داوودبن کثیر رَقّی، راوی امامی قرن دوم. نجاشی (ص 156) کنیهاش را ابوسلیمان و نام پدرش را کثیر مکنا به ابوخالد ذکر کردهاست (نیز ← صفّارقمی، ص 378؛ الاختصاص، ص 303؛ قس حِمْیَری، ص :394 ابوسلمان که تصحیف است؛ علامه حلّی، 1415، ص 176، که ابوخالد را کنیه داوود دانسته و ظاهراً خطاست). هرچند بنابر روایتی در رجال نجاشی (همانجا؛ نیز ← مامقانی، ج 26، ص 260؛ نوری، ج 4، ص 283؛ قهپائی، ج 2، ص 291؛ اردبیلی، ج 1، ص307 : ابوخالده) و نیز بنابر آنچه در رجال ابنغضائری (ص 58) و رجال طوسی (1415، ص 202)، آمده ابوخالد/ ابوخلده کنیه جد داوود بودهاست (نیز ← طوسی، 1414، ص 306). ازاین رو، شوشتری (ج 4، ص 262، 303) عنوان داوودبن ابیخالد در روایت کشّی (ص 373؛ قس مجلسی، ج 48، ص 260ـ261؛ نوری، ج 4، ص 286 : ابوکلده) را نسبتِ به جَدّ، و ابوکلده و ابوخالد را تصحیف ابوخالده دانستهاست.داوود اهل شهر رَقّه در نزدیکی فرات است (← ذهبی، ج 2، ص 19؛ نیز ← موحد ابطحی، ج 5، ص 431) و بنابر گزارش ابنحزم (1982، ص 302)، دستکم مدتی در همین شهر مقیم بوده و شهرتش به رقّی به همین سبب است (نیز ← کشّی، ص 407؛ نجاشی، همانجا). وی ظاهراً مدتی در کوفه مقیم بوده و ازاینرو به کوفی نیز ملقب شدهاست (← برقی، 1383ش، ص 32). روایات فراوانش از امامصادق علیهالسلام را نیز احتمالاً در مدت اقامت آن حضرت در عراق از او سماع کردهاست. روایت ملاقات داوودبن زُربی با امامصادق علیهالسلام، که داوود رقّی نیز حضور داشته (← کشّی، ص 312ـ313؛ ابنحمزه، ص 426ـ427) گواه این امر است.داوود از اصحاب امامصادق، امامکاظم و امامرضا علیهمالسلام بودهاست (← برقی، 1383ش، ص 32، 47؛ کشّی؛ ابنغضائری؛ نجاشی؛ طوسی، 1415، همانجاها). بنابر روایتی داوود در زمان امامت امامرضا علیهالسلام مدتی در زندان بودهاست، زیرا در نامهای به امام از ایشان خواسته که برایش دعا کند و امام نیز به نامهاش پاسخ دادهاست (← حمیری، همانجا؛ برای روایتی دیگر حاوی سؤال کتبی وی از امام ← کلینی، ج 6، ص 311). او کمی بعد از شهادت امامرضا علیهالسلام درگذشت (← نجاشی، همانجا) و بنابراین روایت او از امامباقر علیهالسلام (متوفی 114) بعید به نظر میرسد (← موحد ابطحی، ج 5، ص 433). از این رو، نمیتوان به خبر ابنحمزه (ص 379ـ381) اعتماد کرد که در آن به دیدار داوود با امامباقر تصریح شدهاست. بهعلاوه، مقایسه روایات داوود از امامباقر (← ابنقولویه، ص 335؛ طوسی، 1414، ص 47ـ48؛ ابنابیجمهور، ج 2، ص 288) با روایات مشابه (← کلینی، ج 6، ص 172؛ مفید، 1413، ص 43؛ طوسی، 1390، ج 7، ص 483، ج 8، ص 156) نشان میدهد که این روایات از امامصادق علیهالسلام است.داوود از راویان کثیرالحدیث به شمار میرود. قریب هشتاد حدیث از وی در کتب اربعه وارد شدهاست (خویی، ج 7، ص 127، 135). با وجود کثرت روایات وی، کشّی (ص 407ـ 408) نقل کرده که امامصادق علیهالسلام او را به رعایت تقیه در روایت از وی و نیز بیان فضائل امیرالمؤمنین علیهالسلام سفارش کردهاست. بهگفتة برقی (1330ش، ج 1، ص 255ـ256) امام از داوود خواستهاست که اسرار اهل بیت را فاش نکند و از امر ایشان جز با اهلش سخن نگوید. از اخبار درخور توجه وی که حاکی از جوّ تقیة شدید حاکم بر شیعیان آن دوران است، روایت او از ابوحمزه ثُمالی* است که بنا بر آن، امامصادق علاوه بر امامموسی کاظم، عبداللّه پسر دیگرش و منصور، خلیفه وقت، و دو تن دیگر را وصی خود قرار داد (← ابنشهرآشوب، 1956، ج 3، ص 434ـ435). داوود از راویان نص بر امامت امامکاظم و امامرضا علیهماالسلام نیز بودهاست (← کلینی، ج 1، ص 312؛ ابنبابویه، 1363شالف، ج 1، ص 23). وی در تشییع جنازة اسماعیل، فرزند امامصادق، نیز حضور داشت و از کسانی است که به خواست امام بر وفات اسماعیل و دفن شدنش گواهی داد (← نعمانی، ص 347ـ348). بنابر روایتی داوود از امامرضا دربارة حدیثی منقول از امامباقر مبنی بر قائم بودن امام هفتم پرسیده و حضرت مراد امامباقر را توضیح دادهاست (← کشّی، ص 373ـ374؛ قس کرباسی، ص 243ـ244).عمده روایات داوود از امامصادق علیهالسلام است (← خویی، ج 7، ص 408ـ413) و احادیث اندکی نیز از امامکاظم و امامرضا علیهماالسلام نقل کردهاست (← صفّارقمی، ص 193؛ کلینی، ج 1، ص 177، 312؛ ابنقولویه، ص 317؛ ابنبابویه، 1361ش، ص 405؛ همو، 1404، ج 2، ص 580). وی از ابوحمزه ثمالی، ابوعبیده حَذّاء، عبداللّهبن سَنان، معاویةبن عمار دُهْنی، معاویةبن وهْب (← صفّارقمی، ص 237ـ 238) و یونسبن ظِبیان (خزّاز رازی، ص 255ـ260) روایت کردهاست (نیز ← خویی، ج 7، ص 136، 412ـ413؛ موسوعة طبقاتالفقهاء، ج 3، ص 246ـ247). داوود از همسرش، رَباب، نیز که در شمار اصحاب امامصادق یاد شده (← برقی، 1383ش، ص 62؛ طوسی، 1415، ص 327)، حدیثی از آن حضرت نقل کردهاست (← ابنبابویه، 1368ش، ص 150ـ151).حسنبن محبوب، جعفربن بشیر بَجَلی، عبدالرحمانبن کثیر هاشمی، محمدبن سنان، زکریابن آدم، یونسبن عبدالرحمان، حسنبن علیبن فَضّال، حسنبن علی وَشّاء، اَبانبن عثمان اَحمَر، عبداللّهبن جبله، ابن اَبیعُمَیر، علیبن اَسباط و دیگران از وی روایت کردهاند (← اردبیلی، ج 1، ص 308ـ309؛ خویی، همانجاها؛ شوشتری، ج 4، ص 262ـ263). فرزندش، محمد (← طوسی، 1411، ص 320) و خواهرزادهاش، محمدبن فضل (ابنبابویه، 1385ـ1386، ج 2، ص 347؛ طوسی، 1390، ج 6، ص 110) نیز از وی روایت کردهاند. گفتنی است ابوعبداللّه حسینبن احمد مِنقَری تمیمی نیز که نجاشی (ص 53) به ضعف وی تصریح کرده، از غالیانی است که از داوود نقل حدیث کردهاست (← سبحانی، ص 245).از متقدمان، ابنغضائری (ص 58) با تعابیری چون ضعیف و فاسدالمذهب از داوود یاد کرده و نجاشی (ص 156) نیز او را بسیار ضعیف و یکی از منابع روایات غالیان معرفی کردهاست و از استادش، احمدبن عبدالواحد مشهور به ابنعَبدون، نقل کرده که احادیث درخور اعتماد او اندک است. در حالی که به عقیدة کشّی (ص 408) این ادعای غُلات بوده که داوود یکی از ارکانشان است و خود روایاتی نامقبول به او نسبت دادهاند، حالآنکه هیچیک از مشایخ شیعه او را طعن نکردهاند. مفید (1414، ج 2، ص 247ـ248) نیز او را در شمار خواص اصحاب امامکاظم علیهالسلام نامبرده (نیز ← ابنشهرآشوب، 1956، ج 3، ص 438) و طوسی (1415، ص 336) او را ثقه دانستهاست. البته ظاهراً انتساب توثیق داوود به ابنفضّال چنان که در رجال ابنداوود حلّی (ستون 146) آمده صحیح نیست و احتمالاً میان او و داوودبن فرقد* که ابنفضّال او را توثیق کرده (← نجاشی، ص 158) خلطی رخ دادهاست (← شوشتری، ج 4، ص 263).رجالیان متأخر نیز دربارة وثاقت داوود اختلاف دارند. علامه حلّی (1417، ص 141) روایات داوود را مقبول دانستهاست و در مقابل، شهید ثانی (1379ـ1380ش، ج 2، ص 86) بنابر تقدم جرح بر تعدیل، توثیق علامه حلّی را رد کردهاست (نیز ← جزائری، ج 3، ص 456؛ قس شهید ثانی، 1413ـ 1419، ج 8، ص 428ـ429، ج 9، ص 308، که روایات داوود را صحیح شمردهاست). در این میان، ابنداوود حلّی (ستون 146، 452) ضمن نقل آرای رجالیان متقدم، دربارة داوود توقف کردهاست (قس مامقانی، ج 26، ص 261).از معاصران، خویی (ج7، ص124ـ127) جرح ابنغضائری و نجاشی را ترجیح داده و داوود را جرح کردهاست (نیز ← بهبودی، ص 142ـ143)، در حالی که شوشتری (ج 4، ص 262) و موحد ابطحی (ج 5، ص 447، که اصل تضعیف وی و اتهام او به غلو را به اهل تسنن مربوط دانستهاست؛ برای معنای غلو نزد رجالیان اهلسنّت ← شوشتری، ج 1، ص 22) توثیق کشّی را ترجیح دادهاند.توثیقکنندگان داوود تضعیفات ابنغضائری را نمیپذیرند (← مازندرانیحائری، ج3، ص 211؛ مامقانی، ج 26، ص267) و جرح نجاشی را نیز تحتتأثیر کلام ابنعبدون (← مازندرانیحائری، همانجا) یا ابنغضائری (← کاظمی، ج 1، ص 395؛ مامقانی، ج 26، ص 272) میدانند، زیرا روایات داوود برخلاف نظر ابنعبدون مقبول است. به علاوه، بزرگانی چون ابنبابویه، کشّی، مفید و طوسی بر جلالت داوود تأکید دارند و اصحاب اجماع از او روایت کردهاند و فقها بر مبنای روایات او فتوا دادهاند (بهبهانی، ص 137؛ مازندرانی حائری، ج 3، ص 211ـ212؛ نیز ← زنجانی، ص 750ـ751؛ موحد ابطحی، ج 5، ص 444ـ447). همچنین روایت غالیان از او بهعنوان عامل جرح مقبول نیست، زیرا اولاً نقل غالیان از او موجب قدح نیست (← کاظمی، همانجا؛ مامقانی، ج 26، ص 268) و ثانیاً به تصریح کشّی، غالیان احادیثی را بهدروغ به وی نسبت دادهاند (← مازندرانیحائری، ج 3، ص 212؛ مامقانی، ج 26، ص 269). افزون بر این، برخی از روایات وی بر عدم غلو او دلالت دارد (← بهبهانی، ص 137ـ138؛ نیز ← مامقانی، ج 26، ص 269ـ271). به گفتة کرباسی (ص 243ـ 245) منشأ اتهام داوود به غلو آن است که وی محرم اسرار امامان بوده و اوصافی از آنان را نقل کرده که برای مردم عادی قابل درک نیست. از سوی دیگر، غالیان نیز برای موجه جلوهدادن خود، عقایدشان را به وی نسبت دادهاند (نیز ← مامقانی، ج 26، ص 269؛ شوشتری، ج 4، ص 262).یکی از دلایل توثیقکنندگان داوود روایتی از امامصادق علیهالسلام است که جایگاه داوود در میان اصحاب خود را همچون مقداد در میان اصحاب پیامبر معرفی میکند (← ابنبابویه، 1404، ج 4، ص 495؛ کشّی، ص 402؛ برای روایتی مشابه ← الاختصاص، ص 216ـ217). در روایتی دیگر، امام به داوود شهادت در راه اهل بیت در زمان رجعت را مژده دادهاست (← کشّی، ص 402، 407ـ408). از امامکاظم علیهالسلام نیز روایتی در تأیید وی گزارش شدهاست (← صفّارقمی، ص 193). گرچه سیدجمالالدین ابنطاووس (← ابنشهید ثانی، ص 98ـ99) و شهید ثانی (1379ـ1380ش، ج 2، ص 85 ـ 86) طرق این روایات را نامعتبر دانستهاند (نیز ← خویی، ج 7، ص 122ـ126؛ مدرسی طباطبائی ، ج 1، ص 89؛ قس نوری، ج 4، ص 280ـ 281).از رجالیان اهلسنّت، ابنابیحاتِم (ج 3، ص 423) به نقل از پدرش، داوود را مجهول دانسته اما تصریح کرده که او از علیبن زیدبن جُدعان (متوفی 131) و ابوعبداللّه محمدبن منکدر قُرَشی (متوفی 130) روایت کرده و یحییبن عبدالحمید حِمّانی (متوفی 218) از وی حدیث شنیدهاست. این در حالی است که ذهبی (ج 2، ص 19) و ابنحجر عسقلانی (ج 3، ص 172) از ابنحِبّان، توثیق وی را نقل کردهاند. ابنحزم (1982، ص 302) از داوود با لقب رافضی یاد کردهاست.روایات داوود در موضوعات گوناگون کلامی، فقهی، تفسیری و اخلاقی در آثار گوناگون امامیه آمدهاست. مباحث کلامی بخش در خور توجهی از روایات وی است؛ از جمله: تنزیه خدا و نفی تشبیه و تجسیم از او (← ابنبابویه، 1357ش، ص 319ـ320؛ خزّاز رازی، ص 255ـ260)، لزوم وجود امام (کلینی، ج 1، ص 177)، نامهای دوازده امام (خزاز رازی، همانجا؛ ابنعیّاش، ص 30ـ31؛ ابنشهرآشوب، 1956، ج 1، ص 264ـ265) و اخبار مهدی عجلاللّه تعالی فرجه شریف (نعمانی، ص 89 ـ90، 186ـ187؛ ابنبابویه، 1363شب،ص 361؛ دلائلالامامة،ص 461ـ462،530ـ531). شایان توجه است که ابنحزم (1405، ج 4، ص 158) نام داوود رقّی را در کنار افرادی چون هشامبن حَکَم* و مؤمن الطاق* در شمار متکلمان شیعه آوردهاست. به گزارش وی (1982، همانجا)، داوود در رقّه مجلسی داشت و منصور نَمری از شعرای نامدار خوارج صُفریه، بر اثر معاشرت با داوود به امامیه پیوست.روایات فراوانی در باب امامت و مباحث مرتبط با آن به داوود رقّی منسوب است که حرّ عاملی بسیاری از آنها را در اثباتالهداة آوردهاست (برای نمونه ← ج 1، ص 102، ج 2، ص 296، ج 4، ص 156، 227، ج 5، ص 157). در میان این روایات، نقل معجزات و کراماتِ امامان شیعه دیده میشود، مانند: اِخبار از غیب (← صفّارقمی، ص 449؛ قطب راوندی، 1409، ج 2، ص 612؛ ابن طاووس ]علیبن موسی[، ص 225ـ 226) و زنده کردن مردگان (صفّارقمی، ص 294؛ ابنحمزه، ص 162ـ163؛ ابنشهرآشوب، 1956، ج 3، ص 365ـ366،370؛ برای نمونههای دیگر ← حسینبن عبدالوهاب، ص 77، 82 ـ84، 86ـ87؛ دلائلالامامة، ص 279، 294ـ298، 372؛ ابنحمزه، ص 253ـ254، 314، 420، 425؛ قطب راوندی، 1409، ج 1، ص 297ـ299، ج 2، ص 617، 622ـ624، 629ـ 630). در طبالائمه برادران ابنبسطام نیز اخباری به داوود منسوب است (← ص 18، 36ـ37، 53، 66، 71، 103ـ104).بسیاری از روایات داوود، فقهی و عمدتاً نقل پاسخ امام به پرسش او یا دیگران است (برای نمونه ← کلینی، ج 3، ص 64، ج 4، ص 385، 475ـ476؛ طوسی، 1390، ج 1، ص 185ـ 186، 202، 265). داوود به تفسیر قرآن نیز علاقهمند بود و دربارة تفسیر برخی از آیات قرآن از امامان پرسش کردهاست (← عیاشی، ج 1، ص 199؛ کلینی، ج 1، ص 132ـ133، 137؛ ابنبابویه، 1361ش، ص 391). علاوه بر این، تأویلات باطنی برخی آیات قرآن نیز در روایات او دیده میشود (← عیاشی، ص325ـ326، 381؛ قمی، ج 1، ص 320ـ321، ج2، ص294؛ کلینی، ج 1، ص 207). پرسش یکی از خوارج از وی دربارة تفسیر آیهای از قرآن (← کلینی، ج 4، ص 492؛ قطب راوندی، 1405، ج 1، ص 327)، شاهدی بر شهرت وی به شناخت قرآن و آگاهی از روایات امامان است.طوسی (1420، ص 183) او را صاحب اصل دانسته که حسنبن محبوب آن را روایت کردهاست. با توجه به تکرار نام حسنبن محبوب در سند بسیاری از روایات او (← کلینی، ج 1، ص 177، ج 2، ص 61، 80، 383، ج 4، ص 35، 475، ج 5، ص 63ـ64؛ ابنقولویه، ص 224؛ ابنبابویه، 1417، ص 286؛ همو، 1357ش، ص 404؛ همو، 1368ش، ص 96؛ همو، 1361ش، ص 291؛ طوسی، 1390ش، ج 5، ص 237، 295، 480، ج 6، ص 180، ج 7، ص 476، ج 8، ص 156، 206) احتمالاً این روایات از همین کتاب اخذ شدهاست. با اینکه طریق ابنبابویه در مشیخه (1404، ج 4، ص 494ـ495: زکریابن آدم از داوودبن کثیر رقّی) با طریق طوسی کاملاً تفاوت دارد، او نیز برخی از روایت داوود را از طریق حسنبن محبوب نقل کردهاست (برای نمونه ← 1390، ج 2، ص 365، 472ـ473). نجاشی (ص 156) کتابالاهلیلجة را به او نسبت داده که به گفتة نوری (ج 4، ص 285) شاهدی بر علو مقام داوود در توحید و نافی غلو اوست. کتابی با همین نام به اسماعیلبن مهران سَکونی و حمدانبن مُعافی صبیحی و مُفضَّلبن عمر جُعفی نیز منسوب است (← نجاشی، ص 26ـ27، 138؛ ابنشهرآشوب، 1380، ص 159). ممکن است هر چهار کتاب روایت متنی واحد از امامصادق باشد که در این صورت، مؤید انتساب کتاب به آن حضرت است (قس ابنندیم، ص 379، که تألیف کتاب الاهلیلجة توسط امامصادق را محال دانستهاست؛ در اینباره ← اهلیلجه*). نجاشی (ص 156) از کتاب دیگر وی با نام کتابالمزار نیز یاد کردهاست. ابنبابویه (1368ش، ص 90؛ 1404، ج 2، ص 580) روایتی دربارة زیارت امامحسین علیهالسلام از داوود نقل کردهاست که ظاهراً با عنوان این کتاب تناسب دارد (قس ابنقولویه، ص 317؛ برای روایاتی دیگر متناسب با عنوان این کتاب ← همان، ص 224؛ ابنبابویه، 1368ش، ص 96؛ ابنطاووس (عبدالکریمبن احمد)، ص 99؛ دلائلالامامة، ص 129ـ130).منابع: ابنابیجمهور، عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیثالدینیة، چاپ مجتبی عراقی،قم 1403ـ1405/1983ـ1985؛ ابنابیحاتم، کتابالجرح و التعدیل، حیدرآباد، دکن 1371ـ1373/1952ـ1953، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ ابنبابویه، الامالی، قم 1417؛ همو، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ?]1357ش[؛ همو، ثوابالاعمال و عقابالاعمال، قم 1368ش؛ همو، عللالشرایع، نجف 1385ـ1386، چاپ افست قم ]بیتا.[؛ همو، عیون اخبارالرضا، چاپ مهدی لاجوردی، قم 1363شالف؛ همو، کتاب مَن لایـَحضُرُه الفقیه، چاپ علیاکبر غفاری، قم 1404؛ همو، کمالالدین و تمامالنعمة، چاپ علیاکبر غفاری، قم 1363شب؛ همو، معانیالاخبار، چاپ علیاکبر غفاری، قم 1361ش؛ ابنبسطام (حسینبن بسطام) و ابنبسطام (عبداللّهبن بسطام)، طبالائمة علیهمالسلام، نجف ] 1385[، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ ابنحجرعسقلانی،کتابتهذیب التهذیب،] بیروت[1404 /1984 ؛ ابنحزم، جمهرة انسابالعرب، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ]1982[؛ همو، الفصل فیالملل والاهواء والنحل، چاپ محمد ابراهیم نصر و عبدالرحمان عمیره، بیروت 1405/1985؛ ابنحمزه، الثاقب فی المناقب، چاپ نبیل رضا علوان، قم 1412؛ ابنداوود حلّی، کتابالرجال، چاپ جلالالدین محدثارموی، تهران 1383ش؛ ابنشهرآشوب، معالم العلماء، نجف 1380/1961؛ همو، مناقب آل ابیطالب، نجف 1956؛ ابن شهید ثانی، التحریر الطاووسی، چاپ فاضل جواهری، قم 1411؛ ابنطاووس (عبدالکریمبن احمد)، فرحةالغری فی تعیین قبر امیرالمؤمنین علی علیهالسلام، چاپ تحسین آلشبیب موسوی، ]قم[ 1419/ 1998؛ ابنطاووس (علیبن موسی)، فرج المهموم فی تاریخ علماءالنجوم، نجف 1368، چاپ افست قم 1363ش؛ ابنعیّاش، کتاب مقتضب الاثر فی النص علی الائمة الاثنی عشر، قم: مکتبة الطباطبائی، ]بیتا.[؛ ابنغضائری، الرجال لابن الغضائری، چاپ محمدرضا حسینیجلالی، قم 1422؛ ابنقولویه، کامل الزیارات، چاپ جواد قیومیاصفهانی، قم 1417؛ ابنندیم (تهران)؛ الاختصاص، ]منسوب به[ محمدبن محمد مفید، چاپ علیاکبر غفاری، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 1402/1982؛ محمدبن علی اردبیلی، جامعالرواة و ازاحة الاشتباهات عنالطرق والاسناد، ج 1، قم: مکتبةالمحمدی، ]بیتا.[؛ احمدبن محمد برقی، کتابالرجال، در ابنداوود حلّی، همان منبع؛ همو، کتابالمحاسن، چاپ جلالالدین محدث ارموی، تهران 1330ش؛ محمدباقر بهبودی، معرفةالحدیث و تاریخ نشره و تدوینه و ثقافته عندالشیعة الامامیة، تهران 1362ش؛ محمدباقربن محمد اکمل بهبهانی، تعلیقات علی منهجالمقال، در محمدبن علی استرآبادی، منهجالمقال فی تحقیق احوالالرجال المعروف بالرجال الکبیر، چاپ سنگی ]تهران[1307؛ عبدالنبیبن سعدالدین جزائری، حاوی الاقوال فی معرفةالرجال، قم 1418؛ محمدبن حسن حرّعاملی، اثباتالهداة بالنصوص والمعجزات، بیروت 1425/2004؛ حسینبن عبدالوهاب، عیونالمعجزات، نجف 1369/1950؛ عبداللّهبن جعفر حِمْیَری، قربالاسناد، قم 1413؛ علیبن محمد خزّاز رازی، کفایةالاثر فیالنص علیالائمة الاثنی عشر، چاپ عبداللطیف حسینی کوهکمری خویی، قم 1401؛ خویی؛ دلائلالامامة، ]منسوب به [محمدبن جریر طبری آملی، بیروت: مؤسسةالاعلمی للمطبوعات، 1408/1988؛ محمدبن احمد ذهبی، میزانالاعتدال فی نقدالرجال، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره 1963ـ1964، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ موسیبن عبداللّه زنجانی، کتابالجامع فیالرجال، ]قم[1394؛ جعفر سبحانی، کلیات فی علمالرجال، قم 1414؛ شوشتری؛ زینالدینبن علی شهید ثانی، رسائل الشهید الثانی، قم 1379ـ1380ش؛ همو، مسالکالافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، قم 1413ـ1419؛ محمدبن حسن صفّارقمی، بصائرالدرجات فی فضائل آل محمد «ص»، چاپ محسن کوچه باغی تبریزی، قم 1404؛ محمدبن حسن طوسی، الامالی، قم 1414؛ همو، تهذیبالاحکام، چاپ حسن موسوی خرسان، تهران 1390؛ همو، رجال الطوسی، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم 1415؛ همو، فهرست کتبالشیعة واصولهم و اسماءالمصنفین و اصحابالاصول، چاپ عبدالعزیز طباطبائی، قم 1420؛ همو، مصباحالمتهجّد، بیروت 1411/1991؛ حسنبن یوسف علامه حلّی، ایضاحالاشتباه، چاپ محمد حسون، قم 1415؛ همو، خلاصةالاقوال فی معرفة الرجال، چاپ جواد قیومی اصفهانی، ]قم[1417؛ محمدبن مسعود عیاشی، کتابالتفسیر، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم 1380ـ1381، چاپ افست تهران ]بیتا.[؛ سعیدبن هبةاللّه قطب راوندی، الخرائج والجرائح، قم 1409؛ همو، فقهالقرآن، چاپ احمد حسینی، قم 1405؛ علیبن ابراهیم قمی، تفسیرالقمی، چاپ طیب موسوی جزائری، نجف 1387، چاپ افست قم ]بیتا.[؛ عنایةاللّه قهپائی، مجمعالرجال، چاپ ضیاءالدین علامه اصفهانی، اصفهان 1384ـ1387، چاپ افست قم ]بیتا.[؛ عبدالنبی کاظمی، تکملةالرجال، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، ]قم[1425؛ محمدجعفربن محمدطاهر کرباسی، اکلیل المنهج فی تحقیقالمطلب، چاپ جعفر حسینی اشکوری، قم 1382ش؛ محمدبن عمر کشّی، اختیار معرفةالرجال، ]تلخیص[محمدبن حسن طوسی، چاپ حسن مصطفوی، مشهد 1348ش؛ کلینی؛ محمدبن اسماعیل مازندرانی حائری، منتهی المقال فیاحوالالرجال، قم 1416؛ عبداللّه مامقانی، تنقیحالمقال فی علمالرجال، چاپ محییالدین مامقانی، قم 1423ـ ؛ مجلسی؛ محمدبن محمد مفید، الارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، بیروت 1414/1993؛ همو، کتابالمزار، چاپ محمدباقر موحدی ابطحی، قم 1413؛ محمدعلی موحدابطحی، تهذیبالمقال فی تنقیح کتابالرجال للشیخالجلیل ابیالعباس احمدبن علیالنجاشی، ج 5، قم 1417؛ موسوعة طبقاتالفقهاء، اشراف جعفر سبحانی، قم: مؤسسة الامام الصادق، 1418ـ1424؛ احمدبن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ﺑ رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم 1407؛ ابنابیزینب نعمانی، الغیبة، چاپ فارس حسون کریم، قم 1422؛ حسینبن محمدتقی نوری، خاتمة مستدرک الوسائل، قم 1415ـ1420؛Hossein Modarressi Tabātabā'i, Tradition and survival: a bibliographical survey of early Shī‘ite literature, vol. 1, Oxford 2003.