داوود ظاهری ← داوودبن علی اصفهانیNNNNداوود قیصری ← قیصری، داوودNNNNداوودی ← مستعلویهNNNNداوودی، احمدبن نصر اسدی، کنیهاش ابوجعفر، فقیه، محدّث و متکلم مالکی قرن چهارم. تاریخ تولد و زادگاه وی در منابع ذکر نشده، ولی اشبیلی (ص 87) او را اهل مَسِیله (اکنون شهری در الجزایر) دانستهاست (قس قاضیعیاض، ج 7، ص 102 که میگوید برخی اصل او را از بَسْکَره* دانستهاند).داوودی برای فراگرفتن دانش به طرابلس غرب رفت و در آنجا اقامت کرد (عادل نویهض، ص 46). وی در علوم دینی به جایگاه والایی رسید. داوودی استاد مشهوری نداشت و بیشتر علوم را با تکیه بر تلاش و استعداد خویش فراگرفت (قاضیعیاض، ج 7، ص 103؛ ابنفرحون، ج 1، ص 166) و همین امر موجب طعن بعضی از معاصرانش به وی گردید (← قاضیعیاض، همانجا).ابوعبدالملک مروانبن علی قطّان، ابوبکربن محمد قَیروانی و ابوعلیبن وفاء از شاگردان معروف وی بودهاند. همچنین برخی مانند ابنعبدالبرّ، صاحب الإستیعاب، از او اجازة نقل حدیث داشتهاند (همان، ج 7، ص 104؛ اشبیلی؛ ابنفرحون، همانجاها).داوودی با باطنیان و اسماعیلیان سخت دشمن بود و چون فاطمیان اسماعیلیمذهب بودند، داوودی هرگونه همکاری و همزیستی با ایشان را ناروا میدانست. به نظر او خطیبی که در خطبه نماز جمعه آنان را دعا کند، کافر و جان و مالش مباح است (جیلالی، ج 1، ص 273). همچنین چون قیروان*جزو قلمرو فاطمیان بود، داوودی بسیاری از فقهای معاصر خود را که در قیروان میزیستند، مورد طعن قرار میداد (← قاضیعیاض، ج 7، ص 103).داوودی پس از مدتی به تِلِمْسان* رفت (مخلوف، ص 111). وی در 402 در آنجا درگذشت (قاضیعیاض، ج 7، ص 104؛ ابنفرحون، همانجا) و در بابالعقبه به خاک سپرده شد (ابنفرحون، همانجا؛ جیلالی، ج 1، ص 272). البته در برخی منابع سالهای وفات دیگری برای داوودی ذکر شدهاست (برای نمونه ← مخلوف، همانجا: 440؛ زرکلی، ج 1، ص 264 :307؛ جیلالی، همانجا: 442) که گاه سبب آن را تشابه نام داوودی با اشخاصی دیگر چون احمدبن نصر باجی (متوفی 307) دانستهاند (برای نمونه ← عبدالوهاببن منصور، ج 2، ص 255).داوودی، فقیهی زبانآور، توانا در جدل، و صاحب دانشی گسترده وصف شدهاست و وی را از امامان مذهب مالکی شمردهاند (← قاضیعیاض، ج 7، ص 102ـ103؛ ذهبی، حوادث و وفیات 401ـ420 ﻫ .، ص 57؛ ابنفرحون، همانجا؛ مخلوف، ص 110).آثار فقهی داوودی عبارتاند از: الواعی فیالفقه؛ الاموال، دربارة احکام سرزمینها و غنایمی که به تصرف مسلمانان درمیآید؛ اجوبةالداودی دربارة مسائل مستحدث فقهی (نوازل)؛ النّامی فی شرح المُوَطَّأ که داوودی آن را در طرابلس بر شاگردانش املا کرد (قاضیعیاض، ج 7، ص 103؛ حسنی علمی، ج 1، مقدمه، ص 9؛ زرکلی، همانجا)؛ النّصیحة فی شرحالبخاری که برخی آن را نخستین شرح بر صحیح بخاری دانستهاند (جیلالی، همانجا)؛ الایضاح فی الرّدّ علیالقدریة (البکریة یا الفکریّة)؛ البیان؛ و الاصول (قاضیعیاض؛ ذهبی؛ ابنفرحون، همانجاها؛ کحاله، ج 2، ص 194ـ195).داوودی تفسیری هم بر قرآن کریم نوشتهاست (جیلالی، همانجا) که برخی مفسران، از جمله عبدالرحمان ثعالبی (متوفی 875)، مطالبی از آن نقل کردهاند (برای نمونه ← ج 1، ص 247، ج 2، ص 267، 339).منابع:ابنفرحون، الدیباجالمُذهَب فی معرفة اعیان علماءالمَذهَب، چاپ محمد احمدی ابوالنور، قاهره ?]1394/ 1974[؛ محمدبن خیر اشبیلی، فهرسة ما رواه عن شیوخه منالدواوین المصنفة فی ضروبالعلم و انواعالمعارف، چاپ فرانسیسکو کودرا و ریبرا تاراگو، ساراگوسا 1893، چاپ افست بیروت 1399/1979؛ عبدالرحمانبن محمد ثعالبی، تفسیرالثعالبی، المسمی بالجواهرالحسان فی تفسیرالقرآن، چاپ علی محمد معوض و عادل احمد عبدالموجود، بیروت 1418/1997؛ عبدالرحمان جیلالی، تاریخالجزائر العام، بیروت 1403/ 1983؛ علیبن عیسی حسنی علمی، کتابالنوازل، فاس 1403ـ 1409/ 1983ـ1989؛ محمدبن احمد ذهبی، تاریخالاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات 401ـ420 ﻫ .، بیروت 1417/1997؛ خیرالدین زرکلی، الاعلام، بیروت 1980؛ عادل نویهض، معجم اعلام الجزائر من صدرالاسلام حتی منتصفالقرن العشرین، بیروت 1971؛ عبدالوهاببن منصور، اعلامالمغرب العربی، ج 2، رباط 1399/1979؛ عیاضبن موسی قاضیعیاض، ترتیبالمدارک و تقریب المسالک لمعرفة اعلام مذهب مالک، ج 7، چاپ سعید احمد اعراب، مغرب 1402/1982؛ عمررضا کحاله، معجمالمؤلفین، دمشق 1957ـ 1961، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ محمدبن محمد مخلوف، شجرةالنور الزکیة فی طبقاتالمالکیة، قاهره 1349ـ1350، چاپ افست بیروت ]بیتا.[.