دانی، ابوعَمرو عثمانبن سعیدبن عثمان اموی قرطبی، مقری و محدّث بزرگ مالکی قرن چهارم و پنجم. وی در 371 به دنیا آمد (← ابنبشکوال، قسم 2، ص 407؛ قفطی، ج 2، ص 342؛ قس یاقوت حموی، 1993، ج 4، ص 1604). خاندان وی اهل روستای قوتهراشه در حومة قُرطُبه بودند (ابنبشکوال، قسم 2، ص 405). اطلاع بسیار اندکی دربارة پدر او در منابع آمدهاست (برای نمونه ← همان، قسم 1، ص 212). دانی در زمان خود به ابنصیرفی و بعدها به سبب سکونت در دانیه به دانی شهرت یافت (ذهبی، 1404، ج 1، ص 406؛ نیز ←حُمَیْدی، ص 305؛ داوودی، ج 1، ص 379).بخش مهمی از سوانح حیات دانی در منابع، براساس شرححال مختصری است که از خودِ وی نقل شدهاست. ابنبشکوال (قسم 2، ص 407) و مفصّلتر از او و با اندکی اختلاف یاقوت حموی (1993، ج 4، ص 1604ـ1605) این شرححال را آوردهاند. بر این اساس، دانی تحصیل علم را از چهارده سالگی در اندلس آغاز کرد. پدرش در 393 وفات یافت و او در محرّم 397 راهی مشرق جهان اسلام شد. او در این سفر نسبتاً طولانی، چهار ماه در قَیرَوان اقامت گزید و از عالمان و بزرگان آن دیار حدیث شنید. آنگاه به مصر رفت و تا موسم حج سال بعد در آنجا ماند و نزد برخی از عالمان اهل مصر و بغداد و شام، حدیث و فقه و قرائات آموخت. دانی در 398 حج گزارد و با اقامت در مکه از عالمان آن دیار نیز بهره برد. از مکه به مصر رفت و چند ماهی در آنجا ماند. سپس راهی مغرب و موطن خود شد و چند ماه در قیروان اقامت گزید. وی همزمان با آغاز شورش بربرها بر زمامداران اموی در 399، به قرطبه رسید و تا 403 در آنجا ماند (ابنبشکوال، همانجا؛ یاقوت حموی، 1993، ج 4، ص 1604). سپس هفت سال در سَرَقُسطه سکونت گزید. بعد به وُطّه و در 409 به دانیه سفر کرد. همچنین، همان سال به مَیورقَه رفت و هشت سال در آنجا ماند. سرانجام در 417 به دانیه بازگشت و تا آخر عمر در آنجا سکونت گزید (یاقوت حموی، 1993، ج 4، ص 1604ـ1605). دانی در نیمة شوال 444 درگذشت و جمعیت کثیری از جمله حاکم دانیه در تشییع جنازة او حاضر بودند (حمیدی؛ ابنبشکوال، همانجاها). ابومحمد عبداللّهبن خمیس انصاری، قاضی دانیه، طبق وصیت دانی بر جنازهاش نماز خواند (ابنابّار، ج 2، ص 801) و در مقبرة باب اِنداره به خاک سپرده شد (یاقوت حموی، 1993، ج 4، ص 1605).دانی به شهرهای دیگر اندلس نظیر اِستِجّه و بَجّانه و المِرْیَه نیز سفر کرد که در شرححال مختصرش از آنها یاد نکردهاست (← ابنبشکوال، قسم 2، ص 406؛ ضِبّی، ص 399). وی در سفرهای خود به شهرهای مختلف اندلس و سرزمینهای مشرق اسلامی از مشایخ و استادان متعددی بهره برد. مهمترین استادان وی در قرائت، طاهربن عبدالمنعمبن غَلْبون، ابوالفتح فارِسبن احمد حِمْصی، ابوالقاسم خَلَفبن ابراهیم، عبدالعزیزبن جعفر فارْسی و محمدبن احمدبن علی کاتب بغدادی بودند (ابنبشکوال، همانجا؛ ذهبی، 1424، ج 9، ص 659؛ برای تفصیل بیشتر دربارة استادان قرائت دانی ← طحّان، ص 41ـ43). وی همچنین از کسانی چون ابوالعباس احمدبن محمدبن بدر قاضی، عبدالوهاببن منیربن حسن خَشّاب، احمدبن فرّاس عَبقَسی و ابومحمد عبدالرحمانبن عمربن محمد مالکی حدیث شنید. از مشایخ حدیثی، او بیش از همه از عبدالرحمانبن عثمان قُشَیْری زاهد و محمدبن خلیفةبن عبدالجبار روایت کرد و مشهورترین شیخ وی در حدیث ابوعبداللّه محمدبن عبداللّهبن عیسی، معروف به ابنابیزَمَنَین* اِلبیری فقیه (متوفی 399) بود (← حمیدی، همانجا؛ یاقوت حموی، 1993، ج 4، ص 1603ـ1604؛ برای تفصیل بیشتر ← طحّان، ص 43ـ44). عبدالهادی حمیتو مجموع مشایخ دانی را در مُعجمُ شیوخالحافظ ابیعمرو الدانی اِمام القرّاء بالمغرب و الاندلس (آسفی 1432/ 2011) استقصا کرده و تعداد آنها را به 87 تن رساندهاست.دانی در قرائت و حدیث، به ویژه در مدت اقامتش در دانیه، شاگردان فراوانی داشت، از جمله فرزندش، ابوالعباس احمد (متوفی 471)، که پس از پدر مقری دانیه شد (ابنبشکوال، قسم 1، ص 65؛ ابنجزری، غایةالنهایة، ج 1، ص 80)؛ خلفبن محمدبن خلف معروف به ابنعُرَیْبی؛ ابوبکر محمدبن مُفرِّج بَطَلْیوسی؛ محمدبن عیسی تُجیبی مُغامی (ذهبی، 1401ـ 1409، ج 18، ص 79؛ ابنجزری، غایةالنهایة، ج 1، ص 504؛ برای فهرست شاگردان او ← طحّان، ص 63ـ64)؛ و ابوداوود سلیمانبن نجاح مغربی (متوفی 496)، از مشهورترین قاریان و از نزدیکترین شاگردان دانی، که آثار مهم او را در اندلس رواج داد (اشبیلی، ص 28ـ29، 34، 72ـ73؛ ابن بشکوال، قسم 1، ص 203ـ204). بنا بر نقل ضبّی (ص 399ـ400)، دانی قرائات را به زنان نیز تعلیم میداد.در زمان اقامت دانی در دانیه، حاکم آنجا، مجاهدبن یوسفبن علی عامری، به علوم مورد علاقة دانی بهویژه قرائات و عالمان آن توجه فراوانی داشت (← یاقوت حموی، 1965، ذیل «دانیة») و ظاهراً به همین سبب دانی این شهر را برای اقامت برگزید (← د. اسلام، چاپ اول، ذیل مادّه).شهرت دانی بیشتر مقری بودن اوست و در علم قرائات جایگاهی بلند به خود اختصاص داده و آثار سودمندی بر جای نهادهاست. این آثار نشان میدهد که وی علاوه بر تسلط بر قرائات مختلف، از تاریخ و شرححال قاریان و طبقات آنها نیز آگاهی وسیعی داشتهاست. او همچنین قرائات را در اُرجوزهای به نظم در آوردهاست (حمیدی، همانجا؛ یاقوت حموی، 1993، ج 4، ص 1603). در منابع، وی را محدّثی کثیرالروایه دانسته و دقت علمی و ضبط او را ستودهاند. دانی در شناخت راویان و سلسله اسناد حدیث نیز متبحر بود (برای نمونه ← حمیدی، همانجا؛ ابنبشکوال، قسم 2، ص 406؛ ضبّی، ص 399)، چنانکه به نوشتة ذهبی (1401ـ 1409، ج 18، ص 81) کتاب وی دربارة فتنههای آخرالزمان نشاندهنده تبحر او در این حوزه است.دانی افزون بر قرائات و حدیث در دیگر علوم از جمله لغت، نحو، علوم قرآن، تفسیر و فقه مالکی نیز تبحر داشت (ابنبشکوال، همانجا؛ ذهبی، 1401ـ1409، ج 18، ص 80؛ ابنجزری، همانجا). وی فقه را در اندلس نزد استادش، ابن ابیزمنین فراگرفت (← اشبیلی، ص 251؛ یاقوت حموی، 1993، همانجا). ابنفَرحون (ص 288) نام وی را در شمار مشاهیر فقه مالکی آوردهاست. از دانی ارجوزههایی برجای مانده که از آنها اعتقادات ضد معتزلی وی در باب صفات خدا و قرآن و همچنین رأی او دربارة عدالت صحابه و افضل بودن ابوبکر و عمر آشکار است (← ذهبی، 1401ـ1409، ج 18، ص 82ـ 83). وی در اندلس، معاصر ابومحمد علیبن احمد ابنحزم (متوفی 456) بود و بین آنان احتجاجات و اختلافات شدیدی وجود داشت که به هجو یکدیگر منتهی میشد (همان، ج 18، ص 81).دانی آثار متعددی به ویژه در علم قرائات تألیف کرده که ذهبی (1376ـ1377، ج 3، ص 1121) تعداد آنها را یکصد و بیست تصنیف برشمردهاست. دیگر منابع نیز تألیفات وی را ستوده و نوشتهاند که مقریان و قاریان و محدّثان در ادوار مختلف به نوشتههای او اعتماد کرده و به دقت و اتقان وی در علم قرائات اذعان داشتهاند (برای نمونه ← همانجا؛ ابنخلدون، ج 1: مقدمه، ص 553؛ مَقَّری، ج 2، ص 136؛ نیز ← ضبّی، همانجا). از بیش از یکصد تألیف دانی، منابع متقدم، هر کدام، برخی از آنها را نام بردهاند (برای نمونه ← ذهبی، 1424، ج 9، ص 660؛ همو، 1404، ج 1، ص 408؛ ابنجزری، غایةالنهایة، ج 1، ص 505) و محققان معاصر نیز ضمن فهرست کردن عناوین آثار وی از وجود نسخهها و محل نگهداری آنها خبر دادهاند (برای نمونه ← بروکلمان، ج 1، ص 516ـ517، )ذیل(، ج 1، ص 719ـ720؛ دانی، 1407، مقدمة مرعشلی، ص 35ـ44). عبدالهادی حمیتو در کتاب معجم مؤلفات الحافظ ابیعَمروالدانی (444 ﻫ ) امام القُرّاء بالاندلس و المغرب و بیانالموجود منها و المفقود (آسفی 1421/2000)، شمار آثار دانی را، بهجز آنچه به او منسوب شده، به 170 اثر رساندهاست، که در این میان طبعاً برخی از آثار ممکن است تحت چند عنوان آمده باشند.مشهورترین اثر دانی، التیسیر فیالقراءات السبع، شامل دو بخش است که بخش نخست آن به اختلاف قاریان هفتگانه و بیان قواعد قیاسی و عام در علم قرائت نظیر اظهار و ادغام و مدّ و قصر اختصاص یافته و در بخش دیگر به ترتیب سورهها، اختلافات قراء در تلفظ و اعراب برخی حروف و کلمات آمدهاست. التیسیر که از صحیحترین کتابهای تألیف شده در قرائت دانسته شدهاست (ابنجزری، تحبیرالتیسیر، ص 7)، بسیار مورد توجه عالمان قرائت در دورههای بعدی قرار گرفت و علاوه بر شرحهایی که بر آن نوشته شد، به منظور سهولت در حفظ و تعلیم به نظم درآمد. از مهمترین شروح التیسیر، یکی الدُّر النثیر و العَذْب النمیر ابومحمد عبدالواحدبن محمد مالِقی (متوفی 705) و دیگری تحبیرُ التیسیر فی قراءات الائمة العشرة از عالم مشهور ابنجَزَری (متوفی 833) است که مؤلف علاوه بر تصحیح و تهذیب کتاب دانی، سه قرائت دیگر به آن افزوده و در مجموع قرائات دهگانه را گردآوردهاست (← همان، ص 8؛ برای تفصیل بیشتر و شروح دیگر ← حاجیخلیفه، ج 1، ستون 520؛ دانی، 1406، مقدمة پرتسل، ص ط، پانویس 1؛ همو، 1407، همان مقدمه، ص 39). در قرن ششم، ابومحمد قاسمبن محمدبن فیره شاطبی (متوفی 590) التیسیر را در قالب قصیدهای با نام حِرزُ الامانی و وَجْهالتهانی معروف به شاطبیه به نظم در آورد (برای آگاهی از شرحهای تألیف شده بر این کتاب ← حاجیخلیفه، ج 1، ستون 646ـ649). التیسیر فی القراءات السبع نخستینبار در 1309ش/1930 با تصحیح خاورشناس آلمانی اوتو پرتسل* ــ ضمن برنامة تصحیح و نشر منابع اصلی قرائات قرآن ــ به چاپ رسید و بارها تجدید چاپ شد. اما مهمترین کتاب دانی در قرائات کتاب جامعالبیان فیالقراءات السبع است (ذهبی، 1404، ج 1، ص 408؛ ابنجزری، غایة النهایة، ج 1، ص 505) که در آن طرق روایی قرائت خود را تا قراء سبعه ذکر کردهاست. این کتاب را بهترین تألیف دانی و جامعیت آن را نشاندهندة وسعت دانش او در علم قرائات دانستهاند (برای نمونه ← ابنجزری، غایةالنهایة، ج 1، ص 504ـ 505؛ حاجیخلیفه، ج 1، ستون 538). ویژگی عمده و وجه ترجیح این کتاب بر دیگر آثار فراوان موجود در این قلمرو در آن است که تمام محاسن و مزایای دیگر آثار را در خود جمع کردهاست، از جمله ضبط روایت، تحریر انواع وجوه اختلاف، عُلوّ اسناد، کثرت طرق و اسانید، تفکیک دقیق صحیح و سقیم روایات از هم، عرضة روشن مطالب با کوتاهی و تقریب به ذهن، موازنه برقرار کردن بین روشها و آرای نحویان با روایات قاریان، توضیح مصطلحات فن قرائات و ارائه معلومات ارزنده در باب تاریخ و نحوة انتشار قرائات (دانی، 1428، ج 1، مقدمة عبدالمهیمن عبدالسلام طحان و دیگران، ص 43ـ 45). از این کتاب در سالهای اخیر چند چاپ عرضه شدهاست، از جمله چاپ عبدالمهیمن عبدالسلام طحان و دیگران در چهار جلد (شارجه 1428/ 2007).کتاب مهم دیگر دانی در این زمینه الادغامالکبیر، متضمن پژوهشی وسیع و جامع در باب ادغام در قرآن کریم است و به اهتمام عبدالرحمان حسن عارف (قاهره 1424/2003) به چاپ رسیدهاست.دانی آثار دیگری در زمینههای مرتبط با علم قرائت از جمله وقف و ابتدا، رسمالخط و نَقْط و اعرابگذاری قرآن نیز تألیف کرد. کتاب وی دربارة وقف و ابتدا، المکتفی فی الوقف و الابتدا فی کتاباللّه عزّوجلّ نام دارد که یوسف عبدالرحمان مَرعَشلی در رسالة دکتری خود متن آن را تصحیح کرده و همراه با مقدمهای تحقیقی در بیروت در 1363ش/ 1404 به چاپ رساندهاست. دانی در این کتاب نیز بنا را بر اختصار و احتراز از پیچیدگی گذاشته و در تألیف آن مبتدیان و متعلمان علم قرائت را در نظر داشتهاست (دانی، 1407، ص 139). کتاب دیگر دانی المُقنِع فی رسم مصاحف الامصار است که در آن به رسمالخط مصحفِ گردآوری شده در زمان عثمان (مصحف امام) و دیگر مصاحف فرستاده شده به بلاد اسلامی نظیر مکه و کوفه و بصره و شام پرداختهاست. المقنع در 1310ش/1932 به همت پرتسل تصحیح و چاپ شد و چند سال پس از آن به همراه کتابُ النَقْط دانی، رسالهای مختصر در باب نقطهگذاری قرآن، به تصحیح محمدصادق قمحاوی (قاهره 1399) و محمد احمد دهمان (دمشق 1359) به چاپ رسید. شاطبی متن این کتاب را نیز در شعری با نام عَقیلة اَتراب القصائد فی اَسنَی المقاصد به نظم درآورد و شهرت آن را دو چندان ساخت. در سدههای بعد شروح متعددی بر منظومة شاطبی نوشته شد که از مشهورترین آنها جَمیلة اَرباب المَراصد برهانالدین ابراهیمبن عمر جعبری* (متوفی 732) است (← حاجیخلیفه، ج 2، ستون 1159). کتاب دیگر دانی در همین زمینه به نام المحکم فی نَقْطالمصاحف به تصحیح عزة حسن در 1339ش/1960 در دمشق منتشر شدهاست. الفرق بینالضاد و الظاء فی کتاب اللّه، اثر دیگر دانی است که محسن جمالالدین در بغداد 1349ش/ 1970 آن را به چاپ رساندهاست. یکی از کتابهای حدیثی مهم دانی کتاب السنن الواردة فی الفتن و غوائلها و الساعة و اشراطها است که بهاهتمام رضاءاللّهبن محمدادریس مبارکفوری تصحیح و چاپ شدهاست.علاوه بر آثار چاپ شده، بسیاری از تألیفات دانی به صورت نسخة خطی در کتابخانههای مختلف دنیا نگهداری میشود و تاکنون به چاپ نرسیدهاست (← دانی، 1407، همان مقدمه، ص 36). برخی از آثار مهم خطی او عبارتاند از: الاشارة بلطیفالعبارة درباره قرائات مشهور؛ التحدید فی صناعة الاتقان و التجوید؛ تذکرةالحافظ لتراجم القراء السبعة و اجتماعهم و اتفاقهم فی حروف الاختلاف؛ التهذیب فی القراءات؛ شرح قصیدة الخاقانی فیالتجوید؛ الموضع لمذاهب القراء و اختلافهم فیالفتح و الامالة. به علاوه براساس منابع متقدم، دانی آثار دیگری نیز تألیف کرده که امروزه اثری از آنها نیست، از جمله طبقات القُرّاء، کتابی مفصّل در چهار جزء، که در آن شرححال قاریان و مقریان از صحابه و تابعین تا زمان دانی به ترتیب الفبایی گرد آمده بودهاست. این کتاب ظاهراً در اختیار یاقوت حموی بود و در معجمالادباء (ج 3، ص 1031، ج 6، ص 2537، 2601) از آن نقل قول کردهاست (برای آگاهی از نسخههای خطی آثار دانی و محل نگهداری آنها و همچنین فهرست آثار یافت نشده او ← عبدالهادی حمیتو، 1421).منابع: ابنابّار، التکملة لکتابالصّلة، چاپ عزت عطار حسینی، قاهره 1375/ 1955؛ ابنبشکوال، کتابالصّلة، قاهره 1966؛ ابنجزری، تحبیرالتیسیر فی قراءات الائمة العشرة، بیروت 1404/1983؛ همو، غایةالنهایة فی طبقاتالقرّاء، چاپ برگشترسر، قاهره ]بیتا.[؛ ابنخلدون؛ ابنفرحون، الدیباجالمُذهَب فی معرفة اعیان علماء المَذهَب، چاپ مأمونبن محییالدین جنان، بیروت 1417/1996؛ محمدبن خیر اشبیلی، فهرسة مارواه عن شیوخه منالدواوین المصنفة فی ضروبالعلم و انواعالمعارف، چاپ فرانسیسکو کودرا و ریبرا تاراگو، ساراگوسا 1893، چاپ افست بیروت 1399/1979؛ حاجیخلیفه؛ محمدبن فتوح حُمَیْدی، جذوة المقتبس فی ذکر ولاة الاندلس، قاهره 1966؛ عثمانبن سعید دانی، جامعالبیان فیالقراءات السبع، چاپ عبدالمهیمن عبدالسلام طحان و دیگران، شارجه 1428/2007؛ همو، کتابالتیسیر فی القراءات السبع، چاپ اوتو پرتسل، بیروت 1406/1985؛ همو، المکتفی فیالوقف و الابتدا فی کتاباللّه عزّوجلّ، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، بیروت 1407/ 1987؛ محمدبن علی داوودی، طبقاتالمفسّرین، بیروت 1403/ 1983؛ محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ بشار عواد معروف، بیروت 1424/2003؛ همو، سیر اعلامالنبلاء، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت 1401ـ1409/ 1981ـ 1988؛ همو، کتاب تذکرةالحفاظ، ]چاپ عبدالرحمانبن یحیی معلمی[، حیدرآباد، دکن 1376ـ1377/ 1956ـ 1958، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ همو، معرفة القرّاء الکبار علی الطبقات و الاعصار، چاپ بشار عواد معروف، شعیب ارنؤوط، و صالح مهدی عباس، بیروت 1404/1984؛ احمدبن یحیی ضبّی، کتاب بغیة الملتمس فی تاریخ رجال اهلالاندلس، مادرید 1884؛ عبدالمهیمن طحّان، الامام ابوعمرو الدانی و کتابه جامعالبیان فی القراءات السبع، مکه 1408/1988؛ عبدالهادی حمیتو، معجم مؤلفات الحافظ ابیعمرو الدانی (444 ﻫ) امامالقُرّاء بالاندلس و المغرب و بیان الموجود منها و المفقود، آسفی، مغرب 1421/ 2000؛ علیبن یوسف قفطی، اِنباه الرواة علی اَنباهالنحاة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، ج2، قاهره 1371/1952؛ احمدبن محمد مَقَّری، نفحالطیب، چاپ احسان عباس، بیروت 1388/ 1968؛ یاقوت حموی، کتاب معجمالبلدان، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ 1866ـ1873، چاپ افست تهران 1965؛ همو، معجمالادباء، چاپ احسان عباس، بیروت 1993؛Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur, Leiden 1943-1949, Supplementband, 1937-1942; EI1, s.v. "Al-Dānī" (by Moh. Ben Cheneb).