفایس، ج 1، چاپ زیبالنساء علیخان، اسلامآباد 1383ش؛ میرغلامعلیبن نوح آزاد بلگرامی، مآثرالکرام، دفتر1، آگره 1328/1910، دفتر2، حیدرآباد، دکن 1331/1913؛ آیین هوشنگ، ]چاپ بهرام رستم نصرآبادی[، ]تهران 1296[؛ عبدالقادربن ملوکشاه بداؤنی، منتخبالتواریخ، تصحیح احمدعلی صاحب، چاپ توفیق ﻫ . سبحانی، تهران 1379ـ1380ش؛ اسماعیل بغدادی، ایضاح المکنون، ج 1، در حاجیخلیفه، ج 3؛ محمدعلی داعی الاسلام، فرهنگ نظام، چاپ سنگی حیدرآباد، دکن 1305ـ1318ش، چاپ افست تهران 1362ـ1364ش؛ دبستان مذاهب، ]منسوب به[ کیخسرو اسفندیار، چاپ رحیم رضازادهملک، تهران: طهوری، 1362ش؛ محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، چاپ احمد فهمی محمد، قاهره 1367ـ1368/ 1948ـ1949، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ صمصامالدوله شاهنوازخان، مآثرالامرا، کلکته 1888ـ1891؛ عبدالرحیم، لبابالمعارف العلمیه فی مکتبه دارالعلوم الاسلامیه، چاپ خواجه صدیق حسین، پیشاور ?]1336/ 1918[؛ مهدی غروی، فهرست نسخههای خطّی فارسی بمبئی ـ کتابخانة موسسة کاما ـ گنجینه مانکجی، اسلامآباد 1365ش؛ بهرامبن فرهاد فرزانه بهرام پارسی، شارستان، چاپ سنگی بمبئی 1328؛ فیروزبن کاووس، دساتیر آسمانی، چاپ سنگی بمبئی 1888؛ احمد منزوی، فهرست نسخههای خطی فارسی، تهران 1348ـ1353ش؛ همو، فهرست نسخههای خطی کتابخانه گنج بخش، اسلامآباد 1357ـ1361ش؛S. Hasan Askari, "Dabistan-i-mazahib and Diwan-i Mubad", in Indo- Iranian Studies, ed. Fathullah Mujtabai, New Delhi: Indo-Iran Society, 1977; William Erskine, "On the authenticity of the Desatir, with remarks on the account of the Mahabadi religion contained in the Dabistan", in Transactions of the Literary Society of Bombay, vol.2, London: Longman, 1820; Vladimar Ivanov, Concise descriptive catalogue of the Persian manuscripts in the Collection of the Asiatic Society of Bengal, vol.2, Calcutta 1928; Vans Kennedy, "Notice respecting the religion introduced into India by the emperor Akbar", in Transactions of the Literary Society of Bombay, ibid; John Malcolm, The history of Persia: from the most early period to the present time, London 1829; William Ouseley, Travels in various countries of the East, more particularly Persia, London 1819-1823; Charles Rieu, Catalogue of the Persian manuscripts in the British Museum, London 1966.