داوودبن زربی

معرف

راوی امامی قرن دوم
متن
داوودبن زُربی، راوی امامی قرن دوم. کنیه‌اش ابوسلیمان بود. نام پدرش به دو صورت زُربی (← ابن‌داوود حلّی، ص 90؛ علامه حلّی، 1417، ص 142) و زِربی (علامه حلّی، 1415، ص 179؛ شهید اول، ج 2، ص 49) ضبط شده‌است که ظاهراً هر دو در عربی به کار می‌رود (← فیروزآبادی؛ زَبیدی، ذیل «زرب»؛ قس طریحی، ذیل «زرب» که زُربی را صحیح دانسته‌است). در برخی روایات نام پدر داوود به اشتباه رَزین ثبت شده (← برقی، ج 2، ص 418؛ کلینی، ج 2، ص 564ـ 565، ج 3، ص 224؛ ابن‌بابویه، 1363ش، ج 1، ص 22، ج 2، ص 219؛ ابن‌بسطام، ص 116؛ طوسی، 1401، ج 6، ص 338، 352؛ ابن‌شهر آشوب، ج 3، ص 476) که ظاهراً ناشی از تصحیف است، زیرا در کتابهای رجالی از داوودبن رزین ذکری نیامده و در منابع حدیثی، روایاتی با متون مشابه از داوودبن زربی نقل شده‌است (← اردبیلی، ج 1، ص 303ـ304، ج 2، ص 314؛ خویی، ج 5، ص 255ـ256، ج 7، ص 100ـ 101).داوود اهل کوفه (← طوسی، 1415، ص 202) و به خَندقی مشهور بوده‌است (← نجاشی، ص 160) که آن را ناظر به محل سکونت وی دانسته‌اند (← موحد ابطحی، ج 5، ص 502). اما ابن‌داوود حلّی (همانجا) شهرت داوود را خندفی ضبط کرده و آن را دالّ بر نَسَب داوود دانسته که به خندف، همسر الیاس‌بن مُضَربن نزار می‌رسد (قس موحد ابطحی، همانجا که در ضبط خندفی و در نتیجه انتساب داوود به خندف تردید کرده‌است). همچنین نجاشی (همانجا) لقب داوود را بُندار* ذکر کرده‌است که ظاهراً از شغل وی حکایت دارد (← موحد ابطحی، همانجا).داوودبن زربی در شمار اصحاب امام‌صادق (← نجاشی، همانجا؛ طوسی، 1415، همانجا) و امام‌کاظم (مفید، ج 2، ص 247ـ248؛ طوسی، 1415، ص 336) علیهماالسلام یاد شده‌است. مفید (همانجا) داوود را از خواص مورد اعتماد امام‌کاظم علیه‌السلام و پرهیزکار و اهل علم شمرده‌است. همچنین داوود از کسانی است که نص بر امامت امام‌رضا را از امام‌کاظم روایت کرده‌است. در این روایت، داوود ــ که ظاهراً از وکلای امام‌کاظم علیه‌السلام بودــ نزد حضرت رفت و مالی را به ایشان تحویل داد. امام بخشی از مال را برداشت و دربارة باقی مال فرمود: «صاحب امر، خود، آن را از تو طلب خواهد کرد». پس از وفات امام‌کاظم، امام‌رضا کسی را فرستاد و آن مال را دریافت کرد (← کلینی، ج 1، ص 313؛ کشّی، ص 313؛ ابن‌بابویه، 1363ش، ج 2، ص 219؛ مفید، ج 2، ص 251ـ252؛ طوسی، 1411، ص 39؛ نیز ← مسعودی، ص 203). بنابراین، داوود امامت امام‌رضا علیه‌السلام را نیز درک کرده‌است و از این رو، از اصحاب آن حضرت نیز محسوب می‌شود. هرچند گفتة شهیدثانی که این قول را به طوسی نسبت داده، نادرست است (← مامقانی، ج 26، ص 174ـ175).داوود با خلفای عباسی، منصور (ﺣک : 136ـ 158)، مهدی (ﺣک : 158ـ 169) و هارون‌الرشید (ﺣک : 170ـ193) آمدوشد داشت و محلّ اعتماد آنان بود (← کشّی، ص 312ـ 313؛ طوسی، 1401، ج 1، ص 82، ج 6، ص 347؛ قس ابن‌بابویه، 1414، ج 3، ص 187) تا جایی که کشّی (همانجا) او را از خواص هارون‌الرشید شمرده‌است (قس شوشتری، ج 4، ص 241 که با توجه به روایت کشّی رشید را محرّف از منصور دانسته‌است). با این حال، مضمون روایات حاکی از آن است که امامان از این امر اطلاع داشتند و داوود از آنان در این‌باره راهنمایی می‌گرفت. چنان که بر اثر سوءظن منصور عباسی به شیعه (رافضی) بودن داوود و با توجه به همسایگی او با منصور، امام‌صادق علیه‌السلام به وی توصیه کرد که در وضو گرفتن تقیه کند. منصور که روش وضو گرفتن امام‌صادق علیه‌السلام را می‌دانست، داوود را زیرنظر داشت و با دیدن نحوة وضو گرفتن داوود مطمئن شد که او از پیروان جعفربن محمد نیست. پس از آن، امام اجازه داد وی به طریق شیعه وضو بگیرد (← کشّی؛ طوسی، 1401، همانجاها). داوود با امامان شیعه مناسبات نزدیکی داشت، چنان که وقتی خبر بیماری او به امام‌صادق علیه‌السلام رسید، حضرت دستوری برای شفای وی داد که به بهبود وی انجامید (← کلینی، ج 8، ص 88، نیز ← ج 2، ص 564ـ 565). نیز روایت شده‌است که وقتی امام‌کاظم علیه‌السلام در زندان بود، داوود به ملاقات امام می‌رفت (← طوسی، 1411، ص 51).به گفتة ابن‌طاووس (← محمدتقی مجلسی، ج 14، ص 362) و علامه حلّی (1415، ص 142) و ابن‌داوود حلّی (همانجا)، نجاشی داوود را توثیق کرده‌است، هرچند در نسخه‌های متأخر کتاب نجاشی این توثیق موجود نیست (← استرآبادی، ص 134؛ تفرشی، ج 2، ص 211؛ محمدتقی مجلسی، همانجا؛ اردبیلی، ج 1، ص 303؛ مامقانی، ج 26، ص 175؛ قس نسخة مصحَّح موسی شبیری زنجانی، ص 160 که در آن کلمة ثقه هست). بهبهانی (ص 135) احتمال داده که این لفظ «ثقه» به خطا در نسخة ابن‌طاووس افزوده شده یا مطلبی ناخوانا به اشتباه ثقه خوانده شده و همین خطا به کتابهای علامه حلّی و ابن‌داوود حلّی نیز راه یافته‌است (نیز ← مامقانی، ج 26، ص 176). از نظر شوشتری (همانجا) نسخه‌های متأخر کتاب نجاشی قابل اعتماد نیست. افزون بر آن، بعید است کسانی چون ابن‌طاووس، علامه حلّی و ابن‌داوود حلّی توثیقی را بدون سند به نجاشی نسبت داده باشند (مامقانی، همانجا؛ نیز ← خویی، ج 7، ص 102 که گواهی ایشان را بر اثبات وجود لفظ ثقه در نسخه نجاشی کافی می‌داند). با فرض وجود لفظ «ثقه» در نسخة اصلی کتاب نجاشی، شهیدثانی مرجع آن را قول ابن‌عقده دانسته و در نتیجه، داوود را ممدوح شمرده‌است (← استرآبادی، همانجا؛ مامقانی، ج 26، ص 175). مفید (ج 2، ص 147ـ148) نیز داوود را توثیق کرده‌است (نیز ← محمدتقی مجلسی، ج 14، ص 364؛ خویی، همانجا؛ قس محمدباقر مجلسی، ص 76 که توثیق مفید را ذکر کرده و در عین حال داوود را ممدوح دانستهاست). به علاوه، آنچه کشّی دربارة داوود آورده، بر سلامت عقیدة وی دلالت دارد (← علامه حلّی، 1415، همانجا). هرچند ابن‌طاووس به دلیل ضعف سندِ روایات کشّی به آن اعتماد نکرده‌است (ابن‌شهیدثانی، ص 188؛ نیز ← استرآبادی؛ مامقانی، همانجاها، هر دو به نقل از شهیدثانی؛ خویی، همانجا).داوود علاوه بر نقل بی‌واسطة احادیث امام‌صادق (← کلینی، ج 3، ص 224) و امام‌کاظم علیهماالسلام (ابن‌بابویه، 1414، ج 3، ص 187؛ طوسی، تهذیب، ج 6، ص 338، 347)، از علی‌بن یَقطین (← ابن‌بابویه، 1363ش، ج 1، ص 22) و هشام‌بن حکم (طوسی، 1401، ج 6، ص 352) نیز حدیث شنیده‌است. بزرگانی چون ابن‌ابی‌عُمَیر، حسن‌بن علی وشّاء، حسین‌بن سعید و یونس‌بن عبدالرحمان از او حدیث نقل کرده‌اند (← خویی، ج 7، ص 100ـ 101، 104). به داوودبن زربی یک اصل و یک کتاب نسبت داده شده که اولی را ابن‌ابی‌عمیر (← طوسی، 1420، ص 182) و دومی را علی‌بن خالد عاقولی روایت کرده‌است (نجاشی، همانجا).منابع : ابن‌بابویه، عیون اخبارالرضا، چاپ مهدی لاجوردی، قم 1363ش؛ همو، کتاب مَن لایـَحضُرُه الفقیه، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم 1414؛ ابن‌بسطام (حسین‌بن بسطام) و ابن‌بسطام (عبداللّه‌بن بسطام)، طب‌الائمة علیهم‌السلام، نجف ] 1385[، چاپ افست بیروت ]بی‌تا.[؛ ابن‌داوود حلّی، کتاب‌الرجال، چاپ محمدصادق آل‌بحرالعلوم، نجف 1392/1972، چاپ افست قم ]بی‌تا.[؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل‌ابی‌طالب، نجف 1956؛ ابن‌شهید ثانی، التحریرالطاووسی، چاپ فاضل جواهری، قم 1411؛ محمدبن علی اردبیلی، جامع‌الرواة و ازاحة الاشتباهات عن‌الطرق و الاسناد، بیروت 1403/1983؛ محمدبن علی استرآبادی، منهج‌المقال فی تحقیق احوال الرجال‌المعروف بالرجال الکبیر، چاپ سنگی ]تهران[ 1307؛ احمدبن محمد برقی، کتاب‌المحاسن، چاپ جلال‌الدین محدث ارموی، تهران1330ش؛ محمدباقربن محمد اکمل بهبهانی، تعلیقات علی منهج‌المقال، در محمدبن علی استرآبادی، منهج‌المقال فی تحقیق احوال الرجال المعروف بالرجال الکبیر، چاپ سنگی ]تهران [1307؛ مصطفی‌بن حسین تفرشی، نقدالرجال، قم 1418؛ خویی؛ محمدبن محمد زَبیدی، تاج‌العروس من جواهرالقاموس، چاپ علی شیری، بیروت 1414/ 1994؛ شوشتری؛ محمدبن مکی شهید اول، ذکری الشیعة فی احکام‌الشریعة، قم 1419؛ فخرالدین‌بن محمد طریحی، مجمع‌البحرین، چاپ احمد حسینی، تهران 1362ش؛ محمدبن حسن طوسی، تهذیب‌الاحکام، چاپ حسن موسوی خرسان، بیروت 1401/ 1981؛ همو، رجال‌الطوسی، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم 1415؛ همو، فهرست کتب‌الشیعة و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب‌الاصول، چاپ عبدالعزیز طباطبائی، قم 1420؛ همو، کتاب‌الغیبة، چاپ عباداللّه طهرانی و علی احمد ناصح، قم 1411؛ حسن‌بن یوسف علامه حلّی، ایضاح الاشتباه، چاپ محمد حسون، قم 1415؛ همو، خلاصة‌الاقوال فی معرفة‌الرجال، چاپ جواد قیومی اصفهانی، ]قم [1417؛ محمدبن یعقوب فیروزآبادی، القاموس‌المحیط، چاپ یوسف‌الشیخ محمد بقاعی، بیروت 2005؛ محمدبن عمر کشّی، اختیار معرفة الرجال، ]تلخیص [محمدبن حسن طوسی، چاپ حسن مصطفوی، مشهد1348ش؛ کلینی؛ عبداللّه مامقانی، تنقیح المقال فی علم‌الرجال، چاپ محیی‌الدین مامقانی، قم 1423ـ ؛محمدباقربن محمدتقی مجلسی، الوجیزة فی الرجال، چاپ محمدکاظم رحمان ستایش، تهران 1378ش؛ محمدتقی‌بن مقصود علی مجلسی، روضة‌المتقین فی شرح مَن لایَحضُرُه‌الفقیه، چاپ حسین موسوی کرمانی و علی‌پناه اشتهاردی، قم 1406ـ 1413؛ علی‌بن حسین مسعودی، اثبات‌الوصیة للامام علی‌بن ابی‌طالب، قم 1382ش؛ محمدبن محمد مفید، الارشاد فی معرفة حُجج‌اللّه علی‌العباد، بیروت 1414/ 1993؛ محمدعلی موحد ابطحی، تهذیب‌المقال فی تنقیح کتاب‌الرجال للشیخ الجلیل ابی‌العباس احمدبن علی‌النجاشی، ج 5، قم 1417؛ احمدبن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ﺑ رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم 1407.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 17
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده