دانشمند بهادر

معرف

فرمانده مغول و از امرای غازان‌خان و اولجایتو
متن
دانشمند بهادر، فرمانده مغول و از امرای غازان‌خان و اولجایتو. از ابتدای زندگی وی اطلاعی در دست نیست. دانشمند بهادر در شمار فرماندهانی بود که در 689 در زمان حکومت ارغون به همراه دسته‌ای از سپاهیان قَراؤُنَه (سپاهیان وابسته به یکی از شاهزادگان اردوی زرّین) به جوین حمله کردند و امیر مولای به دفع آنان رفت (رشیدالدین فضل‌اللّه، ج 2، ص 1225). در 696 دانشمند بهادر به فرماندهی سپاهی برای سرکوب امیرنوروز* منصوب شد. دانشمند بهادر در حوالی جام با امیرنوروز جنگید و به‌رغم کم‌بودن شمار سپاهیانش، او را شکست داد (← همان، ج 2، ص 1226؛ سیفی هروی، ص 421ـ422).در 703 پس از مرگ غازان‌خان، دانشمند بهادر به سلطان اولجایتو* پیوست و به‌همراه شماری از امرا برای مطیع کردن بَسطام، پسر اولجایتو، به خراسان رفت (وصّاف‌الحضره، ص 466). دانشمند بهادر در 706، به فرمان اولجایتو مأمور تسخیر هرات شد، زیرا ملک فخرالدین کرت، حاکم هرات، برای عرض تبریک جلوس اولجایتو نزد او نرفته بود. زمانی‌که دانشمند بهادر به حوالی خراسان رسید، در دو نوبت سفرایی نزد ملک فخرالدین فرستاد و به او پیغام داد که براساس حکم اولجایتو، نِکودَریان* (گروهی از ایلات مقیم سیستان) را به وی بسپارد و به مردمی که از مرو، ابیورد، جام و خواف به هرات رفته و ساکن شده بودند، اجازه دهد به شهرهای خود بازگردند و محصول سه سالة هرات به دانشمند بهادر بسپارد، تا در اختیار لشکر اولجایتو قرار گیرد. ملک فخرالدین پاسخ درشتی به دانشمند بهادر داد. در همین احوال خواجه وجیه‌الدین نَسَفی، قاضی هرات، نزد دانشمند بهادر رسید و او را به تسخیر شهر تشویق و پیشنهاد کرد به منظور جلوگیری از ورود آذوقه به شهر، راههای هرات را مسدود کنند. دانشمند بهادر، شیخ‌الاسلام قطب‌الدین چشتی را نزد ملک فخرالدین فرستاد. پس از تبادل نظر، مقرر شد تا دانشمند بهادر، لاغَری و طُغای، دو تن از پسرانش، را نزد ملک فخرالدین بفرستد و ملک فخرالدین به همراه لاغری به قلعة امان‌کوه برود و هرات را تسلیم کند و طغای در شهر بماند. ملک فخرالدین پذیرفت و جمال‌الدین محمدسام را به عنوان قائم مقام خود در شهر گذاشت و به امان‌کوه رفت (سیفی‌هروی، ص 461ـ475؛ حافظ‌ابرو، بخش 1، ص 18ـ26). دانشمند بهادر به سوی هرات رفت و به جمال‌الدین محمدسام پیغام داد تا نزد او رود و اطاعت پذیرد، اما او در پاسخ پیامهای خصمانه فرستاد. دانشمند بهادر بار دیگر قطب‌الدین چشتی را نزد ملک فخرالدین فرستاد و پیغام داد که اطاعت ملک فخرالدین را به اولجایتو اعلام می‌کند. ملک فخرالدین به جمال‌الدین محمدسام دستور داد تا مانع دانشمند بهادر نشود. جمال‌الدین محمدسام سیصد تن از سپاهیان را در کمین گذاشت و درهای حصار را گشود (← سیفی‌هروی، ص477ـ 485؛ حافظ‌ابرو، بخش 1، ص 26ـ30). سیفی هروی (ص482ـ483) تأکید کرده‌است که ملک فخرالدین، جمال‌الدین محمدسام را مأمور به قتل دانشمند بهادر نکرد، اما حافظ‌ابرو (← بخش 1، ص 30) بدون ذکر منبع، ذکر کرده‌است که ملک فخرالدین نامه‌ای پنهانی به جمال‌الدین محمدسام نوشت و به او دربارة مکر احتمالی دانشمند بهادر و یارانش هشدار داد. دانشمند بهادر به همراه 180 تن سپاهی وارد حصار هرات شد و جمال‌الدین محمدسام به استقبال وی رفت، اما ابوبکر سدید، از خواص ملک فخرالدین، به دانشمند بهادر حمله کرد و او را به قتل رساند. لاغری و بسیاری از همراهان دانشمند بهادر نیز با حملة کمین‌نشینان کشته شدند. به دستور جمال‌الدین محمدسام، همسر و فرزندان دانشمند بهادر را به اسارت گرفتند. قتل دانشمند بهادر در صفر 706 بود (سیفی هروی، ص 488، 492ـ493،496ـ497؛ حافظ‌ابرو، بخش1،ص31ـ36؛ اسفزاری، بخش 1، ص 448ـ449، 451؛ قس عبدالرزاق سمرقندی، ج 1، دفتر 1، ص 107).دانشمند بهادر دو پسر دیگر نیز داشت. طوغان که در زمان قتل پدر در طوس بود، با لشکری به هرات آمد و با پیغام به ملک فخرالدین و وساطت قطب‌الدین چشتی مادرش را از اسارت رهانید؛ و بوجای، که از امیران اولجایتو در روم بود و از وی درخواست کرد تا به هرات برود و انتقام پدر و برادرانش را بگیرد. بوجای از جمله امرایی بود که هرات را در 707 به محاصره درآوردند (← سیفی‌هروی، ص 502ـ509؛ کاشانی، ص 209ـ210؛ حافظ‌ابرو، بخش 1، ص 36ـ37).منابع : معین‌الدین محمد اسفزاری، روضات‌الجنات فی اوصاف مدینة هرات، چاپ محمدکاظم امام، تهران 1338ـ1339ش؛ عبداللّه‌بن لطف‌اللّه حافظ‌ابرو، ذیل جامع‌التواریخ رشیدی، بخش 1، چاپ خانبابا بیانی، تهران 1317ش؛ رشیدالدین فضل‌اللّه؛ سیف‌بن محمد سیفی‌هروی، تاریخ‌نامه هراة، چاپ محمدزبیر صدیقی، کلکته 1362/1943، چاپ افست تهران 1352ش؛ عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران 1372ـ1383ش؛ عبداللّه‌بن محمد کاشانی، تاریخ اولجایتو، چاپ مهین همبلی، تهران 1348ش؛ عبداللّه‌بن فضل‌اللّه وصّاف‌الحضره، تاریخ وصّاف، چاپ سنگی بمبئی 1269.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 17
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده