داوودی، عبدالرحمانبن محمد، محدّث و فقیه شافعی و شیخ خراسان در قرن چهارم و پنجم. کنیهاش ابوالحسن (سمعانی، ج 2، ص 448) و ملقب به جمالالاسلام بود (ذهبی، 1405، ج 2، ص 322؛ همو، 1401ـ 1409، ج 18، ص 222). وی اهل بُوشَنج* بود (سبکی، ج 5، ص 117ـ118) و از این رو به اختلاف، نسبتهای بُوشَنجی (فارسی، ص 483؛ ذهبی، 1405، همانجا)، فوشنجی (سمعانی، همانجا) و بوسنجی (سبکی، ج 5، ص 117) را برای او ذکر کردهاند. نسبت داوودی هم انتساب او را به جد اعلایش، داوودبن محمد، بیان میدارد (سمعانی، همانجا). ولادت او را در 374 دانستهاند (← فارسی، ص 484؛ سمعانی، ج 2، ص 449).داوودی فراگیری علم را در بوشنج آغاز کرد و برای تکمیل دانش خویش در 399 راه نیشابور و عراق را در پیش گرفت (فارسی، ص 483؛ ذهبی، 1401ـ1409، ج 18، ص 223). او ادبیات را از ابوعلی فَنْجُکِردی، ادیب و فقیه نیشابوری (متوفی 399)، فقه را در مرو از ابوبکر قَفّال* (فقیه شافعی، متوفی 417)، و در بغداد از ابوحامد اسفراینی* (فقیه شافعی، متوفی 406) آموخت و در بوشنج نزد ابنحَمُویه سرخسی (متوفی 381)، در هرات نزد ابومحمدبن ابیشُرَیح (متوفی 391) و در بغداد نزد ابوالحسن صَلت مُجَبَّر (متوفی 405) به استماع حدیث پرداخت (سمعانی، ج 2، ص 448؛ ذهبی، 1405، همانجا).او با برخی از بزرگان صوفیه، از جمله ابوعلی دَقّاق* (متوفی 405) و ابوعبدالرحمان سُلَمی* (متوفی 413) نیز مجالست داشت (سمعانی، همانجا).اعتبار استادان داوودی به حدی است که به نظر سُبکی (ج 5، ص 118)، هیچیک از عالمان شافعی چنین استادانی نداشتهاند. از دیگر سو، با توجه به عبارات ذهبی (1405؛ 1401ـ1409، همانجاها)، سرخسی در میان آنان جایگاه ویژهای داشتهاست، زیرا داوودی از او بسیار حدیث شنیده و آخرین کسی است که از وی روایت کردهاست. وی همچنین کتابهای صحیح، مُسند و تفسیر عَبدبن حُمَید، محدّث و مفسر سِندی (متوفی 249) و مسند دارِمی، محدّث سمرقندی (متوفی 255)، را از سرخسی روایت کرده و به واسطة عُلو اِسناد در نقل کتاب اخیر در دنیا یگانه است.داوودی صحیح بخاری را نیز از سرخسی، که از راویان این کتاب بوده، روایت کردهاست (ذهبی، 1962، ج 1، ص 100) و بهواسطة تسلط بر اسناد روایات این کتاب، دانشپژوهان از سرزمینهای گوناگون برای سماع صحیح بخاری به نزد وی میرفتند (فارسی، همانجا). سُبْکی (ج 5، ص 119) به نقل از عبداللّهبن یوسف جرجانی، محدّث و فقیه شافعی (متوفی 489)، نوشته که داوودی این کتاب را در شش سالگی استماع کردهاست.از شاگردان و راویان داوودی، ابوالوقت عبدالاولبن عیسی سَجزی (محدّث هراتی، متوفی 466)، ابوالقاسم اسعدبن علی زوزَنی (ادیب و شاعر نیشابوری، متوفی 492؛ فارسی، ص 484) و ابوالمحاسن اسعدبن علی منفی (محدّث هراتی، متوفی 544؛ سمعانی، ج 2، ص 449) بودهاند.داوودی از نظم و نثری نیکو برخوردار بود (ابنجوزی، ج 16، ص 169) و برخی از ابیات وی را ضمن شرح حالش آوردهاند (← همانجا؛ ذهبی، 1401ـ1409، ج 18، ص 225ـ 226).در کتابهای تراجم، داوودی را بزرگِ مشایخ خراسان در عصر خویش معرفی کرده (برای نمونه ← فارسی، ص 483؛ سمعانی، ج 2، ص 448) و با الفاظی مدحآمیز، از جمله امام، علامه و وَرِع، مقام او را در علم و تقوا ستودهاند (← فارسی؛ سمعانی، همانجاها؛ ذهبی، 1401ـ 1409، ج 18، ص 222؛ سبکی، ج 5، ص 118ـ119). همچنین، حکایاتی دربارة زهد و تقوای بسیار وی نقل کردهاند (← ابنجوزی، همانجا؛ ذهبی، 1401ـ1409، ج 18، ص 223ـ 225).داوودی در 405 از عراق به بوشنج بازگشت (فارسی، همانجا) و در آنجا به تدریس، نگارش، وعظ و اِفتا پرداخت (ذهبی، 1401ـ1409، ج 18، ص 225). با این حال، در منابع به نام تألیفات وی اشارهای نشدهاست. او در 467 در بوشنج درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد (سمعانی، ج 2، ص 449؛ ذهبی، 1401ـ1409، ج 18، ص 226).منابع : ابنجوزی، المنتظم فی تاریخالملوک والامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت 1412/1992؛ محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلامالنبلاء، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت 1401ـ1409/1981ـ1988؛ همو، العبر فی خبر من غبر، چاپ محمد سعیدبن بسیونی زغلول، بیروت 1405/1985؛ همو، المشتبه فیالرجال : اسمائهم و انسابهم، چاپ علی محمد بجاوی، ]قاهره [1962؛ عبدالوهاببن علی سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، چاپ عبدالفتاح محمد حلو و محمود محمد طناحی، جیزه، مصر 1413/ 1992؛ سمعانی؛ عبدالغافربن اسماعیل فارسی، الحلقة الاولی من تاریخ نیسابور : المنتخب من السیاق، انتخاب ابراهیمبن محمد صریفینی، چاپ محمدکاظم محمودی، قم 1362ش.